eitaa logo
📚 داستان های آموزنده 📚
71هزار دنبال‌کننده
7.6هزار عکس
2.4هزار ویدیو
67 فایل
﷽ 🔹تبادل و تبلیغ ⬅️ کانون تبلیغاتی قاصدک @ghaasedak 🔴تبادل نظر
مشاهده در ایتا
دانلود
🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴 خشک سالی و قحطی شهر را فرا گرفته بود . احتیاجات اولیه ی مردم چنان گران و نایاب شده بود که مردم ، روزگار را به سختی می گذراندند . تنها هنگامی که قافله ای تجارتی به مدینه می آمد ، مردم از ته دل خوشحال می شدند . صدای طبل شادی و هلهله ی مردم بر می خاست ، مردم سراسیمه به قافله نزدیک می شدند و احتیاجات خود را ارزان تر از همیشه می خریدند . •┈••✾📚 @Dastan 📚✾••┈• ظهر جمعه بود . مردم مدینه در مسجد مدینه جمع شده بودند . پیامبر مشغول خواندن خطبه های نماز جمعه بود در این هنگام ، ناگهان صدای هلهله از بیرون برخاست و صدای طبل شادی شنیده شد . لحظه ای نگذشته بود که خبر به نمازگزاران مسجد رسید که کاروانی بزرگ از شام به مدینه رسیده و با خود مواد غذایی آورده است . این خبر، صف های نماز جمعه را به هم ریخت . نمازگزاران مسجد که هفته های سختی را گذرانده بودند ، بی اختیار به پا خاستند و به سرعت به سوی قافله حرکت کردند . پس از مدتی ، مسجد از همهمه ای که ایجاد شده بود نجات یافت . سکوت سنگینی بر مسجد نشست . پیامبر به صف های نماز که بسیار خلوت شده بود ، چشم دوخت . •┈••✾📚 @Dastan 📚✾••┈•  فقط 8 نفر در مسجد مانده اند (يا 12 نفر) ، كه از شرمندگی سر به زیر انداخته بودند ، از جای خود تکان نخوردند . پیامبر با آرامشی خاص گفت : سوگند به خدایی که جانم در دست اوست اگر شما چند نفر هم از مسجد می رفتید و کسی در مسجد نمی ماند، از آسمان بر سر همه سنگ می بارید . در اين هنگام آياتي از سوره جمعه نازل شد : وَ إِذا رَأَوْا تِجارَةً أَوْ لَهْواً انْفَضُّوا إِلَيْها وَ تَرَكُوكَ قائِماً قُلْ ما عِنْدَ اللَّهِ خَيْرٌ مِنَ اللَّهْوِ وَ مِنَ التِّجارَةِ وَ اللَّهُ خَيْرُ الرَّازِقينَ  هنگامى كه آنها تجارت يا سرگرمى و لهوى را ببينند پراكنده مىشوند و به سوى آن مى روند و تو را ايستاده به حال خود رها مىكنند؛ بگو: آنچه نزد خداست بهتر از لهو و تجارت است، و خداوند بهترين روزىدهندگان است سوره جمعه / 11 📗تفسير نمونه جلد 24 صفحه 125 ✂️با اندكي تصرف 🆔 http://eitaa.com/joinchat/12451840C08a2fdc722
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
#حدیث 🚩امام حسین علیه‌السلام: شُکرَک لِنِعْمَةٍ سالِفَةٍ یقْتَضی نِعْمَةً آنِفَةً شکر و سپاس از نعمت های گذشته، نعمت های آینده را در پی دارد. 🔸نزهةالناظر، ۸۰ •┈••✾📚 @Dastan 📚✾••┈•
#حدیث 🚩پيامبر خدا صلى الله عليه وآله: در روز #جمعه، زياد بر من #صلوات بفرستيد؛ زيرا جمعه، روزى است كه [ پاداش ]كارها در آن، چند برابر مى شود. ...📚 @Dastan 📚...
🎂 وقتی که همسر #شهید_حججی #روز_پاسدار را به شوهرش تبریک گفت 🔅روز پاسدار برایش کیک پختم با کرم و رنگ عینهو لباس پاسداری تزئین کردم با جیب و سردوش و درجه برگه‌ای هم بهش چسباندم «محسنم، قربونت بشم، روز پاسدار رو بهت تبریک میگم. امیدوارم سال دیگه پیش امام حسین و حضرت زینب روز پاسدار رو جشن بگیری» از ته قلبم برایش دعا کردم. ادامه ی داستان👇👇👇 🆔 http://eitaa.com/joinchat/12451840C08a2fdc722
🔹🔹🔸🔵🔸🔹🔹 🎂 وقتی که همسر شهید حججی روز پاسدار را به شوهرش تبریک گفت 🔅روز پاسدار برایش کیک پختم. با کرم و رنگ عینهو لباس پاسداری تزئین کردم؛ با جیب و سردوش و درجه. برگه‌ای هم بهش چسباندم «محسنم، قربونت بشم، روز پاسدار رو بهت تبریک میگم. امیدوارم سال دیگه پیش امام حسین و حضرت زینب روز پاسدار رو جشن بگیری» از ته قلبم برایش دعا کردم. 🔅قبل از اینکه از سر کار برسد همه را بردم خانه پدرم. پیام دادم «ناهار بیا خونه مامانم اینا» تا وارد شد مامانم بغلش کرد و روز پاسدار را بهش تبریک گفت. الکی جلویش نقش بازی کردم. «عه؟ مگه امروز روز پاسداره؟» شروع کردم به عذرخواهی که ببخشید یادم نبود. 🔅«با خودت فکر نکنی چه زن بی‌ذوق و بی‌معرفتی! قول میدم جبران کنم!» محسن گفت «اینا چه حرفیه! همین اندازه تبریکت برام بسه!» برای مامانم چشم و ابرو آمدم که محسن را سرگرم کند. تا ببیند چه خبر است کیک را گذاشتم صندوق عقب ماشین. آماده شدیم که برویم خانه مادربزرگم. 🔅مادربزرگم داشت از سماور چای می ریخت که گفتم «عه! گوشیمو تو ماشین جا گذاشتم» به این بهانه رفتم و کیک را آوردم. یکدفعه جلویش سبز شدم «همسرم روزت مبارک!» محسن را می گویی؛ نزدیک بود سنکوب کند. ذوق زده گفت «من می دونستم تو آخرش یه کاری میکنی!» باورش نمی‌شد خودم پخته باشم. هی می پرسید «بگو از کجا خریدی؟» 🇮🇷 •┈••✾📚 @Dastan 📚✾••┈•
#یا_مهدی این هفته هم گذشت تو اما نیامدی خورشید خانواده زهرا نیامدی از جاده همیشه چشم انتظارها ای آخرین مسافر دنیا نیامدی صبحی کنار جاده تو را منتظر شدیم اما غروب آمد و آقا نیامدی از ناز چشم‌های تو اصلا بعید نیست شاید که آمدی گذر ما نیامدی امروزمان که رفت چه خاکی به سرکنیم آقای من اگر زد و فردا نیامدی فرصت بهانه ای است که پاکیزه تر شویم تا روبرویمان نشدی تا نیامدی •┈••✾📚 @Dastan 📚✾••┈•
•┈••✾📚 @Dastan 📚✾••┈• هر دشمنی كه به تو چپ نگاه كند، خار ميكنم پوزش به خاك میكشم، زندگی اش تار و مار ميكنم "سيدعلي"مخور غم يار، ببين از برای تو "عمارم" و به منصب خود افتخار ميكنم 🆔 http://eitaa.com/joinchat/12451840C08a2fdc722
#ضرب_المثل 😅😅😅😅 از خجالت آب شد 👇👇👇👇 ...⚜ @Dastan ⚜...
از خجالت آب شد 😰😰😰😰😰 آدمی را وقتی خجلت و شرمساری دست دهد بدنش گرم می شود و گونه هایش سرخی می گیرد. 😅خلاصه عرق شرمساری که ناشی از شدت و حدت گرمی و حرارت است از مسامات بدنش جاری می گردد. 😅عبارت بالا گویای آن مرتبه از شرمندگی و سر شکستگی است که خجلت زده را یارای سر بلند کردن نباشد و از فرط انفعال و سر افکندگی سر تا پا خیس عرق شود و زبانش بند آید. 😅 اما فعل آب شدن که در این عبارت به کار رفته ریشه تاریخی دارد و همان ریشه و واقعه تاریخی موجب گردیده که به صورت ضرب المثل در آید.  🌀 نقل است روزی مریدی از حیا و شرم مسئله ای از بایزید بسطامی پرسید شیخ جواب آن مسئله چنان موثر گفت که درویش آب گشت و روی زمین روان شد. در این موقع درویشی وارد شد و آبی زرد دید . پرسید:" یا شیخ، این چیست؟" گفت:" یکی از در در آمد و سئوالی از حیا کرد من جواب دادم . طاقت نداشت چنین آب شد از شرم." به قول علامه قزوینی :" گفت این بیچاره فلان کس است که از خجالت آب شده است." این عبارت از آن تاریخ به صورت ضرب المثل در آمد و در مواردی که بحث از شرم و آزرم به میان آید از آن استفاده و به آن استناد می شود. ...⚜ @Dastan ⚜...
🌷 السَّلامُ عَلَى الْحُسَيْنِ 🌷 و عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَيْنِ 🌷 و عَلى اَوْلادِ الْحُسَيْنِ 🌷 و عَلى اَصْحابِ الْحُسَيْنِ ...🔆 @Dastan 🔆...
باسلام خاطره ای خوش از برخورد پروفسور سمیعی با یک جانباز آقارضا جانباز جبهه وجنگ بود. آنقدراززمان جنگ زخم بربدن داشت که توان انجام کارهای شخصی رانداشت. وی همسری داشت که همه زندگی را اداره و تمام قد در خدمت رضا بود. همسررضادچارتومور بدخیم مغزی شده بود و خوراک رضا اشک ریختن در تنهایی بود. دکترهای ایران بعدازmriوسی تی اسکن ازمریم همسررضاقطع امیدکرده بودند وهیج پزشکی حاضربه جراحی مریم نبود. مریم ذره ذره آب میشدواین رضابودکه روزی صدبارازغصه مریم میمرد وزنده . پزشک بیمارستان وقتی اشکهای رضارادیددلش سوخت وازطریق فردی پرونده پزشکی وشرح حال  مریم رابرای سمیرا دخترپروفسورسمیعی ایمیل کرد ودرشرح حال مریم اینگونه نوشت: مریم، همه امیدرضاست ورضاازجانبازان جبهه وجنگ است. بعدازچندروزجواب ایمیل آقای دکتر اینگونه آمد: جناب آقای دکتر! غده داخل سرمریم بدخیم است وبنده بیست ودوم ماه آینده برای جراحی ایشان به ایران خواهم آمد. پزشکان و پرستاران این ایمیل را سرکاری میدانستند و میگفتند پرفسورسمیعی همیشه دراروپاست و آنقدر آدم مذهبی و مقیدی نیست و به شوخی به رضاگفتند:پروفسورسمیعی کجاواینجاکجا ویاحتی اگر بیایدکه احتمالش صفراست خرج عمل مریم راچه کسی خواهددادامارضاامیدش به خداوائمه اطهاربود . بیست ودوم ماه نزدیک ظهربودکه درکمال تعجب پروفسورسمیعی همراه باپسرش پروفسورامیرسمیعی  باکیفی ساده دردست واردبیمارستان شداوازهانوفرآلمان آمده بود وپس ازعرض سلام قبل ازاینکه قهوه بنوشدگفت مریم کجاست؟دکترگفت: مریم دربیمارستان درفلان بخش بستری است پروفسورگفت سریعااطاق عمل راآماده کنیدومریم رابه اطاق عمل ببریدسریعااطاق عمل آماده ومریم منتقل شد . ازطریق تماس به رضاخبردادندپروفسوربرای عمل آمده است امارضاگفت اصلاطاقت ندارم وبه بیمارستان نمی آیم وقتی پروفسوربه دراطاق عمل آمدگفت پس رضاکجاست؟ دکترگفت رضانیامده پروفسورگفت :تارضانیایدبه هیچ وجه دست به تیغ نمیبرم ومریم راعمل نمیکنم رضامجبوربه آمدن شد عده ای میگفتنددکترسمیعی میخواهددرموردخرج عمل بارضاصحبت کندوعده ای میگفتندمیخواهدازاورضایت قبل ازعمل بگیرد رضاوقتی واردبیمارستان شد پروفسورسمیعی جلوآمدودرحالی که رضاروی ویلچرنشسته بودشروع به بوسیدن دست وپای رضاکردوفقط یک جمله گفت:کاری که شماوامثال شماکرده ایدازکارمن وامثال من خیلی بارزشتراست . پروفسوروارداطاق عمل شد ومریم راشخصاعمل کردوبدون دریافت هیچ هزینه ای بیمارستان راترک کرد پروفسورسمیعی درجواب خبرنگاری که درمقابل بیمارستان ازاوپرسیدهدف شماازاین کارچه بودگفت: خواستم ب پپه مردم ایران بفهمانم درمقابل مقام جانباز پروفسورسمیعی هم عددی نیست وخوشحالم که گوشه ای ازدریای زحمات این جانبازراجبران کردم. 🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺 .....📚 @Dastan 📚.....
💐💐💐💐💐💐💐 آقا جان ... جسم تو کامل است، ناقص نیست! می‌دهد عطر یک بغل گل یاس دستت اما حکایتی دارد ... رَحِم اللهُ عَمِی العباس 🔱بزرگ جانباز انقلاب روزتان مبارک ، عمرتان طولانی و با عزت🔱 •┈••✾💊 @TebbolAeme 💊✾••┈•
🔰🔰🔰🔰🔰🔰 هر روز مهمان شماییم با ♨️ #احادیث ♨️ #حکایات ♨️ #ضرب_المثل ♨️ #داستان های آموزنده ♨️ #نکات_اخلاقی ♨️ #وصیت_نامه_شهدا در کانال 👇👇👇 🆔 http://eitaa.com/joinchat/12451840C08a2fdc722
❌ #اسان بدست نمی آید❌ در کشور ٢۱٨هزار و ۲۲۵ #جعصاب و روان وجود دارد و ۷ هزار و ۱۴۷ نفر آنها جانباز #اا بیماری شدید رو به رو هستند که به خدمات ویژه نیازمندند. ⚠️〽️سایه #جا #سورکرده اند نه #ح⚠️ 🌹 #موزتان خجسته باد 🌹 •┈••✾💊 @Dastan ŸŸ✾••┈•
🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿🌾🌿 🌹ﻋﺒﺎﺱ ﯾﻌﻨﯽ ﺷﻤﻊ ﺟﻤﻊ ﻫﺎﺷﻤﯿﻮﻥ ﻋﺒﺎﺱ ﯾﻌﻨﯽ ﻣﺎﻩ ﺑﯿﻦ ﻓﺎﻃﻤﯿﻮﻥ 🌹ﻋﺒﺎﺱ ﯾﻌﻨﯽ ﺷﯿﺮ ﯾﻌﻨﯽ ﺷﯿﺮ ﺣﯿﺪﺭ ﻋﺒﺎﺱ ﯾﻌﻨﯽ ﮐﺮﺑﻼ ﺭﺍ ﻣﯿﺮ ﻟﺸﮑﺮ 🌹ﻋﺒﺎﺱ ﯾﻌﻨﯽ ﺣﯿﺪﺭﯼ ﺩﯾﮕﺮ ﺑﻪ ﭘﯿﮑﺎﺭ ﻋﺒﺎﺱ ﯾﻌﻨﯽ ﻣﯿﺮ ﻭ ﺳﻘﺎ ﻭ ﻋﻠﻤﺪﺍﺭ 🌹ﻋﺒﺎﺱ ﯾﻌﻨﯽ ﺷﺎﻩ ﺑﯿﺖ ﺷﻌﺮ ﺍﯾﺜﺎﺭ ﻋﺒﺎﺱ ﯾﻌﻨﯽ ﻣﯿﺮ ﻭ ﺳﻘﺎ ﻭ ﻋﻠﻤﺪﺍﺭ 🌹ﻋﺒﺎﺱ ﯾﻌﻨﯽ ﻧﻮﺭ ﻣﺼﺒﺎﺡ ﻫﺪﺍﯾﺖ ﻋﺒﺎﺱ ﯾﻌﻨﯽ ﮐﺸﺘﻪ ﯼ ﺭﺍﻩ ﻭﻻﯾﺖ 🌹ﻋﺒﺎﺱ ﯾﻌﻨﯽ ﺷﯿﺮﻣﺮﺩ ﺍﺯ ﺧُﺮﺩﺳﺎﻟﯽ ﻋﺒﺎﺱ ﯾﻌﻨﯽ ﺯﺍﺩﻩ ﯼ ﻣﻮﻟﯽ ﺍﻟﻤﻮﺍﻟﯽ 🌹ﻋﺒﺎﺱ ﯾﻌﻨﯽ ﻣﺎﻩ ﺷﺐ ﻫﺎﯼ ﻣﺪﯾﻨﻪ ﻋﺒﺎﺱ ﯾﻌﻨﯽ ﺁﺭﺯﻭﻫﺎﯼ ﺳﮑﯿﻨﻪ 🌹ﻋﺒﺎﺱ ﯾﻌﻨﯽ ﺩﺳﺖ، ﺩﺳﺖ ﺣﯽّ ﺩﺍﻭﺭ ﻋﺒﺎﺱ ﯾﻌﻨﯽ ﺧﻮﻥ ﺛﺎﺭﺍﻟﻠﻪ ﺍﮐﺒﺮ 🌹ﻋﺒﺎﺱ ﯾﻌﻨﯽ ﻣﻈﻬﺮ ﮐﻞ ﺣﻘﺎﯾﻖ ﻋﺒﺎﺱ ﯾﻌﻨﯽ ﺑﺎﺏ ﺣﺎﺟﺎﺕ ﺧﻼﯾﻖ 🌹ﻋﺒﺎﺱ ﯾﻌﻨﯽ ﻻﻟﻪ ﺍﯼ ﺩﺭ ﭼﺸﻢ ﺻﺤﺮﺍ ﻋﺒﺎﺱ ﯾﻌﻨﯽ ﺷﻌﻠﻪ ﺍﯼ ﺩﺭ ﻗﻠﺐ ﺩﺭﯾﺎ 🌹ﻋﺒﺎﺱ ﯾﻌﻨﯽ ﻟﻨﮕﺮ ﻓُﻠﮏ ﻭﻻﯾﺖ ﻋﺒﺎﺱ ﯾﻌﻨﯽ ﺟﻠﻮﻩ ﺍﯼ ﺗﺎ ﺑﯽ ﻧﻬﺎﯾﺖ 🌹ﻋﺒﺎﺱ ﯾﻌﻨﯽ ﻋﺎﺷﻘﯽ ﺑﯽ ﺩﺳﺖ ﻭ ﺑﯽ ﺳﺮ ﻋﺒﺎﺱ ﯾﻌﻨﯽ ﮐﺸﺘﻪ ﯼ ﺻﺪ ﭘﺎﺭﻩ ﭘﯿﮑﺮ 🌹ﻋﺒﺎﺱ ﯾﻌﻨﯽ ﺑﺎﺏ، ﺑﺎﺏ ﺍﻟﻠﻪ ﺍﻋﻈﻢ ﻋﺒﺎﺱ ﯾﻌﻨﯽ ﻏﯿﺮﺕ ﺍﻟﻠﻪ ﻣﺠﺴﻢ 🌹ﺍﺭﺙ ﺍﺩﺏ ﺍﺯ ﻣﺎﺩﺭﺵ ﺍﻡ ﺍﻟﺒﻨﯿﻦ ﺩﺍﺷﺖ ﺍﺭﺙ ﺷﺠﺎﻋﺖ ﺍﺯ ﺍﻣﯿﺮﺍﻟﻤﻮﻣﻨﯿﻦ ﺩﺍﺷﺖ 🌹ﻋﺒﺪ ﺧﺪﺍ ﺍﺑﻦ ﻭ ﺍﺥ ﻭ ﻋﻢّ ﻭﻟﯽ ﺑﻮﺩ ﺭﻭﯼ ﻋﻠﯽ ﭘﺸﺖ ﺣﺴﯿﻦ ﺍﺑﻦ ﻋﻠﯽ ﺑﻮﺩ 🌹ﺗﻨﻬﺎﯼ ﺗﻨﻬﺎ ﻗﺪﺭﺕ ﺻﺪ ﻟﺸﮕﺮﺵ ﺑﻮﺩ ﺁﺧﺮ ﺩﻋﺎﯼ ﻓﺎﻃﻤﻪ ﭘﺸﺖ ﺳﺮﺵ ﺑﻮﺩ 🌹ﺩﺭ ﻗﻠﺐ ﺩﺭﯾﺎ ﺁﺗﺶ ﺗﺎﺏ ﻭ ﺗﺒﺶ ﺑﻮﺩ ﺁﺏ ﺑﻘﺎ ﻟﺐ ﺗﺸﻨﻪ ﯼ ﺩﺍﻍ ﻟﺒﺶ ﺑﻮﺩ •┈••✾💊 @Dastan 💊✾••┈•
🚩از مهين بانوى ايران، سرزد از خاك عرب آفتابى كز جمالش شد عيان آيات رب حجّت حق، رحمت مطلق، على بن الحسين درّة التّاج شرف، ماه عجم، شاه عرب 🚩ولادت با سعادت حضرت امام سجاد علیه السلام مبارک •┈••✾💊 @Dastan 💊✾••┈•
امام سجاد علیه السلام فرمودند در عیب انسان همین بس که متاسفانه عیوبی را از دیگران ببیند که از دیدن آنها در خویش، کور است، یا اینکه همنشین خود را !!! در کاری که به او مربوط نیست !!! اذیت کند یا اینکه مردم را از چیزی نهی کند که خودش نمی‌تواند آن را ترک کند 📚کافی جلد ۲صفحه ۴۶۰ •┈••✾💊 @TebbolAeme 💊✾••┈•
🌴🌱🌿🌴🌱🌿🌴🌱🌿🌴🌱🌿 مردی به محضر امام سجاد (علیه السلام) آمد و از حال و روزگار دنیای خود شكایت كرد. امام سجاد (علیه السلام) فرمود بیچاره كه در هر روز، دستخوش سه است كه از هیچ یک نمی گیرد؛ در صورتی كه اگر عبرت می گرفت، برای او آسان می شد. ۱- هر روز كه از او می گذرد از عمر او كاسته می گردد، در صورتی كه اگر از مال او چیزی كاسته می شد قابل جبران بود، ولی كاهش عمر قابل جبران نیست. ۲. هر روز، رزقی كه به او می رسد اگر از راه باشد حساب دارد، و اگر ار راه باشد عِقاب دارد و این حساب و عِقاب در دادگاه الهی در انتظار او است. ۳. مصیبت سوم از همه بزرگ تر است و آن اینكه هر روز كه از عمر انسان می گذرد، به همان اندازه به آخرت نزدیک می گردد، ولی نمی داند كه رهسپار است یا ؟ اگر به راستی در فكر این سه مصیبت باشد، گرفتاری های مادی در برابر آنها ناچیز است و آسان خواهد شد. •┈••✾📚 @Dastan 📚✾••┈• 🆔 http://eitaa.com/joinchat/12451840C08a2fdc722
🏄🚣🏄🚣🏄🚣🏄🚣🏄🚣🏄 ❇️ﻣﺎﺩﺭﯼ ﺳﻪ ﻗﺎﺑﻠﻤﻪ ﻫﻢ ﺍﻧﺪﺍﺯﻩ ﺭﻭﯼ ﺷﻌﻠﻪ ﻗﺮﺍﺭ ﺩﺍﺩ ﻭ ﺩﺭ آﻧﻬﺎ ﺑﻪ ﻣﻘﺪﺍﺭ ﻣﺴﺎﻭﯼ ﺁﺏ ﺭﯾﺨﺖ؛ 1⃣ﺩﺭ ﻇﺮﻑ ﺍﻭﻝ ﯾﮏ ﻫﻮﯾﺞ 2⃣ﺩﺭ ﻇﺮﻑ ﺩﻭﻡ ﯾﮏ ﺗﺨﻢ ﻣﺮﻍ 3⃣ﻭ ﺩﺭ ﺳﻮﻣﯽ ﭼﻨﺪ ﺩﺍﻧﻪ ﻗﻬﻮﻩ ﺭﯾﺨﺖ ﻭ ﺑﻪ ﺯﻣﺎﻥ ﯾﮑﺴﺎﻥ ﺳﻪ ﻇﺮﻑ ﺭﺍ ﺣﺮﺍﺭﺕ ﺩﺍﺩ ﺑﭽﻪ ﻫﺎﯼ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺻﺪﺍ ﺯﺩ ﻭ ﭘﺮﺳﯿﺪ : ﺍﺯ ﺍﯾﻦ آﺯﻣﺎﯾﺶ ﭼﻪ ﻧﺘﯿﺠﻪ ﺍﯼ ﻣﯿﮕﯿﺮﯾﺪ؟ ﺑﭽﻪ ﻫﺎ ﺟﻮﺍﺏ ﻗﺎﻧﻊ ﮐﻨﻨﺪﻩ ﺍﯼ ﻧﺪﺍﺷﺘﻨﺪ. ﻣﺎﺩﺭ ﺗﻮﺿﯿﺢ ﺩﺍﺩ : ﺩﺭ ﺟﻮﺵ ﻭ ﺧﺮﻭﺵ ﻭ ﭼﺎﻟﺶﻫﺎ ﻭ ﺳﺨﺘﯽ ﻫﺎﯼ ﺯﻧﺪﮔﯽ ؛ ﺁﺩﻡ ﻫﺎﯾﮑﺴﺎﻥﻧﯿﺴﺘﻨﺪ؛ 🚼ﺑﻌﻀﯽﻣﺜﻞ ﻫﻮﯾﺠﻨﺪ ﺗﺎ ﻭﻗﺘﯽ ﺑﺎ ﻣﺸﮑﻠﯽ ﻣﻮﺍﺟﻪ ﻧﺸﺪﻩ ﺍﻧﺪ ﺳﺨﺖﻭ ﻣﺤﮑﻤﻨﺪ ﺍﻣﺎ ﺑﻪ ﻣﺤﺾ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﺩﺭ ﺟﻮﺵ ﻭﺧﺮﻭﺵ ﺭﻭﺯﮔﺎﺭ ﻗﺮﺍﺭ ﻣﯽ ﮔﯿﺮﻧﺪ ﺷﻞ ﻣﯽﺷﻮﻧﺪ ﻭ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﻣﯽﺑﺎﺯﻧﺪ. ♿️ﺑﻌﻀﯽ ﺁﺩﻣﺎ ﻣﺜﻞ ﺗﺨﻢ ﻣﺮﻍ اند ، ﺩﺭ ﺭﻭﺍﻝ ﻋﺎﺩﯼ ﻭ ﺭﻭﺗﯿﻦ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺷﻞﻫﺴﺘﻨﺪ. ﺍﻣﺎ : ﺩﺭ ﺑﺮﺧﻮﺭﺩ ﺑﺎ ﻣﺸﮑﻼﺕ ﺳﺨﺖ ﻭﻏﯿﺮ ﻗﺎﺑﻞ ﺍﻧﻌﻄﺎﻑ ﻣﯽ ﺷﻮﻧﺪ . 🚹ﻭ ﺑﻌﻀﯽ ﺩﯾﮕﺮ، ﻫﻤﺎﻧﻨﺪ ﻗﻬﻮﻩ ﺩﺭ ﺳﺨﺘﯽ ﻫﺎ ﻧﻪ ﺗﻨﻬﺎ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﻧﻤﯽﺑﺎﺯﻧﺪ ، ﺑﻠﮑﻪ ﺑﻪ ﻣﺤﯿﻂ ﺍﻧﺮﮊﻯ ﺩﺍﺩﻩ ؛ ﻣﻌﻄﺮ ﮐﺮﺩﻩ ﻭ ﺑﻪ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺭﻧﮓ ﻭ ﻃﻌﻢ ﻣﯽﺩﻫﻨﺪ، ﺍﯾﻦ ﻫﺎ ﻫﺴﺘﻨﺪ، ﮐﻪ ﺯﻧﺪﻩ ﻣﯽ ﻣﺎﻧﻨﺪ ﻭ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺳﺎﺯ ﻫﺴﺘﻨﺪ ﻭ ﻧﺴﯿﻢ ﺭﻭﺡ ﺑﺨﺶ ﺣﯿﺎﺕ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺩﻧﯿﺎﯼ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ ﻣﯽ ﺑﺨﺸﻨﺪ . 🙏الهی همه همیشه تو زندگیتون موفق، پیروز و تاثیرگزار باشید🙏 •┈••✾📚 @Dastan 📚✾••┈•
✍اے عاشقـان اباعبدالله بایستے #شهادت را درآغوش گرفت، گونہ ها بایستے ازشوقش سرخ شود وضربان #قلب تندتر بزند بایستے محتواے فرامین امام را درڪ وعمل نمائیم #سردار_شهید_مهدی_باکری 🌿🌿🍃🌿🌿🍃🌿🌿🍃 •┈••✾💊 @Dastan 💊✾••┈•
🌾🌴🌾🌴🌾🌴🌾🌴🌾🌴🌾 مردی از امام سجاد (علیه السلام) سؤالات متعددی کرد و امام به همه آنها پاسخ داد. مرد خداحافظی کرد و هنوز از در خانه بیرون نرفته بود که با خودش گفت بهتر است تا اینجا هستم سؤالات دیگری هم بپرسم، شاید بعدها به دردم بخورند. مرد هنوز حرفی نزده بود که امام به او گفت در کتاب مقدس انجیل نوشته شده از آنچه که نمی توانید به آن عمل کنید نپرسید، زیرا علمی که به آن عمل نشود باعث دوری از خداوند می شود. 📘منبع: کافی، جلد ۱، حکمت ۴ 🆔 http://eitaa.com/joinchat/12451840C08a2fdc722
⚜🔅🔅🔅⚜🔅🔅🔅⚜ دهقانی مقداری ، در دامن پیرمرد فقیر ریخت پیرمرد خوشحال شد و گوشه های دامن را گره زد و رفت! درراه با پرودرگار سخن می گفت: ای گشاینده گره های ناگشوده، عنایتی فرما و گره ای از گره های زندگی ما بگشای در همین حال، ناگهان گره ای از گره هایش باز شد و گندمها به زمین ریخت! او با ناراحتی گفت: من تو را کی گفتم ای یار عزیز کاین گره بگشای و گندم را بریز !!! آن گره را چون نیارستی گشود. این گره بگشودنت ، دیگر چه بود؟ نشست تا گندمها را ، از زمین جمع کند، درکمال ناباوری دید !!! دانه ها روی ظرفی از طلا ریخته اند! ندا آمد که: تو مبین اندر درختی ، یا به چاه تو مرا بین ، که منم مفتاح راه❤️ •┈••✾📚 @Dastan 📚✾••┈• 🆔 http://eitaa.com/joinchat/12451840C08a2fdc722
🔰👇🔰👇🔰👇🔰👇🔰👇🔰👇 ▫️یکی از شاگردان تعریف میکند که: یک روز با اصرار بعد از کلاس درس استاد را برای ناهار به منزل خودمون بردم، بعد از یک بار غذا کشیدن از من خواست دوباره برایشان غذا بکشم ، خیلی تعجب کردم اما چیزی نگفتم، بعد از جمع کردن سفره طاقت نیاوردم از ایشان پرسیدم حضرت استاد ببخشید که ازتون این سوال رو میپرسم ، آخه شما اهل غذا نیستید چطور دوبار غذا کشیدید؟ البته برای من باعث افتخار و خوشحالیست... استاد فرمودند سوال رو از من کردی برو جوابشو از خانومت بگیر. رفتم از همسرم پرسیدم موقع پختن غذا چه کردی؟ کمی فکر کرد و گفت با بودم. رفتم به ایشان گفتم خانومم با وضو بوده. فرمودند اینکه کار همیشگی شان است، بپرس دیگر چکار کرده؟ رفتم پرسیدم، خانومم کمی فکر کرد و گفت وقتی داشتم غذا میپختم کمی باخودم روضه سیدالشهدا علیه السلام رو زمزمه کردم و قطره اشکی هم ریختم . نزد استاد رفتم و این را گفتم لبخندی زدند و گفتند بله دلیل رفتارم این بود. اگر نیت کنید ثواب این غذای هر روز یکی از ائمه شود، آنوقت هم آشپزی برایت دلنشین تر است، هم اینکه خانواده هر روز سر سفره یکی از ائمه نشسته اند. 🆔 http://eitaa.com/joinchat/12451840C08a2fdc722
پيامبر صلی الله علیه و آله إِذَا قَالَ الْعَبْدُ عِنْدَ مَنَامِهِ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ يَقُولُ اللَّهُ مَلَائِكَتِي اكْتُبُوا نَفَسَهُ إِلَى الصَّبَاحِ. هر گاه بندهاى هنگام خوابش، بسم اللّه الرحمن الرحيم بگويد، خداوند به فرشتگان مى گويد: به تعداد نفسهايش تا صبح برايش حسنه بنويسيد. بحار الانوار(ط-بیروت) ج 89 ، ص 258 •┈••✾💊 @Dastan 💊✾••┈•