eitaa logo
📚 داستان های آموزنده 📚
71هزار دنبال‌کننده
7.6هزار عکس
2.4هزار ویدیو
67 فایل
﷽ 🔹تبادل و تبلیغ ⬅️ کانون تبلیغاتی قاصدک @ghaasedak 🔴تبادل نظر
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🍃🌱🍃🌱🍃🌱🍃🌱🍃🌱 🔆فرق امام با دیگران ✨ابوالصباح کنانی گفت: روزی به خانه‌ی امام باقر علیه‌السلام رفتم و در زدم. کنیز خدمتکار که پستان برجسته‌ای داشت، درب را باز کرد. پس دست خود را بر پستان او زدم و گفتم: به آقای خود بگو که ابوالصباح دم در خانه می‌باشد. ✨ناگاه صدای مبارک امام از آخر خانه بلند شد و فرمود: مادر تو را مباد، داخل شو. داخل خانه شدم و گفتم: به خدا سوگند که این حرکت از روی شهوت نبود و من در این کار مقصدی جز زیاد داشتن یقین نداشتم. حضرت فرمود: ✨راست گفتی، اگر گمان کنی که این دیوارها حائل و مانع از دیدن ما شود، همان‌طور که برای شما حائل است، پس چه فرقی میان ما و شما خواهد بود؟ پس بپرهیز از این‌که مثل این عمل را به جای آوری. 📚منتهی الآمال، ج 2، ص 198 ✨✨امام باقر علیه‌السلام فرمود: «بنده‌ی مؤمن کامل نشود، مگر خدا و پیامبر و همه‌ی ائمه و امام زمان خود را بشناسد.» 📚الکافی، ج 1، ص 180 ✾📚 @Dastan 📚✾
🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱 🔆ورشکست اقتصادی 🌱روزی پیرمردی دست پسرش را گرفت و خدمت پیامبر صلی‌الله علیه و آله و سلّم آورد، درحالی‌که اشک از چشمانش سرازیر بود، عرض نمود: «یا رسول‌الله! این فرزندم است، او را تربیت کرده‌ام و ثروت خود را صرف او نموده‌ام؛ حالا مال بسیاری از گندم، جو، کشمش، کیسه خلال و نقره دارد و چیزی به من نمی‌دهد.» 🌱پیامبر به آن پسر فرمود: «تو چه می‌گویی؟» عرض کرد: «من زیاده از خرج خود و عیالم چیزی ندارم!» 🌱پیامبر صلی‌الله علیه و آله و سلّم فرمود: «این ماه ما خرج پدر تو را می‌دهیم، ماه‌های دیگر، تو خرجش را بده.» پس پیامبر صلی‌الله علیه و آله و سلّم اُسامه را طلبید و فرمود: «صد درهم به این پدر بده که در این ماه صرف زندگی خود کند.» 🌱ماه دیگر پدر همراه با پسرش نزد پیامبر صلی‌الله علیه و آله و سلّم آمد و عرض کرد: «پسرم چیزی به من نمی‌دهد.» پسر عرض کرد: «از مال دنیا چیزی ندارم.» 🌱پیامبر صلی‌الله علیه و آله و سلّم فرمود: «دروغ می‌گویی؛ مال بسیاری داری، امّا امشب از نظر مالی، تو از پدرت بدتر خواهی شد.» 🌱پسر موقع شب به خانه آمد؛ همسایه‌ها پیش او آمدند و گفتند: «بیا این انبارها را تخلیه کن که از بوی گند آن‌ها داریم مریض می‌شویم!» پسر توی انبار آمد و دید که همه‌ی گندم‌ها و جوها و کشمش‌ها کرم‌زده شده و گندیده‌اند. به خاطر فشار زیاد همسایه‌ها پول زیادی به حمّال‌ها داد تا آن‌ها را از داخل شهر به بیرون شهر مدینه ببرند. 🌱وقتی سرِ کیسه‌ی پول‌ها آمد، دید پول‌ها کفایت مخارج باربری را نمی‌کند، لذا فرش و ظروف خود را هم فروخت و به حمّال‌ها داد و خودش شب‌هنگام محتاج شد. 📚رهنمای سعادت، ج 1، ص 31 -بحارالانوار، جلد ششم چاپ قدیم ✾📚 @Dastan 📚✾
🗯🌻🗯🌻🗯🌻🗯 🔆تفاوت بنی‌هاشم و بنی امیّه 🔅شخصی به نام شیخ نصرالله ابن مجلی که از اهل سنت بود گوید: شبی حضرت علی‌ بن‌ ابی‌طالب علیه‌السلام را در خواب دیدم. عرض کردم: 🔅«شما مکه را فتح کردید و اعلام نمودید که هر کس در خانه ابوسفیان وارد شود در امان است درحالی‌که در روز عاشورا خانواده‌ی ابوسفیان درباره‌ی پسرت چه ستم‌هایی که روا نداشتند!» امیرالمؤمنین علیه‌السلام فرمود: «ابیات صیفی را شنیده‌ای؟» عرض کردم: «نه.» فرمود: «برو از او اشعار راجع به این موضوع را بگیر.» 🔅پس از خواب بیدار شدم و به خانه‌اش رفتم و جریان خوابم را گفتم. او فریادی از دل کشید و گریه کرد و قسم خورد که «تا این ساعت، این ابیات را به کسی اظهار نکرده بودم و همین امشب این اشعار را سرودم.» خلاصه‌ی ترجمه‌ی اشعار این است: 🌱1. هنگامی‌که ما (بنی‌هاشم) حکومت داشتیم، عفو و گذشت طبیعت ما بود ولی چون شما (بنی امیه) به سلطنت رسیدید، خون بر روی زمین چون سیل جاری گشت. 🌱2. شما کشتن اسیران را حلال کردید درصورتی‌که مدّتی بود ما از اسیران می‌گذشتیم. 🌱3. کافی است این فرق میان ما و شما و ترشح هر ظرفی از مایعی است که درون آن می‌باشد. 📚پند تاریخ، ج 2، ص 90 -دارالسلام، ج 1، ص 315 💫💫امام صادق علیه‌السلام فرمود: «اِنّا أَهْلُ بَیتٍ مَرُوّتُنا الَّعفُو عَمَّنْ ظَلَمَنا: ما خاندانی هستیم که جوانمردی ما این است که هر کس به ما ظلم کند، از او درمی‌گذریم.» 📚تفسیر معین، ص 110 -بحار، ج 71، ص 401 ✾📚 @Dastan 📚✾
چهار چيز برای چهار مقصد ديگر آفريده شده اند : ❶ "مال برای خرج کردن" در *احتياجات زندگے نه برای نگهداری* ❷ "علم برای عمل کردن" به آن *نه جدال و کشمکش و بحث* ❸ انسان برای "بندگی و اطاعت" از خدا *نه خوشگذرانی و معصيت* ❹ دنيا برای "جمع آوری توشه آخرت" *نه غفلت از آخرت و آباد ساختن* ♡حضرت علی(؏)♡ ✾📚 @Dastan 📚✾
🌹اواخر سال 60 بود. سید محمد خیلی اصرار داشت به جبهه برود، برادر بزرگمان که سرپرست خانواده بود مخالف بود، مادر موافق! بالاخره هم توانست رضایت برادرمان را هم بگیرد. خواهرم می گفت قبل از رفتن یک عکسش را به من نشان داد. یقه لباسش کج بود. گفتم: محمد چرا یقه لباست را قبل عکس گرفتن درست نکردی؟ خندید و گفت: به خاطر بی زنی است، اگر زن داشتم حواسش به یقه لباسم بود. با ذوق و شوق گفتم: تو لب تر کن، برایت زن می گیریم. جدی گفت: من کاری مهم تر از زن گرفتن دارم، من باید به جبهه بروم و حقم را ادا کنم، شما هم دعا کنید وقتی به جبهه رفتم شهید شوم که با شهادت همه چیز به دست می آورم. قبل از خداحافظی مادر گفت: سید محمد داری می ری، دوست ندارم زخمی برگردی یا اسیر دشمن شوی، من تو را در راه علی اکبر امام حسین دادم دوست دارم شهید ببینمت! سید محمد خم شد و دست مادر را بوسید و گفت: مادر از من راضی باشید! مادر هم سید محمد را در آغوش گرفت و گفت: پسرم من از تو راضی هستم. یکی دو شب از عید سال 1361 می گذشت. مادر گفت: در دلم آشوبی به پا شده است، احساس می کنم می خواهند خبری به من بدهند. صبح روز بعد خبر شهادت سید محمد را برایمان آوردند. مادر دست به بالا کشید و گفت: الحمدالله منتظر این خبر بودم، من پسرم را در راه علی اکبر امام حسین(ع) دادم. ✳️راوی خواهر شهید 🌹شادی روح شهید سید محمد موسوی صلوات... ✾📚 @Dastan 📚✾
هدایت شده از قاصدک
⚠️خانوم ها و دختر خانوم های ک دغدغه لباس و مانتو پوشیده و شیک و خاص رو دارید 👚میری بازار مدل های میبینی ک اصلا در شانت نیست ک اونا رو بپوشی😭 یا قیمت ها اونقدر بالاست ک ......🤦🏻‍♀️😔 یا مدل ها و پارچه ها اونقدر تکراری هستن ک دلتو زدن ✅ما این مشکل رو برات حل کردیم 😍😍 🤩مستقیم از تولید کننده بخر 🤩 @melmeson @melmeson 🔸مانتو و پیراهن و عبا های پوشیده ب سبک جدید و امروزی با کیفیت بالا و نصف قیمت های مزون های دیگه ✅ما تولید کننده هستیم✅ 👌🏼قیمت مناسب کیفیت عالی و دوخت تمیز در کنار زیبایی و ب روز بودن همه در مزون مل بزن روی لینک و به خانواده مـِل بپیوند👇🏼 https://eitaa.com/joinchat/139002115C0d3f5566de
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔖منبر کوتاه 🔖 🎥 🔅سخاوت و کار راه اندازی حضرت موسی ابن جعفر علیه السلام ✅داستان دعای امام کاظم علیه السلام برای حوائج یک جوان 🔰 ✾📚 @Dastan 📚✾
🍁🍃🍁🍃🍁🍃🍁🍃🍁 🔆جوان بود 🔸پسر یکی از اصحاب امام صادق علیه‌السلام از دنیا رفت. حضرت او را تسلیت داد و فرمود: 🔸«خدا برای تو بهتر از فرزندت می‌باشد و پاداشی که خدا به تو می‌دهد، نیز برای تو بهتر از آن است.» 🔸مدّتی بعد، به حضرت خبر رسید که آن شخص هنوز هم بی‌تابی می‌کند. حضرت علیه‌السلام نزد او رفته و فرمودند: 🔸 «پیامبر صلی‌الله علیه و آله و سلّم هم از دنیا رفت. آیا از سرنوشت او درس نمی‌گیری؟» 🔸 آن مرد گفت: «پسرم هنوز جوان بود و به خاطر این، من ناراحت هستم.» 🔸فرمود: «سه چیز برای پسرت وجود دارد: یکی شهادت به توحید، دوّم رحمت خداوند و سوم شفاعت رسول خدا.» 📚(محجه البیضاء، ج 3، ص 416 -شنیدنی‌های تاریخ، ص 84) 💥💥امیرالمؤمنین علیه‌السلام فرمود: «بی‌تابی جلوی مقدرات را نمی‌گیرد، ولی پاداش انسان را از بین می‌برد.» 📚(غررالحکم، ج 1، ص 182) ✾📚 @Dastan 📚✾
💐💯💐💯💐💯💐💯💐 🔆سلطنت می‌خواهی؟؟ 🌺روزی هارون‌الرشید خلیفه عباسی به بهلول گفت: «آیا می‌خواهی سلطان باشی؟» 🌺 بهلول فرمود: «دوست نمی‌دارم.» خلیفه گفت: «برای چه سلطنت نمی‌خواهی؟» 🌺 بهلول گفت: «برای این‌که من تابه‌حال به چشم خود مرگ سه خلیفه را دیده‌ام، ولی خلیفه تابه‌حال مرگ دو بهلول را ندیده است.» 📚(دویست داستان، ص 15) ✾📚 @Dastan 📚✾
✍ استاد پناهیان: دوست داشتنِ آدم های بزرگ، انسان را بزرگ می‌کند و دوست داشتن آدم های نورانی به انسان، نورانیت می‌دهد. اثر وضعی محبوب، آنقدر زیاد است که انسان باید مراقب باشد مبادا به افراد بی ارزش علاقه پیدا کند. ✾📚 @Dastan 📚✾
تا خدا هست کسے تنهانیست او همین جاست? کنار من و تو سال ها منتظر است تا بہ سویش بدویم از سرشوق تا صدایش بزنیم ازسر عجز و بفهمیم که او مونس واقعی خلوت ماست. ✾📚 @Dastan 📚✾
🌻دعا میڪنم دراین شب 🌻زیر این سقف بلند،روےدامان زمین 🌻هر ڪجا خسته و پرغصه شدے 🌻دستی ازغیب به دادت برسد 🌻وچه زیباست ڪـه آن 🌻دستِ خدا باشد وبس ✨✨شبتون بخير ✾📚 @Dastan 📚✾
🦋🌸🦋🌸🦋🌸🦋🌸🦋 🔆تبعیض اقتصادی 💫روزی معاویه به مدینه می‌آمد که ابوقتاده انصاری او را می‌بیند. معاویه به او می‌گوید: ابوقتاده! همه‌ی مردم به دیدنم آمدند جز شما جماعت انصار، چرا به دیدنم نمی‌آیید؟ گفت: چهارپا و مرکبی نداشتیم. معاویه گفت: «پس آن شتران سواری را چه کار کردید؟» 💫ابوقتاده گفت: «در تعقیب تو و پی گرد پدرت، در جنگ «بدر» آن‌ها را ذبح کردیم.» 💫معاویه گفت: بله؛ همین طور است، ای ابوقتاده! و او در جواب گفت: «پیامبر خدا به ما فرموده که ما پس از او با تبعیض اقتصادی روبرو خواهیم گشت.» 💫معاویه گفت: «پیامبر دستور نداد که در آن شرایط چه کار کنید؟» گفت: «دستور داد صبر و مقاومت نماییم!» معاویه به او گفت: «پس صبر کنید تا به دیدار او برسید.» 📚تجلی امیر مؤمنان علیه‌السلام، ص 192 -الغدیر، ج 20، ص 127 🌻🌻امیرالمؤمنین علیه‌السلام می‌فرماید: «کسی که در خرج کردن میانه‌رو باشد، هیچ‌گاه تنگ‌دست نشود.» 📚نهج‌البلاغه، فیض الاسلام، ص 1153 ✾📚 @Dastan 📚✾
🌾🌾🌱🌾🌱🌾🌾🌱🌾🌾 🔆امر به 🍃پیامبر اسلام صلی‌الله علیه و آله و سلّم در بخشش و انفاق طوری بود که هر کس از او سؤالی می‌کرد و چیزی می‌خواست، به او عطا می‌کرد. 🍃زنی پسر خود را نزد رسول خدا صلی‌الله علیه و آله و سلّم فرستاد و به او سفارش کرد که اگر پیامبر صلی‌الله علیه و آله و سلّم فرمود نزد ما چیزی نیست، عرض کن پیراهن خود را مرحمت نما. 🍃پسر آمد و از پیامبر صلی‌الله علیه و آله و سلّم چیزی خواست؛ بعد عرض کرد پیراهن خود را عنایت کنید؛ پیامبر صلی‌الله علیه و آله و سلّم پیراهن خود را به او دادند. 🍃در این وقت این آیه نازل شد: «ای پیامبر هرگز دستت را بر گردنت زنجیر مکن (ترک انفاق نکن) و بیش‌ازحد نیز دستت را مگشای که مورد سرزنش قرار گیری و از کارت بازبمانی. (بلکه مُقتصد و میانه‌رو باش* )» 📚نمونه معارف، ج 1، ص 253، کافی، ص 314 🌱🌱امیرالمؤمنین علیه‌السلام می‌فرماید: «کسی که در خرج کردن میانه‌رو باشد، هیچ‌گاه تنگ‌دست نشود.» 📚نهج‌البلاغه، فیض الاسلام، ص 1153 ✾📚 @Dastan 📚✾
☘🔸☘🔸☘🔸☘🔸☘ 🔆پادشاه مصر ♨️شبی، یوسف علیه‌السلام پهلوی پدرش خوابیده بود و خوابی دید. فردای آن روز خواب را برای پدر نقل کرد و گفت که: «در رؤیا دیدم یازده ستاره و خورشید و ماه برای من سجده می‌کنند.» ♨️یعقوب علیه‌السلام فرمود: «تو به مقام سلطنت می‌رسی و برادرانت همه ذلیل تو می‌شوند و از برای تو سجده و تواضع می‌کنند؛ پس خوابت را برای برادرانت نقل مکن!» ♨️زن شمعون، از پشت پنجره این سخنان را گوش می‌داد. آن را بر شوهرش نقل کرد. پس برادران باهم گفتگو کردند و تصمیم بر قتل یوسف نمودند… وقتی یوسف، پادشاه مصر شد و برادران همه او را سجده کردند، پدر گفت: «این تعبیر خوابی است که قبلاً دیده بودم.» 📚(جامع النورین، ص 214) ✾📚 @Dastan 📚✾
🌹 💎💎رو هر بندش 1 دقیقه فکر کن ! 💎1.می دونی چرا شیشه ی جلوی ماشین انقدر بزرگه ولی آینه عقب انقدر کوچیکه؟ چون گذشته به اندازه آینده اهمیت نداره. بنابراین همیشه به جلو نگاه کن و ادامه بده. 💎2.دوستی مثل یک کتابه. چند ثانیه طول می کشه که آتیش بگیره ولی سالها طول می کشه تا نوشته بشه 💎3.تمام چیزها در زندگی موقتی هستند. اگر خوب پیش می ره ازش لذت ببر، برای همیشه دوام نخواهند داشت. اگر بد پیش می ره نگران نباش، برای همیشه دوام نخواهند داشت 💎4.دوستهای قدیمی طلا هستند! دوستان جدید الماس. اگر یک الماس به دست آوردی طلا را فراموش نکن چون برای نگه داشتن الماس همیشه به پایه طلا نیاز داری. 💎5.اغلب وقتی امیدت رو از دست می دی و فکر می کنی که این اخر خطه ، خدا از بالا بهت لبخند می زنه و میگه: آرام باش عزیزم ، این فقط یک پیچه نه پایان 💎6.وقتی خدا مشکلات تو رو حل می کنه تو به توانایی های او ایمان داری. وقتی خدا مشکلاتت رو حل نمی کنه او به توانایی های تو ایمان داره...!!! 💎7.هیچوقت باکسی که دوسش داری طولانی قهر نکن چون بی تو زندگی کردن رو یاد میگیره.. ✾📚 @Dastan 📚✾
مثل بید می‌لرزید.... پرسید: تو کدام عملیات‌ها بودی؟ اسیر جواب داد: فتح خرمشهر.... علی‌آقا جواب داد: حالا تو فاو هستیم، اما ما برای فتح خاک نمی‌جنگیم. اسیر عراقی گفت: ما برای اسرای ایرانی توی خرمشهر جوخه‌های اعدام داشتیم! علی‌آقا زخم عراقی رو بست و گفت: مرز اسلام و کفر همین جاست! 🕊🌷 ✾📚 @Dastan 📚✾
مداحی آنلاین - داستان بنده و آزاد - شهید دستغیب.mp3
1.06M
♨️داستان بنده و آزاد در بیان امام موسی بن جعفر(ع) 👌 بسیار شنیدنی 🎙 ✾📚 @Dastan 📚✾
🔅 ✍ به یاد شهدا 🔹سرکلاس استاد از دانشجویان پرسید: این روزها شهدای زیادی رو پیدا می‌کنن و میارن ایران، به نظرتون کار خوبیه؟ کیا موافقن؟ کیا مخالف؟ 🔸اکثر دانشجویان مخالف بودن! 🔹بعضی‌ها می‌گفتن: کار ناپسندیه. نباید بیارن. 🔸بعضی‌ها می‌گفتن: ولمون نمی‌کنن. گیر دادن به چهار تا استخون. ملت دیوونن! 🔹بعضی‌ها می‌گفتن: آدم یاد بدبختیاش میفته! 🔸تا اینکه استاد درس رو شروع کرد. ولی خبری از برگه‌های امتحان جلسه قبل نبود! 🔹همه سراغ برگه‌ها رو می‌گرفتن، ولی استاد جواب نمی‌داد. 🔸یکی از دانشجویان با عصبانیت گفت: استاد برگه‌هامون رو چیکار کردید؟ شما مسئول برگه‌های ما بودید؟ 🔹استاد روی تخته کلاس نوشت: من مسئول برگه‌های شما هستم. 🔸سپس گفت: من برگه‌هاتون رو گم کردم و نمی‌دونم کجا گذاشتم. 🔹همه دانشجویان شاکی شدن. 🔸استاد گفت: چرا برگه‌هاتون رو می‌خواین؟ 🔹گفتن: چون واسشون زحمت کشیدیم، درس خوندیم، هزینه دادیم، زمان صرف کردیم. 🔸هر چی که دانشجویان می‌گفتن استاد روی تخته می‌نوشت. 🔹استاد گفت: برگه‌های شما رو توی کلاس بغلی گم کردم، هرکی می‌تونه بره پیداشون کنه؟ 🔸یکی از دانشجویان رفت و بعد از چند دقیقه با برگه‌ها برگشت. استاد برگه‌ها رو گرفت و تکه‌تکه کرد. صدای دانشجویان بلند شد. 🔹استاد گفت: الان دیگه برگه‌هاتون رو نمی‌خواین! چون تکه‌تکه شدن! 🔸دانشجویان گفتن: استاد برگه‌ها رو می‌چسبونیم. 🔹برگه‌ها رو به دانشجویان داد و گفت: شما از یک برگه کاغذ نتونستید بگذرید و چقدر تلاش کردید تا پیداشون کردید. پس چطور توقع دارید مادری که بچه‌اش رو با دستای خودش بزرگ کرد و فرستاد جنگ، الان منتظر همین چهار تا استخونش نباشه!؟ بچه‌اش رو می‌خواد، حتی اگه خاکستر شده باشه. 🔸چند دقیقه همه جا سکوت حاکم شد! و همه از حرفی که زده بودن پشیمون شدن! ✾📚 @Dastan 📚✾
نقل است که روزی «معاویه» برای نماز جماعت مسجد آماده می‌شد. به خیل عظیم جمعیتی که آماده اقتدا به او بودند نگاهی از سر غرور انداخت. «عمروعاص» که در نزدیکی او ایستاده بود، در گوشش نجوا کرد که: بی‌دلیل مغرور نشو! این‌ها اگر عقل داشتند به جماعت تو نمی‌آمدند و «علی» را انتخاب می‌کردند. «معاویه» برافروخت. «عمروعاص» قول داد که حماقت نماز‌گزاران را ثابت می‌کند. پس از نماز، بر منبر رفت و در پایان سخن‌رانی گفت: از رسول خدا شنیدم که هر کس نوک زبان خود‌ را به نوک بینی‌اش برساند، خدا بهشت را بر او واجب می‌نماید و بلافاصله مشاهده‌کرد که همه تلاش می‌کنند نوک‌ زبان‌ِشان را به نوک بینی‌ِشان برسانند تا ببینند بهشتی‌اند یا جهنمی؟ «عمروعاص» خواست در کنار منبر حماقت جمعیت را به «معاویه» نشان دهد، دید معاویه عبایش را بر سر کشیده و دارد خود را آزمایش می‌کند و سعی می‌کند کسی متوجه تلاش ناموفقش برای رساندن نوک زبان به نوک بینی نشود. از منبر پایین آمد در گوش «معاویه» نجوا کرد: این جماعت احمق خلیفه احمقی چون تو می‌خواهند. «علی» برای این جماعت حیف است. ✾📚 @Dastan 📚✾
آیت الله العظمی جوادی آملی: «مرحوم صدوق(رضوان الله تعالي عليه) اين روايت را نقل مي‌كند كه كسی به وجود مبارك حضرت امير(سلام الله عليه) عرض كرد كه من توفيق نماز شب ندارم چه كنم؟ فرمود: «قَد قَيَّدتك ذنوبك» روز ببين چه كردی توفيق شب از تو گرفته مي‌شود، خب آن غذايی كه خوردی، آن حرفی كه زدی، آن بيراهه كه نگاه كردی اين باعث مي‌شود كه اين بخش اراده به بند كشيده مي‌شود.» درس اخلاق ٩١/٢/١۴ ✾📚 @Dastan 📚✾
خوشبختی مانند تلفن است، اگر دیگران نداشته باشند، به هیچ درد شما نخواهد خورد، برای دیگران آرزوی خوشبختی داشته باشید...! ‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌ ‎‌‌‌‌‎‌ ✾📚 @Dastan 📚✾
✨✨هیچ شبی 🌱🌱پایان زندگی نیست ✨✨از ورای هر شب دوبارہ 🌱🌱خورشید طلوع میڪند ✨✨و بشارت صبحی دیگر میدهد 🌱🌱این یعنی امید هرگز نمی‌میرد ⚡️⚡️شب بخیر عزیزان ✾📚 @Dastan 📚✾
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا