#تلنگر ذهن👇
🍎 مردی از اولیای الهی، در بیابانی گم شده بود. پس از ساعتها سردرگمی و تشنگی، بر سر چاه آبی رسید. وقتی که قصد کرد تا از آب چاه بنوشد. متوجه شد که ارتفاع آب خیلی پایین است؛ و بدون دلو و طناب نمی توان از آن آب کشید. هرچه گشت، نتوانست وسیله ای برای آب کشیدن بیابد. لذا روی تخته سنگی دراز کشید و بی حال افتاد.
پس از لحظاتی، یک گله آهو پدیدار شد و بر سر چاه آمدند. بلافاصله، آب از چاه بیرون آمد و همه آن حیوانات از آن نوشیدند و رفتند. با رفتن آنها، آب چاه هم پایین رفت!
آن فرد با دیدن این منظره، دلش شکست و رو به آسمان کرد و گفت:
خدایا! می خواستی با همان چشمی که به آهوهایت نگاه کردی، به من هم نگاه کنی!
همان لحظه ندا آمد:
ای بنده من، تو چشمت به دنبال دلو و طناب بود، باید بروی و آن را پیدا کنی. اما آن زبان بسته ها، امیدی به غیر از من نداشتند، لذا من هم به آنها آب دادم.
📚 @Dastan 📚
6.08M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
یک سوال استراتژیک
🎥سخنرانی بامزه،جالب و تاثیر گذار استاد پناهیان در مورد روابط بین زن و شوهر👥
💥با دیدن کلیپ،دیگر از غر زدن همسرانتون ناراحت نمیشید...
http://eitaa.com/joinchat/12451840C08a2fdc722
رویای-صادقه-2.mp3
5.27M
🌸 رویای صادقه
🌷 ماجرای بسیار زیبا، جذاب و شنیدنی
✅ حتما گوش بدید
بهتر است در آرامش گوش دهید
•✾📚 @Dastan 📚✾•
🌸✨ 🔰آیت الله مجتهدی تهرانی (ره):
🌸رسول خدا صلوات الله علیه فرمودند روز قیامت که میشه خدا دو بال به بعضی ها مرحمت میکنه مثل جعفر طیار با این بالشون پرواز میکنن ، از اینور به اونور
👼 ملائکه میگن شما از کجا اومدین ❓در بهشت هنوز وا نشده
آیا شما حساب رو دیدین❓
میگن نه
از پل صراط رد شدید❓
میگن نه ، ما پل صراط هم ندیدیم
جهنمو دیدین ❓
میگن ما جهنمم ندیدیم
میگن ما اصلا هیچی ندیدیم
👼 ملائکه میگن قسم میدیم شما را به خدا
بگید که عملتون در دنیا چی بوده، که متسحق این نعمت عظما شدین ❓
میگن ما دو خصلت داشتیم ، یعنی در ما این دو خصلت بود
خدا ما رو به واسطه اون دو خصلت به این منزله عظما رسوند
💎1⃣👈 ما اگه خلوت میکردیم حیا میکردیم که گناه کنیم
💎2⃣👈 به کمی که خدا برای ما روزی کرده راضی بودیم
•✾📚 @Dastan 📚✾•
6.89M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#ان_معی_ربی
هنوز موسای انقلاب عصایش را بر نیل نکوبیده است. اندکی صبر سحر نزدیک است...
اللهم احفظ مولانا الخامنه ای
•✾📚 @Dastan 📚✾•
راز شیرین شدن عسل زنبور عسل 🐝
یک روز حضرت محمد صلی الله علیه و آله و امیرالمؤمنین على(علیه السلام)، در میان نخلستانها نشسته بودند. که یک وقت سر و کله زنبورِ عسلى ظاهر شد، و شروع کرد دور پیغمبر اکرم چرخیدن.
پیغمبر صلی الله علیه و آله فرمود: یا على ! مى دانى این زنبور چه مى گوید. حضرت على (علیه السلام ) فرمود: بفرما یا رسول الله.
پیامبر فرمودند:این زنبور امروز ما را مهمانى کرده و مى گوید: یک مقدار عسل در فلان محل گذاشته ام ، آقا امیرالمؤمنین را بفرستید، تا آن را از آن محل بیاورد.
حضرت على (علیه السلام) بلند شدند و آن عسل را از آن محل آوردند.
رسول خدا(ص)فرمود:اى زنبور، غذاى شما که از شکوفه گل تلخ است. به چه علّتى آن شکوفه به عسل شیرین تبدیل مى شود؟
زنبور گفت : یا رسول اللّه ، شیرینى این عسل،از برکت ذکر وجود مقدّس شما، و (آل ) شماست.
چون هر وقت ، مقدارى از شکوفه استفاده مى کنیم ، همان لحظه به ما الهام مى شود که سه بار بر شما صلوات بفرستیم .
وقتى که مى گوئیم : اَللّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّد به برکت صلوات بر شما، عسل ما شیرین مى شود...
از امام صادق روایت شده که پیامبر (ص) فرمودند:
از کشتن زنبور بپرهیزید،زیرا خداوند ارجمند به او وحی نمود و نه از شمار جنیان است و نه در زمره ی انسانها
📚 کنزالعمال،۱ ، ۲۲۱۹
•✾📚 @Dastan 📚✾•