eitaa logo
📚 داستان های آموزنده 📚
68.9هزار دنبال‌کننده
8هزار عکس
2.6هزار ویدیو
67 فایل
﷽ 🔹تبادل و تبلیغ ⬅️ کانون تبلیغاتی قاصدک @ghaasedak 🔴تبادل نظر
مشاهده در ایتا
دانلود
خواص عاشورایی: جُنادة بن حارث سلمانی 🔻جنادة از مردان جنگجو و شخصیتهای معروف شیعه و دعوت کنندگان به امامت امام علی علیه السلام بود، که در کوفه زندگی می کرد و اصالتا یمنی بود. وی که از یاران امام حسین علیه السلام در کربلا به شمار می رود در جنگهای مختلفی در زمان امام علی ع نیز حضور داشت. 🔸 جنادة در ابتدا به همراه مسلم دست به قیام زد، ولی وقتی پراکنده شدن مردم را ملاحظه کرد، به همراه تعدادی از یاران از بیراهه ها گذشتند و خود را به امام ع رساندند. 🔹 وقتی به امام علیه السلام رسیدند، حُر گفت: این چند نفر که از مردم کوفه هستند را یا بازداشت می کنم و یا آنها را باز می گردانم! امام در جواب فرمودند: به تو اجازه چنین کاری نمی دهم و از آنها محافظت خواهم کرد، زیرا اینان از اصحاب من هستند. 👈 در روز عاشورا به همراه تعدادی از اصحاب به دشمن حمله کردند. بعد از اینکه در دل دشمن رفتند، توسط دشمن محاصره شدند. حضرت عباس علیه السلام آنها را از محاصره نجات داد. بعد از رهایی از محاصره، باز با دشمن جنگیدند و همگی یکجا به شهادت رسیدند. بعد از شهادتشان، امام ع برای آنها طلب مغفرت کردند. (تاریخ طبری، ج۵، ص۴۴۶ _ الکامل فی التاریخ، ج۲، ص۵۶۹) ✾📚 @Dastan 📚✾
💕 اگر جاي دانه هايت را که روزي کاشته اي فراموش کردي باران روزي به تو خواهد گفت کجا کاشته اي ...... پس خير را بکار بالاي هر زميني... و زير هر آسماني .... براي هر کسي .. تو نميداني کي و کجا آن را خواهي يافت!! که کار نيک هر جا که کاشته شود به بار مي نشيند🌺🌺🌺🌷 ✾📚 @Dastan 📚✾
🍃لشکر ابرهه با فیل اگر آمده است 🍂نوبت بارش سجیل، دگر آمده است 🍃به سگ زرد بگویید سرت خواهد رفت 🍂تیرِ پرتاب شده، تا جگرت خواهد رفت 🍃از عراق و یمن و شام تو را می‌کوبیم 🍂از همه خطه‌ی اسلام تو را می‌کوبیم 🍃روزتان، شامِ سیاه است؛ ببین کی گفتم 🍂کارتان ناله و آه است؛ ببین کی گفتم 🥀🥀عرض تسلیت شهادت اسماعیل هنیه 😭😭😭😭😭😭 ✾📚 @Dastan 📚✾
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🏴لحظاتی از آخرین دیدار روز گذشته شهید اسماعیل هنیه با رهبر انقلاب ✾📚 @Dastan 📚✾
سلام بر او که میگفت: دشمنان نمیدانند و نمیفهمند که ما برای شهادت مسابقه میدهیم و وابستگی نداریم و اعتقاد ما این است که از سوی خدا آمده‌ایم و به سوی او می‌رویم. "شهید حسین همدانی" ✾📚 @Dastan 📚✾
📚 🌟عنوان:نهضت مقدس🌟 ✍به قلم:محسن قنبریان 🖨ناشر:انتشارات معارف 💠📜💠📜💠📜💠📜💠📜 کتاب" نهضت مقدس" مجموعه بیانات و تحلیل های عاشورایی حجت الاسلام و المسلمین محسن قنبریان پیرامون ویژگی های نهضت اباعبدالله علیه السلام و ویژگی های نهضت های قاتل امام است.مباحث این کتاب در بخش اول پیرامون ریشه های شکل گیری اسلام طاغوتی،اسلام ضد عدالت،اسلام ذبح کننده ی آرمان ها،اسلام محافظه کار،اسلام منفعل و یک جانشین،اسلام بی توجه به مسضعفین،اسلام باندباز و حزب باز،اسلام سرمایه دار،و در یک کلام اسلام آمریکایی در عاشورا است.اسلامی که بارها و بارها خود را تکرار کرده و زنگ خطر حضور رگه های قدرتمندی از آن در تاریخ معاصر ما نیز وجود دارد.نین اسلامی به راحتی ظرفیت به انحراف کشیدن انقلاب اسلامی و آرمان های آن را دارد و مطالعه ریشه ها،چرایی شکل گیری،ویژگی ها و نشانه های آن از ضروریات زمان ماست.در بخش دوم،ویژگی ها،ارکان و ابعاد نهضت اباعبدالله الحسین علیه السلام به مثابه یک نهضت معیار،شاخص و «مقدس» بررسی می شود تا هر نهضتی که خود را پیرو ان می داند،روش مبارزه،اصول حکمرانی،شیوه های دردمندی،رفتارهای سیاسی و مدل های مطالبه گری خود را بشناسید.در بخش سوم،ریشه های اقتصادیشکل گیری عاشورا تحلیل و بررسی می شود تا مخاطب با شناسایی مختصات«طاغوت اقتصادی» از تکرار آن ویژگی ها در زمانه ی خویش،به خصوص در انقلاب اسلامی ایران که یگانه پرچمدار پیروی از نهضت اباعبدالله علیه السلام در جهان است،پیشگیری کند. 💠📜💠📜💠📜💠📜💠📜 ✾📚 @Dastan 📚✾
🔅 همرزمان پدرم تعریف میکردند که ایشان عادت داشت اغلب شبها نيروهايش را از خواب بیدار کند تا انجام بدهند و خودش همواره غسل شهادت داشت، میخواست همواره آماده شهادت باشد. 🔅 هر صبح بیدار میماند و حضرت امیرالمومنین علیه السلام در مسجد را گوش میکرد، ایشان خیلی به این مناجات علاقه مند بود. 🔅آخرین بارکه از سوریه تلفن زد برخلاف هميشه سکوت کرده بود و میگفت شما صحبت كنيد میخواهم صدایتان را بشنوم، مثل سابق خنده در صدایش نبود طوری که من بعد از اتمام صحبت شروع کردم به گریه کردن و به خانواده گفتم مطمئن هستم قرار است حادثه ای رخ بدهد. 🔻چند روز بعد از آن تماس تلفنی هم به شهادت رسید. 📸شهید مدافع حرم 🗓شهادت ۲ دی ماه ۹۴ ✾📚 @Dastan 📚✾
9.09M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
◾️داستان تاجر هندی که هر سال برای آقا امام حسین علیه‌السلام جلسه روضه می‌گرفت ✾📚 @Dastan 📚✾
⭕️ قتل "محمد امين" به دستور برادرش "مأمون" 🔻جنگ بین امین و مأمون معروف به فتنه چهارم، بین سال‌های ۱۹۵ تا ۱۹۸ق، بر سر جانشینی هارون‌الرشید، خلیفه عباسی، رخ داد. در این سلسله درگیری‌ها، مأمون تحت حمایت خراسانیان، در مرو و امین نیز با حمایت مردم عرب در بغداد، به مقابله با یکدیگر پرداختند. سرانجام مامون پیروز شد و امين در ۲۵ محرم ۱۹۸ق كشته شد. 🔹چون مادر مامون کنیزی ایرانی بود، برای امین به عنوان ولیعهد هارون، از مردم بیعت گرفته شد. پس از مرگ هارون، امين به خلافت رسيد و پنج سال خلافت كرد و برادرش را از ولايتعهدي خلع کرد. مأمون اما به كمك ايرانيان عليه برادرش قيام كرد و پیروز شد و بیست سال خلافت كرد. ✾📚 @Dastan 📚✾
🇮🇷🇵🇸 🏴🏴🏴🏴🏴🏴 عاقبت بردند قلب نیل را شیرمرد خطه سجیل را در دل ما داغ ابراهیم بود ناگهان کشتند اسماعیل را...😭 🏴🏴🏴🏴🏴🏴 ✾📚 @Dastan 📚✾
🔆نجات از غُل و زنجير ابن شهاب زُهَرى - كه يكى از ياران و دوستان حضرت سجّاد امام زين العابدين صلوات اللّه و سلامه عليه است - حكايت كند: در آن روزى كه عبدالملك بن مروان امام سجّاد عليه السّلام را دست گير كرد، حضرت را به شهر شام فرستاد، و ماءمورين بسيارى را نيز براى كنترل آن حضرت گماشت ، آن چنان كه حضرت در سخت ترين وضعيّت قرار گرفت . زُهَرى گويد: من با يكى از فرماندهان صحبتى كردم و اجازه خواستم تا با امام عليه السّلام خداحافظى كنم ؛ پس به من اجازه دادند، همين كه به محضر مبارك حضرت وارد شدم ، او را در اتاقى بسيار كوچك ديدم ، در حالى كه پاهاى حضرت را با زنجير به گردنش بسته و دست هايش را نيز دست بند زده بودند. من با ديدن چنين صحنه اى دلخراش ، گريان شدم و عرضه داشتم : اى كاش ‍ من به جاى شما بودم و شما را با اين حالت نمى ديدم . امام عليه السّلام فرمود: اى زهرى ! گمان مى كنى اين حركات و شكنجه ها مرا آزرده خاطر مى گرداند؟! چنانچه بخواهم و اراده نمايم ، همه آن ها هيچ است . سپس حضرت تكانى به پاها و دست هاى مباركش داد و خود را از غُل و زنجير و دست بند رها ساخت ؛ و آن گاه من از حضور پُر فيض حضرت خداحافظى كرده و بيرون آمدم . بعد از آن شنيدم كه ماءمورين در جستجوى حضرت بسيج شده بودند و مى گفتند: نمى دانيم در زمين فرو رفته و يا آن كه به آسمان بالا رفته است ، ما چندين ماءمور مواظب او بوديم ؛ ولى شبانگاه او را از دست داديم و چون به كجاوه او رفتيم ، غل و زنجير را در حالى كه كف كجاوه افتاد بود، خالى ديديم . زهرى گويد: من سريع نزد عبدالملك رفتم تا بيشتر در جريان امر قرار گيرم ، و هنگامى كه بر عبدالملك وارد شدم ، پس از صحبت هائى ، به من گفت : در آن چند روزى كه علىّ بن الحسين عليهماالسّلام مفقود شده بود، ناگهان نزد من آمد و اظهار نمود: اى عبدالملك ! تو را با من چه كار است ؟ و از من چه مى خواهى ؟ گفتم : دوست دارم نزد من و در كنار من باشى . فرمود: وليكن من دوست ندارم ؛ و سپس از نزد من خارج شد و رفت ، و مرا از آن پس ترس و وحشتى عجيب فرا گرفته است . 📚 إ ثبات الهداة : ج 3، ص 19، ح 38. ✾📚 @Dastan 📚✾