🔸❄️🔸❄️🔸❄️🔸❄️🔸
#داستان_آموزنده
🔆موالیان و شکستن حجابها
🔅🔅جوجه در داخل تخممرغ به پوست تخم فشار میآورد تا بیرون بیاید. مرغ هم دائم او را زیر پر و بال میپروراند و از اینسو به آنسو میگرداند و با نوک زدن به پوست، آن را میشکند تا جوجه بیرون بیاید. جوجه وقتی بیرون میآید، فکر میکند خودش بوده که توانسته پوست تخم را بشکند. سالک هم پیوسته در طبیعت اسیر است و برای بیرون آمدن تقلّا میکند. ولی خبر ندارد که موالیان او برای بیرون آوردنش از این پوسته طبیعت چه ها کردهاند؛ آخرالامر هم آنها هستند که پوسته را میشکنند و سالک را از حجاب عالم طبیعت نجات میدهند.
📚(مصباح الهدی، ص 196)
🍃🍃امام علی علیهالسلام فرمود: «آرزو، پردهی مرگ است. (نمیگذارد انسان به یاد مرگ بیفتند).»
📚(غررالحکم، ج 1، ص 246)
✾📚 @Dastan 📚✾
#داستان_آموزنده
🔆آب دهان و شفاى چشم
🍁صالح بن ميثم اسدى حكايت كند:
روزى به حضور عمّه ام ، حُبابه والبيّه - كه در اثر سجود و عبادت بسيار، نحيف و لاغر گشته بود - وارد شدم ؛ و پس از احوال پرسى ، عمّه ام به من گفت : اى برادرزاده ! مايل هستى تا حديثى از امام حسين عليه السّلام برايت بيان كنم ؟
🍁گفتم : بلى ، برايم بازگو كن ، تا بشنوم .
عمّه ام ، حُبابه گفت : من هر روز جهت زيارت و ملاقات حضرت ابا عبداللّه الحسين عليه السّلام به ديدارش مى رفتم تا آن كه ناراحتى چشم پيدا كردم و ديگر نتوانستم به محضر شريفش حضور يابم .
🍁چند روزى بدين منوال گذشت ، تا آن كه روزى امام حسين عليه السّلام با جمعى از اصحابش در حالى كه من در جايگاه عبادت خود نشسته بودم بر من وارد شد و فرمود: اى حبابه ! كجائى ، مدّتى است ، كه تو را نمى بينم ؟
🍁عرضه داشتم : اى پسر رسول خدا! ناراحتى چشم برايم پيش آمده است و به اين جهت نتوانستم محضر شما شرفياب گردم .
🍁پس حضرت دستور داد و روسرى خود را از صورتم كنار زدم ، آن گاه نگاهى به چشم من كرد و سپس آب مبارك دهان خود را به چشم من ماليد و اظهار داشت :
🍁اى حُبابه ! خداوند متعال را شكرگزار باش ، كه ناراحتى چشم تو را برطرف نمود و بهبودى بخشيد.
🍁بعد از آن به جهت شكر و سپاس پروردگار به سجده رفتم ؛ و حضرت به من خطاب كرد و اظهار نمود: اى حبابه ! سرت را بلند كن و بنشين و در آئينه نگاه كن ، و ببين در چه حالتى هستى ؟
🍁حبابه گويد: چون سر از سجده بلند كردم ، ديگر هيچ درد و ناراحتى در چشم خود احساس نكردم ؛ پس حمد و ستايش خداوند متعال را به جاى آوردم .
🍁پس از آن امام حسين عليه السّلام افزود: ما اهل بيت و شيعيان ما، همه بر يك فطرت هستيم و از يك سرشت آفريده شده ايم ؛ و ديگران از ما جدا و بيزار مى باشند.
📚بحارالا نوار: ص 44، ص 180، دعوات راوندى : ص 65، ح 163،رجال كشّى : ص 115 ح 183، مدينة المعاجز: ج 1، ص 457، ح 976.
✾📚 @Dastan 📚✾
#داستان_آموزنده
🔆اسراف مکن
🔅شخصی بر امام صادق علیهالسلام وارد شد و عرض کرد: «مقداری به من (پول) قرض عنایت کنید تا وقت استطاعت، قرض شما را ادا کنم.»
امام فرمود: «آیا کشت و زراعتی داری که هنگام برداشت حاصل، #قرضت را ادا کنی؟»
🔅عرض کرد: «نه به خدا قسم.»
فرمود: «آیا تجارت و بازرگانی داری که هنگام فروش، قرضت را ادا کنی؟» عرض کرد: «نه به خدا قسم.»
🔅فرمود: «آیا مال و ملکی داری که بفروشی و قرضت را ادا کنی؟» عرض کرد: «نه به خدا قسم.» فرمود: «اینک تو از کسانی هستی که خداوند برای تو در مال و ثروت ما حقی قرار داده است.» آنگاه دستور داد کیسهای را که در آن پول بود آوردند. امام دست در آن کرد و مشتی پول بیرون آورد و به او داد.
بعد فرمود:
🔅از خدا بترس و اسراف مکن. سختگیر مباش و میانهرو باش، زیادهروی و تبذیر هرآینه اسراف است که خداوند فرمود: «زیادهروی نکنید».
📚نمونه معارف، ج 1، ص 190؛ تفسیر عیاشی
✨✨امام عسگری علیهالسلام فرمود: «از اسراف کردن دوری کنید که اسراف از کار شیطان میباشد.»
📚بحارالانوار، ج 50، ص 292
✾📚 @Dastan 📚✾
#متن_خاطره
🌷 یه دستش قطع شده بود اما دست بردار جبهه نبود. بهش گفتند: با یک دست که نمی تونی بجنگی برو عقب. میگفت: مگه حضرت ابوالفضل با یک دست نجنگید؟ عملیات والفجر ۴ مسئول محور بود.حمید باکری بهش مأموریت داده بود گردان حضرت ابوالفضل رو از محاصره دشمن نجات بده با عده ای از نیروهاش رفت به سمت منطقه مأموریت. لحظه های آخر که قمقمه را آوردن نزدیک لبای خشکش گفته بود: مگه مولایم امام حسین عليه السلام در لحظه شهادت آب آشامید که من بیاشامم. شهید که شد هم تشنه لب بود هم بی دست.
📚 شهید شاپور برزگر، کتاب راهیان علقمه
⚘ شادی روح شهدا صلوات ⚘
✾📚 @Dastan 📚✾
5.79M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#پندانه
🎬 کلیپ #استاد_دانشمند
«بترسید از دل سوزوندن»
داستان عجیب نانوا_و_مشتری مسیحی
«انتهای این کلیپ تحول عجیبی در مَنِش و رفتار شما رخ میدهد...»
✾📚 @Dastan 📚✾
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🏴ویژه ماه #محرم
♨️تفاوت یاران امام زمان(عج) با یاران امام حسین(ع) چیست؟
👌 #سخنرانی بسیار شنیدنی
🎙حجت الاسلام #علیرضا_پناهیان
✾📚 @Dastan 📚✾
#داستان_آموزنده
🔆برخورد با دشمن در خواستگارى و ازدواج
🌺روزى معاويه نامه اى براى مروان استاندار خود در مدينه به اين مضمون نوشت : اى مروان ! از تو مى خواهم كه امّكلثوم دختر عبداللّه فرزند جعفر طيّار را براى فرزندم ، يزيد خواستگارى نمائى ؛ و عقد و ازدواج آن دو نفر را جارى گردانى .
🌺هنگامى كه نامه معاويه به دست والى مدينه رسيد، حركت كرد و نزد عبداللّه آمد و او را از محتواى پيام معاويه آگاه نمود.
🌺عبداللّه بعد از شنيدن سخنان مروان در پاسخ چنين اظهار داشت : اختيار دخترم ، امّكلثوم به دست حضرت ابا عبداللّه الحسين عليه السّلام است ؛ چون او سيّد ما و دائى دخترم مى باشد.
🌺وقتى موضوع را براى امام حسين عليه السّلام تعريف كردند، فرمود: استخاره مى كنم تا خداوند آنچه را كه صلاح آل محمّد عليهم السّلام و صلاح دين و دنياى دختر باشد بيان نمايد.
🌺و پس از آن كه عدّه اى از مردم در مسجدالنّبىّ صلّى اللّه عليه و آله اجتماع كردند، مروان استاندار مدينه نيز در جمع آن ها حاضر شد و در كنار امام حسين عليه السّلام نشست و اظهار داشت :
🌺معاويه به من دستور داده است تا امّكلثوم ، دختر عبداللّه فرزند جعفر طيّار را به عقد و ازدواج پسرش يزيد درآورم ؛ و مهريه او را هر چه پدرش بگويد مى پردازم و بين دو طايفه صلح و دوستى برقرار كنم ، همچنين تمام بدهى هاى آن ها را هر چه باشد پرداخت نمايم .
🌺بعد از آن افزود: عدّه اى در اين ماجرا ناراحت هستند و غبطه مى خورند؛ ولى من تعجّب مى كنم با اين كه يزيد دامادى بى همتا است ، چطور از او مهريه گرفته مى شود.
🌺در همين لحظه ، حضرت ابا عبداللّه الحسين عليه السّلام لب به سخن گشود و فرمود: حمد و ستايش مى كنم خداوندى را، كه ما را از بين بندگانش برگزيد و فضيلت و برترى بخشيده است .
🌺و سپس ضمن بيان فضائل و مناقب اهل بيت رسالت عليهم السّلام خطاب به مروان كرد و افزود: اى مروان ! نسبت به اين مهريّه اى كه گفتى هر چه پدر دختر بگويد خواهى پرداخت ، بدان كه اگر بخواهيم مهريّه مطالبه كنيم ، هرگز از سنّت رسول خدا تجاوز نمى كنيم و همان مبلغ چهارصد و هشتاد درهم را مهريّه قرار مى دهيم .
🌺و امّا اين كه إ ظهار داشتى : مى خواهيد بين دو طايفه صلح و آشتى برقرار شود، آگاه باش كه ما طايفه بنى هاشم طبق احكام الهى با شما دشمن و مخالف هستيم و به جهت متاع دنيا با شما سازش نمى كنيم .
🌺و تمام گفتار مروان را يكى پس از ديگرى مطرح و ردّ نمود، و آن گاه فرمود: آن هايى كه نادان و بى خرد باشند با ما حسود و مخالف خواهند بود و آن هايى كه اهل درك و شعور و معرفت باشند، با شما ستمگران ، مخالف و دشمن هستند.
🌺و در پايان فرمايشاتش اظهار نمود: تمام شما حُضّار شاهد باشيد، كه من - حسين بن علىّ - امّكلثوم دختر عبداللّه بن جعفر را به ازدواج پسر عمويش قاسم بن محمد درآوردم .
🌺و مهريّه او را مقدار چهارصد و هشتاد درهم قرار داديم ، و نيز نخلستان خود را به ايشان بخشيدم كه بتوانند با درآمد آن إ مرار معاش نمايند.
🌺در اين هنگام چهره مروان دگرگون شد و با حالت خشم گفت : شما بنى هاشم كينه توز هستيد و مى خواهيد دشمنى و كينه ها تداوم يابد.
🌺امام حسين عليه السّلام در پاسخ فرمود: آيا فراموش كرده ايد كه وقتى برادرم امام حسن مجتبى عليه السّلام ، عايشه دختر عثمان را خواستگارى نمود، شما چه كرديد؟
🌺و او را به ازدواج عبداللّه ، فرزند زبير در آورديد؛ و آيا فراموش كرده ايد كه شما به همراه عايشه و ديگران با جنازه برادرم -
🌺حضرت مجتبى عليه السّلام - چه كرديد؟!
حال قضاوت كنيد كه آيا ما اهل بيت رسالت عداوت و كينه داريم يا شما كينه توز و سنگ دل هستيد.
📚مناقب ابن شهرآشوب : ج 4، ص 38، بحارالا نوار: 44، ص 207، ح 4، و در ص119، ح 13، همين جريان را به امام حسن مجتبى عليه السّلام نسبت داده است .
✾📚 @Dastan 📚✾
#داستان_آموزنده
🔆پودر و خمير شدن ريگ ها و نقش ائمّه اطهار عليهم السّلام
🌱يكى از زنان دانشمند به نام امّ سليم - كه به كتاب هاى آسمانى ، مانند تورات و انجيل آشنايى كامل داشت - پس از آن كه به محضر پيامبر اسلام و اميرالمؤ منين و امام مجتبى صلوات اللّه عليهم شرفياب شد و معجزات و كراماتى از آن بزرگواران مشاهده كرد، حكايت نمايد:
🌱بعد از آن كه به حضور حضرت ابا عبداللّه الحسين عليه السّلام رفتم و همان اوصاف و نشانه ها را كه در كتب آسمانى خوانده بودم ، در او مشاهده كردم .
🌱ولى چون او كودكى خردسال بود، متحيّر شدم كه چگونه از او نشانه امامت و معجزه ، طلب نمايم .
🌱در هر صورت ، نزديك آن حضرت كه بر لبه سكوى مسجد نشسته بود وارد شدم و گفتم تو كيستى ؟
🌱فرمود: من گمشده تو هستم ، اى امّ سليم ! من خليفه اوصياء خداوند هستم ، من پدر - نُه - امام هدايت گر مى باشم .
🌱من جانشين برادرم امام حسن مجتبى و خليفه او هستم ؛ و او خليفه پدرم امام علىّ بن ابى طالب عليه السّلام مى باشد؛ و او نيز جانشين و خليفه رسول اللّه صلّى اللّه عليه و آله بود.
امّسليم گويد: من از گفتار و صراحت لهجه و بيان امام حسين عليه السّلام در آن كودكى شگفت زده گشتم و گفتم : علامت و نشانه گفتار شما چيست ؟
🌱حضرت فرمود: چند عدد ريگ از روى زمين بردار و به من بده .
🌱همين كه چند عدد سنگ ريزه از روى زمين برداشتم و تحويل آن كودك عزيز دادم ، آن ها را در كف دست هاى خود قرار داد و سائيد تا آن كه تبديل به پودر شد و سپس آن ها را خمير نمود؛ و انگشتر خود را بر آن زد و نقش انگشتر بر خمير نمايان شد.
🌱آن گاه خمير را با همان حالت به من داد و فرمود: اى امّسليم ! خوب در آن دقّت كن ، ببين چه مى بينى ؟
🌱وقتى خوب دقّت كردم ، اسامى مبارك حضرت رسول و امام علىّو حسن و حسين و - نه - فرزندش صلوات اللّه عليهم را به همان ترتيبى كه در كتاب هاى آسمانى خوانده و ديده بودم ، مشاهده كردم مگر نام جعفر و موسى عليهماالسّلام را.
🌱پس به همين جهت بيش از حدّ تصوّر تعجّب كردم و با خود گفتم : چه نشانه ها و علامت هاى ارزشمند و عظيمى برايم آشكار گشت و اظهار داشتم : اى سرورم ! چنانچه ممكن باشد علامتى ديگر برايم آشكار گردان .
🌱امام حسين عليه السّلام تبسّمى نمود و از جاى برخاست و ايستاد؛ و آن گاه دست راست خود را به سمت آسمان بالا برد كه ديدم كه دست مباركش همانند عمود و ستونى نورانى آسمان ها را شكافت و از چشم من ناپديد شد!
🌱بعد از آن فريادى كشيدم و بيهوش روى زمين افتادم .
🌱و پس از لحظه اى كه به هوش آمدم ، و چشم هاى خود را گشودم ، ديدم دسته اى از گل ياس در دست دارد و آن را بر صورت و بينى من گذارد، كه تا امروز كه سال هاى سال از آن گذشته است هنوز بوى آن گل ياس برايم باقى مانده است .
🌱بعد از آن گفتم : اى سرور من ! وصىّ و خليفه بعد از شما كيست ؟
🌱حضرت فرمود: هر كه همانند من و گذشته گانم بتوانند چنين كراماتى را انجام دهد.
📚بحارالا نوار: ج 25، ص 187، اين داستان در بسيارى از كتابهاى تاريخى وروائى آمده است .
✾📚 @Dastan 📚✾
🔺خودشان در مجلس امام حسین، کفشها را جفت میکردند..❗️
◽️آیت اللّه شیخ علی محمد بروجردی نجفی میفرمودند:از ویژگیهای مرحوم آیت الله حاج شیخ محمد حسین غروی اصفهانی این بود که در مجلس روضه حضرت سیدنا أبا عبداللّه الحسین ع خودشان مبادرت به پذیرایی کرده و کفشهایِ واردین را جفت میکردند
◽️و در حین پذیرایی، زیر لب چیزی میخواندند یک روز از ایشان پرسیدم:آقا شما چه میخوانید؟
◽️فرمودند:خوب است انسان شبانه روز، هزار مرتبه سوره قدر را بخواند!
🏴🥀🏴🥀🏴🥀
✾📚 @Dastan 📚✾
* #امام_حسین #آیت_الله_کشمیری
💠 دستور العملی برای دهه اول محرم
🔻توسّل به سالار شهیدان علیه السلام به ویژه در دهه ی اول ماه محرم از اهمیت بسیاری برخوردار است.
🔸 مرحوم آیت الله کشمیری در این باره می فرمود: سزاوار است انسان از اول محرم تا سیزدهم محرم در ساعت و مکان مشخص، زیارت عاشورا با صد لعن و صد سلام و دعای علقمه بخواند و آن را ترک نکند. اگر کسی در طول سال، بیش از این ایام را موفق به خواندن زیارت عاشورا شد، هنیئاً له (گوارایش باد) وگرنه حداقل این است که در هر سال، خواندن زیارت عاشورا در این ایام را از دست ندهد.
✾📚 @Dastan 📚✾
🚫🚫🚫
بزرگی میگفت:
دختر ها و خانوم هایی که تو ایام عزاداری ماه محرم آرایش میکنن میان روضه یا میرن کنار خیابون تماشای دسته های عزاداری منو یادِ زن های شامی میاندازدن که وقتی بهشون خبر رسید کاروان اسرای کربلا و سر های بریده به شام رسیده آرایش کردن و خلخال به پاهاشون بستن و هلهله کنان به تماشای اون عزا رفتن ...
هیچ وقت این حرفِش رو فراموش نمیکنم..
#تلنگر
📌 تا میتونید نشر بدید قطعا تأثیرِ زیادی خواهدگذاشت 📌
‼️‼️‼️‼️‼️
✾📚 @Dastan 📚✾