eitaa logo
📚 داستان های آموزنده 📚
69.3هزار دنبال‌کننده
7.9هزار عکس
2.6هزار ویدیو
67 فایل
﷽ 🔹تبادل و تبلیغ ⬅️ کانون تبلیغاتی قاصدک @ghaasedak 🔴تبادل نظر
مشاهده در ایتا
دانلود
حـکـایـت مـا آدم‌ها حکایت کـفشاییـه کـه اگـه جفت نباشن هر کدومشون هر چقدر شیک باشن هر چقدر هم نو باشن تا همیشه لنگه به لنگه‌اند ... ✾📚 @Dastan 📚✾
🌷برگی از خاطرات شهدا . 🥀در خاطرات شهید تهرانی مقدم هست؛ میگه رفته بودیم روسیه که یه موشک خیلی پیشرفته رو تحویل بگیریم. ژنرال روسی گفت این موشک رو دیگه نمیتونید از روش بسازید. ژنرال خندید و گفت این فناوری فقط در اختیار روسیه‌س. میگه نگاش کردم و گفتم اینم میسازیم. بازم خندید... 🥀وقتی برگشتیم تهران خیلی تلاش کردم نمونه اون موشک رو بسازم اما به دَرِ بسته میخوردم. تااینکه سه روزِ تمام تو حرم امام رضا متوسل شدم به آقا تا راهی به ذهنم برسه. 🥀 روز سوم احساس کردم عنایتی شد. سریع رفتم تو دفتر نقاشی دخترم شروع کردم به نقاشی کردن اون طرحی که به فکرم اومد. وقتی تو تهران عملیش کردم دیدم از مدل روس هم بهتر در اومد. امام رضا گره سخت رو تو دفتر نقاشی دختر بچه حلش میکنه! راوی :حاج حسین یکتا ✾📚 @Dastan 📚✾
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💥💥داستان خواب عجیب یکی از علما و دیدار او با امام زمان (عج الله تعالی فرجه) ✾📚 @Dastan 📚✾
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔻🎥بهترین کنترل خشمی که دیدم👌🏻 + شما بودین چیکار میکردین؟ ✾📚 @Dastan 📚✾
6.69M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎬 اقامه عزای همگانی در چهلم سید عزیز مقاومت 🌹استاد ماندگاری: شهادت سید حسن نصرالله، مثل مادرش حضرت زهرا سلام الله علیها، غریبانه و مظلومانه بود. نه تشییع جنازه ای و نه محل دفنی... 📌رهبر فرزانه انقلاب: ما همه در مصیبت سید عزیز، مصیبت زده و عزاداریم... جنس عزای ما، از جنس عزای سیدالشهداست؛ زنده کننده. 🔸اقامه عزا و سوگواری همگانی در چهلم سید عزیز مقاومت در سراسر کشور 💠 به همراه جمع آوری کمک های مردمی به جبهه مقاومت و مردم مظلوم غزه و لبنان 🗓 زمان: 12 الی 22 آبان 🕌 مکان: سراسر کشور ✾📚 @Dastan 📚✾
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
وقتی خدا بخواد کسی رو بزرگ کنه اون رو از بقیه جدا میکنه ✾📚 @Dastan 📚✾
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔆پيدايش يك بدعت پيروان خلفا به پيروى از خليفه دوّم (عمر بن خطاب ) در اذان از گفتن جمله ((حى على خيرالعمل )) خوددارى مى كنند و به جاى آن در اذان صبح مى گويند: الصلوة خير من النوم (نماز بهتر از خواب است ). مالك بن انس ، پيشواى مذهب مالكى ، سرآغاز پيدايش اين بدعت را چنين مى نويسد: ((وقت نماز صبح بود، اذان گوى خليفه دوّم ، نزد او آمد تا او را از وقت نماز صبح آگاه سازد، ديد او خوابيده است ، براى بيدار كردن خليفه ، فرياد زد: الصلوة خير من النوم . عمر از خواب بيدار شد و از اين جمله خوشش آمد و دستور داد آن را داخل اذان كنند و در اذان صبح بگويند. در حالى كه دهها روايت از اهل تسنّن ، صراحت دارد به اينكه جمله فوق در عصر پيامبر (صل الله علیه وآله و سلم ) نبود! 📚داستان دوستان، جلد پنجم، محمد محمدى اشتهاردى ✾📚 @Dastan 📚✾
16.63M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🖌 سی تفسیر کوتاه قرآن کریم در بیان رهبر انقلاب 📍قسمت یازدهم 📚 موضوع: معیت الهی 📖تفسیر آیه ۴۵ و ۴۶ سوره مبارکه طه 🗓۱۳۹۷/۱۲/۰۷ ✾📚 @Dastan 📚✾
📌 درگذشت آیت الله عباسعلی عمید زنجانی 🔹 عباسعلی عمید زنجانی، در زنجان متولد شد. از ۶ سالگی تحصیلات ابتدایی و دروس طلبگی را آغاز کرد. در ۱۳۳۰ ش وارد حوزه علمیه حجتیه قم شد. آنجا به درس امام خمینی می‌ رفت و علاقه ویژه‌ای به او داشت. از جمله دیگر اساتید وی؛ آیت الله بروجردی، علامه طباطبایی، ابوالقاسم خوئی و علمای دیگر می باشد. 🔻 او در سال ۱۳۴۱ ش وارد حوزه علمیه نجف شد و در دروس علمای آنجا حاضر شد. بعد از تبعید امام به عراق، او از نخستین کسانی بود که در کاظمین به پیشواز وی رفت. در جریان دستگیری آیت الله منتظری، به دستور امام با طلاب به بیت سیدمحسن حکیم رفت و از او خواست تا توصیه نامه‌ای برای آزادی منتظری بنویسد. 🔸 در سال ۱۳۴۸ ش به ایران بازگشت و در قم ساکن شد و به فعالیت‌ های سیاسی علیه پهلوی ادامه داد. در تهران امامت جماعت مسجد لرزاده را به عهده گرفت و نیز جلساتی با دانشجویان در نقد مارکسیسم برگزار کرد. وی با اعضای جامعه روحانیت مبارز تهران ارتباط نزدیکی داشت. بعد از حادثه ۱۷ شهریور دستگیر و زندانی شد و بعد از مدتی آزاد شد. ▫️ وی بعد از انقلاب علاوه بر ریاست ستاد پشتیبانی جنگ تهران، در دوره‌ سوم و چهارم مجلس، به نمایندگی انتخاب شد. در سال ۱۳۶۸ ش از طرف امام به عضویت شورای بازنگری قانون اساسی انتخاب شد. وی از سال ۱۳۵۸ ش در دانشکده الهیات دانشگاه تهران و دانشگاه های دیگر و حوزه علمیه به تدریس مشغول بود و مدتی هم به‌عنوان اولین روحانی، رییس دانشگاه تهران شد. آیت‌الله‌ زنجانی ۸ آبان سال ۱۳۹۰ ش در تهران درگذشت. ✾📚 @Dastan 📚✾
🔆آدم بى سعادت عصر خلافت امام على (علیه السلام ) بود. يكى از مسلمين بنام هرثمة بن سليم ، شخص بى سعادت بى تفاوتى بود و چنان اعتقاد به عظمت مقام على (ع ) نداشت ، ولى همسران او بانوئى پاك و با معرفت و از ارادتمندان امام على (ع ) بود. هرثمه مى گويد: همراه امام على (ع ) براى جنگ صفّين از كوفه به جبهه صفّين حركت مى كرديم ، وقتى به سرزمين كربلا رسيديم ، وقت نماز شد، نماز را به جماعت با امام على (ع ) خوانديم ، حضرت بعد از نماز مقدارى از خاك كربلا را برداشت و بوئيد و فرمود: واها لك يا تربة ليحشرنّ منك قوم يدخلون الجنّة بغير حساب . : عجب از تو اى تربت ، قطعا از ميان تو جماعتى بر مى خيزند و بدون حساب وارد بهشت مى شوند. به جبهه صفّين رفتيم و سپس به خانه ام باز گشتم و به همسرم (كه شيعه معتقد بود) گفتم : از دوستت ابوالحسن (على عليه السّلام ) براى تو مطلبى نقل كنم ، آنگاه مطلب فوق را به او گفتم . سپس گفتم : على (ع ) ادّعاى علم غيب مى كند. همسرم گفت : اى مرد، دست از اين ايرادها بردار، اميرمؤمنان على (ع ) آنچه بگويد سخن حقّ است . هرثمه مى گويد: من همچنان در مورد اين سخن على (ع ) در ترديد بودم ، تا آن هنگام كه جريان كربلا (و لشكر كشى ابن زياد به سوى كربلا براى جنگ با حسين عليه السّلام ) به پيش آمد، من جزء لشگر عمر سعد به كربلا رفتم ، در آنجا به ياد سخن امام على (ع ) افتادم كه براستى حق بود، اين رو از كمك به سپاه عمر سعد ناراحت بودم ، در يك فرصت مناسب در حالى كه سوار بر اسب بودم به سوى حسين (ع ) رفتم و حديث پدرش را به ياد آنحضرت انداختم ، حضرت به من فرمود: اكنون آيا از موافقين ما هستى يا از مخالفين ما؟ گفتم : از هيچكدام فعلا در فكر اهل و عيال خودم هستم ... فرمود: ((بنابر اين به سرعت از اين سرزمين بيرون برو، زيرا كسى كه در اينجا باشد و صداى ما را بشنود ولى ما را يارى نكند، داخل در آتش دوزخ خواهد شد. هرثمه سيه بخت و بى سعادت ، در اين نقطه حساس ، راه بى تفاوتى را پيش ‍ گرفت و از آن سرزمين به سرعت گريخت تا جان خود را حفظ كند. 📚داستان دوستان، جلد پنجم، محمد محمدى اشتهاردى ✾📚 @Dastan 📚✾
🌷 🌷 !!💕 🌷روابط ما با عراقی‌ها رو به تيرگی می‌رفت و آن‌ها هنوز موضوع نماز جماعت را مسكوت گذاشته بودند. بعدها فهميديم ما را آزاد گذاشته‌اند تا ببينند چه‌كار می‌كنيم. يك روز يكی‌شان گفت: شما جشن گرفته و خواهيد رقصيد، آواز خواهيد خواند. گفتم: ما نه می‌خوانيم نه می‌رقصيم. ستوان عراقی اصرار كرد و با لحنی كه گويا قصد خواباندن فتنه‌ای را داشته باشد، گفت: احسنت! مرحبا؟ و.... 🌷و ما داوطلبانه شروع كرديم به خواندن يه دونه انار، دو دونه انار، صابون انار! يه جعبه انار، دو جبعه انار، صابون انار! يه فرغون انار، دو فرغون انار، صابون انار! يه وانت انار،‌ دو وانت انار، صابون انار! موج خنده در درون بچه‌ها پيچ و تاب می‌خورد و راهی به بيرون نمی‌جست. اجرای ما خيلی جدی بود. يه قطار انار، دو قطار انار،‌ صابون انار! يه كشتی انار،‌ دو كشتی انار، صابون انار! 🌷....يه دنيا انار، دو دنيا انار، صابون انار!... سرانجام حوصله‌ی ستوان عراقی سر رفت و گفت: چرا آواز شما اين‌قدر تكراری است!؟ جواب داديم: اتفاقاً تمام شد و حالا آواز ديگری می‌خوانيم. بلافاصله شروع كرديم يك مذاكره، دو مذاكره، سه مذاكره، چهار مذاكره. و متعاقب آن آواز شنيدنی دوم: بلوار كرج، بلوار كرج، بلوار كرج. مأمور عراقی سرش را تكان داد و گفت: «بد می‌خوانيد!» و رفت!! 📚 کتاب "طنز در اسارت" ✾📚 @Dastan 📚✾