اوصاف شیعیان واقعی در وصایای امام محمد باقر (ع).pdf
599.7K
💥💥وصایای امام باقر علیه السلام
✾📚 @Dastan 📚✾
#داستان_آموزنده
🔆شرمسارى دشمن در كنار كعبه
ابوحمزه ثمالى حكايت كند:
در سالى كه امام محمّد باقر عليه السلام جهت زيارت خانه خدا وارد مكّه معظّمه شده بود، پس از طواف كعبه الهى ، در گوشه اى از حرم الهى نشست و مردم بسيارى جهت پرسش مسائل خود اطراف حضرت اجتماع كرده بودند.
در همان سال هشام بن عبدالملك نيز به همراه برخى از اطرافيان خود، كه از آن جمله نافع - غلام عمربن خطّاب - بود، وارد مسجدالحرام شدند.
نافع با ديدن امام عليه السلام ، از هشام بن عبدالملك پرسيد: اين شخص كيست كه مردم اين چنين اطراف او گرد آمده اند؟
هشام گفت : او ابو جعفر، محمّد بن علىّ است .
نافع گفت : نزد او مى روم و سؤ الى از او مى نمايم ، كه جواب آن را فقط پيامبر و يا وصىّ او مى داند؛ و هشام موافقت كرد.
پس نافع نزديك آمد و در جمع افراد نشست و سپس گفت : من تورات و انجيل و زبور و فرقان را خوانده ام ؛ و تمام معارف و احكام حلال و حرام را مى شناسم .
اكنون آمده ام تا مسائلى را سؤ ال كنم كه جواب آن تنها نزد پيامبر، يا وصىّ او، يا پسر پيامبر خواهد بود.
امام محمّد باقر عليه السلام فرمود: آنچه مى خواهى سؤ ال كن .
نافع گفت : بين حضرت عيسى عليه السلام و حضرت محمّد صلى الله عليه و آله چه مقدار زمان فاصله بوده است ؟
حضرت فرمود: جواب آن را طبق عقيده شما پاسخ گويم ، يا طبق نظر خودم بيان كنم ؟
نافع گفت : هر دو جواب را بفرما.
امام عليه السلام فرمود: بنابر نظريّه ما اهل بيت رسالت ، فاصله آن به مقدار پانصد سال ؛ ولى بنابر نظريّه شما ششصد سال فاصله بود.
نافع گفت : ياابن رسول اللّه ! سؤ الى ديگر مطرح نمايم ؟
حضرت فرمود: آنچه مى خواهى مطرح كن .
گفت : خداوند متعال از چه وقت بوده است ؟
امام محمّد باقر عليه السلام فرمود: بگو چه وقت نبوده است ، تا پاسخ تو را بيان كنم ؛ و سپس افزود: منزّه است خداوندى ، كه قبل از هر چيزى بوده و بعد از هر چيزى خواهد بود، نه شريكى دارد و نه فرزندى ، او تنها و بى مانند است .
سپس نافع نزد هشام آمد و گفت : به راستى او عالم ترين مردم و همانا او فرزند رسول خدا است .
📚-احتجاج طبرسى : ج 2، ص 178، ش 205.
✾📚 @Dastan 📚✾
ذکر یا حیّ و یا قیوم
آیت الله میرجهانی رضوان الله تعالی علیه ذکر مبارک «یا حي و یا قیوم» را زیاد تکرار میکردند و میفرمودند:
منظور از « حي»: امام زنده ، ولی الله الأعظم امام زمان (عجل الله فرجه الشريف) است
و منظور از «قیوم» : اشاره به قائم بودن ایشان «قیام به قسط و عدل»
و گفتن این ذکر هم یاد خدای زنده جاوید است که قیوم همگان و هستی موجودات به ذات مقدس احدیت وابسته است و هم یاد امام عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف) است.
✾📚 @Dastan 📚✾
🔴 باید برای ظهور ظرفیت پیدا کنیم
🔵 آیت الله جوادی آملی(دامت برکاته):
🌕 وجود مبارك حضرت امیر(سلام الله علیه) خط مشی امامت را مشخص كرد، همان خط مشی هم در جریان ظهور و حضور و غیبت ولی عصر (ارواحنا فداه) هم مطرح است.
وجود مبارك حضرت امیر فرمود كه سالیان متمادی مردم ظرفیت حضور مرا نداشتند و تحمل نمی كردند؛ حرف های معقول ما را اینها نمی پذیرفتند و مقبولشان نمی شد تا اینكه بالأخره تجربه نشان داد كه غیر از علی بن ابی طالب كسی نمی تواند رهبری نظام را به عهده بگیرد. تقریباً بیست و پنج سال اینها تلفات دادند و آزمودند اگر كاری هست از غدیر ساخته است، بعد از اینكه مردم فهمیدند و كم كم زمینه فراهم شد، من پذیرفتم
«لَولا حُضُورُ الحاضِرِ و قِیامُ الحُجَّةِ بِوُجودِ الناصِرِ».
✾📚 @Dastan 📚✾
🔅#پندانه
✍️ زود قضاوت نکنیم
🔹ﭘﺴﺮ ﮐﻮﭼﻮﻟﻮ ﺍﺯ ﻣﺪﺭﺳﻪ ﺍﻭﻣﺪ ﻭ ﺩﻓﺘﺮ ﻧﻘﺎشیاش ﺭﻭ ﭘﺮﺕ ﮐﺮﺩ ﺭﻭﯼ ﺯﻣﯿﻦ! ﺑﻌﺪ ﻫﻢ ﭘﺮﯾﺪ ﺑﻐﻞ ﻣﺎﻣﺎﻧﺶ ﻭ ﺯﺩ ﺯﯾﺮ ﮔﺮﯾﻪ!
🔸ﻣﺎﺩﺭ ﻧﻮﺍﺯﺵ ﻭ ﺁﺭﻭﻣﺶ ﮐﺮﺩ ﻭ ﺧﻮﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺑﺮﻩ ﻭ ﻟﺒﺎﺳﺶ ﺭﻭ ﻋﻮﺽ ﮐﻨﻪ. بعد ﺩﻓﺘﺮ ﺭﻭ ﺑﺮﺩﺍﺷﺖ ﻭ ﻭﺭﻕ ﺯﺩ. دید ﻧﻤﺮﻩ ﻧﻘﺎشیاش ۱۰ ﺷﺪﻩ ﺑﻮﺩ!
🔹ﭘﺴﺮﮎ، ﻣﺎﺩﺭﺵ ﺭﻭ ﮐﺸﯿﺪﻩ ﺑﻮﺩ ﻭﻟﯽ ﺑﺎ ﯾﮏ ﭼﺸﻢ! ﻭ ﺑﻪﺟﺎﯼ ﭼﺸﻢ ﺩﻭﻡ، ﺩﺍﯾﺮﻩﺍﯼ ﺗﻮﭘﺮ ﻭ ﺳﯿﺎﻩ ﮔﺬﺍﺷﺘﻪ ﺑﻮﺩ! ﻣﻌﻠﻢ ﻫﻢ ﺩﻭﺭ ﺍﻭﻥ، ﺩﺍﯾﺮﻩﺍﯼ ﻗﺮﻣﺰ ﮐﺸﯿﺪﻩ ﻭ ﻧﻮﺷﺘﻪ ﺑﻮﺩ: «ﭘﺴﺮﻡ ﺩﻗﺖ ﮐﻦ!»
🔸ﻓﺮﺩﺍﯼ ﺍﻭﻥ ﺭﻭﺯ ﻣﺎﺩﺭ ﺳﺮﯼ ﺑﻪ ﻣﺪﺭﺳﻪ ﺯﺩ. ﺍﺯ ﻣﺪﯾﺮ ﭘﺮﺳﯿﺪ:
ﻣﯽﺗﻮﻧﻢ ﻣﻌﻠﻢ ﻧﻘﺎﺷﯽ ﭘﺴﺮﻡ ﺭﻭ ﺑﺒﯿﻨﻢ؟
🔹ﻣﺪﯾﺮ ﻫﻢ ﺑﺎ ﻟﺒﺨﻨﺪ ﮔﻔﺖ:
ﺑﻠﻪ، ﻟﻄﻔﺎ ﻣﻨﺘﻈﺮ ﺑﺎﺷﯿﺪ.
🔸ﻣﻌﻠﻢ ﺟﻮﺍﻥ ﻧﻘﺎﺷﯽ ﻭﻗﺘﯽ ﻭﺍﺭﺩ ﺩﻓﺘﺮ ﺷﺪ ﺧﺸﮑﺶ ﺯﺩ! ﻣﺎﺩﺭ ﯾﮏ ﭼﺸﻢ ﺑﯿﺸﺘﺮ ﻧﺪﺍﺷﺖ!
🔹ﻣﻌﻠﻢ ﺑﺎ ﺻﺪﺍیی ﻟﺮﺯﺍﻥ ﮔﻔﺖ:
ﺑﺒﺨﺸﯿﺪ، ﻣﻦ ﻧﻤﯽﺩﻭﻧﺴﺘﻢ. ﺷﺮﻣﻨﺪﻩﺍﻡ.
🔸ﻣﺎﺩﺭ ﺩﺳﺘﺶ ﺭﻭ ﺑﻪ ﮔﺮﻣﯽ ﻓﺸﺎﺭ ﺩﺍﺩ ﻭ ﻟﺒﺨﻨﺪﯼ ﺯﺩ ﻭ ﺭﻓﺖ.
🔹ﺍﻭﻥ ﺭﻭﺯ ﻭﻗﺘﯽ ﭘﺴﺮ ﮐﻮﭼﻮﻟﻮ ﺍﺯ ﻣﺪﺭﺳﻪ ﺍﻭﻣﺪ ﺑﺎ ﺷﺎﺩﯼ ﺩﻓﺘﺮﺵ ﺭﻭ ﺑﻪ ﻣﺎﺩﺭ ﻧﺸﻮﻥ ﺩﺍﺩ ﻭ ﮔﻔﺖ:
معلممون ﺍﻣﺮﻭﺯ ﻧﻤﺮﻩﺍﻡ ﺭﻭ ﮐﺮﺩ ۲۰! ﺯﯾﺮﺵ ﻫﻢ ﻧﻮﺷﺘﻪ: «ﮔﻠﻢ، ﺍﺷﺘﺒﺎﻫﯽ ﯾﻪ ﺩﻧﺪﻭﻧﻪ ﮐﻢ ﮔﺬﺍﺷﺘﻪ ﺑﻮﺩﻡ!»
🔸اینقدر ﺳﺎﺩﻩ ﺑﻪ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ ﻧﻤﺮﻩﻫﺎﯼ ﭘﺎیین ﻭ ﻣﻨﻔﯽ ﻧﺪﯾﻢ. تلاش آدمها قابلتقدیره.
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈
✾📚 @Dastan 📚✾
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹 انتشار برای نخستین بار؛ شرح زندگی سیاسی امام باقر(علیهالسلام) توسط آیتالله خامنهای در سال ١٣۶١
🏴سالروز شهادت امام محمد باقر (علیه السلام) تسلیت باد
«#اَلَّلهُمعجِّللِوَلیِڪَالفرَج»
✾📚 @Dastan 📚✾
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
نمکدان را که پر میکنی توجهی به ریختن نمکها نداری …اما زعفران راکه میسابی به دانه دانه اش توجه میکنی..!!
حال آنکه بدون نمک هیچ غذایی خوشمزه نیست…ولی بدون زعفران ماهها و سالهامیتوان آشپزی کرد و غذا خورد.
مراقب نمکهای زندگیتان باشید …ساده و بی ریا و همیشه دم دست …که اگر نباشند وای بر سفره زندگی….
✾📚 @Dastan 📚✾
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌸صبح است
🌿و یک دنیا گل
🌸تقدیم هر نگاهت
🌿هر گل سلام دارد...
🌸بر روی همچو ماهت
🌿خورشید زرفشان داد
🌸 صدها سلام دیگر
🌿از من درود
🌸بر تو زیبا و خوش پگاهت...
سلام صبح زیبای 🍳
بهاری تون بخیر و زیبا🌸🍃
✾📚 @Dastan 📚✾
#داستان_آموزنده
🔆راهنمائى براى سركوبى شيطان
مردى باديه نشين به حضور پيامبر (صل الله علیه وآله و سلم ) شرفياب شد و عرض كرد: مرا به امورى كه موجب بهره مندى از بهشت مى شود راهنمائى فرما!
پيامبر (صل الله علیه وآله و سلم ) پنج دستور اخلاقى زير را به او آموخت ، فرمود:
1- گرسنه را سير كن .
2- تشنه را سيراب كن
3- امر به معروف كن
4- نهى از منكر نما
5- اگر توانائى در اين كارها ندارى ، زبانت را كنترل كن كه جز به خير و نيكى ، حركت نكند، در اين صورت ، شيطان را سركوب كرده اى و بر او پيروز خواهى شد.
📚داستان دوستان، جلد دوم، محمد محمدى اشتهاردى
✾📚 @Dastan 📚✾
#داستان_آموزنده
🔆معنى مسلمان ، مؤمن و مهاجر
روزى رسول خدا (صل الله علیه وآله و سلم ) به جمعى از مسلمانان رو كرد و فرمود: آيا مى دانيد مسلمان كيست ؟!.
آنها عرض كردند: خدا و رسولش داناتر است .
فرمود: المسلم من سلم المسلمون من لسانه ويده .
مسلمان كسى است كه مسلمانان از زبان و كردارش ، در سلامت باشند.
در اين ميان ، شخصى از آنحضرت پرسيد: مؤمن كيست ؟
پيامبر (صل الله علیه وآله و سلم ) فرمود: من آمنه المومنون على انفسهم و اموالهم : مؤمن كسى است كه مؤمنان در مورد جان و مالشان از ناحيه او در امنيت باشند.
شخص ديگرى پرسيد: مهاجر كيست .
پيامبر (صل الله علیه وآله و سلم ) فرمود: من هجر الشرّ واجتنبه : مهاجر كسى است كه از بدى و كار زشت ، دورى و اجتناب كند.
📚داستان دوستان، جلد دوم، محمد محمدى اشتهاردى
✾📚 @Dastan 📚✾
🔸 من و باورهام!
✍️ استاد جواد محدثی نوشت:
باد و طوفان که می وزه،
خیلی چیزا رو جابجا می کنه،
آشغالای کوچه رو ،تو خونه ها می ریزه،
گلها رو پرپر می کنه،
شاخه های نازوکو می شکنه،
جلوی دید رو می گیره،
روی آینه ها،گردوغبار می شینه .
الآن
فضای مجازی طوفانیه،
کانون های ریزگردها فعّالن،
سعی می کنم که باد منو نبره،
شاخه های باورهامو نشکنه،
عینکمو به رنگ دیگر در نیاره،
گلهای اعتقادمو پرپر نکنه،
یک کلیپ، فکرمو زیر و رو نکنه،
یک تحلیل، منو تحلیل نبره،
یه شایعه، نظرمو تغییر نده،
یه خبر بی سند، اَسناد منو باطل نکنه،
با یه فیلم تبلیغاتی (که اسمش روشه:تبلیغاتی!) جوّ گیر نشم،
با یه کشمش،گرمیم نشه،
با یه غوره سردی نکنم،
درباره چیزی که نمیدونم، نظر ندم،
ادای روشنفکری در نیارم،
برای جلب نظرها، سیاهنمایی نکنم،
حواسم جمع هست که منو مچل و کچل نکنن،
منو آچار و ابزار خودشون نکنن،
فاسد رو، برام قدّیس نکنن،
از خائن برام خادم نسازن،
یه عکس مونتاژ، منو به هم نریزه،
یه دروغ، منو مأیوس نکنه،
یه سیلاب، منو با خودش نبره،
یه پس لرزه،سقف ایمانمو رو سرم نریزه،
البته سعی میکنم شناخت و اطلاعاتمو عمیقتر و گسترده تر و درست تر بکنم،
تعصب بیجا نداشته باشم،
هوادار موجیِ این و اون نشم
ولی به آنچه رسیده ام و برام قطعیه، پشت پا نمی زنم و دورش نمی اندازم،
با اَخ و تف این و اون، گوهری رو که یافته ام،توی سطل آشغال نمی ریزم،
جوجه های اعتقادمو ، زیر بالم می گیرم،تا گربه های شک و شایعه و روباه های دروغ و تهمت، اونها رو نخورن،
برای این و اون ،جهنم نمی رم،
در بازار سیاست ، دیانت رو حرّاج نمی کنم.
با یه نطق انتخاباتی ،۱۸۰ درجه عوض نمی شم،
حرفای یکطرفه، منو این طرف و اون طرف نمی بره،
شعارها، شعورمو نمی خوره!
هوا طوفانیه و پر از ریز گرد ها و آلاینده ها!
مواظبم که گرد و خاک، جلوی دیدمو نگیره،
حواسمو جمع می کنم،
تا باد، کلاهم رو نبره،
و... برای رسیدن به یک چیز، چیزهای زیادی رو از دست ندم!
و...حقیقت، با دروغ ، تصادف نکنه.
#انتخابات
#نویسندگان_حوزوی
✾📚 @Dastan 📚✾
#داستان_آموزنده
ابن سینا همراه با ابوریحان بیرونی عازم سفر شدند. بوعلی برای کشف گیاهان دارویی و ابوریحان برای ستاره شناسی.
پس از تاریکی هوا به خانه پیرمردی در بیابان رفتند تا شب را در آن اندکی استراحت کنند. پس از آنکه پیرمرد طعامی به آنها داد از آنها خواست در اتاق بخوابند. اما ابوریحان گفت: جای خواب ما را پشتبام پهن کن تا من صبح اندکی مطالعه ستارگان کنم.
پیر مرد گفت: امشب باران میبارد بهتر است از خوابیدن در پشت بام منصرف شوید. ابوریحان گفت: من ستارهشناسم و میدانم که امشب هوا صاف خواهد بود.
پیرمرد اتمام حجت کرد و بستر این دو مهمان را در پشت بام گستراند. پاسی از شب نگذشته بود که با چکههای باران هر دو دانشمند از خواب برخواستند و از نردبان پایین آمده و کنار دیوار ایستادند در حالیکه خیس شده بودند.
ابو علی سینا به ابوریحان گفت: کاش اندکی غرور خود را کنار میگذاشتی و حرف این پیرمرد را گوش میدادی تا ما اکنون خیس نبودیم.
ابوریحان که از این دانش پیرمرد در حیرت بود تا صبح منتظر شدند تا پیرمرد برای نماز برخواست.
پیرمرد گفت: من برای گوسفندانم سگی دارم که هر شب بیرون اصطبل میخوابد و نگهبانی میدهد. شبی که، این سگ به داخل اصطبل برای خواب رود من یقین میکنم آن شب باران خواهد آمد و دیشب، سگ داخل اصطبل رفت.
ابوریحان در حیرت ماند و گفت: حال باورم شد، که علم را باید خدا به مخلوقاتش عطا کند علمی که خدا به سگش داده، ابوریحان سالها اگر با اصطرلاب، پی آن رود به اندازه سگ هم نمیفهمد.
ابوریحان دست بالا برد و دعا کرد، ❀رَبِّ زِدنی عِلمًا❀ ۩خدایا علم مرا افزون کن۩ و هر دو آمین گفتن
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
✾📚 @Dastan 📚✾
✨﷽✨
#تلنگر
🔴اگر آتش می دانست که سرانجامش خاکستر است هرگز با اينهمه غرور زبانه نمی کشید
وقتی عصبانی هستید
مواظب حرف زدنتان باشید
عصبانیت شمافروکش خواهدکرد
ولی حرفهایتان یک جایی می مانند.
میدونید خداوند چه بنده هاییو دوس داره و بهشون می نازه
الَّذِينَ يُنْفِقُونَ فِي السَّرَّاءِ وَالضَّرَّاءِ وَالْكَاظِمِينَ الْغَيْظَ وَالْعَافِينَ عَنِ النَّاسِ ۗ وَاللَّهُ يُحِبُّ الْمُحْسِنِين
آن کسانی که در حال خوشی و ناخوشی و ثروتمندی و تنگدستی، به احسان و بذل و بخشش دست مییازند، و خشم خود را فرو میخورند، و از مردم گذشت میکنند، و (بدین وسیله در صف نیکوکاران جایگزین میشوند و) خداوند (هم) نیکوکاران را دوست میدارد.
📚آل عمران/13
✾📚 @Dastan 📚✾
#شهیدآنه🕊
#شهیدیوسف_سجودی🌷
سفارشم بشما این است که به فکر مادیت و این دنیا نباشید که همه اینها آزمایش است برای انسان همچنانکه علی (ع) فرموده است که دنیاهمانند ماری است که وقتی به رویش دست می کشی نرم و لطیف است ولی زهرش کشنده سعی کنیدبیشتر به فکر آخرت باشید و بفکر معادو به فکر مردن باشید به فکر آن روزی بیافتیدکه خداوند ازهمه کس حساب می کشد و می گوید ای انسان که من ترا خلق کرده ام و به تو انواع و اقسام نعمتهای داده ام تو در دنیا چکار کرده ای؟
آیا به مستمندان کمک کرده ای آیا بخدا و روز معاد ایمان آورده ای برادران بهوش باشیدکه نکندخدای نکرده اسیر دنیاشوید و دنیا شما را درشکم خود ببلعدکه دیگرپس ازمدتی توبه قبول نمی شود درنماز خواندن کاهلی نکنید وهمواره پیرو ولایت فقیه باشید.
✾📚 @Dastan 📚✾
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎙آیت الله العظمی جوادی آملی
«روز پُربرکت #عرفه را در پیش داریم، روز عید قربان را در پیش داریم، اینها جزء «ایام الله» هستند. دعا همیشه مستجاب است، ولی در آن روزهای مخصوص، ذات اقدس الهی بعضی از زمانها بعضی از زمینها را برای دعا اختصاص داده است. روزه گرفتن در روز نهم ذی حجّه؛ یعنی روز عرفه بسیار فضیلت دارد ولی از بس دعای آن روز پُربرکت است گفتند اگر روزه گرفتن باعث ضعف میشود که انسان در آن دعا درست نمیتواند با خدا راز و نیاز و گفتگو کند، آن روز را روزه نگیرد. اساس آن روز بر دعا کردن است انسان مواظب باشد بعد از ظهر آن روز را به دعا بگذراند»
درس اخلاق ۹۵/۶/١٨
✾📚 @Dastan 📚✾
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ماجرای خانمی که امام زمان عج
بر سر جنازه اش حاضر شد!
این کلیپ حاوی نکات مهمی است⚠️
خصوصا برای خانم ها...!
✾📚 @Dastan 📚✾
#داستان_آموزنده
🔆وفاى به عهد و ياد دوستان قديم
زعيم عاليقدر مرحوم آيت الله العظمى سيد ابوالحسن اصفهانى (طاب ثراه ) از مراجع تقليد بزرگ عصر خود بود، و تقريبا مرجعيت عامه تشيع را داشت و در روز عرفه ماه ذيحجه سال 1365 هجرى قمرى از دنيا رفت . و مرقد شريفش در صحن مطهر نجف اشرف در اطاق معروف زير ساعت قرار دارد.
درباره اين بزرگوار نقل مى كنند:
در زمان مرجعيت خود، روزى براى زيارت مرقد شريف دو امام بزرگوار (امام هفتم حضرت موسى بن جعفر، و امام نهم حضرت جواد (عليهماالسلام ) از نجف اشرف رهسپار كاظمين شد.
در كاظمين ، پس از زيارت ، به همراهان فرمود: من حدود سى سال قبل كه در كاظمين مشغول درس و بحث بودم ، رفقائى داشتم جويا بشويد ببيند آنها زنده اند تا از آنها احوالى بپرسم . از جمله يك نفر كاسب جزء، در كنار حرم بود و من با او ماءنوس بودم و از او نيازهاى زندگى خانه را خريدارى مى كردم .
چند نفر از همراهان رفتند و آن كاسب را پيدا نكردند و به او گفتند، حضرت آيت الله العظمى اصفهانى شما را طلبيده است ، او بسيار خوشحال شد و با شتاب به حضور مرحوم اصفهانى رسيد.
مرحوم سيد ابوالحسن اصفهانى وقتى او را ديد كه پير و شكسته شده ، از او پرسيد: آيا مرا مى شناسى ؟
كاسب - نه بجا نمى آورم .
اصفهانى - درست فكر كن من سى سال قبل مى آمدم از مغازه تو لوازم زندگى مى خريدم ، آيا بياد ندارى ؟
كاسب - هر چه فكر مى كنم يادم نمى آيد.
اصفهانى - آيا بياد دارى كه به من مى گفتى چرا خانه براى خود تهيه نمى كنى ، مستاءجرى كار سختى است ، و من هم عيالوار مى باشم هم مستاءجرم و ميدانم كه خيلى سخت است ؟! آيا اكنون هم عيالوار و مستاءجر هستى ؟
كاسب - دخترهايم را شوهر دادم و فعلا از نظر عيالوارى ، سبكتر هستم ، اما هنوز خانه ندارم و مستاءجر مى باشم .
مرحوم آيت الله العظمى اصفهانى با محبت خاصى به او نگريست و فرمود: برو خانه اى پيدا كن در خريدن آن ، من ترا كمك مى كنم . او فورا رفت و دنبال خانه گشت ، تا خانه اى را پيدا كرد و خريد، و مرحوم آيت الله العظمى اصفهانى در خريد آن خانه كمك مالى شايانى از بيت المال به او نمود، و به اين ترتيب آن مستضعف بينوا، صاحب خانه شد اين است وفاى به عهد.
📚داستان دوستان، جلد دوم، محمد محمدى اشتهاردى
✾📚 @Dastan 📚✾
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✘ چرا میگن اگر کسی رمضان را از دست داد، فرصتی جز عرفه برای جبران ندارد؟
#استوری | #استاد_شجاعی
✾📚 @Dastan 📚✾
#داستان_آموزنده
🔆آب به آسياى دشمن نريزيد.
گاهى بر اثر ندانم كارى و عواملى ، دو گروه حزب اللهى به مخالفت با هم مى پردازند و در نتيجه آب به آسياب دشمن مى ريزند در صورتى كه بايد امور جزئى را با گذشت و تدبير حلّ كنند و مساءله اصلى كه مبارزه با استكبار است را از دست ندهند، در اين مورد به داستان ذيل توجه كنيد:
زيد فرزند امام سجاد (علیه السلام )، عارف وارسته و رهبر انقلابى بزرگ كه در راه اسلام ، قهرمانانه به شهادت رسيد، نمونه رجسته اى از تاريخ اسلام است ، روزى با پسر عموهاى خود (نوادگان امام حسن عليه السلام ) در مورد موقوفات (بجا مانده از رسول اكرم (صل الله علیه وآله و سلم ) و على عليه السلام ) اختلاف نظر پيدا كردند، و كم كم اين مشكل به جائى رسيد كه عبدالله محض فرزند حسن مثنّى بن امام حسن مجتبى (علیه السلام ) جريان را به فرماندارى مدينه كشاند، تا قضيه در آنجا زير نظر خالد بن عبدالملك بن حارث (فرماندار مدينه ) حل گردد (نتيجه اين مى شود كه دو گروه حزب اللهى ، بر اثر اختلاف ، سوژه به طاغوتيان بدهند و سرانجام آبرو و موقعيت معنويشان از دست برود).
خالد و دارودسته اش ، در انديشه آن بودند كه از اين ماجرا، بر ضدّ دودمان بنى هاشم (كه مخالفت سرسخت بنى اميه ) بودند سوءاستفاده كرده و آنها به جان هم بيندازند، خالد دستور داد زيد و عبدالله در فلان ساعت نزد او بروند.
اما زيد كه مردى بيدار بود با يك تصميم قاطع ، نقشه دشمن را از نطفه قطع نموده و آن تصميم اين بود: بعد از ورود به نزد خالد (فرماندار مدينه ) زيد به عبدالله محض گفت شتاب مكن هرگز من با تو در نزد خالد نزاع نمى كنم و...، عبدالله مطلب را دريافت و خاموش شد.
آنگاه زيد به خالد اعتراض كرد و گفت : آيا رواست كه فرزندان پيامبر (صل الله علیه وآله و سلم ) را براى موضوعى ناچيز به حضور خود جلب كنى ؟!.
خالد از اين اعتراض ، ناراحت شد، و با اشاره او يكى از دارودسته هايش به زيد گفت : اى فرزند ابوتراب و حسين (علیه السلام ) ساكت شو.
زيد بر سر او فرياد كشيد و گفت : اى قحطانى ! ساكت باش و دهانت را ببند، شما لياقت آن را نداريد كه جوابتان را بدهم .
و پس از بگومگوى خشونت آميز زيد از مجلس برخاست و بيرون رفت .
به اين ترتيب ، زيد مساءله را به گونه اى ساخت كه نه تنها به حزب اللهى ها آسيب نرسيد و آب به آسياب دشمن ريخته نشد، بلكه فرماندار و اطرافيانش ، به عنوان طاغوتى و نالايق در رسيدگى امور معرّفى شدند، و صحنه سازى و خيمه شب بازى آنها بى نتيجه ماند.
📚داستان دوستان، جلد دوم، محمد محمدى اشتهاردى
✾📚 @Dastan 📚✾
🔹اگر بخواهم حاج آقا رحیم ارباب را در یک جمله کوتاه معرفی کنم باید بگویم: جهانی بزرگ از کمال، در جرثومه ای کوچک بود. 95 سال حیات آن بزرگمرد در کلمه «نور تابنده» خلاصه میشود.
🔸از نکته های معنوی و جهات روحی ارباب یکی این بود که در پی جراحت آب مروارید چشم سرانجام بینایی ایشان از دست رفت و در 15 سال آخر عمر از نعمت دیدن ظاهری محروم شده بودند. در این مدّت حتی برای یک بار سخنی بر سبیل دلتنگی از این بابت نگفتند.
🔹روزی یکی گفته بود: دریغ از این که بینایی شما از دست رفت! ایشان فرموده بودند: اگر فقدان بینایی من این اثر را داشته که مستخدم ما از این که دست مرا می گیرد و به حمام و مسجد می برد و معتقد است، به ثواب می رسد، همین امر مایه خیر است.
(مرحوم دکتر شیخ خليل رفاهی)
✾📚 @Dastan 📚✾
❣ خدا در هر لبخندی
در هر فکری که به تو امید می دهد
در هر اشکی که روح و روانت را آبیاری می کند...
و در هر لحظه ای که نمی توانی به تنهایی با آن مواجه شوی،
حضور دارد...
✾📚 @Dastan 📚✾
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✘ چرا میگن اگر کسی رمضان را از دست داد، فرصتی جز عرفه برای جبران ندارد؟
| #استاد_شجاعی
✾📚 @Dastan 📚✾
🏵سلام عزیزان صبح امروز
💐زلال ترین شبنم شادی
🏵را همیشه برچشمانتان
💐و شیرین ترین تبسم
🏵خوشبختی را همیشه بر
💐 لبانتان آرزو دارم
🏵صبحتون دلپذیر 🌝
💐دلتون بی غم و غصه
✾📚 @Dastan 📚✾
روز عرفه
بسم الله الرحمن الرحیم
🔘 معاویة بن عمّار می گوید از امام صادق (ع) درباره علت نامگذاری #عرفات پرسیدم. فرمودند:
« #جبرئیل (ع)، حضرت ابراهیم (ع) را در #روز_عرفه بیرون آورد. چون ظهر شد، به وی گفت: «ای ابراهیم، به گناهت #اعتراف کن و عبادت هایت را بشناس.» از این رو به «عرفات» نامگذاری شد، چون که جبرئیل گفت: «اعتراف کن»، او هم اعتراف کرد.
📚 «لوامع صاحبقرانى» مشهور به شرح فقيه، نشر موسسان اسماعیلیان، ج 7، ص 38.
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
#عبرت_ایام
#عرفه
✾📚 @Dastan 📚✾
#داستان_آموزنده
🔆زيارت معصومين و شادى مؤ من در عرفه
مرحوم شيخ مفيد و ديگر بزرگان ، به نقل از علىّ بن اءسباط كه يكى از اصحاب و دوستان حضرت علىّ بن موسى الرّضا عليهما السلام است ، حكايت كنند:
روز عيد عرفه جهت زيارت و ديدار مولايم ، حضرت ابوالحسن ، امام رضا عليه السلام حركت كردم ؛ چون به منزل حضرت وارد شدم و نشستم ، پس از لحظاتى مرا مورد خطاب قرار داد و فرمود: الاغِ مرا آماده كن تا بيرون برويم .
وقتى الاغ را آماده كردم ، امام عليه السلام سوار بر آن شد و سپس به سمت قبرستان بقيع جهت زيارت قبر شريف مادرش ، حضرت فاطمه زهراءعليها السلام حركت كرد و من نيز همراه سرور و مولايم به راه افتادم .
پس هنگامى كه وارد قبرستان بقيع شديم ، خدمت حضرتش عرضه داشتم : اى سرور و مولايم ! چه كسانى را قصد كنم و چگونه سلام گويم ؟
حضرت فرمود: بر مادرم ، فاطمه زهراء عليها السلام و بر دو فرزندش ، حسن و حسين ، همچنين بر علىّ بن الحسين ، زين العابدين و محمّد بن علىّ، باقرالعلوم و جعفر بن محمّد، صادق آل محمّد، و بر پدرم ، موسى بن جعفر (صلوات اللّه و سلامه عليهم اجمعين )، سلام بده و ايشان را با كلماتى زيبا و مناسب زيارت كن .
پس من نيز بر يكايك آن بزرگان معصوم ، سلام و تحيّت فرستادم و چون زيارت امام رضا عليه السلام پايان يافت ، به سمت منزل بازگشتيم .
در بين راه به حضرت اظهار داشتم : ياابن رسول اللّه ! اى سرور و مولايم ! من تهى دست و درمانده هستم و چيزى در اختيار ندارم كه بتوانم به افراد خانواده ام عيدى دهم و آن ها را در اين روز و عيد عزيز دلشاد و خوشحال گردانم .
امام عليه السلام پس از شنيدن سخن و درخواست من ، با چوب دستى خود - كه همراه داشت - خطّى روى زمين كشيد؛ و سپس خم شد و قطعه طلائى را - كه قريب يكصد دينار ارزش آن بود - برداشت و به من عنايت نمود.
من با گرفتن آن هديه خوشحال شدم و توانستم نيازهاى خود و خانواده ام را تاءمين نمايم .
اختصاص شيخ مفيد: ص 27، ارشاد مفيد: ص 309، كشف الغمّة : ج 3، ص 64، الثّاقب فى المناقب : ص 473.
✾📚 @Dastan 📚✾