eitaa logo
📚 داستان های آموزنده 📚
69.3هزار دنبال‌کننده
8هزار عکس
2.6هزار ویدیو
67 فایل
﷽ 🔹تبادل و تبلیغ ⬅️ کانون تبلیغاتی قاصدک @ghaasedak 🔴تبادل نظر
مشاهده در ایتا
دانلود
🔆بى ارزش كردن زيارت مرحوم محدث نورى رحمة اللّه عليه در دار السلام جلد دوم صفحه سيصدو سى وسه نقل نموده از على بن عبدالحميد در كتاب انوار المضيئة كه سيد جعفر بن على از عمويش نقل كرده كه باجماعتى به خانه خدا رفتيم در اين بين فقيه بن ثويره سوراوى متولى و معلم و راهنماى حج واحرام مابود، در آنجا با مردى كه از اهل يمن بود با ما دوست شد و پيشنهاد كرد كه به منزل او در مكه برويم ما هم پذيرفتيم و با او حركت كرديم و به منزلش رفتيم او غلامها وتجملات و ثروت زيادى داشت و براى ما غذائى حاضر كرد وپذيرائى گرمى از ما شد بعد از صرف غذا آماده مراجعة شديم ، فقيه را نگه داشت و گفت با تو كارى دارم ما حركت كرديم قبل از اينكه به منزل خود برسيم فقيه بما ملحق شد سپس همگى باهم بطرف ابطح براه افتاديم چون شب از نيمه گذشت ناگهان ديديم فقيه از خواب بيدار شده و گريه مى كند و كلمه لااله الااللّه ميگويد ما را قسم مى داد كه برگرديم و در همان نيمه شب خود را به خانه اسعد بن اسد برسانيم هر چه عذر آورديم كه خطر جانى داردزيرا دزدان وراهزنان در آنجا زياد هستند قبول نكرد و به اصرار و التماس ماهم با او همراهى كرديم تا به در سراى اسعد بن اسد رسيده و دق الباب كرديم پشت در آمد خود را معرفى كرديم گفت در اين وقت ساعت از شب ميترسم در را بروى شما بازكنم زياد مبالغه نموديم تا در را باز كرد و فقيه محرمانه با او به گفتگو پرداخت و او را قسم ميداد و او هم ميگفت هرگز اينكار را نخواهم كرد. پرسيدم قضيه چيست ؟ اسعد گفت روز قبل من به ايشان گفتم تو بكربلا نزديكى و زياد بزيارت حضرت سيد الشهداء علیه السلام مى روى ولى من از كربلا دور هستم و توفيق زيارت آن حضرت را ندارم ولى من بزيارت بيت اللّه الحرام و حج زياد رفتم ، از تو يك تقاضا و خواهشى دارم و آن اينكه يكى از زيارتهائى كه كربلا رفتى بمن بفروشى بيك حج ، قبول نكرد تا بالاخره راضى شدم نه حج و چهار مثقال طلاى سرخ باو بدهم و او هم يك زيارت كربلا در مقابل بمن واگذارد راضى شد و الحال بمن ميگويد معامله را فسخ كن سبب فسخ را هم نمى گويد و من هم حاضر نيستم اين معامله را بهم بزنم . ما به فقيه گفتيم چرا قبول نمى كنى ؟ جوابى نداد تا اينكه اصرار زياد كرديم تاجريان را به اين نحو نقل كرد، كه امشب در عالم رؤ يا ديدم قيامت برپاشده و مردم بطرف بهشت و جهنم روانه هستند منهم روانه بهشت شدم تا بحوض كوثر رسيدم و از مولا حضرت اميرالمؤ منين علیه السلام تقاضاى آب كردم حضرت فرمود برو از حضرت فاطمه زهرا عليهاالسلام آب بگير متوجه شدم كه حضرت زهرا سلام اللّه عليها لب حوض كوثر نشسته سلام كردم صورت مبارك را از من برگردانيد و اعتنايى بمن نفرمود، عرضكردم بى بى من يكى از مواليان و دوستان و از شيعيان شما وفرزندان شما هستم فرمود: تو به ساحت مقدس فرزندم اهانت كردى و ارزش زيارت فرزندم حسين ع را پائين آوردى و در آنچه گرفته اى خداوند بتو بركت ندهد، با كمال ترس و وحشت از خواب برخاستم حالا هرچه الحاح ميكنم اين شخص نمى پذيرد اسعد تا اين قضيه را شنيد گفت حالا كه اينطور است اگر تمام كوههاى مكه را طلا كنى و به من بدهى معامله را فسخ نخواهم كرد... بعد برگشتيم . دوسال از اين داستان گذشت كه فقر و بيچارسگى فقيه را در بر گرفت و كارش بگدائى كشيد و ميگفت همه اين بلاها بواسطه آن نفرين بى بى عالم زهرا سلام اللّه عليها مى باشد. 📚كرامات الحسينية جلد دوم، معجزات حضرت سيدالشهداء عليه السلام بعد از شهادت، على مير خلف زاده ✾📚 @Dastan 📚✾
📚 🌟عنوان:همه نوکرها🌟 ✍️به قلم:محمدرضا حدادپور جهرمی 🖨ناشر:نشر معارف 💠📓💠📓💠📓💠📓💠📓 محمدرضا حدادپور جهرمی در کتاب همه نوکرها که پژوهشی در زمینه عاشورا پژوهشی است داستانی را روایت می‌کند که در همان ابتدا نگاه امنیتی آن توجه مخاطبان را به خود جلب می‌کند. داستان از زبان ضحاک بن عبدالله مشرقی روایت می‌شود. یکی از یاران امام حسین علیه السلام که بی‌وفایی پیشه می‌کند. او از کیفیت فرار، ریزش نیروها می‌گوید و مسیری که طی شد تا درنهایت هفتاد و دو نفر از یاران باوفای امام حسین (ع) در حماسه کربلا نزدش ماندند... این کتاب روایت کربلا با سبک و سیاق امنیتی است که می‌توان شخصیت‌ها و رخدادهایش را حتی در تاریخ معاصر نیز بازشناخت و کنکاش کرد. 🌟کتاب همه نوکرها را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم خواندن کتاب همه نوکرها را به تمام دوست‌داران داستان‌هایی با درون مایه مذهبی پیشنهاد می‌کنیم. 💠📓💠📓💠📓💠📓💠📓 ✾📚 @Dastan 📚✾
. 🔹 مراقب دزدان عقیده باشید ✅ هيچ گوهر و هيچ سرمايه ‎اي از گوهر عقيده به خدا، رسول و ائمه علیهم السلام، نفيس ‎تر و گران ‌بهاتر نيست‎. 🔸اگر انسان، دنيا و ما فيها را از دست بدهد امّا عقيده به خدا و رسول را داشته باشد باكي بر او نيست و اگر آن را نداشته باشد‎، هرچه داشته باشد‎، خَسِرَالدُّنْيا وَالْآخِرَةَ است‎. ⛔️ به ملاحظه همين گران‌بهايي اين گوهر ثمين است كه دزدان و طرّاران بسيار با شبكه ‌ها و دام‌ هاي فريبنده براي دستبرد به آن كمين كرده ‎اند‎. 🔸در اين عصر كه افكار و آراي گمراه ‌كننده بسياري وجود دارد و دور تمحيص و تخليص است‎، بايد هميشه از خدا ثبات عقيده طلب نمود و به اين دعا مداومت كرد: «‎يَا أَللهُ يَا رَحْمَنُ يَا رَحِيمُ يَا مُقَلِّبَ الْقُلوُبِ ثَبِّتْ قَلْبِي عَلَى دِينِكَ». 📚 کتاب «۱۱۰ پند دلنشين (از توصيه‌ها و اندرزهای مرجع عاليقدر آيت الله صافی گلپايگانی»)/محسن اکبری شاهرودی ✾📚 @Dastan 📚✾
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
نظم و انضباط توی رسیدن به موفقیت از هر چیزی مهم تر و موثر تره 💥 ✾📚 @Dastan 📚✾
پویش ملی صرفه جویی 📈 میخواهیم در این دو هفته پیش رو که گرم ترین روزهای تابستانه دست به دست هم بدیم و تک تک ما حتی به اندازه خاموش کردن یک لامپ صرفه جویی کنیم تا ؛ 🏠هیچ خانواده ایرانی دچار قطعی برق نشود. 🏗 هیچ کارخانه ای تعطیل نشود. 🏭 و هیچ نیروگاه برقی از کار نیفتد. خب چه کنیم ⁉️ ۱. کولر گازی روی ۲۴ قرار بدیم ۲. لامپ اضافی خاموش کنیم ۳. کولر آبی روی کند قرار بدیم ۴. از ساعت ۱۱صبح تا ۸ شب از اتو، لباسشویی و دستگاه های برقی پرمصرف استفاده نکنیم. بسم الله از همین حالا شروع کنیم و پس از انجام هر کدوم از اینها تو این لینک 🔻🔻🔻🔻 https://urls.st/Psjdmb https://urls.st/Psjdmb روی گزینه صرفه جویی کلیک کنیم. تا الان نزدیک ۲۵ هزار نفر صرفه جویی کردن.. 🤚ارسال در گروه های فامیلی عضویت در گسترده ترین شبکه خبری مردمی ایتا 👇 https://eitaa.com/jaarchi ✾📚 @Dastan 📚✾
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
زندگی شوق گلی رنگین است روی سرشاخه امید زندگی بارش عشق است بر اندیشه ما زندگی. خاطره دوستی امروز است مانده در تاقچه فرداها زندگی همین دوست داشتن های ساده و بی انتهاست سلام صبحتون بخیر ✾📚 @Dastan 📚✾
🔆مكتب گرا باشيد نه ملى گرا در جنگ احد جوانى ايرانى در ميان مسلمين بود، اين جوان مسلمان ايرانى ، پس از آنكه ضربتى به يكى از افراد دشمن وارد آورد، از روى غرور گفت : اين ضربت را از من تحويل بگير كه منم يكى از جوانان ايرانى . پيغمبر اكرم صلى اللّه عليه و آله احساس كرد كه هم اكنون اين سخن تعصبات ديگران را برخواهد انگيخت ، فورا به آن حوان فرمود: چرانگفتى منم يك جوان انصارى ؟ يعنى چرا به چيزى كه به آيين و مسلك مربوط است افتخار نكردى و پاى تفاخر قومى و نژادى را به ميان كشيدى . 📚خدمات متقابل اسلام و ايران ، ص 74، به نقل از سنن ابى داود، ج 2 ص 625ـ ✾📚 @Dastan 📚✾
📚بى ارزش كردن زيارت مرحوم محدث نورى رحمة اللّه عليه در دار السلام جلد دوم صفحه سيصدو سى وسه نقل نموده از على بن عبدالحميد در كتاب انوار المضيئة كه سيد جعفر بن على از عمويش نقل كرده كه باجماعتى به خانه خدا رفتيم در اين بين فقيه بن ثويره سوراوى متولى و معلم و راهنماى حج واحرام مابود، در آنجا با مردى كه از اهل يمن بود با ما دوست شد و پيشنهاد كرد كه به منزل او در مكه برويم ما هم پذيرفتيم و با او حركت كرديم و به منزلش رفتيم او غلامها وتجملات و ثروت زيادى داشت و براى ما غذائى حاضر كرد وپذيرائى گرمى از ما شد بعد از صرف غذا آماده مراجعة شديم ، فقيه را نگه داشت و گفت با تو كارى دارم ما حركت كرديم قبل از اينكه به منزل خود برسيم فقيه بما ملحق شد سپس همگى باهم بطرف ابطح براه افتاديم چون شب از نيمه گذشت ناگهان ديديم فقيه از خواب بيدار شده و گريه مى كند و كلمه لااله الااللّه ميگويد ما را قسم مى داد كه برگرديم و در همان نيمه شب خود را به خانه اسعد بن اسد برسانيم هر چه عذر آورديم كه خطر جانى داردزيرا دزدان وراهزنان در آنجا زياد هستند قبول نكرد و به اصرار و التماس ماهم با او همراهى كرديم تا به در سراى اسعد بن اسد رسيده و دق الباب كرديم پشت در آمد خود را معرفى كرديم گفت در اين وقت ساعت از شب ميترسم در را بروى شما بازكنم زياد مبالغه نموديم تا در را باز كرد و فقيه محرمانه با او به گفتگو پرداخت و او را قسم ميداد و او هم ميگفت هرگز اينكار را نخواهم كرد. پرسيدم قضيه چيست ؟ اسعد گفت روز قبل من به ايشان گفتم تو بكربلا نزديكى و زياد بزيارت حضرت سيد الشهداء علیه السلام مى روى ولى من از كربلا دور هستم و توفيق زيارت آن حضرت را ندارم ولى من بزيارت بيت اللّه الحرام و حج زياد رفتم ، از تو يك تقاضا و خواهشى دارم و آن اينكه يكى از زيارتهائى كه كربلا رفتى بمن بفروشى بيك حج ، قبول نكرد تا بالاخره راضى شدم نه حج و چهار مثقال طلاى سرخ باو بدهم و او هم يك زيارت كربلا در مقابل بمن واگذارد راضى شد و الحال بمن ميگويد معامله را فسخ كن سبب فسخ را هم نمى گويد و من هم حاضر نيستم اين معامله را بهم بزنم . ما به فقيه گفتيم چرا قبول نمى كنى ؟ جوابى نداد تا اينكه اصرار زياد كرديم تاجريان را به اين نحو نقل كرد، كه امشب در عالم رؤ يا ديدم قيامت برپاشده و مردم بطرف بهشت و جهنم روانه هستند منهم روانه بهشت شدم تا بحوض كوثر رسيدم و از مولا حضرت اميرالمؤ منين ع تقاضاى آب كردم حضرت فرمود برو از حضرت فاطمه زهرا عليهاالسلام آب بگير متوجه شدم كه حضرت زهرا سلام اللّه عليها لب حوض كوثر نشسته سلام كردم صورت مبارك را از من برگردانيد و اعتنايى بمن نفرمود، عرضكردم بى بى من يكى از مواليان و دوستان و از شيعيان شما وفرزندان شما هستم فرمود: تو به ساحت مقدس فرزندم اهانت كردى و ارزش زيارت فرزندم حسين ع را پائين آوردى و در آنچه گرفته اى خداوند بتو بركت ندهد، با كمال ترس و وحشت از خواب برخاستم حالا هرچه الحاح ميكنم اين شخص نمى پذيرد اسعد تا اين قضيه را شنيد گفت حالا كه اينطور است اگر تمام كوههاى مكه را طلا كنى و به من بدهى معامله را فسخ نخواهم كرد... بعد برگشتيم . دوسال از اين داستان گذشت كه فقر و بيچارسگى فقيه را در بر گرفت و كارش بگدائى كشيد و ميگفت همه اين بلاها بواسطه آن نفرين بى بى عالم زهرا سلام اللّه عليها مى باشد. 📚زندگانى عشق . ✾📚 @Dastan 📚✾
🔆شهادت جانسوز چهل نفر مبلّغ آغاز سال چهارم هجرت بود، پيامبر (صل الله علیه وآله و سلم ) چهل نفر از رجال علمى و تبليغى مسلمان را براى ارشاد مردم منطقه نجد با سرپرستى منذر به آن منطقه رهسپار نمود، پيامبر (ص ) نامه اى نوشت كه مضمون آن ، دعوت عامر بن طفيل (يكى از سران نجد) به آئين اسلام بود، و آن نامه را به يكى از مسلمانان داد تا به او برساند. از يكسو نامه بدست عامر رسيد و از سوى ديگر خبر سپاه تبليغى اسلام (مركب از چهل نفر) به منطقه نجد به عامر گزارش شد. عامر كه طاغوتچه اى مغرور بود، نه تنها نامه رسول خدا (ص ) را نخواند، بلكه نامه رسان را كشت ، و از عشاير و قبائل اطراف خواست تا سپاه تبليغ را در محاصره خود درآورند. سپاه تبليغى اسلام ، نه تنها از مبلغان زبردست بودند، بلكه افرادى شجاع و رزمنده نيز بودند، آنها تسليم شدن را براى خود ننگ دانستند، دست به قبضه شمشير گذاشته و با محاصره كنندگان جنگيدند و تا سرحد شهادت از خود دفاع نمودند، همه آنها در اين درگيرى به شهادت رسيدند، جز كعب بن زيد كه با بدن مجروح ، خود را به مدينه رساند و جريان را اطلاع داد، اين فاجعه جانسوز به فاجعه بئر معونه معروف است ، زيرا منزلگاه سپاه مبلغين اسلام در منطقه نجد، كنار چاه معونه بود. 📚داستان دوستان، جلد دوم، محمد محمدى اشتهاردى ✾📚 @Dastan 📚✾
📚 🌟عنوان:پشت درهای بهشت🌟 ✍به قلم:رضا کاشانی اسدی 🖨ناشر:انتشارات جمکران 🖋📓🖋📓🖋📓🖋📓🖋📓 پشت درهای بهشت" رمانی است دویست و یازده صفحه‌ای به قلم "رضا کاشانی اسدی" که با قلم گیرای خود، خوانندگان را به یکی از وقایع تاثیرگذار تاریخی خواهد برد. این کتاب که به تازگی توسط انتشارات کتاب جمکران منتشر شده است، پیرامون وقایع منتهی به عاشورا و اتفاقات پس از آن حادثه و همچنین جامعه‌ی کوفه در آن زمان می‌باشد. "رضا کاشانی اسدی" در "پشت درهای بهشت"، خوانندگان خود را به کوفه می‌برد، جایی که امام حسین (ع) پس از دریافت ده هزار نامه که او را برای امامت به کوفه دعوت می‌کرد، راهی آن دیار شد. اما هنگامی که عبیدالله بن زیاد وارد کوفه می‌شود، بازی زیر و رو می‌گردد و کوفه و مردمش در سمت مقابل قرار می‌گیرند. نتیجه این شد که ابن زیاد اختیار کوفه را در دست گرفت و مردم شهر و قبیله‌های مختلف برای بیعت با او و پشت کردن به پیمان قبلی خود، شتاب ورزیدند. داستان "پشت درهای بهشت" پیرامون زندگی پسر جوانی است که "موقع" نام دارد. در بحبوحه‌ی این اتفاقات، موقع در برابر پدرش ایستاده و آرزو دارد به سپاه امام حسین (ع) بپیوندد. وی در عین حال یکی از شاگردان خاص حبیب بن مظاهر (ع) است و زمانی که حبیب برای ملحق شدن به امام حسین (ع) تصمیم به ترک کوفه می گیرد، موقع با واقعیت رو به رو می‌گردد. 🖋📓🖋📓🖋📓🖋📓🖋📓 ✾📚 @Dastan 📚✾
خوشبختی واقعی وقتیه که با خودمون خوشحالیم ✨ ✾📚 @Dastan 📚✾