eitaa logo
📚 داستان های آموزنده 📚
68.5هزار دنبال‌کننده
8.1هزار عکس
2.7هزار ویدیو
67 فایل
﷽ 🔹تبادل و تبلیغ ⬅️ کانون تبلیغاتی قاصدک @ghaasedak 🔴تبادل نظر
مشاهده در ایتا
دانلود
✍روزی خانه یکی از دوستان رفتم که ویلایی بود و دو در داشت. و او همیشه از در پشتی می‌رفت و این در، ارتفاعش کم بود و باید برای داخل خانه رفتن انسان خم می‌شد.پرسیدم، چرا ارتفاع این درب را بالاتر نمی‌بری؟ جواب قشنگی داد. گفت: این در فقط برای ورود من است. چون وقتی از بیرون می‌آیم می‌خواهم قد خود را خم کنم، و غرورم بشکند و بدانم، محل کار و ریاست تمام شد. به خانه ام می‌آیم، و اینجا کسانی‌که هستند، چشم انتظار تواضع و مهربانی من هستند، نه تکبر و امر و نهی من.کسانی‌که اینجا هستند زن و فرزندان و اهل‌بیت من هستند نه کارگران کارخانه‌ام. در شهرستان خوی، در رژیم سابق مردی بود بنام صمد، که هیکل قوی داشت و همیشه مست بود و وقتی مست می‌کرد، خیابان را می‌بست و کسی حتی پلیس، جرأت نزدیک شدن به او را نداشت. صمد، زنی داشت به نام کبری، وقتی مست می‌کرد همه سراغ زنش می‌رفتند و از او می‌خواستند بیاید و شوهرش را از خیابان جمع کند.وقتی صمد، کبری را می دید، شمشیر را پنهان می‌کرد و می‌گفت: چشم، الان آمدم شما تشریف ببرید منزل .این رفتار به اصطلاح امروز، زن ذلیلی صمد، برای مردم شهر جای تعجب بود. وقتی از او علت را پرسیدند، گفتند صمد، یک شهر از تو می‌ترسد و تو از زنت؟؟ صمد گفت: اشتباه نکنید آبروی من دست اوست، اگر زنم پنهانی با مردی دوست شود و جایی رود و کسی ببیند، من حتی اگر او را بکشم هم، باز آبروی من می‌رود و کسی برای عربده و شمشیر من تره هم خورد نمی‌کند و با خود می‌گوید: اگر عرضه داشت زنش از او می‌ترسید!! این عربده کشیدن من به‌خاطر سلامت نفس و پاکدامنی اوست. ✾📚 @Dastan 📚✾
🔆تهيّه گلابى و سيب از سنگ بسيارى از تاريخ نويسان آورده اند: امام حسن عسگرى عليه السلام به نقل از پدران بزرگوارش ، از حضرت علىّ بن موسى الرضا عليهم السلام حكايت فرموده است : روزى صعصعة بن صوحان عبدى يكى از ياران امام علىّ عليه السلام مريض و در بستر بيمارى قرار گرفته بود، اميرالمؤ منين علىّ عليه السلام به همراه عدّه اى از دوستان و اصحاب خود جهت ديدار صعصعه رهسپار منزل او گشتند. پس از آن كه وارد منزل شدند و نشستند، از مريض احوالپرسى و دلجوئى كردند، صعصعه بسيار خوشحال و شادمان شد. امام علىّ عليه السلام به او فرمود: اى صعصه ! مبادا از اين كه من و يارانم به ديدار تو آمده ايم ، بر دوستانت فخر و مباهات كنى . بعد از آن ، به يكى از همراهان خود دستور داد تا سنگى را كه در كنار اتاق بود، خدمت حضرت بياورد. وقتى امام عليه السلام سنگ را به دست مبارك خود گرفت ، آن را در دست خود چرخانيد؛ ناگهان تبديل به گلابى گشت ، سپس آن را به يكى از افراد مجلس داد و فرمود: اين گلابى را به تعداد افراد، قطعه قطعه كن و به هر يك قطعه اى بده تا تناول نمايند. و خود حضرت علىّ عليه السلام نيز قطعه اى از آن گلابى را برداشت و در دست مبارك خود چرخانيد تا تبديل به سيب كاملى شد، آن گاه سيب را تحويل همان شخص قبلى داد و فرمود: آن را نيز به تعداد افراد تقسيم كن و سهم هر يك را تحويلش بده تا تناول كند و قطعه اى از آن سيب را نيز خود امام علىّ عليه السلام گرفت . هر كدام سهميّه سيب و گلابى خود را خوردند مگر حضرت كه آن قطعه سيب را در دست مبارك خود گرداند تا به صورت اوّليّه همان سنگ در آمد و آن را سر جايش نهادند. امام رضا عليه السلام افزود: هنگامى كه صعصعه آن دو قطعه گلابى و سيب را تناول كرد، مرض و ناراحتى او بر طرف گشت و كاملاً بهبودى برايش حاصل شد و بعد از آن از جاى خود برخاست و نشست و اظهار نمود: اى اميرالمؤ منين ! تو مرا شفا دادى و بر ايمان و اعتقاد من و دوستانم افزودى ، پس درود و صلوات خداوند بر تو باد. 📚عيون المعجزات : ص 51، نوادر المعجزات : ص 57، ح 22، مدينة المعاجز: ج 1، ص 432، ح 293. ✾📚 @Dastan 📚✾
قرآن بخوان حتی شده شبی یک صفحه ✍ با حامد زیاد ماموریت رفتم. شاید نزدیک به یکسال باهاش زندگی کردم؛ هروقت که با هم همسفر می‌شدیم، می‌دیدم حامد هر شب بعد از اینکه از عملیات می‌آمدیم، قبل از خواب یکهو غیبش می‌زد! می‌رفتم و می‌دیدم یک گوشه نشسته و دور از چشم بقیه با اون قرآنی که همیشه همراهش بود، مشغول خواندن قرآنه! بهش گفتم: حامدجان! خیلی بهت دقت کردم تو این همه ماموریت، هرشب میری یه گوشه و قرآن می‌خوانی! گفت: ببین داداش! قرآن رو بخوان حتی شده شبی یک صفحه. اون وقت هستش که تأثیرش رو تو زندگیت می‌بینی. این پیوسته‌ قرآن‌ خواندن مسیر آدم رو مشخص و عاقبت بخیرت می‌کنه. نیازی نیست آنقدر بخوانی که خسته بشوی، تو بخوان، شبی یک صفحه ولی بخوان حتما. شهید حامد سلطانی...🌷🕊 ✾📚 @Dastan 📚✾
14.25M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔶️ ماجرای دستور حضرت زهرا (سلام الله علیها) به در میدان جنگ 🎙حجت الاسلام عالی ✾📚 @Dastan 📚✾
🌸🍂🍂🌸🍂🍂🌸🍂🍂🌸 🔆قضاوت يا علم آشكار عبداللّه بن عبّاس حكايت نموده است : روزى عمر بن خطّاب به امام علىّ بن ابى طالب عليه السلام گفت : يا ابا الحسن ! تو در حكم و قضاوت بين افراد، بسيار عجول هستى و بدون آن كه قدرى تاءمّل كنى ، قضاوت مى نمائى ؟! امام علىّ عليه السلام به عنوان پاسخ ، كف دست خود را جلوى عمر باز كرد و فرمود: انگشتان دست من چند عدد است ؟ عمر پاسخ داد: پنج عدد مى باشد. امام فرمود: چرا در پاسخ عجله كردى و بدون آن كه بينديشى جواب مرا فورى دادى ؟ عمر گفت : موضوعى نبود كه پنهان باشد بلكه آشكار و ساده بود؛ و نيازى به تاءمّل نداشت . امام علىّ بن ابى طالب عليه السلام فرمود: مسائل و قضايائى كه من پاسخ مى دهم و قضاوت مى كنم براى من آشكار و ساده است و نيازى به فكر و انديشه ندارد. و چيزى از اسرار عالم بر من پنهان و مخفى نيست همان طورى كه تعداد انگشتان دست من بر تو ساده و آشكار بود. 📚كتاب سلونى قبل اءن تفقدونى : ج 2، ص 130. ✾📚 @Dastan 📚✾
33.5M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💯 منتشر شد ... 🎦 نماهنگ "بهترین بابا" ☘️🌺🍀 ویژه ولادت امام علی(ع) توسط گروه سرود ضحی منتشر شد. ✾📚 @Dastan 📚✾
🔆هماهنگى رهبر مسلمين با تهيدستان دو برادر به نام هاى زياد حارثى و عبداللّه حارثى فرزندان شدّاد پيرامون چگونه زيستن و پوشيدن فرم لباس اختلاف داشتند؛ و براى حلّ اختلاف نزد اميرالمؤ منين امام علىّ عليه السلام حضور يافتند. زياد گفت : يا اميرالمؤ منين ! برادرم عبداللّه غرق در عبادت شده ، از من دورى مى جويد؛ و به منزل ما نمى آيد و لباس هاى ژنده و كهنه مى پوشد؛ سپس عبداللّه گفت : اى اميرالمؤ منين ! من همانند شما زندگى مى كنم ، لباس مى پوشم و عبادت مى كنم و آنچه را شما مى پوشيد، من نيز پوشيده ام . در اين هنگام حضرت امير عليه السلام اظهار داشت : رهبر مسلمين بايد همانند ضعيف ترين قشر جامعه زندگى نمايد تا تهى دستان از او الگو گرفته ؛ و سختى و تلخى بيچارگى را تحمّل نمايند. ولى شما بايد بهترين زندگى شرافتمندانه را در بين خويشان خود داشته باشيد و شكرگذار نعمت هاى پروردگار باشيد؛ و با يكديگر رفت و آمد كنيد و صله رحم و ديد و بازديد نمائيد. 📚كتاب سلونى قبل أن تفقدونى : ج 2، ص 94. ✾📚 @Dastan 📚✾
7M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
فقط به عشق علی، حتی محالها شدنی و کاش می‌مُردم، بعد از «فمن یمت یرنی» مقام و شأنش را غیر از خدا که می‌داند که با عشق علی ، آتش مرا نسوزاند. ایلیا | علی اکبر قلیچ ✾📚 @Dastan 📚✾
✍️ مثل شمع باش! 🔹شمع را ببين. هرچه به آن نزديک و نزديک‌تر باشی نور و روشنايی بيشتری دريافت می‌كنی. 🔹ما هم باید از جنس شمع و هم‌صفت شمع باشيم. و به‌گونه‌ای باشیم كه هركس به ما نزديک‌تر بود، بهره و سود بيشتری ببرد. 🔹نزديک‌ترين كسان به ما نخست پدر و مادرند و آن‌گاه همسر، و سپس فرزندان، و در آخر هم، بستگان و خويشان. 🔹يعنی اول پدر و مادر خودت را مورد لطف و محبت قرار بده، آن‌گاه نزديكانت را، همچون همسر، فرزندان و خويشان.  ✾📚 @Dastan 📚✾
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔆سخن گفتن با خورشيد! در كتب مختلف ، از راويان متعدّدى همانند سلمان فارسى ، عمّار ياسر، ابوذر غفارى ، عبداللّه بن مسعود، عبداللّه بن عبّاس و ... آورده اند كه چون خداوند متعال ، مكّه را توسّط پيامبر صلّى اللّه عليه و آله و فداكارى امام علىّ بن ابى طالب عليه السلام فتح كرد. پيش از آن كه حضرت رسول صلوات اللّه عليه عازم و آماده جنگ هَوازن گردد، در حضور جمعى خطاب به علىّ عليه السلام نمود و اظهار داشت : اى علىّ! برخيز و به همراه اصحاب در گوشه اى از قبرستان بقيع وارد شده و هنگامى كه خورشيد طلوع نمايد، با وى مكالمه كن و سخن بگو. علىّ بن ابى طالب عليه السلام طبق دستور حضرت رسول صلوات اللّه عليه بلند شد و به همراه بعضى از اصحاب به قبرستان بقيع رفت و چون خورشيد طلوع كرد؛ آن را مخاطب قرار داد و گفت : ((السّلام عليك ايّها العبد الدّائر فى طاعة ربّه )). و خورشيد جواب سلام حضرت علىّ صلوات اللّه عليه را اين چنين پاسخ گفت : ((و عليك السّلام يا اخا رسول اللّه و وصيّه و حجّة اللّه على خلقه )). بعد از آن ، مولاى متّقيان علىّ عليه السلام به شكرانه چنين كرامت و عظمتى كه خداوند متعال عطايش فرموده بود سر بر خاك نهاد و سجده شكر به جاى آورد. سپس حضرت رسول صلّى اللّه عليه و آله او را گرفت و بلند نمود و فرمود: اى حبيب من ! تو را بشارت باد بر اين كه خداوند به ميمنت وجود تو بر ملائكه ؛ و بر اهل آسمان مباهات مى كند. و پس از آن افزود: شكر و سپاس مى گويم خدا را، كه مرا بر ساير پيامبران فضيلت و برترى بخشيد، همچنين مرا به وسيله علىّ بن ابى طالب كه سيّد تمام اوصياء است تأ ييد و يارى نمود.1 همچنين امام باقر عليه السلام به نقل از جابر بن عبداللّه انصارى فرمود: خورشيد هفت مرتبه با حضرت علىّ عليه السلام سخن گفت و تكلّم كرد.2 1-ينابيع المودّة : ص 166، فضائل شاذان بن جبرئيل : ص 69، س 9. 2-نويسنده كتاب الصراط المستقيم : ج 1، ص 204، س 17 به طور مفصّل مراحل هفت گانه را بيان نموده است . ✾📚 @Dastan 📚✾
Ali Akbar Haeri - Maste Najaf (320).mp3
2.16M
وَ مَن یَمُت یَرَنِی.... از این جهت مرگ آرزوی من است...💚 کاش روزی هزاااااااار مرتبه من مُردمی تا بدیدمی رویت....🦋 💌 💚 📚📿 ✾📚 @Dastan 📚✾