eitaa logo
📚 داستان های آموزنده 📚
68.9هزار دنبال‌کننده
8هزار عکس
2.6هزار ویدیو
67 فایل
﷽ 🔹تبادل و تبلیغ ⬅️ کانون تبلیغاتی قاصدک @ghaasedak 🔴تبادل نظر
مشاهده در ایتا
دانلود
🔆حاج ميرزا جواد آقا تهرانى ايشان فرمودند: با جمعى از دوستان گاه و بيگاه به عيادت مريضها و تفقد از بيماران مى رفتيم و اغلب مرحوم حاج ميرزا جواد آقا با ما همراهى مى فرمود. روزى به جذاميخانه به ديدار مجذومين رفته بوديم و رفقا مشغول تقسيم هدايا به بيماران بودند. من و مرحوم ميرزا كنار جوى زير درختى ايستاده بوديم . آن مرحوم تعريف آقاى فيروزآبادى  مؤ سس بيمارستان فيروزآبادى تهران را مى كرد و از خصوصيات و فضائل او سخن مى گفت . من از باب تشبيه گفتم به مانند مرحوم حاج شيخ حسنعلى . مرحوم ميرزا فرمودند: اسم حاج شيخ به ميان آمد همين ديروز واقعه اى رخ داده كه شما بايد بدانيد ولى شرطش آن است كه از اشخاص مذكور و نامشان سوال نكنيد. سپس فرمود: شخصى است كه گاهى با يك روح تماس مى گيرد و از اوضاع عالم برزخ از او سؤ الاتى مى كند. البته بايد دانست كه اين تماس از قبيل احضار ارواح معمول نبوده بلكه اين شخص با خلع و لبس رسماً با آن روح صحبت مى كرده است مرحوم ميرزا به من فرمودند: شما هم آن شخص را مى شناسيد و هم آن روح را. ولى چون قرار بر اين بود كه من از نامشان سوال نكنم من حدس زدم كه آن شخص خود مرحوم ميرزا و آن روح روح مرحوم شيخ زين العابدين تنكابنى  بوده باشد؛ واللّه اعلم . سپس گفتند همين ديروز با آن روح تماس گرفت و گفت آيا ممكن است كه همراه روح مرحوم حاج شيخ حسنعلى بيائيد تا با ايشان هم مصاحبه اى داشته باشيم . آن روح گفت : امكان اين مطلب نيست ، زيرا مرحوم حاج شيخ آنقدر مقامش بالا است كه امثال ما دسترسى به ايشان نداريم . از او سؤ ال كردم شما نمى دانيد چه عملى باعث علو مقام و ارتفاع درجه آن مرحوم شده است ؟ در جواب گفت : آنچه در عالم برزخ بين ارواح مؤ منين معروف است اين است كه مى گويند: حاج شيخ در دنيا به حوائج مردم رسيدگى مى كرده است تا آنجا كه در هر شب بارها او را براى رفع حوائجشان از خواب بيدار مى كرده اند و او بدون ناراحتى با روى گشاده بكار مردم رسيدگى مى كرده است . اتفاقاً همينطور هم بود و درب خانه حاج شيخ در 24 ساعت شبانه روز به روى مردم باز بود. ضمناً بايد دانست آنها كه با مرحوم ميرزا جواد آقا ارتباط داشتند ميدانند كه آن بزرگوار يك كلمه سخن نسنجيده بر اساس ظن و گمان نمى گفت و اين سخن را از آن جهت به من فرمود كه موجب استحكام عقيده من به عالم برزخ و ثواب و عقاب بشود زيرا ميدانست كه معلم هستم و كار من زيرساز اعتقاد نوجوانان مسلمان است . خدايش ‍ رحمت كند. 📚داستانهايى از مردان خدا، قاسم مير خلف زاده ✾📚 @Dastan 📚✾
🍁 ریشه انسانها ، فهم آنهاست ... یک سنگ به اندازه ای بالا می رود ، که نیرویی پشت آن باشد … با تمام شدنِ نیرو ، سقوط و افتادن سنگ طبیعی است! ولی یک گیاه کوچک را نگاه کن که چطور از زیر خاک ها و سنگ ها سر بیرون می آورد و حتی آسفالت ها و سیمان ها را می شکند و سربلند می شود … هر فردی به اندازه این گیاه کوچک ، ریشه داشته باشد ، از زیر خاک و سنگ ، از زیر عادت و غریزه ! و از زیر حرف ها و هوس ها ، سر بیرون می آورد و افتخار می آفرینید … ریشه ما ، همان « فهم » ما است .. ✾📚 @Dastan 📚✾
دختر که باشی... هر چقدر هم که بزرگ بشی همسر بشی ،، مادر بشی ،، مادر بزرگ بشی، درونت هنوز هم کوچک است و چشم انتظار، انتظار می‌کشی برای بوسیده شدن و محبت دیدن، دستی می‌خواهی برای نوازش، چشمی می‌خواهی برا ستایش، مهم نیست چند ساله شدی، دختر که باشی، دنیایت همیشه صورتی‌ست💖 مبارک 🎀 ‌‌‎‎‎‎‌‌‎‎‎ ‎ ‌‎‎‎‎ ✾📚 @Dastan 📚✾
7.47M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎬 کلیپ : داستان هدایت و تحول هشام بن حکم از شاگردان امام صادق (علیه السلام) ✾📚 @Dastan 📚✾
🌷 🌷 .... 🌷با آن‌که اسفند بود و هوا رو به بهار می‌رفت، اما سرمای غرب کشور بیداد می‌کرد. جاده‌ها عموماً بسته می‌شد و در سرما به هر طریقی جیره غذایی و ذخیره نفت می‌رسید، ولی باز به مشکل برمی‌خوردیم. اکثر اوقات آب قطع می‌شد و به ناچار از آب برف استفاده می‌کردیم. تا پایان زمستان در همین سنگرها مستقر بودیم. بیشتر وقت‌ها برف سنگینی می‌آمد. شب‌ها معمولاً آسمان صاف بود و صبح که بلند می‌شدیم از زور برف در سنگر را نمی‌توانستیم باز کنیم. راحت یک متر و نیم برف جلوی در سنگر بود. نگهبان می‌آمد برف‌ها را کنار می‌داد و راه را باز می‌کرد. در سرمای هوا رفت و آمدمان به بیرون مشکل بود و باید چاره‌ای می‌اندیشیدیم. با بچه‌ها جلوی سنگر را یکی دو متر ورق اضافه کردیم و کیسه خاک چیدیم و مثل دیواره سه طرفش را بالا آوردیم، رویش پیلت گذاشته و خاک ریختیم. 🌷باید به فکر آب گرم هم می‌بودیم. خودم یک مشعل نفتی گذاشتم و یک بشکه نفت خالی شده را نصف کرده و چهارپایه درست کردم از بغل هم یک برش دادم و شیر آب گذاشتم. بشکه مدام روی مشعل بود. داخلش برف می‌ریختم و به راحتی برای سرویس بهداشتی، وضو و شستن ظرف و استحمام آب گرم داشتیم. گاهی ۱۵ روز جاده بسته می‌شد. رفت و آمد برای استحمام مشکل‌ساز بود و ضمن این‌که بیرون از سنگر هم سرما و برف بود. همین بشکه آب گرم مشکل ما را حل می‌کرد و راحت گنجایش صد لیتر آب را داشت. شلنگی از بالا به شیر بشکه وصل بود و به راحتی کار دوش حمام را انجام می‌داد. دو متر کَفِ سنگر را هم بتن کرده و شیب داده بودم، لوله‌ای هم گذاشته بودم که آب‌های آلوده به دره سرازیر می‌شد. 🌷در چند ماهی که در این محور بودیم زمین والیبال هم درست کردم و یک تور دست بافت؛ تا بچه‌ها با همان سبک و سیاق جبهه‌های خودمان در اوقات فراغت سرگرم باشند. خودم هم فوتبال بازی می‌کردم و همین بازی‌ و شوخی‌ها در وقت فراغت اخوت و یکدلی بین بچه‌ها را بیشتر می‌کرد. حضور در این محیط و کنار هم بودن، از ترس ناشی از حمله ناگهانی دشمن می‌کاست. بعضی شب‌ها که بچه‌ها نگهبانی می‌دادند، نیمه‌های شب دور می‌زدم و دمی با آن‌ها هم صحبت می‌شدم که احساس ترس نکنند و یا خدایی نکرده فکر نکنند چون من فرمانده هستم باید بخوابم و آن‌ها نگهبانی دهند. : فرمانده دلاور سید علی‌اصغر سیدالنگی منبع: خبرگزاری دفاع مقدس ✾📚 @Dastan 📚✾
شخص خسیسی در رودخانه ای افتاد و عده ای جمع شدند تا او را نجات دهند. دوستش گفت: دستت را بده، تا تو را از آب بالا بکشم. مرد در حالی که دست و پا می زد دستش را نداد. شخص دیگری همین پیشنهاد را داد، ولی نتیجه ای نداشت. ملا نصرالدین که به محل حادثه رسیده بود، به مرد گفت: دست مرا بگیر تا تو را نجات دهم. مرد بلا فاصله دست ملا را گرفت و از رودخانه بیرون آمد. مردم شگفت زده گفتند: ملا معجزه کردی؟ ملا گفت: شما این مرد را خوب نمی شناسید. او دست بده ندارد، دست بگیر دارد. اگر بگویی دستم را بگیر، می گیرد، اما اگر بگویی دستت را بده، نمی دهد. فرودست شاید از برخی نعمت های دنیا بی بهره باشد ، اما خسیس از همه نعمات دنیا ! ✾📚 @Dastan 📚✾
🔆روزى ارزشمند و شخصيّتى عظيم مرحوم محمّد بن يعقوب كلينى ، فرات بن ابراهيم كوفى و علاّمه امينى و ديگر بزرگان از شيعه و سنّى در كتاب هاى خود مطالب و رواياتى را به سندهاى مختلف ، پيرامون عيد سعيد غدير خم آورده اند، از آن جمله : حسن بن راشد و در روايتى ديگر فرات بن أ حنف حكايت كند: روزى محضر مبارك امام جعفر صادق صلوات اللّه عليه شرفياب شدم و عرضه داشتم : ياابن رسول اللّه ! فدايت گردم ! آيا براى مسلمان ها عيدى بافضيلت تر از عيد فطر، قربان ، جمعه و روز عرفه وجود دارد؟ فرمود: بلى ، روزى است كه از همه آن ها در نزد خداوند متعال شريف تر و عظيم تر و بافضيلت تر خواهد بود؛ و آن روزى است كه خداى متعال دين مبين اسلام را در روز آن كامل نمود و اين آيه قرآن را بر پيغمبر نازل نمود: (اَلْيَوْم أ كْمَلْتُ لَكُمْ دينَكُمْ وَ أ تَمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتى وَ رَضيتُ لَكُمُ الاْ سْلامَ ديناً )(17). يعنى ؛ امروز (با معرّفى علىّ بن أ بى طالب عليه السلام به عنوان امام و خليفه رسول اللّه صلّى اللّه عليه و آله ، دين خود را بر شما مسلمان ها كامل نمودم و براى شما دين اسلام را برگزيدم . از آن حضرت سؤ ال كردم : آن روز، كدام روزى مى باشد كه مولاى متّقيان ، علىّ عليه السلام به امامت و خلافت منصوب گرديد؟ در پاسخش چنين فرمود: هر يك از پيغمبران الهى براى خود وصىّ و جانشين تعيين كرده اند و آن روز معيّن را به عنوان عيد برگزيده اند. و سپس افزود: آن روزى كه بر تمامى ايّام شرافت و برترى دارد، روزى است كه رسول گرامى اسلام صلّى اللّه عليه و آله از طرف خداوند متعال ، حضرت علىّ عليه السلام را به عنوان امام و خليفه خود به مردم معرّفى نمود. و در آن روز آيات الهى نازل شد و دين مبين اسلام تكميل گرديد و حجّت خداوند بر همگان ثابت گشت . سؤ ال كردم : ياابن رسول اللّه ! در آن روز چه اعمال و عباداتى بهتر است ، كه انجام دهيم ؟ حضرت در پاسخ فرمود: خوشحال نمودن مؤ منين ، فرستادن صلوات بر حضرت محمّد و اهل بيتش ؛ و برائت و بيزارى جستن از دشمنان و ظالمين به آن ها. و ديگر آن كه چون خداوند، اين روز يعنى ؛ هيجدهم ذى الحجّة را روز تثبيت ولايت بر مؤ منين قرار داد، بهتر است روزه بگيريد و روزه گرفتن در آن موجب كفّاره شصت سال گناه خواهد بود. 📚كافى : ج 4، ص 148، تفسير فرات : ص 12 و ديگر كتب با اختلاف در تعابير، همچنين بحارالانوار: ج 37، ص 108 تا ص 253 ✾📚 @Dastan 📚✾
✍️حکایت در باب عظمت شخصیت حضرت معصومه سلام الله علیها 🔻آیت الله حاج شیخ حسن رمضانی از شاگردان حضرت آقای حسن زاده آملی حفظه الله تعالی می ‌گفتند: چندین سال قبل، دانشگاه قم برای تجلیل از مقام حضرت فاطمه معصومه سلام الله علیها گردهمایی تشکیل دادند و از من خواستند که واسطه شوم و حضرت استاد علامه حسن زاده آملی را برای این مجمع دعوت کنم معمولا حضرت استاد به خاطر کسالت و اشتغالات فراوانشان این دعوت‌ها را قبول نمی‌ ‌کردند، اما وقتی این مساله را مطرح کردم با کمال صفا و صمیمیت و تمام وجود، سریعا قبول کردند. حتی به مسئولین آنجا تماسی نگرفتیم که وسیله‌ای برای حضور استاد در مراسم بفرستند. خود ایشان به محل جلسه تشریف آوردند و به محض حضور در مجلس، جلسه منقلب شد و قرار نبود ایشان سخنی بگویند، اما اصرار مسئولین و دیگران ایشان را به حرف آورد و جمله ‌ای که با تمام وجود فرمودند و ابراز کردند و همه را منقلب کرد این بود: «اگر برای من ممکن بود و مواجه با مشکل نمی‌‌‌شدم برای تجلیل از شخصیتی مانند فاطمه معصومه سلام الله علیها این مسیر را سینه‌خیز می‌‌آمدم! همچنین علامه می‌فرمود: ما امامزاده زیاد داریم و خود موسی بن جعفر علیه السلام فرزندان زیادی داشتند، اما کدام یک از ایشان مانند فاطمه معصومه سلام الله علیها درخشید و منشأ خیرات و برکات شد و باید یک مقام ثبوتی باشد که این مقام اثبات رقم خورده باشد و ای کاش من می‌‌توانستم در این مسیر این‌طور به محضر شما تشرف پیدا کنم. ✾📚 @Dastan 📚✾
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🦋درخت را از میوه اش می شناسند انسان را با کردارش. "کردار خوب هرگز هدر نمی رود" کسی که ادب می کارد دوستی درو می کند، و آن کس که مهربانی می کارد عشق گردآوری می کند. ✾📚 @Dastan 📚✾
°•°•° ✋🌸 آقاجان امروز یک امید و آرزو در قلبم کاشته و ورد زبانم جارے می‌شود؛ کـاش دَر صَحراے مَحـشَر وَقتی خُدا پُرسید بَندِه مَن روزِگآرَت رآ چِگونه گُذَراندے مَهدے فآطِمه بَرخیزَد وگویَد مُنتَظِر مَن بود 🌷🌷 ✾📚 @Dastan 📚✾
🔆ظهور نور و انتقام از ظالم مرحوم شيخ صدوق رحمة اللّه عليه به نقل از عبدالسّلام هروى حكايت كند: روزى محضر شريف حضرت علىّ بن موسى الرّضا عليه السلام شرفياب شدم و پيرامون حديثى از امام صادق عليه السلام سؤال كردم كه فرمود: هنگامى كه امام زمان عجّل اللّه تعالى فرجه الشّريف خروج نمايد تمام ذرّيه قاتلين امام حسين عليه السلام را بجهت كردار پدرانشان نابود مى نمايد و انتقام خون جدّ مظلومش را مى گيرد؛ آيا صحيح مى باشد؟ امام رضا عليه السلام فرمود: بلى ، صحيح است . گفتم : آيه قرآن كه مى فرمايد: نمى توان گناه شخصى را بر ديگرى تحميل كرد، چه مى شود؟ فرمود: خداوند متعال در تمام گفتارش صادق و راست گو است ، وليكن ذرّيه قاتلين حضرت اءباعبداللّه الحسين عليه السلام چون راضى به كردار پدرانشان بودند و به اعمال و حركات زشت آن ها فخر و مباهات مى كردند، پس شريك جرم هستند. چون هركس راضى به كردار ديگرى - چه خوب و چه بد - باشد در ثواب و عقاب او شريك است ، گرچه شخصى در مغرب ظلم كند و ديگرى در مشرق نسبت به كار او راضى و خوشحال باشد، پس در اين صورت شريك جرم محسوب مى شود. سپس افزود: امام زمان عليه السلام چنين افرادى را خواهد كشت . بعد از آن عرضه داشتم : ياابن رسول اللّه ! بعد از آن كه امام زمان عليه السلام خروج نمايد، ابتداء از كجا و نسبت به چه امورى اقدام مى فرمايد؟ امام رضا عليه السلام در جواب فرمود: وقتى قائم آل محمّد صلوات اللّه عليهم خروج نمايد، ابتداء به مجازات بنى شيبه در مكّه مى پردازد، چون آن ها دزدان اوّليه اى هستند كه تمام اموال بيت اللّه الحرام را دزديده اند و بدين جهت دست آن ها را طبق دستور اسلام جدا خواهد كرد. 📚عيون اخبارالرّضا عليه السلام : ج 1، ص 273، ح 5. ✾📚 @Dastan 📚✾
🔻قضا و قدر مردى به نام «عابد»، از نيكان قوم حضرت موسى عليه السلام، سى سال از حضرت‏ حق درخواست فرزند داشت ولى دعايش به اجابت نرسيد. به صومعه يكى از انبياى بنى اسرائيل رفت و گفت: اى پيامبر خدا، براى من دعا كن تا خدا فرزندى به من عطا كند، من سى سال است از خدا درخواست فرزند دارم، ولى دعايم به اجابت نمی رسد. 🤲آن پيامبر دعا كرده، گفت: اى عابد، دعايم براى تو به اجابت رسيد، به زودى فرزندى به تو عطا می شود، ولى قضاى الهى بر اين قرار گرفته كه شب عروسى آن فرزند، شب مرگ اوست!! عابد به خانه آمد و داستان را براى همسرش گفت. همسرش در جواب عابد گفت: ما به سبب دعاى پيامبر از خدا فرزند خواستيم تا در كنار او در دنيا راحت باشيم، چون به حد بلوغ رسد به جاى آن راحت، ما را محنت رسد، در هر صورت بايد به قضاى حق راضى بود. شوهر گفت: ما هر دو پير و ناتوان شده ‏ايم چه بسا كه وقت بلوغ او عمر ما به پايان رسد و ما از محنت فراق او راحت باشيم. پس از نُه ماه پسرى نيكو منظر و زيبا طلعت به آنان عطا شد. براى رشد و تربيت او رنج فراوان بردند تا به حد رشد و كمال رسيد. از پدر و مادر درخواست همسرى لايق و شايسته كرد؛ پدر و مادر نسبت به ازدواج او سستى روا می ‏داشتند، تا از ديدار او بهره بيشترى برند. به ناچار كار به جايى رسيد كه لازم آمد براى او مراسمی برپا كنند. شب عروسى به انتظار بودند كه چه وقت سپاه قضا درآيد و فرزندشان را از كنار آنان بربايد. عروس و داماد شب را به سلامت به صبح رساندند و هم چنان به سلامت بودند تا يك هفته بر آنان گذشت. ☘پدر و مادر شادى كنان به نزد پيامبر زمان آمدند و گفتند: با دعايت از خدا براى ما فرزندى خواستى و گفتى كه زمان مراسم او با شب مرگ او يكى است، اكنون يك هفته گذشته و فرزند ما در كمال سلامت است! پيامبر گفت: شگفتا، آنچه من گفتم از نزد خود نگفتم، بلكه به الهام حق بود، بايد ديد فرزند شما چه كارى انجام داد كه خداى بزرگ، قضايش را از او دفع كرد. در آن لحظه جبرئيل امين آمد و گفت: خدايت سلام می رساند و می ‏گويد؛ به پدر و مادر آن جوان بگو: قضا همان بود كه بر زبان تو راندم، ولى از آن جوان خيرى صادر شد كه من حكم مرگ را از پرونده‏ اش محو كردم و حكم ديگر به ثبت رساندم، و آن خير اين بود كه آن جوان در شب عروسى مشغول غذا خوردن شد، پيرى محتاج و نيازمند در خانه آمد و غذا خواست، آن جوان غذاى مخصوص خود را نزد او نهاد، آن پير محتاج غذا را كه در ذائقه ‏اش خوش آمده بود، خورد و دست به جانب من برداشت وگفت: 🤲پروردگارا، بر عمرش بيفزا. من كه آفريننده جهانم به بركت دعاى آن نيازمند، هشتاد سال بر عمر آن جوان افزودم تا جهانيان بدانند كه هيچ‏كس در معامله با من از درگاه من زيانكار برنگردد و اجر كسى به دربار من ضايع و تباه نشود. ✾📚 @Dastan 📚✾