eitaa logo
📚 داستان های آموزنده 📚
71هزار دنبال‌کننده
7.6هزار عکس
2.4هزار ویدیو
67 فایل
﷽ 🔹تبادل و تبلیغ ⬅️ کانون تبلیغاتی قاصدک @ghaasedak 🔴تبادل نظر
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
کم گندمی که حضرت آدم بکارد ....!!! آیت الله میرزا علی مشکینی(ره): قدم اول در رسیدن به مکارم اخلاق و صفات الهی عبارت از این است «اجْتِنَابُ الْمَحَارِمِ» از گناهان اجتناب کردن است قدم دوم که این ها وسیله می شود در این که به آن کمال انسانی برسیم، «طلبِ الْحَلال» در زندگی راه حلالی را انتخاب کنیم در خوراک و پوشاک در مسکن در حقوق در اداره زندگی خود، فقط راه حلال و هیچ گاه دســت بــه حـــرام دراز نکنی، زیرا که در روایت دارد یک لقمه حرام اگر خوردی چهل روز نمازها مسدود می شود و بالا نمی رود و پذیرفته نمی شود به قول مرحوم شیخ بهایی یک مشت گندم حرام را بدهی جناب حضرت آدم آن را بکارد و او را حضرت نوح درو کند و او را حضرت موسى ببرد و آردش کند و حضرت عیسی خمیرش کند و حضرت مریم بپزد و پیغمبر و علی علیهماالسلام به دست بگیرد و به تو بدهد و بخوری، باز چهل روز عایت مستجاب نخواهد شدچون ذات این گندم حرام است و اگر از راههای مختلف به تو برسد. 🕍 قم ، حرم مطهر حضرت فاطمه معصومه سلام الله علیها، مسجد بالاسر ✾📚 @Dastan 📚✾
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
°•°•° سلامتی و دل خوش ، بزرگترین نعمته بقیه ی چیزا واسه رسیدن به همین دوتاست! ✾📚 @Dastan 📚✾
🔆خبر از درون و دادن هديه مرحوم شيخ صدوق رضوان اللّه تعالى عليه ، به نقل از ريّان بن صَلت آورده است : گفت : پس از آن كه مدّتى در خدمت مولايم ، حضرت علىّ بن موسى الرّضا عليهما السلام بودم ، روزى خواستم كه به قصد عراق مسافرت كنم . به همين جهت به قصد وداع و خداحافظى راهى منزل امام عليه السلام شدم ، در بين مسير با خود گفتم : هنگام خداحافظى ، پيراهنى از لباس هاى حضرت را تقاضا مى نمايم كه چنانچه مرگ من فرا رسيد، آن پيراهن را كفن خود قرار دهم . و نيز مقدارى درهم و دينار طلب مى كنم تا براى اعضاء خانواده خود سوغات و هدايائى تهيّه نمايم . وقتى به محضر شريف امام رضا عليه السلام وارد شدم و مقدارى نشستم ، خواستم كه خداحافظى كنم ، گريه ام گرفت . و از شدّت ناراحتى براى فراق و جدائى از حضرت ، همه چيز را فراموش كردم و پس از خداحافظى برخاستم كه از مجلس حضرت بيرون بروم ، هنوز چند قدم برنداشته بودم كه ناگهان حضرت مرا صدا زد و فرمود: اى ريّان ! بازگرد. وقتى بازگشتم ، حضرت فرمود: آيا دوست دارى كه يكى از پيراهن هاى خودم را به تو هديه كنم تا اگر وفات يافتى ، آن را كفن خود قرار دهى ؟ و آيا ميل ندارى تا مقدارى دينار و درهم از من بگيرى تا براى بچّه ها و خانواده ات هدايا و سوغات تهيّه نمائى ؟ من با حالت تعجّب عرض كردم : اى سرور و مولايم ! چنين چيزى را من در ذهن خود گفته بودم و تصميم داشتم از شما تقاضا كنم ، ولى فراموشم شد. بعد از آن ، حضرت يكى از پيراهن هاى خود را به من هديه كرد و سپس گوشه جانماز خود را بلند نمود و مقدارى درهم برداشت و تحويل من داد و من با حضرت خداحافظى كردم . 📚عيون اءخبارالرّضا عليه السلام : ج 2، ص 211، ح 17، الثّاقب فى المناقب : ص 476، ح 400. ✾📚 @Dastan 📚✾
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💔 یک ملت غصه‌دار کسی شدند که خادم، منبری و روضه‌خوان اهل بیت علیهم السلام بود. 🌹شهادتت مبارک🌹 ✾📚 @Dastan 📚✾
🔆سياست و زندگى شرافتمندانه معمّربن خلاّد - كه يكى از اصحاب امام علىّ بن موسى الرّضا عليهما السلام مى باشد - حكايت كند: روزى در خدمت آن حضرت بودم ، ضمن صحبت هائى فرمود: روزى ماءمون عبّاسى به من اظهار داشت : اى ابوالحسن ! عدّه اى در اطراف و حوالى شما در حال فتنه و آشوب مى باشند، چنانچه نامه اى به دوستان خود بنويسى ، كه جلوى فساد و آشوب گرفته شود، مناسب و مفيد خواهد بود؟ من در جواب گفتم : بايد تو به عهد خود وفا نمائى و من نيز به عهد خود وفا مى نمايم ، آن زمانى كه ولايتعهدى را پذيرفتم مشروط بر آن بود كه من هيچ گونه دخالتى در امور حكومت نداشته باشم . اين مسئوليتى را كه پذيرفته ام ، هيچ سودى براى من نداشته است ، آن زمان كه در مدينه بودم نامه و سخن من در تمام شرق و غرب ، مؤ ثّر و نافذ بود؛ سوار الاغ مى شدم و در خيابان و بازار عبور مى كردم و هركس بر من مى گذشت ، مرا احترام و تكريم مى كرد، كسى از من درخواستى نمى كرد مگر آن كه نيازش را برآورده مى ساختم . ماءمون گفت : مانعى نيست ؛ طبق همان شرط و عهد عمل شود. 📚كافى : ج 8 ص 151 ح 134، بحارالا نوار: ج 49، ص 155، س 27، ✾📚 @Dastan 📚✾
🌸 امام رئوف علامه طباطبایی (ره): ❇️ همه امامان (علیهم السلام) لطف دارند، اما لطف حضرت رضا(ع) محسوس است. ❤️ همه امامان معصوم (علیهم السلام) رئوف هستند، اما رأفت حضرت امام رضا(ع) ظاهر است. 🌠 انسان هنگامی که وارد حرم رضوی(ع) می‌شود، مشاهده می‌کند که از در و دیوار حرم آن امام(ع) رأفت می‌بارد. 🌅 جز مشهد کجاست که آدم بتواند دردهایش را بگوید و درمانش را بگیرد. ما از پناه امام هشتم جای دیگر نمی‌رویم. 🕌 طبیب برای چه مطب باز می‌کند؟ برای اینکه بیماران به وی مراجعه کنند و با نسخه او تندرستی خود را بیابند. این جا هم دارالشفای آل محمد (علیهم السلام) است. امام رضا(ع) طبیب الأطباء است. 💞 من به حال این مردم که این طور عاشقانه ضریح را می‌بوسند، غبطه می‌خورم. ... اگر منع مردم نبود، من از دم مسجد گوهرشاد تا ضریح، زمین را می‌بوسیدم. 🏷 علیه السلام علیه السلام (ره) ✾📚 @Dastan 📚✾
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شب ولادت امام رضا امام رضا برای خادم حرمش بغل وا کرد 💔 ✾📚 @Dastan 📚✾
°•°•° تو فقط بخواه خدا جایی که دستت نمی‌رسه شاخه رو واست میاره پایین…❤️☘ ✾📚 @Dastan 📚✾
📢 رهبر معظم انقلاب اسلامی در پیامی شهادت رئیس‌جمهور اسلامی ایران و همراهان گرامی ایشان را تسلیت گفتند ▪️ حضرت آیت‌الله خامنه‌ای رهبر معظم انقلاب اسلامی در پیامی شهادت حجت‌الاسلام والمسلمین سیّدابراهیم رئیسی رئیس‌جمهور اسلامی ایران، دکتر امیرعبداللهیان وزیر امور خارجه، حجت‌الاسلام‌والمسلمین آل‌هاشم نماینده ولی‌فقیه در آذربایجان شرقی، دکتر رحمتی استاندار آذربایجان شرقی و دیگر همراهان گرامی ایشان را در سانحه هوایی تسلیت گفتند. ✍️ متن پیام تسلیت رهبر انقلاب اسلامی تا دقایقی دیگر منتشر خواهد شد. ✾📚 @Dastan 📚✾
إنا لله و إنا الیه راجعون سه سال پیش گفتم کاش روزی که میروی از رأی خودم به شما پشیمان نباشم نمی‌دانستم روزی رأیم را کف دست میگیرم و در دادگاه الهی به بینشم مباهات میکنم . خدایا من ابزار شفاعت دارم، من به یک شهید رأی دادم ... ✾📚 @Dastan 📚✾
🕊🕊 تخریب‌چی دل‎ها بود، این را گل‎های بی‌قرار «پادگان گرمدره» خوب می‌دانند. او عاشقی بود که تا آخرین نفس به وعده معبودش ایمان داشت. ● همیشه به گل‌های پادگان گرم‌دره آب می‌داد ، بعد از شهادت یکی از سربازان پادگان خواب می‌بیند که علی‌رضا روی پله نشسته و ناراحت است. می پرسد که چرا ناراحتی؟ می گوید: هیچ کس به این گل‌ها و درختان آب نمی‌دهد؛ همه خشک شدند. این سرباز خوابش را برای مسئول مربوطه تعریف می‌کند و آن روز سردار سلیمانی برای بازدید به پادگان آمده بود. فرمانده مسئول خواب را برای سردار تعریف می کند. سردار می گوید: وقتی شهید قبادی به فکر درخت‌ها و گل‌های پادگان است، مگر می‌شود به فکر هم‌رزمان و خانواده‌اش نباشد. ● یکی از هم‌رزم های علی‌رضا می گوید: من اطلاع نداشتم که علی‌رضا شهید شده در خواب دیدم که در یک امامزاده هستم و چهار مرد با قبای سبز رنگ در حال تشییع پیکر شهیدی هستند، پرسیدم: این کدام شهید است؟ گفتند: شهید علی‌رضا و فامیل او را نگفتند. می گوید: بعد از اینکه خبر شهادت علی رضا را شنیدم، متوجه شدم آن شهید علی‌رضا قبادی بوده است. ● پاسدار شهید مدافع حرم «علیرضا قبادی» متولد 5 اردیبهشت سال 67 از شهدای تخریب چی مدافع حرم حضرت زینب(س) بود که داوطلبانه عازم سوریه شد و 26 اردیبشهت 96 در راه دفاع از حرم عقیله بنی‌هاشم حضرت زینب(سلام الله علیها) توسط تروریست های تکفیری در حومه دمشق به فیض شهادت نائل شد. ✾📚 @Dastan 📚✾
⚫️ ‏آخرین فراز از وصیت‌نامه امام خمینی رحمة الله علیه ▪️ بدانند كه با رفتن یك خدمتگزار در سدّ آهنین ملت خللی حاصل نخواهد شد كه خدمتگزاران بالا و والاتر در خدمتند و الله نگهدار این ملت و مظلومان جهان است. ✾📚 @Dastan 📚✾
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 داستانی شنیدنی از حاج شیخ حسنعلی نخودکی؛ فحاشی روح یک مُرده به خانواده‌اش بخاطر مال دنیا! 🎥حاج شیخ حسین انصاریان ✾📚 @Dastan 📚✾
♨️«به من گفت روزی‌که به عنوان سومین شهید محراب به شهادت رسیدم این تصویر مرا چاپ کن.»💚🏴🏴 به نقل از بهزاد پروین‌قدس (عکاس) ✾📚 @Dastan 📚✾
و بهترین عیدی روز ولادت امام رضا علیه السلام تقدیم میشود به 🌷 ✾📚 @Dastan 📚✾
🔆ضربات شمشيرها و سلامتى جسم هرثمه يكى از اصحاب امام رضا عليه السلام است ، حكايت كند: روزى به قصد ديدار مولايم ، حضرت رضا عليه السلام به طرف منزل آن بزرگوار حركت كردم ، وقتى نزديك منزل آن حضرت رسيدم ، سر و صداى مردم را شنيدم كه مى گفتند: امام رضا عليه السلام وفات يافته است . در اين هنگام ، يكى از غلامان ماءمون به نام صُبيح ديلمى - كه در واقع از علاقه مندان به حضرت بود - را ديدم كه حكايت عجيبى را به عنوان محرمانه برايم بازگو كرد. گفت : ماءمون مرا به همراه سى نفر از غلامانش ، نزد خود احضار كرد، چون به نزد او وارد شديم ، او را بسيار آشفته و پريشان ديديم و جلويش ، شمشيرهاى تيز و برهنه نهاده شده بود. ماءمون با هر يك از ما به طور جداگانه و محرمانه سخن گفت و پس از آن كه از همه ما عهد و ميثاق گرفت كه رازش را فاش نكنيم و آنچه دستور داد بدون چون و چرا انجام دهيم ، به هر نفر يك شمشير داد. و سپس گفت : همين الا ن كه نزديك نيمه شب بود به منزل علىّ ابن موسى الرّضا عليهما السلام داخل شويد و در هر حالتى كه او را يافتيد، بدون آن كه سخنى بگوئيد، حمله كنيد و تمام پوست و گوشت و استخوانش را درهم بريزيد و سپس او را در رختخوابش وا گذاريد؛ و شمشيرهايتان را همان جا پاك كنيد و سريع نزد من آئيد، كه براى هر كدام جوائز و هداياى ارزنده اى در نظر گرفته ام . صُبيح گفت : چون وارد اتاق حضرت امام رضا عليه السلام شديم ، ديديم كه در رختخواب خود دراز كشيده و مشغول گفتن كلمات و أ ذكارى بود. ناگاه غلامان به طرف حضرت حمله كردند، ليكن من در گوشه اى ايستاده و نگاه مى كردم . پس از آن كه يقين كردند كه حضرت به قتل رسيده است ، او را در رختخوابش قرار دادند؛ و سپس نزد ماءمون بازگشتند و گزارش كار خود را ارائه دادند. صبح فرداى همان شب ، ماءمون با حالت افسرده و سر برهنه ، دكمه هاى لباس خود را باز كرد و در جايگاه خود نشست و اعلام سوگوارى و عزا كرد. و پس از آن ، با پاى برهنه به سوى اتاق حضرت حركت كرد تا خود، جريان را از نزديك ببيند. و ما نيز همراه ماءمون به راه افتاديم ، چون نزديك حجره امام عليه السلام رسيديم ، صداى همهمه اى شنيديم و بدن ماءمون به لرزه افتاد و گفت : برويد، ببينيد چه كسى داخل اتاق او است ؟! صبيح گويد: چون وارد اتاق شديم ، حضرت رضا عليه السلام را در محراب عبادت مشغول نماز و دعا ديديم . و چون خبر زنده بودن حضرت را براى ماءمون بازگو كرديم ، لباس هاى خود را تكان داد و دستى بر سر و صورت خود كشيد و گفت : خدا شما را لعنت كند، به من دروغ گفتيد و حيله كرديد، پس از آن ماءمون گفت : اى صبيح ! ببين چه كسى در محراب است ؟ و آن گاه ماءمون به سراى خود بازگشت . وقتى وارد اتاق حضرت شدم ، فرمود: اى صبيح ! تو هستى ؟ گفتم : بلى ، اى مولا و سرورم ! و سپس بيهوش روى زمين افتادم . امام عليه السلام فرمود: برخيز، خداوند تو را مورد رحمت و مغفرت قرار دهد، آن ها مى خواهند نور خدا را خاموش كنند؛ ولى خداوند نگهدارنده حجّت خود مى باشد. و بعد از آن كه نزد ماءمون آمدم ، او را بسيار غضبناك ديدم به طورى كه رنگ چهره اش سياه شده بود، جريان را بيان كردم ، بعد از آن مأ مون لباس هاى خود را عوض كرد و با حالت عادى بر تخت خود نشست . هرثمه گويد: با شنيدن اين جريان حيرت انگيز، شكر خدا را به جاى آوردم و بر مولايم وارد شدم ، چون حضرت مرا ديد فرمود: اى هرثمه ! آنچه صُبيح برايت گفت ، براى كسى بازگو نكن ؛ مگر آن كه از جهت ايمان و معرفت نسبت به ما اهل بيت مورد اطمينان باشد. و سپس افزود: حيله و مكر آن ها نسبت به ما كارساز نخواهد بود تا زمانى كه اءجل و مهلت الهى فرا رسد. 📚 عيون اءخبارالرّضا عليه السلام : ج 2، ص 214، ح 22، إ ثبات الهداة : ج 4، ص 269، ح 60. ✾📚 @Dastan 📚✾
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 تصاویری از زیارت حرم مطهر حضرت رقیه سلام الله علیها توسط وزیر فقید امور خارجه، شهید حسین امیرعبداللهیان ✾📚 @Dastan 📚✾
🔆حجّت و خبر از غيب برخى از تاريخ ‌نويسان از شخصى به نام حسين بن عَمرو حكايت كنند: بعد از شهادت و رحلت امام موسى كاظم عليه السلام عازم مدينه منوّره شدم و به يكى از دوستان خود به نام مقاتل كه همراه من بود گفتم : آيا ممكن است كه فردا نزد اين شخص برويم ؟ مقاتل گفت : كدام شخص ؟ منظورت كيست ؟ پاسخ دادم : علىّ بن موسى عليهما السلام . گفت : سوگند به خداى يكتا، كه تو رستگار نخواهى شد، چرا او را محترمانه نام نمى برى ؟ همانا او حجّت و خليفه خداوند متعال است . گفتم : تو از كجا مى دانى كه او امام است و حجّت خدا مى باشد؟ در جواب گفت : من شاهد هستم كه پدرش ، امام كاظم عليه السلام وفات يافت و فرزندش ، حضرت علىّ بن موسى عليهما السلام امام بعد از اوست ؛ و نيز حجّت خداوند در ميان بندگان مى باشد، سپس افزود: من هيچ موقع با تو نزد آن حضرت نخواهم آمد. حسين افزود: پس به همين جهت ، تصميم گرفتم كه تنها بر آن حضرت وارد شوم و از نزديك او را ببينم . فرداى آن روز آمدم و هنگامى كه وارد منزل حضرت شدم به من خطاب كرد و فرمود: اى حسين ! به منزل ما خوش آمدى ؛ و سپس مرا نزديك خودش نشانيد و ضمن دل جوئى و احوال پرسى ، از مسير راه پرسش نمود و من ، جواب حضرت را پاسخ دادم و آن گاه گفتم : پدرِ شما در چه حالت و وضعيّتى مى باشد؟ پاسخ داد: پدرم رحلت كرد و از اين دنيا رفت . سپس سؤ ال كردم : امام و حجّت خدا بعد از پدرت كيست ؟ پاسخ داد: من امام بعد از پدرم مى باشم و هركس با من مخالفت نمايد كافر مى باشد. و بعد از آن افزود: چه مقدار پول از پدرم طلبكار هستى ؟ گفتم : شما بهتر مى دانيد. فرمود: مبلغ يك هزار دينار از پدرم طلب دارى ، كه چون وارث و خليفه او من هستم ، آن ها را پرداخت مى نمايم . و پس از لحظه اى سكوت ، فرمود: اى حسين ! شخصى همراه تو به مدينه آمده است ، كه مقاتل نام دارد. گفتم : آرى ، آيا او از دوستان و علاقه مندان شما مى باشد؟ فرمود: بلى ، به او بگو: تو بر حقّ هستى و در عقيده و نظريه خود پايدار و ثابت قدم باش . بعد از اين صحبت ها و خبردادن از جرياناتى كه تنها من دانستم ، من نيز به امامت او معتقد شدم و ايمان آوردم . 📚الثّاقب فى المناقب : ص 493، ح 10. ✾📚 @Dastan 📚✾
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
حتما ببینید. خدا شهادت را به چه کسانی می دهد؟ ✾📚 @Dastan 📚✾
📸 تصویر شهید آیت الله رئیسی درحال برف‌روبی صحن مطهر رضوی در بهمن ۹۵ ✾📚 @Dastan 📚✾
💠اذن دخول 🔸آیت الله العظمی محمد تقی بهجت: هنگامی که از حضرت رضا علیه السلام اذن دخول می‌طلبید و می‌گویید: 🔰«أأدخل یا حجة الله: ای حجت خدا، آیا وارد شوم؟» 👈 به قلبتان مراجعه کنید و ببینید آیا تحولی در آن به وجود آمده و تغییر یافته است یا نه؟ اگر تغییر حال در شما بود، حضرت رضا علیه السلام به شما اجازه داده است. علیه السلام ✾📚 @Dastan 📚✾
❣ یک دقیقه مطالعه گویند چون خزانه انوشیروان عادل را گشودند، لوحی دیدند که پنج سطر بر آن نوشته شده بود : هر که مال ندارد ، آبروی ندارد هر که برادر ندارد ، پشت ندارد هر که زن ندارد ، عیش ندارد هر که فرزند ندارد ، روشنی چشم ندارد و هر که را هم ؛ این چهار ندارد، هیچ غم ندارد ...! 👤 عبید زاکانی ✾📚 @Dastan 📚✾