eitaa logo
📚 داستان های آموزنده 📚
68.9هزار دنبال‌کننده
8هزار عکس
2.6هزار ویدیو
67 فایل
﷽ 🔹تبادل و تبلیغ ⬅️ کانون تبلیغاتی قاصدک @ghaasedak 🔴تبادل نظر
مشاهده در ایتا
دانلود
👤 در بیابان به رسید و گفت: چرا به جای تحصیل علم📚، چوپانی 🐑 می کنی؟ ▫️چوپان در جواب گفت: آنچه خلاصه دانش‌هاست یاد گرفته ام. 👤 حكيم گفت: خلاصه دانشها چیست ؟ ▫️چوپان گفت: پنج چیز است: 1️⃣- تا راست تمام نشده 2️⃣- تا مال حلال تمام نشده، 3️⃣- تا از عیب و گناه خود پاک نگردم، 4️⃣- تا روزی خدا تمام نشده، 5️⃣- تا قدم به بهشت نگذاشته ام، 👤 حكيم گفت: حقاً که تمام علوم را دریافته ای، هر کس این پنج خصلت را داشته باشد از آب سیراب شده.. ✾📚 @Dastan 📚✾
🔹 آیت الله 🔹 🔸چگونه در طول هفته از جهت معنوی شارژ باشیم؟🔸 یک جوری برنامه ریزی کنید که از جمعه‌ها بهره‌برداری شود. جمعه اگر از لحاظ عبادت، خوب اداره شود، بقیۀ هفته هم خوب اداره می‌شود! مثل این است که مثلاً شما در ابتدای روز، صبحانه خورده‌اید؛ این باعث می‌شود که دیگر تا ظهر ضعف نکنید! اگر در جمعه از لحاظ عبادت، کار خوب و حسابی و دهان گیری کردید، تا آخر هفته ضعف نمی‌کنید، تا آخر هفته شارژ هستید. اگر در جمعه، باطری خودتان را خوب تقویت کنید، تا عصر پنجشنبه کم نمی‌آورید. به عبادت و زیارت امامزاده‌ها بپردازید. به زیارت قبور بروید. بعد از نماز جمعه در عصر، دعای سمات بخوانید. ✾📚 @Dastan 📚✾
💚هیچ وقت نباید به خاطر اتفاقات زودگذر دنیا که دقیق نمی‌دانیم که به نفع یا ضرر ماست با خداوند درگیر شویم؛ ما نمیدانیم، اما خدا میداند... وقتی انسان به فهم درستی از مالکیت و رابطه‌اش با خدا دست پیدا کند،اضطراب‌هایش از بین می‌رود. آدمی که به خدا اعتماد میکند، دلش آرام است، چون می‌داند هر مصیبتی برای او به نفعش است. حضرت محمد(ص) فرمودند: اگر آنچه را براى شما ذخیره شد، مى‌شناختید، بر آنچه از شما گرفته شده غمگین نمى‌شدید. 💚نتیجه اعتماد مادر موسی به خداوند، زنده ماندن فرزندش در خانه دشمن تشنه به خونش شد، و رسیدن به مقام پیامبری ... نتیجه اعتماد به خدا واقعا شگفت انگیزه😍 ‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‎‌‌‎‌‌‌‎ 💌فَرَدَدْنَاهُ إِلَىٰ أُمِّهِ كَيْ تَقَرَّ عَيْنُهَا وَلَا تَحْزَنَ وَلِتَعْلَمَ أَنَّ وَعْدَ اللَّهِ حَقٌّ وَلَٰكِنَّ أَكْثَرَهُمْ لَا يَعْلَمُونَ ﴿١٣﴾ 🤍پس او را به مادرش برگردانیم تا خوشحال و شادمان شود و اندوه نخورد و بداند که حتماً وعده خدا حق است، ولی بیشتر مردم [که محروم از بصیرت اند این حقایق را] نمی دانند. (۱۳) سوره قصص💫 ┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈• ✾📚 @Dastan 📚✾
🍃🌱🍃🌱🍃🌱🍃🌱🍃🌱🍃 🔆هجده دانه 🌼ابن حبیب نیامی گوید: «در خواب دیدم پیامبر صلی‌الله علیه و آله و سلّم به باغ من آمد و قدری خرما برای او بردم و میل کردند. بعد یک‌مشت از آن رطب را به من دادند. شمردم؛ هجده دانه بود. تفأل زدم که این عدد، دلیل بر این است که تا هجده سال دیگر زنده‌ام.» از خواب بیدار شدم و یک هفته گذشت. روزی غلامم آمد و گفت: «آقا امام رضا علیه‌السلام به باغ شما تشریف آورده‌اند.» 🌼برخاستم و به استقبال حضرت رفتم. دیدم همان‌جایی که پیامبر صلی‌الله علیه و آله و سلّم نشسته بود، امام نشسته و خرما میل می‌کند. رطب نزد امام گذاشتم. چند دانه میل کردند. بعد فرمودند: «پیش بیا!» جلو رفتم. حضرت یک‌مشت از آن خرما به من دادند، شمردم، دیدم هجده دانه است. 🌼عرض کردم: «عیال من بسیار است بیشتر بدهید.» فرمود: «اگر در خواب، جدّم بیشتر می‌داد، من هم بیشتر می‌دادم.» 📚(جامع النورین، ص 216) ✾📚 @Dastan 📚✾  
❣ 🌱هزار بار هم که بهار بیاید کافی نیست! 🌱تویی...ربیع الأنام همان بهار که قرار است تیشه ای باشد برای شکستنِ انجماد دل هایی، که سالهاست یخ زده اند! به گمانم حلول تو،نزدیک است! ✾📚 @Dastan 📚✾
🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃 🔆سلمان 🌱زاذان گوید: «در آخرین لحظات عمرِ سلمان فارسی، در خدمتش بودم. گفتم: «چه کسی شما را غسل می‌دهد؟» 🌱فرمود: «آن‌که پیامبر صلّی الله علیه و آله و سلّم را غسل داد.» گفتم: «او در مدینه است و شما در مدائن (عراق)، چطور ممکن است؟!» فرمود: «همین‌که چانه‌ام را بستی، صدای پای حضرت را درک خواهی کرد؛ چراکه رسول خدا صلّی الله علیه و آله و سلّم مرا به این مطلب خبر داده است.» ✨پس چانه‌اش را بستم و جلوی در آمدم، مشاهده کردم که امیر مؤمنان علیه‌السلام با قنبر پیاده شدند.» 📚کشکول شیخ بهایی، ص 289 🌱🌱پیامبر صلّی الله علیه و آله و سلّم فرمود: «به افراد در حال جان دادن، کلمه‌ی «لا اله الاّ الله» را تلقین کنید.» سفینه البحار، ج 1، ص 281 ✾📚 @Dastan 📚✾
🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱 🔆کشته حمزه رضی‌الله‌عنه 🍃در جنگ اُحد، حمزه، عموی پیامبر صلی‌الله علیه و آله و سلّم شهید شد و بدنش را به دستور هِند جگرخوار، زن ابوسفیان مُثله کرده و بریدند. 🍃چون پیامبر صلی‌الله علیه و آله و سلّم کنار جنازه‌ی حمزه آمد و آن وضع فجیع را دید، گریان شد و فرمود: «بزرگ‌تر از این مصیبت نخواهم دید و سخت‌ترین لحظات زندگی‌ام این جاست؛ خدا تو را رحمت کند.» آن‌قدر گریست تا از حال رفت! 🍃بعد فرمود: اگر بر مشرکان دست بیابم، عوض تو هفتاد نفر را مُثله کنم؛ که خداوند پیامبرش را امر به صبر کرد. 🍃وقتی خواهرش صفیه، خواست به‌طرف جنازه‌ی برادرش برود، پیامبر صلی‌الله علیه و آله و سلّم به زبیر فرزند صفیه فرمود: «برو مادرت را برگردان تا برادرش را به این حالت نبیند.» 🍃ولی اصرار صفیه سبب شد تا پیامبر صلی‌الله علیه و آله و سلّم دست مبارکش را بر قلب او نهاد و دعا کرد. چون بدن برادر را چنین دید، شروع به گریه کرد و پیامبر صلی‌الله علیه و آله و سلّم هم گریه نمود. 🍃پس از دفن شهداء پیامبر صلی‌الله علیه و آله و سلّم به مدینه برگشت. از خانه‌ی انصار عبور کرد، صدای گریه بلند بود. پیامبر صلی‌الله علیه و آله و سلّم فرمود: همه بر کشته‌های خود می‌گریند، امّا حمزه گریه کننده ندارد. انصار که چنین شنیدند، به زنان قبیله گفتند: خانه‌ی حمزه بروند و بر حمزه گریه کنند و تسلیت و تعزیت گویند؛ بعد بر کشته‌های خود ندبه کنند. پیامبر صلی‌الله علیه و آله و سلّم نماز مغرب را در مسجد اقامه نمودند. در موقع برگشت 🍃صدای نوحه و شیون زنان بلند بود. فرمود: این صدای کیست؟ 🍃گفتند: زنان انصار بر حمزه گریه می‌کنند! فرمود: خدا از ایشان راضی باشد. باز برای نماز عشاء به مسجد آمدند و پس از نماز مشاهده فرمودند: که زنان در تعزیت حمزه با خانواده‌ی او همدردی می‌کنند. پس به خانه‌ی حمزه تشریف بردند و فرمودند: خدا شما زنان را رحمت کند به خانه‌هایتان برگردید؛ خوب با من همدردی نمودید؛ خدا انصار را بیامرزد که همواره با ما همدردی نمودند. 🍃به خاطر اهتمام پیامبر صلی‌الله علیه و آله و سلّم به تسلیت و تعزیت حمزه‌ی سیدالشّهداء، اشعار زیادی در رثای وی سرودند، ازجمله کعب بن مالک این اشعار را سرود: ✨1- همه‌ی مسلمانان به مصیبتش مبتلا شدند. از همه مهم‌تر، پیامبر صلی‌الله علیه و آله و سلّم مصیبت‌زده شد. ✨2- چشم گریان شد و سزاوار بود که بگرید، امّا حیف که گریه و فریاد بعد از او ثمری نداشت. 📚(پیغمبر صلی‌الله علیه و آله و یاران، ج 2، ص 301 -اعیان الشیعه، ج 2، ص 123) ✾📚 @Dastan 📚✾
🍃✨🍃✨🍃✨🍃 🔆امر می‌کنم شیعه‌ی خود را! 🌳امام باقر علیه‌السلام به مردی از اهل آفریقا فرمود: «حال راشد چه طور است؟» عرض کرد: «وقتی‌که از وطنم آمدم، تندرست و زنده بود و بر شما سلام فرستاد.» 🌳فرمود: «خدا او را رحمت کند!» عرض کرد: راشد مُرد؟ فرمود: آری. 🌳گفت: در چه زمان؟ فرمود: «دو روز بعد از آمدن تو از وطن.» عرض کرد: به خدا سوگند مرضی نداشت! فرمود: «مگر هر کس می‌میرد، به سبب مرض می‌میرد.» ابو بصیر گوید: به امام عرض کردم: راشد کیست؟ فرمود: مردی از موالیان و محبان ما بود، پس فرمود: 🌳هرگاه چنان دانستید که از برای ما چشم‌هایی که ناظر بر شما باشد و گوش‌هایی که شنونده‌ی آوازهای شما باشد، نیست، پس بد چیزی دانسته‌اید. به خدا سوگند بر ما چیزی از اعمال شما پوشیده نیست؛ ما را جمیعاً حاضر بدانید و خویشتن را عادت به خیر بدهید و از اهل خیر باشید که به آن معروف باشید؛ به‌درستی که من شیعه و اولاد خود را به این مطلب امر می‌کنم. 📚(منتهی الآمال، ج 2، ص 96) ✾📚 @Dastan 📚✾
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✨ ✨برای اتفاق خوب زندگیت منتظر باش هر قدر که لازم است اصلا هر روز خودت را برایش آماده کن هر لحظه دنبالش بگرد ✨روزی نرسد که اتفاق خوبت لا به لای مشکلات و مسائل روزمره گم شود و دیگر هر چه بگردی پیدایش نکنی ✨یا اینکه هی بیاید پشت پنجره اتاقت ، هی بنشیند روی یقه پیراهنت ، هی خودش را روی میز کارت برقصاند و تو نادیده اش بگیری و بعدها در آلبوم های جوانی ات به دنبال یافتن اثری از اتفاق خوب به چشم هایت توی عکس ها خیره شوی و ... ✨نکند که دیر شود نکند که فکر کنی اتفاق نمی افتد زندگی پر از اتفاق های خوب ریز ریز است فقط باید نگاهشان کنی ...🍀 ✾📚 @Dastan 📚✾
🌷 🌷 !! 🌷با چهار صد نفر از برادران رزمنده، گردانی را تشکیل دادیم به نام «سیف‌الله»؛ گردانی از تیپ استان کهگلیویه و بویر احمد که در عملیات والفجر ٨ به لشکر ویژه ٢۵ کربلا مأمور شد. گردانی آبی – خاکی که توان و انعطاف لازم را در جبهه‌‌های مختلف دارا بود. شکر خدا نیروهایی هم که به ما محلق شدند با ایمان، اخلاص و توان رزمی بالایی بودند. آن‌قدر روحیه بچه‌ها شاداب بود که ما از آن‌ها روحیه‌ می‌گرفتیم. شهید عبدالمحمد تقوی، روحانی اهل حالی بود که هدایت معنوی گردان را بر عهده داشت. کلام ایشان به قدری در دل‌ها نفوذ داشت که همه را به وجد می‌آورد. همه برای نماز شب از خواب بلند می‌شدند؛ مثلاً: وقتی از گشت شبانه برمی‌گشتیم هیچ کس نمی‌خوابید. نماز صبح که می‌شد، همه دسته جمعی اذان می‌گفتند. تلاش بچه‌ها در تهذیب نفس، ستودنی بود. شب‌ها به نخلستان‌های بهمن‌‌شیر پناه می‌بردند. می‌نشستند و به یاد غربت حضرت علی (ع) اشک می‌ریختند. 🌷هر روز برنامه‌ی معنوی خاصی برقرار بود. یک روز، روز استغفار نامیده می‌شد، یک روز، روز وحدت. بچه‌ها با هم پیمان اخوت می‌بستند که تا آخرین نفس برای پیروزی اسلام پایدار بمانند. یکی از حساس‌ترین بخش‌های عملیات والفجر ٨ به عهده‌ی گردان ما گذاشته شد. گردان ما گردان پیشرو بود که می‌بایست پایگاه موشکی عراقی‌ها را منهدم کند؛ پایگاهی که موشک‌های آن دهانه‌ی خلیج فارس و برخی از شهرهای مرزی و مردم بی‌‌گناه را مورد هدف قرار می‌داد. در کنار رشد معنوی نیروها با توجه به سختی مأموريت، باید توان رزمی بچه‌ها نیز بالا می‌رفت. بعضی مواقع احساس می‌کردم دست غیبی، ما را در نحوه‌‌ی آموزش‌ها هدایت می‌‌کند. یک شب خواب دیدم که با پای برهنه درحالی‌که پوتین‌ها را به گردن آویزان کرده‌ بودیم با اسلحه، مسافتی طولانی و دشوار را طی می‌کنیم. 🌷....در صبحگاه همان شب اعلام کردم: «برادرها! پوتین‌ها را در آورده و به دور گردن بیندازید.» آن وقت همه با هم داخل نهرهای بهمن‌شیر که تا حدودی باتلاقی و پر از لجن بود، راه رفتیم. پای بچه‌‌ها زخم شد و از آن خون می‌ریخت، اما کسی اعتراضی نمی‌کرد. هیچ کس حتی نپرسید، چرا چنین تمرینی را انجام می‌دهیم؟ در هیچ یک از تمرین‌ها به رغم دشواری کار، کسی گله و شکایت نمی‌کرد. در عملیات، همین صحنه‌ی تمرین برای ما تکرار شد و در جایی مجبور شدیم که با پای برهنه از درون باتلاق‌ عبور کنیم. 🌹خاطره ای به یاد روحانی شهید عبدالمحمد تقوی : سید مجيد کریمی فارسی، رزمنده لشکر ویژه ٢۵ کربلا ✾📚 @Dastan 📚✾
🌺🍃مومن اصلا حمله از اینده و استرس ندارد ( اگه شوهرم بمیره اگه تصادف کنم ....) اگه بچم فلان مریضی رو بگیره .... اگه .... اگه اضطراب گرفتتت معلوم خدارو قبول نداری⛔️ یادمون باشه در قران اومده که 😈شیطان گفته حتما حتما حتما رو صراط مستقیم به بنده هات حمله میکنم اونجایی که بخوای آدم خوبی بشی ،تصمیم بگیری عوض بشی ، مومن بشی ،شیطان بهت حمله میکنه.. 🌺🍃 و در ادامه ایه امده که شیطان میگه از چهار جهت حمله میکنم و تو بیشتر آنها را نخواهی یافت واکسن انسان در برابر همه حمله های چهار گانس یعنی اظهار خوبی ها و دارایی ها 📛به اون چیزی ک نداری فک نکن به اون چیزی ک دست خداست بیشتر اعتماد کنیم 🍃❤️ بزرگترین اسلحه ای که خدا به انسان داده برای از بین بردن غصه ها « لا حول ولا قوه الا بالله العظیم» هست ┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈• ✾📚 @Dastan 📚✾