شفای خود را از منبر سیدالشهدا (ع) گرفتم!
🔖سینه مرحوم آیتالله العظمی مرعشی نجفی بیمار شده بود و نیاز به عمل داشت. شبی که قرار بود فردای آن، سینه خود را عمل کنند، فرمودند:
کسی داخل حسینیه نشود!
وقتی که از حسینیه بیرون آمدند، جریان را جویا شدیم، فرمودند:
قسمتی از سینهام را که بنا بود عمل شود، به منبر سیدالشهدا (علیه السلام) مالیدم و شفای خود را از سیدالشهدا (علیه السلام) گرفتم و نیازی به عمل نیست!
.
📚خبرگزاری نسیم، گفتگو با سید محمود مرعشی نجفی- فرزند آیت الله العظمی مرعشی نجفی- ۹۳/۶/۱۱.
📝از انچه بر دیگران گذشت، درست زیستن را بیاموزیم°';🕯;'`°
#داستان اموزنده🎐
📚 @Dastane_amozande
🔆لباس از مال شخصی
⚡️هارون بن عنتره گفت: پدرم برایم گفته که من در یکی از روستاهای نزدیک نجف (کوفه) خدمت امیرالمؤمنین علیهالسلام رسیدم و دیدم که لباس کهنهای بر تن کرده و از سرما میلرزد.
⚡️عرض کردم: ای امیر مؤمنان! خداوند بیتالمال را در اختیار تو قرار داده و اجازهی استفاده از آن را برای خود و خانوادهات داده است، امّا تو با خود چنین معاملهای میکنی؟!
⚡️امام فرمود: «به خدا قسم من از اموال شما هیچ استفادهی شخصی نکردهام و این لباس را که بر تنم میبینی، با خودم از مدینه آوردهام و غیر از این هم چیزی ندارم.»
📚شنیدنیهای تاریخ، ص 118 -محجه البیضاء، ج 4، ص 191
♨️امیرالمؤمنین علی علیهالسلام (وقتیکه لشکری را تحریص به جنگ با اهل شام که به عراق هجوم آورده بودند، میکرد و آنها به امام میگفتند خودت باید بیایی) فرمود: «سزاوار نیست که لشکر و شهر و بیتالمال و جمعآوری مالیات زمین و حکومت میان مسلمین و رسیدگی به حقوق اربابرجوع را رها کنم (و با لشکری که از پیش فرستادهام، بروم).»
📒نهجالبلاغه فیض الاسلام، ص 368
#امام_زمان
📝از انچه بر دیگران گذشت، درست زیستن را بیاموزیم°';🕯;'`°
#داستان اموزنده🎐
📚 @Dastane_amozande
❤️ مکاشفه ای عرفانی از آیت الله سید جمالالدین گلپایگانی(ره)
مرحوم آقا سید جمال می فرمود: من وقتی از اصفهان به نجف أشرف مشرّف شدم تا مدّتی مردم را بصورتهای برزخیه خودشان میدیدم؛ بصورتهای وحوش و حیوانات و شیاطین، تا آنکه از کثرت مشاهده ملول شدم.
یک روز که به حرم مطهّر مشرّف شدم، از أمیر المؤمنین علیه السّلام خواستم که این حال را از من بگیرد، من طاقت ندارم. حضرت گرفت و از آن پس مردم را بصورتهای عادی می دیدم.
و نیز می فرمود: یک روز هوا گرم بود، رفتم به وادی السّلام نجف أشرف برای فاتحه اهل قبور و ارواح مؤمنین. چون هوا بسیار گرم بود، رفتم در زیر طاقی که بر سر دیوار روی قبری زده بودند نشستم. عمامه را برداشته و عبا را کنار زدم که قدری استراحت نموده و برگردم. در این حال دیدم جماعتی از مردگان با لباسهای پاره و مندرس و وضعی بسیار کثیف به سوی من آمدند و از من طلب شفاعت میکردند؛ که وضع ما بَد است، تو از خدا بخواه ما را عفو کند.
من به ایشان پرخاش کردم و گفتم: هر چه در دنیا به شما گفتند گوش نکردید و حالا که کار از کار گذشته طلب عفو می کنید؟ بروید ای متکبّران!
ایشان میفرمودند: این مردگان شیوخی بودند از عرب که در دنیا متکبّرانه زندگی می نمودند، و قبورشان در اطراف همان قبری بود که من بر روی آن نشسته بودم.[1]
پی نوشت:
[1] حسینى طهرانى، سید محمد حسین، معاد شناسى، 10جلد، نور ملکوت قرآن - مشهد مقدس - ایران، چاپ: 11، 1423 ه.ق
📝از انچه بر دیگران گذشت، درست زیستن را بیاموزیم°';🕯;'`°
#داستان اموزنده🎐
📚 @Dastane_amozande
🔴 جغد پرندهء شُومْ یا عاشق؟
امام صادق علیه السلام می فرمایند :
بعد از شهادت امام حسین علیه السلام ، جغد سوگند یاد کرد که دیگر در آبادی مسکن نگزیند و جز در خرابه جای نگیرد ، همواره روزها را روزه دار بوده تا سیاهی شب دامن گسترد.
و آن گاه برای امام ناله سر می دهد ، قبل از شهادت امام جایگاه جغد در منازل و قصرها و خانه های آباد بود و بگاه غذا خوردنِ مردم به پرواز در آمده و پیش روی مردم نشسته و مردم طعام و غذا جلویش می ریختند و این حیوان از آب و غذای آنان می خورد و می آشامید و به جایگاهش باز می گشت ولی هنگامی که حضرت حسین بن علی (علیه السلام) شهید شدند از شهر و آبادی خارج گشت و در خرابه ها و کوهها و بیابان ها مکان گرفت و گفت : بد امتی شما می باشید! پسر دختر پیامبر خود را کشتید...
📚منابع :
ابن قولويه ، جعفر بن محمد ، كامل الزيارات ، نجف اشرف ، دار المرتضويه ، ۱۳۶۵ شمسی ، صفحه ۹۹
بحار الانوار ، جلد ۴۵ ،صفحه ۲۱۴
امالی صدوق مجلس ۲۷
و مصادر دیگر که جداً زیادند...
📝پی نوشت :
ابن قولویه قمی (رحمت الله علیه) در اول کامل الزیارات این روایت و دیگر روایات کامل الزیارات را صحیح و تمام روات را ثقه
می داند.
═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═
#حکایت #داستان #حدیث #پند اخلاقی و آموزنده
#معجزات و #تلنگر های #قرآن #آخرت #قیامت
📝 @hekayate_qurani
💚 @Mojezeh_Elaahi
✨﷽✨
💠 چرا نماز برای بعضی ها سخته
✍قرآن کریم می فرماید: علت اینکه نماز برای بعضی ها سخت است برای اینکه خشوع ندارد؛« از صبر و نماز کمک بجوئید و آن بسی سنگین است مگر برای خشوع پیشگان
📚سوره بقره، آیه 45
ما نان سفت را نمی توانیم بخوریم و یا به سختی می خوریم؟!
برای اینکه این نان خوردنی شود باید در ظرف شیری ریخته شود تا نرم شود، ما هم باید ظرف دلمان را نرم کنیم، برای این کار هم باید رفیق خدا شویم، اگر رفیق خدا شدیم به نعمت های خدا توجه می کنیم و همین توجه باعث خشوع و فروتنی ما می شود.
وقتی خودت را کوچک دیدی و او را بزرگ، آنگاه برای صحبت و تشکر از او لحظه شماری خواهی کرد.
🖥 حجت الاسلام قرائتی - #برنامه_سمت_خدا
📝از انچه بر دیگران گذشت، درست زیستن را بیاموزیم°';🕯;'`°
#داستان اموزنده🎐
📚 @Dastane_amozande
🌱🍃🌱🦋🌱🍃🌱
#داستان_آموزنده
🔆تسبیحِ چوبهاست
💐ظریفی در خانهی درویشی مهمان شد که درویش، سقف خانه را از چوبهای ظریف پوشانده بود و بار گران داشت و هرلحظه از آن چوبها آوازی بیرون میآمد.
💐مهمان گفت: «ای درویش مرا از این خانه بهجای دیگر ببر که میترسم سقف فرود آید.»
💐گفت: «مترس! که این آواز، تسبیح و ذکر چوبهاست.»
💐 مهمان گفت: «از آن میترسم که از بسیاری ذکر و تسبیح، ایشان را وجدی و حالی به هم رسد که همه یکبار به رقص و سماع درآیند و به سجده افتند.»
📚(لطایف الطوایف، ص 321)
📝از انچه بر دیگران گذشت، درست زیستن را بیاموزیم°';🕯;'`°
#داستان اموزنده🎐
📚 @Dastane_amozande
❣ #سلام_امام_زمانم❣
دوش در وقت سحر شمع دل افروخته ام
نرگس مست تو را دیده ام و سوخته ام
به تمنای وصال تو ز سر تا به قدم
چشم گردیده به راه قدمت دوخته ام
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
📚#حکایتیپندآموز
استاد برجسته اخلاق آیت الله فاطمی نیا میفرمودند:
شخصی گرفتاري و مشکل مهمی برایش پیداشده بود.
کسی به او عملی یاد داده بود که چهل روزانجام دهد تا مشکلش حل شود. عمل را انجام میدهد و چهل روز تمام میشود اما مشكل برطرف نميشود.
میگوید : روزی اضطرابی دردلم افتاد و از منزل خارج شدم، پیرمردی به من رسید و گفت: آن مرد را میبینی (اشاره کرد به پیرمردی که عبا به دوش داشت و عرقچین سفیدی بر سر) ؛ گفت : مشکلت به دست او حل ميشود!
(بعدا معلوم شد که آن شخص آقاشیخ رجبعلی خیاط است)
.
آقاشیخ رجبعلی آدم خاصی بود، خدا به او عنایت کرده بود.
مجتهدین خدمت او زانو میزدند و التماس میکردند نظری به آنها بکند!
میگوید: خودم را باسرعت به شیخ رساندم و مشکلم را گفتم!
تا سخنم تمام شد گفت :
چهار سال است که شوهر خواهرت مرده و تو یک سری به خواهرت نزده ای! توقع داری مشکلت حل شود!؟
میگوید: رفتم به خانه ی خواهرم ، بچه هایش گریه کردند و گله کردند؛ بالاخره راضیشان کردم و خوشحال شدند و رفتم.
فردا صبح اول وقت مشکلم حل شد.
📝از انچه بر دیگران گذشت، درست زیستن را بیاموزیم°';🕯;'`°
#داستان اموزنده🎐
📚 @Dastane_amozande
🔴 نقش ما، در دین گریزی دیگران
نقل شده است که شیخ محمد بافقی یزدی، مدتی بسیار می گریست.
شاگردانش پرسیدند:استاد مدتی است زیاد متأثر و گریانید، چرا؟
گفت:گریه ام برای دین است که این همه در دنیا غیرمسلمان و بی دین درست کرده ایم؟!
پرسیدند:چه ربطی دارد؟ شما چه نقشی در بی دینی دیگران داشته اید؟
گفت:عملکرد ناشایست و رفتار ناصحیح و گفتار نامطلوب ما باعث شده این همه غیر مسلمان به اسلام روی نیاورده و در راه نادرست خود گام بردارند،
اگر ما شیعیان حضرت علی علیه السلام به راستی به آموزه های دینی خود عمل می کردیم؛ یک غیرمسلمان در دنیا باقی نمی ماند.
همه مسلمان می شدند. چرا که انسان ها بر اساس فطرت خود، عشق، محبت، صحبت، عدالت، ظلم ستیزی، صداقت و معنویت که در اسلام وجود دارد را می ستایند.
اگر ما به اسلام عمل می کردیم همه مسلمان می شدند.
📝از انچه بر دیگران گذشت، درست زیستن را بیاموزیم°';🕯;'`°
#داستان اموزنده🎐
📚 @Dastane_amozande
✿ مسابقه امام حسن(ع) و امام حسین(ع)
〽️ روزی امام حسن با برادرش امام حسین علیه السلام مشغول نوشتن بودند. حسن به برادرش حسین علیه السلام گفت:
خط من بهتر از خط تو است.
◇ حسین: نه،
خط من بهتر است.
- حالا که این طور است مادرمان فاطمه علیها السلام در حق ما قضاوت کند.
- مادر جان!
خط کدامیک از ما بهتر است؟
📎 زهرای مرضیه برای این که هیچ کدامشان ناراحت نگردند، قضاوت را به عهده امیرالمؤمنین گذاشت و فرمود:
بروید از پدرتان بپرسید.
- پدر جان شما بفرمایید خط کدامیک از ما بهتر است؟
📎 علی علیه السلام احساس کرد اگر قضاوت کند یکی از آنان ناراحت خواهد شد، از این رو فرمود: عزیزانم بروید از جدتان پیامبر اکرم بپرسید.
- پدر بزرگ و مهربان خط کدام یک از ما بهتر است؟
◇ پیامبر: من درباره شما قضاوت نمی کنم، مگر این که از جبرئیل بپرسم.
جبرئیل خدمت رسول خدا رسید:
یا رسول الله!
من هم در بین ایشان قضاوت نمی کنم باید اسرافیل بین آنان قضاوت کند.
◇ اسرافیل گفت:من نیز تا از خداوند پرسش نکنم، قضاوت نخواهم کرد.
اسرافیل:
🌱 خدایا!
خط حسن بهتر است یا خط حسین؟
خطاب آمد: قضاوت به عهده مادرشان فاطمه علیها السلام است باید بگوید خط کدام یک از آنان بهتر است.
❗️ حضرت فاطمه علیها السلام فرمود:
عزیزانم دانه های این گردن بند را میان شما پراکنده می کنم هر کدام از شما بیشترین دانه ها را جمع کند خط او بهتر است.
❗️ آن گاه دانه های گردن بند را پراکنده کرد، خداوند به جبرئیل دستور داد به زمین فرود آمده دانه های گردن بند را بین ایشان تقسیم کند تا هیچ کدام آن دو بزرگوار رنجیده خاطر نشود. جبرئیل نیز برای احترام و تعظیم ایشان امر خدا را بجا آورد.
📚 بحار ، ج۴۳ ، ص۳۰۹
📝از انچه بر دیگران گذشت، درست زیستن را بیاموزیم°';🕯;'`°
#داستان اموزنده🎐
📚 @Dastane_amozande
#هفتندایآسمانیهنگاممرگ
🔷وقتى روح از بدن انسان خارج شد، سه ندا از جانب آسمان مى شنود و آن نداها چنين است .
1⃣🔸اى پسر آدم ! آيا تو دنيا را ترك كردى يا دنيا ترا ترك نمود؟ آيا تو دنيا را جمع كردى يا دنيا ترا جمع نمود؟ آيا تو دنيا را كشتى يا دنيا ترا كشت و به قتل رسانيد؟
2️⃣🔸زمانى كه ميت را به غسال خانه بردند، سه ندا مى شنود. گويند: اى پسر آدم ! كجا شد آن بدن قوى تو، چرا ضعيف شده اى ؟ كجا رفت آن زبان فصيح و گوياى تو، چرا ساكت مانده اى ؟ كجايند دوستان و رفقاى تو، چرا وحشت كرده اى ؟
3️⃣🔸زمانى كه ميت را در كفن گذاشتند، سه فرياد مى شنود. به او گويند: اى پسر آدم ! بدون زاد و توشه به سوى سفرى دور و طولانى مى روى ، از منزل خود خارج مى شوى و ديگر به آن بر نمى گردى ، به سوى خانه هول ناك و پرخطر مى روى كه راه بازگشتى ندارى .
4️⃣🔸چون ميت را به سوى قبرستان حمل كنند، سه ندا مى شنود كه گويند: خوشا به حال تو اگر عملت نيك باشد، خوشا به حالت اگر همنشين تو رضوان خدا و رضايت او باشد، واى به حالت اگر همنشين تو سخط و غضب خداوند جبار باشد.
5️⃣🔸وقتى ميت را براى نماز بر زمين مى گذارند، سه فرياد مى شنود كه گويند: اى پسر آدم ! هر عملى كه تا حال انجام داده اى ، اگر آن نيك باشد نيك و اگر بد باشد بد خواهى ديد.
6️⃣🔸چون جنازه را كنار قبر گذاشتند، سه ندا از قبر مى شنود كه گويند: اى پسر آدم ! بر پشت من خندان بودى ولى در شكم من گريان خواهى شد، بر پشت من فرحناك و خوشحال بودى در حالى كه در شكم من محزون و غمگين خواهى شد، بر پشت من گويا بودى اما در شكم من ساكت و خاموش خواهى بود.
7️⃣🔸زمانى كه جنازه را در داخل قبر گذاشتند و آن را پوشانيدند و مردم به سوى خانه هاى خود حركت نمودند. خداوند متعال به او خطاب مى كند و مى فرمايد: اى بنده من ! تنها و بى كس ماندى ، دوستان و رفقايت ترا در تاريكى قبر تنها گذاشتند و رفتند! در حالى كه تو مرا به خاطر آنان نافرمانى مى كردى و از من اطاعت نمى نمودى . ولى امروز رحمت و كرامت من چنان شامل حال تو شود كه همه خلايق از آن تعجب كنند! من امروز از مادر نسبت به فرزندش به تو مهربان تر هستم
📚لئالى ، ج 4، ص 240
🌹
📝از انچه بر دیگران گذشت، درست زیستن را بیاموزیم°';🕯;'`°
#داستان اموزنده🎐
📚 @Dastane_amozande