🥀🍁🥀🍁🥀🍁🥀🍁🥀
🔆خزیمه و پادشاه روم
🦋«خزیمهی ابرش» پادشاه عرب بدون مشورت پادشاه روم که از دوستان صمیمی وی بود، کاری انجام نمیداد. خزیمه رسولی را نزد او فرستاد و دربارهی فرزندانش مشورت و نظر خواست و در نامهاش نوشت: «من برای هر یک از دختران و پسران خویش مالی زیاد و ثروتی فراوان قرار دادم که بعد از من درمانده و مستمند نشوند. صلاح شما در این کار چیست؟»
🦋پادشاه روم جواب فرستاد که: «ثروت معشوق بیوفاست و دوام ندارد، بهترین خدمت به فرزندان این است که آنان را از مکارم اخلاق و خوی های پسندیده برخوردار کنید تا در دنیا سبب دوام دولت و در آخرت سبب غفران باشد.»
📚نمونه معارف، ج 1، ص 64 -جوامع الحکایات، ص 270
🍂🍂حضرت پیامبر صلیالله علیه و آله و سلم فرمود: «من برای تکمیل اخلاق نیک، مبعوث شدهام.»
📚جامع السادات، ج 1، ص 23
✾📚 @Dastan 📚✾
⚡️⚡️⚡️⚡️⚡️⚡️⚡️
#داستان_آموزنده
🔆سال دیگر زنده نخواهم بود
🌳حسین بن روح نوبختی، سومین نایب خاص امام زمان علیهالسلام بود. محمد بن صیرفی بلخی گوید: «به قصد زیارت خانهی خدا بیرون میآمدم. مردم بلخ مقدار زیاد شمش طلا و نقره به من دادند که در سامرا به نمایندهی امام زمان علیهالسلام تحویل دهم. چون به سرخس رسیدم، در قسمت شن زار، یک شمش طلا در خاکهای نرم فرو رفت. وقتی به همدان آمدم، یک شمش طلا خریدم و بهجای آن گذاشتم.
🌳چون در سامرا خدمت حسین بن روح رضیاللهعنه رسیدم، و اموال را تحویل دادم، همان شمش خریداریشده را به من داد و گفت: «این از ما نیست. شمش ما در سرخس زیر چادر در رمل فرو رفته، چون برگشتی به همان نقطه برو، آن را خواهی یافت. چون سال دیگر بیایی من زنده نخواهم بود.»
🌳در برگشت از حج، در سرخس به همان آدرس مراجعه کردم و طلا را در ماسهها پیدا کردم و چون سال بعد به سامرا آمدم، حسین بن روح رضیاللهعنه وفات کرده بود. (326 مدفون در بغداد) و کلامش دقیقاً درست بود و شمش طلا را به نایب چهارم دادم.
📚شاگردان مکتب ائمه، ج 2، ص 42 -بحار، ج 51، ص 340
✾📚 @Dastan 📚✾
🦋🌱🦋🌱🦋🌱🦋🌱🦋
#داستان_آموزنده
🔆در جنگ تبوک خبر داد
💥چون همسر و پسر ابوذر در ربذه وفات کردند، ابوذر با دخترش تنها زندگی میکردند و چیزی برای خوراک نداشتند. دخترش میگوید: «سه روز باحالت گرسنگی زندگی کردیم و سپس پدرم در صحرا ریگی جمع نمود و سر بر آن گذاشت. چون دیدم چشمان پدرم در حال احتضار است، گریستم و گفتم: «با تنهایی در این صحرا چه کنم؟»
💥فرمود: «چون بمیرم، جمعی از اهل عراق بیایند و متوجه غسل و کفنودفن من شوند که حبیب من رسول خدا صلّی الله علیه و آله و سلّم مرا در غزوهی تبوک چنین خبر داد. چون مُردم، عبا بر سرم بکش و بر سر راه عراق بنشین، چون قافلهای آمد، بگو: «ابوذر وفات کرده»
💥پس پدرم وفات کرد و گروهی از اهل عراق که مالک اشتر نیز در میان آنها بود رسیدند و او را غسل دادند و کفن کردند و دفن نمودند.»
📚منتهی الامال، ج 1، ص 117
✾📚 @Dastan 📚✾
مثل خدا باش
خوبی دیگران راچندین برابر جبران کن !
مثل خدا باش ،
با مظلومان و درمانده گان دوستی کن!
مثل خدا باش ،
عیب و زشتی دیگران را فاش نکن!
مثل خدا باش ،
در رفتار باهمه ی مردم عدالت رارعایت کن!
مثل خدا باش ،
بدون توقع و چشمداشت نیکی کن!
مثل خدا باش ،
بدی دیگران را با خوبی و محبت تلافی کن!
مثل خدا باش ،
با بزرگواری و بی نیازی از مردم زندگی کن!
مثل خدا باش ،
اشتباهات و بدی دیگران را نادیده بگیر و ببخش
مثل خدا باش ،
برای اطرافیانت دلسوزی کن.
مثل خدا باش ،
مهربان تر از همه ...!💘💐
✾📚 @Dastan 📚✾
🌷 #هر_روز_با_شهدا_🌷
#نيم_متر_داخل_زمين!
🌷در عملیات کربلای ۵، نیروهای جلویی ما احتیاج به آتش داشتند. من یک قبضه خمپاره داشتم، آنقدر با آن شلیک کرده بودم که بدنه آن کاملاً قرمز شده بود. در آن حال یک گلوله در آن انداختم و منتظر شلیک شدم. گلوله شلیک شد اما....
🌷اما وقتی برگشتم با کمال تعجب مشاهده کردم قبضه خمپاره سر جایش نیست. با شوخی به دیدهبان جلو گفتم: «شما لوله خمپاره را ندیدی که به طرف عراقیها برود!» او هم پاسخ منفی داد. به دلیل ضرورت، قبضه دیگری آوردیم. وقتی در حال کندن جای سکوی آن بودیم، دیدیم لوله خمپاره نیم متر به داخل زمین فرو رفته است.
#راوی: بسیجی شهید معزز حمیدرضا مسعودی
✾📚 @Dastan 📚✾
6.76M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
ماجرای عجیب شیخ عباس قمی و پدر!
وقتی که مرحوم شیخ عباس قمی کتاب خود را از پدر پنهان کرد!
ناب و شنیدنی
🎙#استاد_فاطمی_نیا
✾📚 @Dastan 📚✾
#پندانه
🔻مواردی که نشان دهنده بلوغ روانی یک فرد است🧠
🔹نیازی نمی بینید خودتان را برای کسی که باورتان ندارد، ثابت کنید یا توضیح دهید.
🔹در جمع بیشتر گوش میدهید و کمتر صحبت میکنید.
🔹به راحتی دیگران را قضاوت نمیکنید و به آنها برچسب نمیزنید!
🔹می دانید برای خوشبختی و آرامش به کسی جز خودتان نیاز ندارید.
🔹با موفقیت دیگران خوشحال میشوید نه با حسادت ورزیدن و تحقیر آنها!
🔹خودتان را همانطور که هستید دوست دارید و برایتان اهمیتی ندارد دیگران درباره شما چطور فکر میکنند!
🔹به دوستان نزدیک خودتان وفادارید.
🔺بلوغ روانی ارتباطی با سن ندارد و ممکن است افراد کم سن بسیار درست تر از بقیه رفتار کنند👌
✾📚 @Dastan 📚✾
🌾🌱🌱🌾🌱🌾🌱🌾🌱🌾
💎مردی با دو چرخه به خط مرزی میرسد. او دو کیسه بزرگ همراه خود دارد.
مامور مرزی میپرسد: در کیسه ها چه داری؟ پاسخ میدهد: شن. مامور او را از دوچرخه پیاده میکند و چون به او مشکوک بود، او را بازداشت می کند.
ولی پس از بازرسی فراوان واقعاً جز شن چیز دیگری نمی یابد. بنابراین به او اجازه عبور می دهد.
هفته بعد دوباره سر و کله همان شخص پیدا می شود و مشکوک بودن و بقیه ماجرا...
این موضوع به مدت سه سال هر هفته یک بار تکرار می شود و پس از آن، مرد دیگر در مرز دیده نمی شود.
یک روز آن مامور در شهر او را می بیند و پس از سلام و احوال پرسی، به او می گوید: من هنوز هم به تو مشکوکم و میدانم که در کار قاچاق بودی، راستش را بگو چه چیزی را از مرز رد می کردی؟
قاچاقچی لبخند زنان میگوید: دوچرخه!
✾📚 @Dastan 📚✾
8.2M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌼🍃🌼
در برابر بزرگی مشکلات زندگیت،
فراوانی نعمتهای خدا را فراموش نکن❗️
اگر منتظر لحظات شاد باشی،
همیشه منتظر خواهی بود
ولی اگر باور کنی که شاد هستی،
برای همیشه شاد خواهی بود❗️
نقشه خوب امروز،
بهتر از نقشه فوق العاده فرداست،
با رضایت به گذشته نگاه کن و با اعتماد،
رو به آینده حرکت کن❗️
✾📚 @Dastan 📚✾
🌴🍃🍃🌴🍃🍃🌴🍃🍃🌴
#داستان_آموزنده
🔆دیوانه کیست؟
🍃پیامبر صلیالله علیه و آله و سلّم بر گروهی که جمع شده بودند، گذشت. فرمود: برای چه جمع شدهاید؟ گفتند: «ای رسول خدا! این شخص مجنون شده و افتاده است. برای همین دورش جمع شدیم.»
🍃پیامبر صلیالله علیه و آله و سلّم فرمود:
«او مجنون و دیوانه نیست، او مریض و مبتلاست. آیا به شما خبر بدهم که مجنون واقعی کیست؟» گفتند: آری.
🍃فرمود: «مجنون کسی است که در راه رفتن، خودنمایی و تکبّر کند و هی به طرف راست و چپ نگاه کند و شانهی خود را حرکت دهد، از خدا طلب بهشت کند درحالیکه گناه میکند، از شرّش کسی ایمن نیست و به خیرش کسی امیدوار نیست.»
📚(سفینه البحار، ج 1، ص 191)
✾📚 @Dastan 📚✾
▪️به "یک روز" بعد از مردنم فکر می کنم؛
به آدم هایی که بیتابِ جای خالی من، گریه می کنند،
به خاطراتم که ناباورانه در ذهن عزیزانم، مرور خواهد شد
▫️به "یک سال" بعد از مردنم فکر می کنم؛
به آدم هایی که آخرین اشک هایشان را برای نبودنم می ریزند،
و آماده می شوند برای فراموش کردنم ، برای دلبستگی ها و دلخوشی های تازه!
▪️به "پنج سال" بعد از مردنم فکر می کنم؛
به آدم هایی که دیگر مرا یادشان رفته،
و به دنیایی که بدونِ وجود من هم پا برجاست!
▫️چه بیهوده زمانم برای دردهایی سپری شد که از من نبود،
برای دغدغه هایی که هیچ فایده ای برایم نداشت،
و افکار آزار دهنده ای، که فقط حواس مرا از زندگی ام پرت می کرد!
▪️چه رویاهایی که تا این لحظه در پستوی باورم سرکوب شد،
و چه کارهایی که باید می کردم اما نکردم !
▫️از همین ثانیه با خودم عهد می کنم برای آرزوهایم بجنگم.
برای بهتر شدن،
برای مفید بودن،
برای تمام اتفاقاتی که حال خودم و حال جهان را خوب می کند
▪️دیگر ثانیه ای را هدر نخواهم داد !
وقتی می دانم که قرار است یکی از همین روزها؛
بی صدا بمیرم و بی رحمانه، لابلای چرخ دنده های زمان، فراموش شوم !
✾📚 @Dastan 📚✾
#امام_زمان 💜
خورشیدی و زمین و زمان در مدار توست
مولای من بیا که جهان بیقرار توست
تنها تو منجی بشر و آدمیتی
اصلاً تویی که فلسفهی خاتمیتی
تو سِرّ سجدههای ملائک بر آدمی
تو رازِ سر به مُهرِ سحرهای عالمی
ماتمکدهست کعبهی بیتو، خلیل عشق
چشمان توست کعبه، بیا ای دلیل عشق
با صد هزار جلوهی مشهود میرسی
با نغمهی الهی داوود میرسی...
تا کی نصیب ماست «اَرَی الخَلق» و «لا تُری»
کی میشود نوای «اَنا المَهدی» تو را ...
از سمت کعبه بشنوم ای جانِ جانِ جان
«عَجّل عَلی ظُهُورِکَ یا صاحِبَ الزّمان»
🌺🌺سلام صبح آدینه تون بخیر و شادی
✾📚 @Dastan 📚✾