یا اباصالح المهدی "دریاب"ما را و برایمان دعا کن✨🌷
تا از غیبت به در آییم و زنگار غفلت را بزداییم.✨🌷
"دعا" کن تا جام "معرفتت" را سر کشیم و مضطر در پی ات باشیم.
برایمان دعا کن کهتنها شما را الگوی زندگیخود قرار داده و از هرچه نا پاکی است به دور باشیم
فرمودهاند خدا را با زبانی که با آن گناه نکرده اید بخوانید.✨🌷
یعنی برای یکدیگر "دعا" کنید زیرا هیچ کس با زبان دیگری گناهی مرتکب نشده است. و چهخوب میشود که این زبان لسان گهربار #امام_زمان عجل اللهتعالی فرجه الشریف باشد✨🌷
👆شهیدی ڪه ڪر ولال بود وهمه به او میخندیدند..!
👈اما امام زمان(عج)به او مژده شهادت داد ومحل دفنش را هم به وی نشان داد ...❣
🌹شادی روح همه شهدا و شهیـد
عبدالمطلب_اکبری
صلوات
#داستان اموزنده🎐
📚 @Dastane_amozande
#آیت_الله_نخودکی
🔻 مرحوم آیت الله کشمیری قدس سره نقل می کردند که مرحوم حاج حسنعلی نخودکی شبها، به پشت بام حرم مطهر [رضوی] رفته، عبادت می کردند؛
🔸 پشت بام حرم یک راهپله داشت. یکی از خدمه در را باز می کرده، ایشان بالا می رفتند و بعد از ساعتی، وقتی مرحوم نخودکی پایین می آمده، در را می بسته و می رفته است.
🔹 یک شب عبادت شیخ طول می کشد. پایین می آید میبیند خادم دم در نشسته است، یکی دو ساعت هم دیر شده است. مرحوم حاج شیخ حسنعلی شرمنده می شود، می گوید: شما نرفتی؟ می گوید می خواستم شما پایین بیایید و در را قفل کنم و بروم.
🔸 مرحوم حاج شیخ میپرسد: معطل من شدی؟ می گوید: بله. می گوید: خب حالا یک چیزی از من بخواه. می گوید چه بخواهم؟ من سواد ندارم. بعد می گوید که قرآن نمی توانم بخوانم. مرحوم حاج شیخ حسنعلی می گویند سورهی یس را بخوان.
🔹 خادم شروع به گفتن کلماتی می کند. بعد که به خانه می رود به خانواده اش می گوید من یک چیزهایی می گویم ببینید اینها چیست و شروع به خواندن سورهی یس می کند.
🔸 اینگونه صحبت کردن که از من چیزی بخواه در عالم سلطنتی است. کم افرادی می توانستند این گونه صحبت کنند: «چیزی بخواه».
#داستان اموزنده🎐
📚 @Dastane_amozande
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠 باز شدن گره زندگی💠
نقل است حضرت موسی(علیهالسلام)
از خداوند پرسید:
خداوندا اگر تو بنده بودی،
چه کار میکردی؟
خدای متعال وحی فرستاد که اگر
من بنده بودم در زمین میگشتم و
گره از کار بندگان باز میکردم.
📙منبع: راسخون
🎙#حجتالاسلامقرائتی
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
#داستان اموزنده🎐
📚 @Dastane_amozande
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
مرد ایستاد جلوی برده فروش، خضوع خاصی برده فروش را فرا گرفت، نیمچه تعظیمی کرد. زن بیهوا چشم از خیرگی به افق برداشت و گل پلاسیده اش را به سمت مرد گرفت. مرد به آرامی گل را گرفت، بویید و بعد سکه ای به برده فروش داد. به آن زن اشاره کرد و گفت: تو در راه خدا آزادی.
برده فروش با دستپاچگی گفت:
این کنیز عجم فقط یک شاخه گل پژمرده به شما هدیه داد، آن وقت شما آزادش می کنید؟
مرد گفت: این گونه خدای تعالی ما را ادب کرده که فرموده "وقتی تحیهای به شما دادند، تحیتی بهتر دهید" و بهتر از آن گل، آزادی اوست.
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
#داستان اموزنده🎐
📚 @Dastane_amozande
بسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم
نقل است روزی علی اكبر (ع) به نزد والی مدینه رفته و از طرف پدر بزرگوارشان پیغامی را خطاب به او می برد، در آخر والی مدینه از علی اكبر سئوال كرد نام تو چیست؟
فرمود: علی.
سئوال نمود نام برادرت؟
فرمود: علی.
آن شخص عصبانی شد و چند بار گفت: علی، علی، علی، «ما یُریدُ اَبُوك؟» پدرت چه می خواهد، همه اش نام فرزندان را علی می گذارد.
این پیغام را علی اكبر (ع) نزد اباعبدالله الحسین (ع) برد.
ایشان فرمود: والله اگر پروردگار دهها فرزند پسر به من عنایت كند نام همه آنها را علی می گذارم و اگر دهها فرزند دختر به من عطا نماید نام همه آنها را نیز فاطمه می گذارم.
درباره شخصیت علی اكبر (ع) گفته شد، كه وی جوانی خوش چهره، زیبا، خوش زبان و دلیر بود و از جهت سیرت و خلق و خوی و صباحت رخسار، شبیه ترین مردم به پیامبر اكرم (ص) بود و شجاعت و رزمندگی را از جدش علی ابن ابی طالب (ع) به ارث برده و جامع كمالات، محامد و محاسن بود. (1)
در روایتی به نقل از شیخ جعفر شوشتری در كتاب خصائص الحسینیه آمده است: اباعبدالله الحسین هنگامی كه علی اكبر را به میدان می فرستاد، به لشگر خطاب كرد و فرمود:
«یا قوم، هولاءِ قد برز علیهم غلام، اَشبهُ الناس خَلقاً و خُلقاً و منطقاً برسول الله...» ای قوم، شما شاهد باشید، پسری را به میدان می فرستم، كه شبیه ترین مردم از نظر خلق و خوی و منطق به رسول الله (ص) است بدانید هر زمان ما دلمان برای رسول الله (ص) تنگ می شد نگاه به وجه این پسر می كردیم.
منابع:
1- منتهی الامال ، ج 1
اللهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ و عجل فرجهم
#داستان اموزنده🎐
📚 @Dastane_amozande
✍استادي می گفت :
صبح ها که دکمه هاي لباسم را مي بندم ، به این فکر مي کنم که چه کسي آنها را باز خواهد کرد ؟ خودم یا مُرده شور ؟ دنیا همین قدر غیر قابل پیش بیني است. به آنهايي که دوستشان دارید، بي بهانه بگوييد : دوستت دارم. بگوييد : در این دنیاي شلوغ ، سنجاقَت کرده ام به دلم. بگوييد: گاهي فرصت با هم بودنمان ، کوتاه تر از عمرِ شکوفه هاست.
🌱 بودن ها را قدر بدانيم !
" نبودن ها " همين نزديكي ست ...
#داستان اموزنده🎐
📚 @Dastane_amozande
✨﷽✨
#پندانه
🌼مراقبت داریم تا مراقبت
✍مردی مادر پیرش را سالیان سال مراقبت میکرد و زندگی خویش بر خود تباه کرده بود.
روزی بزرگی را گفت:
به گمانم در دنیا من تنها فرزندی باشم که مادرم مرا هفت سال مراقب بود تا بزرگ شوم، ولی من بیست سال است که او را در سن پیری مراقب هستم که اتفاقی برای او نیفتد.
آن بزرگ گفت:
تو بیست سال است مادر خود را مراقبی؛ مراقبت تو انتظاری برای مرگ اوست. ولی مادرت هفت سال مراقب تو بود و در انتظار رشد و بزرگی و کمال تو!
پس بدان تو هرگز نمیتوانی زحمات مادر خود را جبران کنی!
↶【به ما بپیوندید 】↷
┄┄┅┅┅❅🌼❅┅┅┅┄┄
#داستان اموزنده🎐
📚 @Dastane_amozande
روزی مهندس ساختمانی، از طبقه ششم میـــخواهد کـه با یکی از کارگرانش حرف بزند، خیلی وی را صدا میزند اما بـه خاطر شلوغی و سر و صدا، کارگر متوجه نمیشود.
بـه ناچار مهندس، یک اسکناس ۱۰دلاری بـه پایین می اندازد تا بلکه کارگر بالا را نگاه کند، کارگر ۱۰دلار را برمیدارد و توی جیبش میگذارد و بدون این کـه بالا را نگاه کند مشغول کارش می شود.
بار دوم مهندس ۵۰دلار می فرستد پایین و دوباره کارگر بدون این کـه بالا را نگاه کند پول را در جیبش میگذارد، بار سوم مهندس سنگ کوچکی را می اندازد پایین و سنگ بـه سر کارگر برخورد می کند. دراین لحظه کارگر سرش را بلند میکند و بالا را نگاه میکند و مهندس کارش را بـه او میگوید.
این داستان همان داستان زندگی انسان اسـت. خدای مهربان همیشه نعمتها را برای ما می فرستد اما ما سپاسگزار ا نیستیم و لحظه اي با خود فکر نمی کنیم این نعمتها از کجا رسید. اما وقتی کـه سنگ کوچکی بر سرمان میوفتد کـه در واقع همان مشکلات کوچک زندگی اند بـه خداوند روی می آوریم. بنابر این هر زمان از پروردگارمان نعمتی بـه ما رسید لازم اسـت کـه سپاسگزار باشیم قبل از این کـه سنگی بر سرمان بیفتد
#داستان اموزنده🎐
📚 @Dastane_amozande
💎 سید بن طاووس به فرزندش محمد مینویسد؛
🔸مبادا فکر کنی #امام_زمان علیه السلام به دعای تو محتاج است،
🔸هرگز چنین نیست و هرکس چنین فکری کند بیمار است،
🔸این که میگویم برای او دعا کن، فقط برای این است که او حق بزرگی بر تو دارد و بسیار در حق تو احسان نموده است،
🔸و اگر قبل از دعا برای خودت برای او دعا کنی، ابواب اجابت زودتر به رویت گشوده میشود،
🔸زیرا تو با گناهت باب دعا را بر روی خود بستهای، ولی هنگامی که برای آن مولایی دعا کنی که از خواص درگاه خداست،
🔸به احترام او باب اجابت به رویت گشوده میشود و آنگاه خود و همهی کسانی که در حقشان دعا میکنی بر خوان احسان او مینشیند و مشمول رحمت، کرم و عنایت الهی میشوید، چون خود را به او مرتبط کردهاید!
#اللهمعجللولیکالفرج
📚 فلاح السائل، سید بن طاووس
#داستان اموزنده🎐
📚 @Dastane_amozande