eitaa logo
📚 داستان های آموزنده 📚
69.3هزار دنبال‌کننده
7.9هزار عکس
2.6هزار ویدیو
67 فایل
﷽ 🔹تبادل و تبلیغ ⬅️ کانون تبلیغاتی قاصدک @ghaasedak 🔴تبادل نظر
مشاهده در ایتا
دانلود
صلوات، عامل استجابت دعا 🔸 علامه مصباح یزدی: در آداب دعا وارد شده که اگر مي‌خواهيد دعايتان مستجاب شود اول صلوات بفرستيد بعد دعايتان را ذکر کنيد و در پایان، دعایتان را با صلوات ختم کنید؛ وقتي سه دعا و درخواست از خدا دارید، خداي متعالی مي‌فرمايد: من خجالت مي‌کشم که از سه دعا، دو طرفش را مستجاب کنم و دعای وسط را مستجاب نکنم. ✾📚 @Dastan 📚✾
زیبا و خواندنی 🌺🍃🍂🍃🍁🍃🍂🍃🍁 🍃 ✍️ﻣﺮﺩﯼ ﺑﻪ همسرش ﮔﻔﺖ: "ﻧﻤﯿﺪﺍﻧﻢ ﺍﻣﺮﻭﺯ ﭼﻪ ﻛﺎﺭ ﺧﻮﺑﯽ ﺍﻧﺠﺎﻡ ﺩﺍﺩﻡ ﻛﻪ ﯾﻚ فرشته ﺑﻪ ﻧﺰﺩﻡ ﺁﻣﺪ ﻭ ﮔﻔﺖ ﻛﻪ ﯾﻚ ﺁﺭﺯﻭ ﻛﻦ ﺗﺎ ﻣﻦ ﻓﺮﺩﺍ ﺑﺮﺁﻭﺭﺩﻩ ﺍﺵ ﻛﻨﻢ"! همسرش ﺑـﻪ ﺍﻭ ﮔـﻔـﺖ: "ﻣـﺎ ﻛـﻪ 16 ﺳـﺎﻝ ﺑـﭽـﻪ ﺍﯼ ﻧـﺪﺍﺭﯾـﻢ، ﺁﺭﺯﻭ ﻛـﻦ ﻛـﻪ ﺑـﭽـﻪ ﺩﺍﺭ ﺷـﻮﯾـﻢ. ﻣـﺮﺩ ﺭﻓـﺖ ﭘـﯿـﺶ ﻣـﺎﺩﺭﺵ ﻭ ﻣـﺎﺟـﺮﺍ ﺭﺍ ﺑـﺮﺍﯼ ﺍﻭ ﺗـﻌـﺮﯾـﻒ‌ ﻛـﺮﺩ، ﻣـﺎﺩﺭﺵ ﮔـﻔـﺖ: "ﻣـﻦ ﺳـﺎﻟـﻬـﺎﺳـﺖ ﻛـﻪ ﻧـﺎﺑـﯿـﻨـﺎ ﻫـﺴـﺘـﻢ، ﭘـﺲ ﺁﺭﺯﻭ ﻛـﻦ ﻛـﻪ ﭼـﺸـﻤـﺎﻥ ﻣـﻦ ﺷـﻔـﺎ ﯾـﺎﺑـﺪ". ﻣـﺮﺩ ﺍﺯ ﭘـﯿـﺶ ﻣـﺎﺩﺭﺵ ﺑـﻪ ﻧـﺰﺩ ﭘـﺪﺭ ﺭﻓـﺖ، ﭘـﺪﺭﺵ ﺑـﻪ ﺍو ﮔـﻔـﺖ: "ﻣـﻦ ﺧـﯿـﻠـﯽ ﺑـﺪﻫـﻜـﺎﺭﻡ ﻭ ﻗـﺮﺽ ﺯﯾـﺎﺩ ﺩﺍﺭﻡ، ﺍﺯ ﺍﻭﻥ ﻓـﺮﺷـﺘـﻪ ﺗـﻘـﺎﺿـﺎﯼ ﭘـﻮﻝ ﺯﯾـﺎﺩﯼ ﻛـﻦ". ﻣﺮﺩ ﻫﺮﭼﻪ ﻓﻜﺮ ﻛﺮﺩ, ﻫﻮﺍﯼ ﻛﺪﺍﻣﺸﺎﻥ ﺭﺍ ﺩﺍﺷـﺘﻪ ﺑﺎﺷﺪ، ﻛﺪﺍﻡ ﯾﻚ ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﺍﻓﺮﺍﺩ ﺗﻘﺪﻡ ﺩﺍﺭﻧﺪ، همسرم؟ﻣﺎﺩﺭﻡ؟ ﭘﺪﺭﻡ؟ ﺗـﺎ ﻓـﺮﺩﺍ ﺭﺍﻩ ﭼـﺎﺭﻩ ﺭﺍ ﭘـﯿـﺪﺍ ﻛـﺮﺩ ﻭ ﺑـﺎ ﺧـﻮﺷـﺤـﺎﻟـﯽ ﺑـﻪ ﭘـﯿـﺶ فرشته ﺭﻓـﺖ ﻭ ﮔـﻔـﺖ: "ﺁﺭﺯﻭ ﺩﺍﺭﻡ ﻛـﻪ ﻣـﺎﺩﺭﻡ ﺑـﭽـﻪ‌ﺍﻡ ﺭﺍ ﺩﺭ ﮔـﻬـﻮﺍﺭﻩﺍﯼ ﺍﺯ ﻃـﻼ ﺑـﺒـﯿـﻨـﺪ“ براى همديگر آرزوهاى قشنگ کنيم😊 ✾📚 @Dastan 📚✾
🪶🪶🪶🪶🪶🪶🪶🪶 ✾📚 @Dastan 📚✾
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ســـــلام 🙋‍♂ روزتون خوش و خرم 🌷🍃 چهارشنبه تون پراز آرامش الهی امروزچشماتون پراز🌷🍃 برق شادی باشه👁👁 الهی خیر و برکت تو🌷🍃 زندگیتون چند برابر بشه وآسمون دلتون آفتابی ولبتون خندان باشه🌷🍃 ✾📚 @Dastan 📚✾
🔆نيكى به مورچه يكى از دوستان ((حاج آقا مجتهدى )) براى ((حاج آقا محمد صافى )) و ايشان هم براى من تعريف كرد؛ حاج آقا مجتهدى يك اربعين در كوه خضر رياضت كشيدند. كوه خضربالاى مسجد جمكران است كه بيشتر اوليا خدا در اين كوه رياضت ميكشند، آقاى مجتهدى هم چند تا رياضت هايش را در آنجا كشيدند و يك مدتى در قم بودند مى گفت : ايشان وقتى اربعينش تمام شد بنا شد به منزل ما بيايد. ما رفتيم ايشان را آورديم . وقتى منزل آمدند، جوراب هايشان را در آوردند كه وضو بگيرند. بعد از وضو دستمال شان را از جيب بيرون آورند كه دست و صورتشان را خشك كنند، يك وقت متوجه يك مورچه شدند كه توى جيبشان و توى دستمالشان بود. ايشان وقتى اين مورچه را ديد. فرمود: اين حيوان را من از آنجا آورده ام الآن بايد پياده اين حيوان را ببرم تا تنبيه شوم كه ديگر هواسم را جمع كنم و اين حيوان را از زندگيش نيندازم . و پياده تا كوه خضر رفتند و برگشتند و سوار وسيله هم نشدند و گفتند: بايد تنبيه شوم تا هواسم را جمع كنم و حيوانى را سرگردان نكنم . خُب مراعات مى كنند كه خدا اين چيزها را به ايشان مى دهد كه گوشش ‍ همه چيز را مى شنيد و چشمش همه چيز را مى ديد. 📚داستانهايى از مردان خدا، قاسم مير خلف زاده ✾📚 @Dastan 📚✾
🔆نانوا يكى از شاگردان مرحوم ((آخوند كاشى )) ((آية الله آسيد محمدرضا خراسانى )) بود كه فرمودند: آخوند به من پول مى داد و مى فرمود: برو نزديك مسجد نوى بازار دكان نانوايى ، دو يا سه تا نان بگير. كسى نمى توانست با ايشان زياد حرف بزند چون زود عصبانى مى شدند. يك روز كه سر حال بود گفتم : آقا توى همين نزديك مدرسه هم دكان نانوايى هست ، چرا شما مى فرمائيد من اين همه راه را بروم از دكان نزديك ((مسجد نو)) نان بخرم ؟! فرمودند: آن نانوايى ((مسجد نوى )) را نجاست كاريش را نديدم ، اما اين يكى را نجاست كاريش را ديدم . ايشان چشم باطن بين داشتند 📚داستانهايى از مردان خدا، قاسم مير خلف زاده ✾📚 @Dastan 📚✾
ناب و زیبا 🌺🍃🍁🍃🍁🍃🍂🍃🍁🍃 🍃 ✍️خسرو شکیبایی ی حکایت خیلی قشنگیو تعریف میکنه ک میگه : ماهیمون هی میخواست یه چیزی بهم بگه، تا دهنشو باز میکرد آب میرفت تو دهنش، و نمیتونست بگه. دست کردم تو آکواریوم درش آوردم. شروع کرد از خوشحالی بالا پایین پریدن. دلم نیومد دوباره بندازمش اون تو. اینقدر بالا پایین پرید، خسته شد خوابید. دیدم بهترین موقعه تا خوابه دوباره بندازمش تو آب. ولی الان چند ساعته بیدار نشده. یعنی فکر کنم بیدار شده، دیده انداختمش اون تو، قهر کرده خودشو زده به خواب...! 🔻این داستان رفتار ما با بعضی آدمای اطرافمونه. دوسشون داریم و دوستمون دارند، ولی اونارو نمیفهمیم؛ فقط تو دنیای خودمون داریم بهترین رفتار رو با اونا میکنیم... ✾📚 @Dastan 📚✾
5.28M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🖌 جلسات تفسیر رهبر معظم انقلاب 📍قسمت شانزدهم 📚 عنوان: اهمیت ذکر و یاد خدا بودن 📖 تفسیر سوره جمعه ✾📚 @Dastan 📚✾
📌 ابن همام اسکافی، محدث برجسته شیعه 🔹محمد همام بن سهیل، مشهور به ابن همام اسکافی، از محدثان و علمای بزرگ شیعه در قرون سوم و چهارم هجری قمری بود. او در سال ۲۵۸ق متولد شد و در دوره غیبت صغری به یکی از شخصیت‌های مهم علمی و مذهبی امامیه و یکی از بزرگ‌ترین محدثان بغداد شناخته می‌شد. 🔹 او در ترویج مبانی اعتقادی امامیه نقش اساسی داشت و کتاب‌های ارزشمندی همچون منتخب الانوار فی تاریخ الائمة الاطهار و المزار را تألیف کرد. ایشان در میان عالمان شیعه جایگاهی ویژه داشت و به دلیل دقت و امانت‌داری در نقل حدیث، به عنوان بزرگ صحابه شناخته می‌شد. 🔹 ابن همام رابطه نزدیکی با محمد بن عثمان عمری، دومین نایب خاص امام زمان (عج)، داشت و در جلسات مهمی، مانند تعیین نیابت حسین بن روح نوبختی، حضور داشته است. این ارتباط نشان‌دهنده جایگاه او در میان شیعیان عصر غیبت صغری است. 🔸️ این عالم برجسته در ۱۶ جمادی‌الثانی سال ۳۳۶ق در بغداد درگذشت و در مقابر قریش به خاک سپرده شد. ✾📚 @Dastan 📚✾
📌درگذشت ملا محمد محمدی اشتهاردی 🔹 محمد ملا محمدی، معروف به «محمدی اشتهاردی»، در سال ۱۳۲۳ ش در اشتهارد، نزدیک کرج، متولد شد. او تحصیلات ابتدایی خود را در زادگاهش و حوزه علمیه اشتهارد آغاز کرد. در سال ۱۳۴۸ ش به قم مهاجرت کرد و از اساتید بزرگی چون آیات عظام شب‌زنده‌دار، مکارم شیرازی، علی مشکینی، گلپایگانی و مهدی حائری بهره برد. 🔸 محمدی اشتهاردی با حضور در درس تفسیر ابوالقاسم خزعلی به نویسندگی علاقه‌مند شد. پس از آشنایی با آیت‌الله مکارم شیرازی، در جلسات نویسندگی ایشان شرکت کرد. اولین کتاب خود، شرح حال بلال حبشی، را در سال ۱۳۴۶ ش منتشر کرد و سال بعد پندهای جاویدان را در دو جلد نوشت. 🔹 او حدود ۱۵۰ جلد کتاب در موضوعات تفسیر، عقاید، امور سیاسی، اجتماعی، حدیث و تاریخ به رشته تحریر درآورد. همچنین در تألیف مجموعه‌های مهمی چون تفسیر نمونه و پیام قرآن همکاری داشت. 🔸 این عالم فرزانه در ۲۸ آذر ۱۳۸۵ درگذشت و در قبرستان شیخان قم به خاک سپرده شد. ✾📚 @Dastan 📚✾
🌷 🌷 🎋 🌷آسمان را ابر گرفته بود. نم نم باران روی رمل‌ها نشسته بود. رمل‌ها آن‌قدر سفت شده بود که بشود رویش راه رفت. توی هوای ابری دم غروب، عراقی‌ها دیدشان کم بود. اصلاً گمان نمی‌بردند توی آن هوا عملیاتی بشود. افتاده بود به سجده؛ صورتش را گذاشته بود روی رمل‌ها و گریه می‌کرد و شکر می‌گفت. نیم ساعت تمام سرش را از روی زمین بلند نکرد، بلند که شد بچه‌ها را بغل کرد و گفت: دیدید بهتون گفتم که خدا ملکش را می‌فرستد برای کمک؟ این بارون به اندازه یک لشکر کمک شماست. 🌹خاطره ای به یاد فرمانده شهید حجت الاسلام مصطفی ردانی پور ✾📚 @Dastan 📚✾
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
نماز قرار ملاقات با خداست پس دیر سر قرار نرو چون مالک دنیا و آخرت و ابر قدرت جهان هستی، منتظر توست 💚 ✾📚 @Dastan 📚✾