#برات_میمیرم 1
#عاشق پسری شده بودم که به تمام بچه های دانشگاه می ارزید...
مذهبی بود... اما در عین حال متواضع و خونگرم...
اکتیو و خنده رو...
ولی من کجا و اون کجا...
من یک #دختر بدحجابی بودم که از امل بازی و سر به زیر بودن متنفر بودم...
پسرهای فامیل مثل داداشم بودن...
اما دلم بد جایی گیر کرده بود ...
براش میمردم...
هرگز نمیتوانستم ببینم یکی غیر از من دستهاشو بگیره و تو قلبش بشینه...
•✾📚 @Dastan 📚✾•
به خودم گفتم اگه به قلبت و خواسته ات بها میدی بسم الله...
بلاخره دست به کار شدم...
اما کار به این راحتی نبود...
اون در شرف داماد شدن بود....
اما من ول کن نبودم...
ازدواج اون یعنی مرگ من...
تا اینکه تصمیم نهایی رو گرفتم...
تصمیم گرفتم تو دانشگاه جلوی همه بچه ها نظرمو بگمو خودمو بندازم به پاش ....
اصلا برام مهم نبود که غرورم میشکنه یا آبروریزی میشه...
فقط به وصال اون فکر میکردم...
یک شاخه گل گرفتم دستمو بعداز کلاس جلوی همه راهشو بستم...
بهش گفتم : میدونم مذهبی هستی و از دخترای مثل من خوشت نمیاد...
ولی باور کن همونی میشم که تو بخوای...
چادری میشم...
نمازمو به جماعت میخونم...
اصلا ... اصلا هر چی شما بگید...
با من ازدواج کن.. من .. من...
#داستان_شب
#برات_میمیرم قسمت اول
ادامه دارد..
•✾📚 @Dastan 📚✾•
🌷هر شب ساعت 10:30 با #داستان_شب منتظرتونم
🌎
🚩 دحوالارض، چهارشنبه، 25 ذی القعده:
«دَحو» به معنای گسترش است و برخی نیز آن را به معنای تکان دادن چیزی از محلِ اصلی اش تفسیر کرده اند.
منظور از دحوالارض (گسترده شدن زمین) این است که در آغاز، تمام سطح زمین را آب های حاصل از باران های سیلابیِ نخستین فراگرفته بود. این آب ها، به تدریج در گودال های زمین جای گرفتند و خشکی ها از زیر آب سر برآوردند و روز به روز گسترده تر شدند.
از سوی دیگر، زمین در آغاز به صورت پستی ها و بلندی ها یا شیب های تند و غیرقابل سکونت بود. بعدها باران های سیلابی مداوم باریدند، ارتفاعات #زمین را شستند و دره ها گستردند. اندک اندک زمین هایِ مسطح و قابل استفاده برای زندگی انسان و کشت و زرع پدید آمد. مجموع این گسترده شدن، «دَحو الارض» نام گذاری می شود.
زمین، گاهواره زندگی انسان و همه موجوداتِ زنده است، که با تمام کوه ها، دریاها، درّه ها، جنگل ها، چشمه ها، رودخانه ها، معادن و منابع گرانبهایش، نشانه ای از نشانه های آفریدگار به شمار می آید که آن را گسترانیده است.
🌕اعمال
روز دحوالارض، روز گسترش زمین از زیر #کعبه و روز بسیار مبارکی است و آداب و اعمال ویژه ای دارد؛ از جمله:
1. روزه داشتن که ثواب هفتاد سال عبادت را دارد.
2. احیا و شب زنده داری شب دحوالارض که برابر با یک سال عبادت است.
3. ذکر و دعا.
4. انجام غسل به نیت روزِ دحوالارض و نماز مخصوص آن.
✨دحوالارض در قرآن:
در #قرآن_کریم به دحوالارض اشاره شده است. خداوند در آیه 30 سوره نازعات می فرماید: «و زمین را پس از آن (آفرینش آسمان و زمین) گسترش داد».
بر پایه نظر بیشتر مفسران، منظور از «دَحیها» در این آیه، همان دحوالارض است.
#دحوالارض
بیست و پنجم ذی القعده
•✾📚 @Dastan 📚✾•
📚 داستان های آموزنده 📚
#برات_میمیرم 1 #عاشق پسری شده بودم که به تمام بچه های دانشگاه می ارزید... مذهبی بود... اما در عین
#برات_میمیرم 2
قلبم به شدت می تپید....
فقط گل را گرفته بودم سمتشو هی حرفهامو میزدم...
یکی از دانشجوها برای اینکه جو عوض بشه و به داد من برسه با صدای بلند گفت : برای خوشبختی شون صلوات....
استاد از کلاس خارج شد و خطاب به معشوقه من گفت:
آقا سینا مبارکه ...
بگیر این شاخه گل رو...
سینا گل را از من گرفت...
داشت حالم بد میشد...
یک جورهایی از رفتارم شرمنده شده بودم...
فکر میکردم باعث خجالتش شدم ...
هزار جور فکر و خیال در آن واحد به سراغم آمد...
احساس ضعف میکردم...
میترسیدم پس بیفتم...
دیگه فکرم کار نمی کرد...
تا اینکه با صدای دلنشین سینا به خودم آمدم...
خانم سرمدی شما لایق بهترین ها هستید...
ارزش شما خیلی بیشتر از اینهاست...
واااای خدای من !!
با شنیدن این جملات بیشتر عاشقش میشدم...
ولی ترس وجودمو پر کرد...
نکنه اینجوری داره جواب رد میده ...
اصلا نکنه قرار ازدواجش قطعی شده...
اصلا نکنه ....
زبانم بند آمده بود...
.........
اون روز پراز دلهره و استرس به سر شد...
من روز بعد به دانشگاه نرفتم.. اصلا به لحاظ روحی حال خوشی نداشتم....
خانواده ام از گندی که زده بودم خبر نداشتن...
همش به خودم لعنت میفرستادم:
ای دختره بی عقل...
خواستگاری کردن بس نبود !!؟
شماره تماس واسه چی دادی...
وااااااااااای ...
دیوانه کاش یک جای خلوت باهاش صحبت میکردم...
کاش یک نفر دیگر ر ا واسطه میگرفتم...
دیگه الان برای فکر کردن دیر شده بود...
از اتاقم بیرون نمی آمدم ...
به بهانهی درس حبس شده بودم...
ولی گوشم بیرون بود ....
صدای زنگ تلفن که در می آمد سریع فال گوش میشدم...
آخه شماره خونه رو داده بودم ...
ده بار با صدای تلفن جون به لب شدم ...
غروب بودکه صدای زنگ تلفن منو دوباره به پشت در کشاند....
باورم نمی شد...
مادر سینا زنگ زده بود...
#داستان_شب
#برات_میمیرم قسمت دوم
ادامه دارد..
•✾📚 @Dastan 📚✾•
🌷هر شب ساعت 10:30 با #داستان_شب منتظرتونم
🌖
🚩استحباب زیارت امام رضا علیه السلام در روز دحوالارض
بدان که میرداماد در رساله اربعه ايام خود در بیان اعمال روز دحوالارض فرموده که زیارت حضرت امام رضا علیه السلام در این روز افضل اعمال مستحبّه وآکَدِ آداب مَسْنُونه است و همچنین زیارت آن حضرت در روز اوّل ماه رجب الفرد نیز به غایت مؤکّد و مَحْثُوثٌ عَلَیْهِ است.
از اعمال مستحب امروز زیارت آقا امام رضا (علیه السلام) است.
🔸مفاتيح الجنان
#زیارت_امام_رضا_علیه_السلام
🌖
•✾📚 @Dastan 📚✾•
🌐
🚩اعمال روز بیست و پنجم ذی القعده
روز بسیت و پنجم یکى از آن چهار روز است که در تمام سال به فضیلت روزه ممتاز است و در روایتى روزه اش مثل روزه هفتاد سال است و در روایت دیگر کفّاره هفتاد سال است و هر که این روز را روزه بدارد و شبش را به عبات بسر آورد از براى او عبادت صد سال نوشته شود و از براى روزه دار این روز هر چه در میان آسمان و زمین است استغفار کند و این روزى است که رحمت خدا در آن منتشر گردیده و از براى عبادت و اجتماع به ذکر خدا در این روز اجر بسیاریست و از براى این روز به غیر از روزه و عبادت و ذکر خدا و غسل دو عمل وارد است:
1) نمازى که در کتب شیعه قُمیّین روایت شده و آن دو رکعت است در وقت چاشت در هر رکعت بعد از حمد پنج مرتبه سوره وَالشَّمْسِ بخواند و بعد از سلام نماز بخواند:
لا حَوْلَ وَلا قُوَّةَ اِلاَّ بِاللَّهِ الْعَلىِّ الْعَظیمِ
پس دعا کند و بخواند:
یا مُقیلَ العَثَراتِ اَقِلْنى عَثْرَتى، یا مُجیبَ الدَّعَواتِ اَجِبْ دَعْوَتى، یا سامِعَ الْأَصْواتِ اِسْمَعْ صَوْتى،وَارْحَمْنى وَتَجاوَزْ عَنْ سَیِّئاتى وَما عِنْدى، یا ذَاالْجَلالِ وَالْأکْرامِ.
2) خواندن این دعا است که شیخ در مصباح فرموده مستحبّ است خواندن آن:
اَللّهُمَ داحِىَ الْکَعْبَةِ، وَ فالِقَ الْحَبَّةِ وَ صارِفَ اللَّزْبَةِ، وَ کاشِفَ کُلِّ کُرْبَةٍ، اَسْئَلُکَ فى هذَا الْیَوْمِ مِنْ اَیَّامِکَ الَّتى اَعْظَمْتَ حَقَّها، وَ اَقْدَمْتَ سَبْقَها،وَ جَعَلْتَها عِنْدَ الْمُؤْمِنینَ وَدیعَةً، وَ اِلَیْکَ ذَریعَةً، وَ بِرَحْمَتِکَ الْوَسیعَةِ، اَنْ تُصَلِّىَ عَلى مُحَمَّدٍ عَبْدِکَ الْمُنْتَجَبِ فِى الْمیثاقِ الْقَریبِ یَوْمَ التَّلاقِ، فاتِقِ کُلِّ رَتْقٍ، وَداعٍ اِلى کُلِّ حَقٍّ، وَ عَلى اَهْلِ بَیْتِهِ الْاَطْهارِ الْهُداةِ الْمَنارِ، دَعائِمِ الْجَبَّارِ، وَ وُلاةِ الْجَنَّةِ وَ النَّارِ، وَ اَعْطِنا فى یَوْمِنا هذا مِنْ عَطآئِکَ الَْمخْزُونِ غَیْرَ مَقْطوُعٍ وَ لا مَمْنوُعٍ، تَجْمَعُ لَنا بِهِ التَّوْبَةَ وَ حُسْنَ الْأَوْبَةِ، یا خَیْرَ مَدْعُوٍّ وَ اَکْرَمَ مَرْجُوٍّ، یا کَفِىُّ یا وَفِىُّ، یا مَنْ لُطْفُهُ خَفِىٌّ، اُلْطُفْ لى بِلُطْفِکَ، وَ اَسْعِدْنى بِعَفْوِکَ، وَ اَیِّدْنى بِنَصْرِکَ، وَ لا تُنْسِنى کَریمَ ذِکْرِکَ بِوُلاةِ اَمْرِکَ، وَ حَفَظَةِ سِرِّکَ، وَ احْفَظْنى مِنْ و شَوایِبِ الدَّهْرِ اِلى یَوْمِ الْحَشْرِ وَالنَّشْرِ، وَ اَشْهِدْنى اَوْلِیآئَکَ خُرُوجِ نَفْسى، وَ حُلوُلِ رَمْسى، وَ انْقِطاعِ عَمَلى، وَ انْقِضآءِ اَجَلى، اَللّهُمَّ وَاذْکُرْنى عَلى طوُلِ الْبِلى، اِذا حَلَلْتُ بَیْنَ اَطْباقِ الثَّرى،وَ نَسِیَنِى النَّاسوُنَ مِنَ الْوَرى، وَ اَحْلِلْنى دارَ الْمُقامَةِ، وَ بَوِّئْنى مَنْزِلَ الْکَرامَةِ، وَ اجْعَلْنى مِنْ مُرافِقى اَوْلِیآئِکَ، وَ اَهْلِ اجْتِبآئِکَ وَاصْطِفآئِکَ، وَ بارِکْ لى فى لِقآئِکَ، وَ ارْزُقْنى حُسْنَ الْعَمَلِ قَبْلَ حُلوُلِ الْأَجَلِ، بَریئاً مِنَ الزَّلَلِ وَسوُءِ الْخَطَلِ، اَللّهُمَّ وَاَوْرِدْنى حَوْضَ نَبِیِّکَ مُحَمَّدٍ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ الِهِ، وَ اسْقِنى مِنْهُ مَشْرَباً رَوِیّاً سآئِغاً هَنیئاً، لا اَظْمَأُ بَعْدَهُ وَ لا اُحَلَّأُ وِرْدَهُ، وَلا عَنْهُ اُذادُ، وَاجْعَلْهُ لى خَیْرَ زادٍ، وَ اَوْفى میعادٍ یَوْمَ یَقوُمُ الْأَشْهادُ، اَللّهُمَّ وَالْعَنْ جَبابِرَةَ الْأَوَّلینَ وَالْآخِرینَ، وَبِحُقوُقِ اَوْلِیآئِکَ الْمُسْتَاْثِرینَ، اَللّهُمَّ وَاقْصِمْ دَعآئِمَهُمْ، وَاَهْلِکْ واَشْیاعَهُمْ وَعامِلَهُمْ، وَعَجِّلْ مَهالِکَهُمْ، وَاسْلُبْهُمْ مَمالِکَهُمْ، وَضَیِّقْ عَلَیْهِمْ مَسالِکَهُمْ، وَالْعَنْ مُساهِمَهُمْ وَمُشارِکَهُمْ، اَللّهُمَّ وَعَجِّلْ فَرَجَ اَوْلِیآئِکَ، وَارْدُدْ عَلَیْهِمْ مَظالِمَهُمْ، وَاَظْهِرْ بِالْحَقِّ قآئِمَهُمْ، وَاجْعَلْهُ لِدینِکَ مُنْتَصِراً، وَبِاَمْرِکَ فى اَعْدآئِکَ مُؤْتَمِراً، اَللّهُمَّ احْفُفْهُ بِمَلائِکَةِ النَّصْرِ، وَبِما اَلْقَیْتَ اِلَیْهِ مِنَ الْأَمْرِ فى لَیْلَةِ الْقَدْرِ مُنْتَقِماً لَکَ حَتّى تَرْضى، وَیَعوُدَ دینُکَ بِهِ وَعَلى یَدَیْهِ جَدیداً غَضّاً، وَیَمْحَضَ الْحَقَ مَحْضاً، وَیَرْفُِضَ الْباطِلَ رَفْضاً، اَللّهُمَّ صَلِّ عَلَیْهِ وَعَلى جَمیعِ آبائِهِ، وَاجْعَلْنا مِنْ صَحْبِهِ وَاُسْرَتِهِ، وَابْعَثْنا فى کَرَّتِهِ، حَتّى نَکوُنَ فى زَمانِهِ مِنْ اَعْوانِهِ، اَللّهُمَّ اَدْرِکْ بِنا قِیامَهُ، وَاَشْهِدْنا اَیَّامَهُ، وَصَلِّ عَلَیْهِ، [على مُحَمَّد] وَارْدُدْ اِلَیْنا سَلامَهُ،وَالسَّلامُ عَلَیْهِ [عَلَیْهِمْ] وَرَحْمَةُ اللَّهِ وَبَرَکاتُهُ.
🔸مفاتيح الجنان
#اعمال_روز_دحوالارض
🌐
•✾📚 @Dastan 📚✾•
📚 داستان های آموزنده 📚
#برات_میمیرم 2 قلبم به شدت می تپید.... فقط گل را گرفته بودم سمتشو هی حرفهامو میزدم... یکی از دان
#برات_میمیرم 3
از صحبتهای شان فهمیدم اجاز ه می خواست که حضوری برای معارفه بیایند...
باورم نمی شد...
چطور میشد یک نفر به این سرعت و بدون مقدمه و پیگیری راضی شده بیاد خواستگاری ؟!
نکنه ریگی به کفش باشه... !!؟؟
از یک طرف از ذوق پر میکشیدم...
از طرف دیگر ترس وجودم رو پر می کرد..
.
نمیدانستم با مادرم چطور برخورد کنم تابلو نباشم...
مادرم بلافاصله بعداز پایان تماس آمد اتاقم...
با دیدن دست پاچگی من فهمید که من از همه چیز خبر دارم...
لبخندی زدو گفت:
خب انشاا... که مبارکه...
حتما راضی هستی که شماره تماس دادی...
ولی تا تحقیق و بررسی نشه نمیشه چیزی گفت....
هول نشو گلم ...
عجله هم نکن...
شکر خدا مادرم زود از اتاق رفت...
من که لال مونی گرفته بودم...
اصلا نمیدانستم چیکار کنم
بعداز مشورت با پدرم یک روز برای حضور سینا و خانوادهاش تعیین شد...
تو این فاصله چند روزه کلاسهای دانشگاه را کنسل کردم...
بعداز ماجرای خواستگاری دیگه نمیتوانستم با حالت عادی سر کلاس حاضر باشم ....
گفتم بزار تکلیفم روشن بشه بعد...
روز قرار سینا همراه خانوادهاش آمدند...
چادر نماز خوشگلمو سر کردم...
اولین بار بود که جلوی مهمان چادر سر میکردم...
چند روز بود که سینا را ندیده بودم...
خیلی دلم براش تنگ شده بود...
با دیدنش قلبم از جا کنده میشد...
تشنه نگاهش بودم...
گاه به گاه با لبخندی خوشحالم میکرد...
و امیدواری در دلم جای همه تردید ها را میگرفت...
صحبتحایی مبنی بر معرفی خانواده ها می شد...
من نه چیزی می دیدم ونه چیزی می شنیدم...
یک شیدای بی قراری که جز رسیدن به معشوقش چیزی نمی خواهد...
فقط فهمیدم آدرس داده شد برای تحقیق...
و اجازه یک ملاقاتی که من و سینا در یک مکان عمومی باهم باشیم برای شناخت بیشتر...
این برای من یک مژدگانی بود...
با رفتن شان دل من هم رفت...
نه خواب داشتم نه خوراک...
از قبل بی قرارتر شده بودم...
اما بد حالی من زمانی بیشتر شدکه پدرم گفت:
من از این خانواده خوشم نیومد...
به نظر میاد از اون خشکه مذهبی هایی باشن که همه رو پست میبینن...
دنیا روی سرم خراب شد...
می خواستم دفاع کنم...
ولی نمیدانستم چه جوری...
توی دلم همه چیز را به خدا سپردم...
#داستان_شب
#برات_میمیرم قسمت سوم
ادامه دارد..
•✾📚 @Dastan 📚✾•
🌷هر شب ساعت 10:30 با #داستان_شب منتظرتونم
هدایت شده از KHAMENEI.IR
📢 هماکنون؛ #تیتر_یک سایت Khamenei.ir
👈پاسخ رهبرانقلاب درباره برخی از نگرانیها نسبت به آینده انقلاب:
📣 به همه بگویید...
🔻در روزهای اخیر جمعی از فعالان فرهنگی خارج از کشور با رهبر انقلاب دیدار کردند که در خلال آن یکی از حضار، دغدغه و نگرانی علاقمندان به انقلاب در آن سوی مرزها را از آینده بیان کرد.
🔷️ رهبر انقلاب در پاسخ به نگرانی این شخص از اقدامات دشمنان گفتند:
🔺️نسبت به اوضاع ما اصلا نگران نباشند، هیچکس هیچ غلطی نمیتواند بکند، مطمئن باشند، هیچ تردیدی در این جهت وجود ندارد؛ #این_را_به_همه_بگویید.
خط حزبالله
💻 KHAMENEI.IR
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
یک سال
از غوغای
#محسن
گذشت....
اولین سالگرد عروج شهید محسن #حججی
#شب_جمعه
عزیزانمون رو با یک #فاتحه یاد کنیم
•✾📚 @Dastan 📚✾•
📚 داستان های آموزنده 📚
#برات_میمیرم 3 از صحبتهای شان فهمیدم اجاز ه می خواست که حضوری برای معارفه بیایند... باورم نمی شد.
#برات_میمرم 4
پدرم آدم بی منطقی نبود...
فقط اینکه خبر نداشت دخترش شیدا شده و خواستگاری کرده.....
منو پیشش نشاند و دستمو گرفت....
یک بوسه به پیشانیم زد و گفت:
دخترم من هیچ وقت شما رو برای کاری مجبور نکردم...
همیشه سعی کردم هر تصمیمی تو زندگی تون میگیرید آگاهانه و با رضایت قلبی خودتون باشه ....
الان هم باید بزرگترین تصمیم زندگیتو بگیری....
اجازه دادم یک بار بتونید ملاقات داشته باشید ...
من هم تمام توانم رو میزارم برای تحقیق ...
انشاا...
بتونم کمکت کنم بهترین تصمیم رو بگیری...
راستش امروز وقتی چادر پوشیدنت رو دیدم در نظرم مثل یک فرشته شده بودی...
اما یه خورده نگران شدم که به خاطر خواستگارها چادر سر کردی...
من خیلی فوری گفتم:
آقا جون بخدا چادر پوشیدن تصمیم خودم بود....
پدرم با تبسم گفت: معلومه دلت گیره☺️💝
امیدوارم احساست کار دستت نده!!
هرچند احساسات برای خانمها امتیازه
ولی سعی کن تو ازدواج منطق رو هم لحاظ کنی...
دست آقا جونمو بوسیدم و بهش گفتم: چشم آقاجون.... حتما!!
خدا سایتونو کم نکنه....
خدا خدا میکردم یک وقت لو نره که من از سینا خواستگاری کردم....
مادر سینا زنگ زد و آدرس یک رستوران را داد تا من برای ملاقات به آنجا بروم...
وقتی حاضر میشدم برای رفتن سر از پا نمی شناختم...
از خونه که زدم بیرون تازه متوجه شدم چادر ندارم😕
دیگه دیر شده بود....
فرصتی برای تهیه چادر نبود...
با خودم گفتم برگردم چادر نمازمو بپوشم....
بعدش گفتم ولش کن اینجوری که بدتره...
بیشتر توی چشم میشم...
ولی نگرانی بی چادر بودن حالمو خراب کرد...
میترسیدم همان روز اول بزنه تو ذوقم بگوید:
الکی میگفتی چادری میشی ...
و گرنه فرصت دوخت چادر رو داشتی....
اما از ترس اینکه دیر برسم ٬
همه چیز را فراموش کردم و به موقع سر قرار حاضر شدم...
باورم نمی شد...
وقتی رسیدم با هم چنین صحنه ای مواجه بشم....
#داستان_شب
#برات_میمیرم قسمت چهارم
ادامه دارد..
•✾📚 @Dastan 📚✾•
🌷هر شب ساعت 10:30 با #داستان_شب منتظرتونم
💠سوال – شما گفتید اگر قرآن را فارسی بخوانیم از آهنگ قرآن لذت نمی بریم . حالا ما معنی آنرا بفهمیم بهتر است یا از آهنگ آن لذت ببریم ؟
🔻پاسخ حجت الاسلام و المسلمین رفیعی
گفتند : هندوانه می خواهی یا خربزه ؟ گفت : هردوانه . هم از ترجمه ی قرآن و هم از آهنگ قرآن لذت ببریم .
🔻هرکسی سطحی از علمیت را دارد . ممکن است کسی بگوید که من اصلا عربی بلد نیستم . توانش را هم ندارم و قرآن هم بلد نیستم که بخوانم ، پس قرآن را کنار بگذارم . خیر این دوست عزیز ترجیحاً معنی فارسی قرآن را بخواند . من اعجاز قرآن را گفتم که مبارزه طلبی کرده و گفته اگر می توانید سوره ای مثل این بیاورید . این اعجاز روی متن عربی قرآن است نه روی ترجمه ی فارسی آن .
🔻من می خواستم با این بحث ، تنبلی را از آنهایی دور کنم که می گویند خوب حالا ترجمه ی فارسی شده و دیگر نمی خواهد قرآن خواندن را یاید بگیریم . شما این ترجمه را می خوانی که کسانیکه ایمان به غیب آوردند و نماز را بپا داشتند ، یا ایها الذین امنوا یقیمون الصلاة ...، خوب شما خود کلام فصیح را از گوینده کلام بخوانی بهتر است یا آنرا تفسیر کنی . ما حرفمان این است که اگر کسی عربی بلد نیست ترجمه ی فارسی را بخواند ولی این بهانه ای نشود که نروند قرآن یاد بگیرند و قرآن را به فارسی بخواند .
•✾📚 @Dastan 📚✾•