✨﷽✨
#پندانه
🔴 الفبای حقکشی
✍خانم "الف" به بانک میرود و نوبت میگیرد، شمارهاش 135 است. همانجا دوستش را میبیند که سه ساعت زودتر از او آمده و دو شماره در دستش دارد. یکی 24 و یکی 25. شماره 25 را از او میگیرد و کارش را زودتر از 110 نفر دیگر انجام میدهد و خوشحال بانک را ترک میکند.
آقای "ب" راننده تاکسی است. هر روز دقایقی را فریاد میزند تا مسافرانش تکمیل شده و حرکت کند. امروز باران شدیدی میآمد. آقای "ب" کسی را سوار نمیکرد و میگفت که فقط دربست میرود.
خانم "پ" پنجره را باز میکند و زیرسفرهای را داخل کوچه میتکاند.
آقای "ت" در اتوبان میبیند که همه ماشینها در ترافیک سنگینی هستند. وارد شانه خاکی میشود و از چند صد نفر جلو میزند و بعد به داخل صف ماشینها میآید.
خانم "ث" فروشنده است. کیفی میفروشد با قیمت 20 هزار تومان. توریستی از همهجا بیخبر میآید که کیف را بخرد. قیمت را میپرسد، در جواب میشنود: 60 هزار تومان.
آقای "ج" کارمند است. در ساعتی که اوج کار است و مراجعین صف کشیدهاند، در اتاقش را بسته، چایی میریزد و مینشیند کنار همکارش هرهر میخندد.
یک لحظه با خودتان روراست باشید و بپذیرید که همه ما به اندازه "توانمان" متجاوزیم و دیکتاتور و ضایعکننده حق دیگران.
▫️حالا شما بیا و این عده از مردمی که تجاوز به حق دیگری را هر روز و هر روز تمرین میکنند، بگذار بهعنوان مسئول یک کشور.
▫️سوءاستفاده از قدرت و دیگر کارها، طبیعیترین نتیجه ممکن خواهد بود.
▫️مسئولین از هوا نازل نشدهاند.
↶【به ما بپیوندید 】↷
┄┄
✨﷽✨
⚜ حکایتهای پندآموز⚜
🔹ابلیس و نوحنبی🔹
✍وقتی که نوح نبی علیه السلام قوم خود را نفرین کرد و هلاکت آنها را از خدا خواست و طوفان همه را در هم کوبید، ابلیس نزد او آمد و گفت: تو حقی برگردن من داری که من می خواهم آن را تلافی کنم!!!
حضرت نوح در تعجب کرد و گفت:
بسیار بر من گران است که حقی بر تو داشته باشم ، چه حقی؟ ابلیس ملعون گفت همان نفرینی که درباره قومت کردی و آنها را غرق نمودی و احدی باقی نماند که من او را گمراه سازم ، من تا مدتی راحتم ، تا زمانی که نسلی دیگر بپاخیزند و من به گمراه ساختن آنها مشغول شوم
حضرت نوح نبی علیه السلام با این که حداکثر کوشش را برای هدایت قومش کرده بود، با این حال ناراحت شد و به ابلیس فرمود: حالا چگونه می خواهی این حق را جبران کنی؟ابلیس گفت: در سه موقع به یاد من باش! که من نزدیکترین فاصله را به بندگان در این سه موقع دارم:
1⃣هنگامی که خشم تو را فرا می گیرد به یاد من باش!
2⃣هنگامی که میان دو نفر قضاوت می کنی به یاد من باش!
3⃣ و هنگامی که با زن بیگانه تنها هستی و هیچکس در آنجا نیست باز به یاد من باش!
📚بحارالانوار، ج11، صفحات 288 و293
┅┅┅┅┅┅┅┅┅┅┅
#داستان اموزنده🎐
📚 @Dastane_amozande
💢#معنای_مراقبه
✍🏻 مرحوم حضرت آیت الله عبدالکریم حق شناس :
📌مقام مراقبه این است که بدانیم
در حضور و محضر کسی هستیم که حتی نسبت به خطورات و تصوّرات ذهنی ما هم آگاه است.
💬 شخصی از امام معصوم سوال کرد:
یابن رسول الله !
معنای ﴿ علیمٌ بذات الصدور﴾ چیست؟
🖇️حضرت فرمودند :
📍یعنی تصوّراتی كه در ذهن شما پیدا میشود.
خیالِ معصیت که می کنید، همهی اینها در حضور و محضر پروردگار است.
#حکمت_خدا
🕯آيت الله #بهاء الدينى میفرمودند:
🕯شش ساعت از شب گذشته بود، چراغها خاموش و اهل خانه همه خوابيده بودند،
🕯ناگهان صداى كوبيدن در مرا از خواب بيدار كرد، در را گشودم، ديدم زنى ايستاده است ،
🕯 چون مرا ديد، گفت : حاج آقا چراغ بقالى روشن است، در را بستم و به اتاق رفتم ،
🕯در ذهن خود مى گذراندم كه اين چه خبرى بود، آن هم در اين وقت شب،
🕯چرا بعضى مزاحمت ایجاد مى كنند!!
🕯چشمها را روى هم گذاشتم كه بخوابم، صداى خفيفى شنيدم ،
🕯دقت كردم، حدس زدم حركت سوسك باشد چراغ را روشن كردم،
🕯ديدم دو عقرب بزرگ و سياه نزديك بچه كوچكمان در حال راه رفتن هستند
🕯فورا آنها را از بين بردم ، چراغ را خاموش كردم ، ناگهان متوجه شدم!!!!
🕯آن زن ماءمور بيدار كردن ما و سبب نجات اين طفل معصوم بوده است
💎اگر تيغ عالم بجنبد ز جاى
نبرد رگى تا نخواهد خداى
┈┄┅═✾•••✾═┅┄┈
⭕️✍حکایتی بسیار زیبا و خواندنی
یک خاطره واقعی !!
چند وقت پیش از تهران سوار اتوبوس شدیم بریم اهواز پیرزنی پشت سر راننده نشسته بود
اول جاده قم پیرزن به راننده گُفت پسرم رسیدی بروجرد خبرم کن
راننده هم گُفت باشه.
رسیدیم قم،
پیرزن پرسید نرسیدیم بروجرد؟
راننده گفت نه
نزدیکی های اراک دوباره پرسید: نرسیدیم؟
راننده گفت یه ساعت دیگه می رسیم
نرسیده به بروجرد پیرزنه رو خواب برد
راننده هم یادش رفت بروجرد بیدارش کنه
رسیدیم نزدیکی خرم آباد
پیرزن از خواب بیدار شد گفت نرسیدیم بروجرد؟
راننده گفت: رسیدیم خیلی هم ازش رد شدیم.
پیرزن خودشو زد به جیغ و داد و کولی بازی طوری که همه مسافران به ستوه اومدن.
راننده هم اولین دوربرگردون دور زد سمت بروجرد،
از بس پیرزن زبون به دهن نمیگرفت وُ دایم نِفرین میکرد مسافران هم هیچی نگفتن، خلاصه رسیدیم بروجرد!
اول بروجرد راننده دور زد و به پیرزنه گفت ننه: رسیدیم با احتیاط پیاده شو
پیرزن گفت: برا چی پیاده بشم کی گفته میخام اینجا پیاده بشم؟
من میخام برم اندیمشک،
دکتر تو تهران بهم گفته هر وقت رسیدی بروجرد قرصات بخور حالا بیزحمت یه لیوان اَب بده قرصامو بخورم
#لبیک_یا_خامنه_ای
#برای_ارتین
✨﷽✨
#توسل_به_حضرت_زهرا
💫از آیت الله شیخ محمد شجاعی
🌸برای نجاتتان توسل به حضرت زهرا(س) را فراموش نکنید، هر وقت مشکلی برایتان پیش آمد توسل ساده ای به حضرت زهرا(سلام الله علیها) هست،آسان است و بسیار مجرب، مشکلی برایتان پیش آمد از این طریق توسل استفاده کنید:
👈دو رکعت نماز می خوانید،
👈سه تکبیر بعد از سلام نماز
👈بعد تسبیح حضرت زهرا (سلام الله علیها) را می گویید
👈بعد برای هر حاجتی، دنیوی و اّخروی (هر مشکلی که برایتان پیش آمد) سجده می کنید و ذکر «یا مولاتی یا فاطمه اغیثینی» را صد مرتبه می گویید؛
👈بعد صورت راست را به سجده می گذارید و همین ذکر را صد مرتبه می گویید
👈و بعد پیشانی را می گذارید و باز صد مرتبه همین ذکر رامی گویید
👈و بعد از صورت چپ را می گذارید و صد مرتبه همین ذکر را می گویید
👈و بعد از صورت چپ دوباره پیشانی را(که سومین بار است) می گذارید و همین ذکر را صد و ده مرتبه می خوانید.
📚احقاق الحق، ج 24، ص 250
#داستان اموزنده🎐
📚 @Dastane_amozande
#امام_زمان عج💚
🍂مگر میشود در گرداب غم غرقه باشیم
وقتی شما ناخدای کشتی نجاتید ؟
مگر میشود ساکن هموارهی
🍂 پاییز باشیم وقتی بهار ،
وامدار نگاه شماست ؟
مگر میشود
اسیر اضطراب و حیرانی شویم
وقتی آرامش از شما
معنا می یابد ؟
گوشهی چشمی کنید عزیز زهرا ..
#امام_زمان عج 🤲
#لبیک_یا_خامنه_ای✌️
✨﷽✨
✅داستان کوتاه
✍️روبروی محکمهای، میخانهای بود که هر از گاهی یکی از شرابخواران وقتی متهمی را میدید که دستبسته او را به زندان میبرند با مستی بیرون میآمد و ضامن او میشد. در شهر شایع شده بود که شرابخواران آن میخانه بیش از اهل مسجد آن شهر به بهشت میروند چون به مردم خدمت زیادی میکردند. از عالم شهر پرسیدند: کار نیک این جماعت به چه ماند؟ گفت: گویی به مبال میروند و در زمان قضای حاجت عطر بر خود میزنند و چون بیرون آیند نه بوی عطر میدهند نه بوی مبال. گفتیم اجنه به علت علاقه شدید به الکل، در هر کسی شراب نوشد به او نزدیک شده و در گوش او صدا و امر میکنند. در جهان طبیعت امکان ندارد کسی از نوشیدن آب میوهای حس دلتنگی کرده و کس دیگری از نوشیدن همان آب میوه احساس آرامش کند.
اما شراب تنها عنصر هستی است که هر کس بعد از نوشیدن آن یک حس پیدا میکند. یکی میخندد و دیگری به یاد غصههای خود میافتد و گریه میکند، دیگری یاد نفس و شهوت میافتد، و آن یکی یاد بدی کسی میافتد و همان لحظه قصد انتقام میکند و.. از حالات مختلف ایجاد شده در شرابخوار میتوان فهمید آن حالات از خود شراب خارج نمیشود بلکه از خواطر شیطانی است که اجنه بستگی به استعداد کسی که شراب خورده است در او خواطر میزنند. پس اگر کسی که شراب خورده است در حالت مستی کار نیکی انجام دهد چون آن لحظه درگیر خواطر شیطانی است، این کار نیک به امر او (شیطان) انجام گرفته است نه به اراده انجام دهنده فاعل آن! از سوی دیگر کسی که در حال معصیت الهی است، نمیتواند در حال عبادت الهی با انجام کار نیک باشد.
مثال، کسی در حال سنگ زدن به ما بلند بگوید: «دوستت دارم»، پس کسی که مست است اگر بزرگترین کار نیک را هم انجام دهد نزد حقتعالی به کل حبط و بر باد است. اما اگر شرابخوار در زمانی که مست نیست مانند سایر معصیتکاران که کار نیک میکنند، برای رضای خدا کار نیکی انجام دهد برای او ثبت میشود، و چه زیبا حضرت علی علیه السلام فرمودند: بر عاقل است که خود را از مستی ثروت، مستی قدرت، مستی علم، مستی مدح و مستی جوانی نگه دارد، زیرا برای هر یک از اینها بوی پلیدی است که عقل را میزداید و وقار را کاهش میدهد. پس دقت کنیم فقط در زمان نوشیدن شراب شیطان به انسان نزدیک نشده و خواطر نمیزند بلکه کسی هم که صاحب قدرت و ثروت و علم و.. است مستعد مست شدن به معنی در معرض خواطر شیطانی قرار گرفتن است.
↶【
#داستان اموزنده🎐
📚 @Dastane_amozande
🌷🌷🌷
داستان کوتاه
مردی گوسفندی ذبح کرده و آن را کباب نمود؛ به برادرش گفت برو و دوستان و نزدیکان را بگو که بیایند تا با هم این گوسفند را بخوریم.
برادرش رفت و در بین دهکده صدا کرد: آی مردم کمک کنید، خانه ما آتش گرفته است.
تعدادی اندکی برای نجات دادن آن ها آمدند، وقتی به خانه رسیدند با کباب گوسفند و نوشیدنیهای رنگارنگ پذیرایی شدند.
برادرش آمد و دید که کسانی دیگری آمده و گوسفند کباب شده را خوردهاند.
از برادرش پرسید: چرا دوستان و نزدیکان را صدا نکردی؟ برادرش گفت: اینها دوستان ما و شما هستند.
کسانی که شما آنها را دوست و خویشاوند
میپنداشتید، حتی حاضر نشدند تایک سطل آب هم روی خانه شما که آتش گرفته بود بیاندازند.
خیلیها هنگام کباب و گوسفند دوستان آدم هستند، وقتی خانه آتش گرفت، یک سطل آب حتی روی خاکسترتان هم نخواهند ریخت.
قدر دوستان واقعی مان را بدانیم...👌
#داستان اموزنده🎐
📚 @Dastane_amozande
✍ #حکایت
روزی گدایی به دیدن درویشی رفت و دید که او برروی تشکی مخملین در میان چادری زیبا که طناب هایش به گل میخ های طلایی گره خورده اند، نشسته است.
گدا وقتی اینها را دید فریاد کشید: «این چه وضعی است؟ درویش محترم! من تعریف های زیادی از زهد و وارستگی شما شنیدهام اما با دیدن این همه تجملات در اطراف شما، کاملا سرخورده شدم.»
درویش خنده ای کرد و گفت : «من آماده ام تا تمامی اینها را ترک کنم و با تو همراه شوم.»
با گفتن این حرف درویش بلند شد و به دنبال گدا به راه افتاد. او حتی درنگ هم نکرد تا دمپایی هایش را به پا کند.
بعد از مدت کوتاهی، گدا اظهار ناراحتی کرد و گفت: «من کاسه گداییام را در چادر تو جا گذاشتهام. من بدون کاسه گدایی چه کنم؟ لطفا کمی صبر کن تا من بروم و آن را بیاورم.»
درویش خندید و گفت: «دوست من، گل میخ های طلای چادر من در زمین فرو رفتهاند، نه در دل من، اما کاسه گدایی تو هنوز تو را تعقیب می کند.»
در دنیا بودن، وابستگی نیست.
وابستگی، حضور دنیا در ذهن است و وقتی دنیا در ذهن ناپدید میشود به آن وارستگی میگویند.
#داستان اموزنده🎐
📚 @Dastane_amozande
✨﷽✨
📚 ضرب المثل بز اخفش
گويند اخفش نحوي برای وقتایی که کسي را پيدا نمي کرد که با او مباحثه و مذاکره علمي نمايد بزي خريد و طنابي از قرقره سقف اتاق عبور داده، يک سر طناب را در موقع مطالعه به دو شاخ بز مي بست و آن حيوان را در مقابل خود بر پاي ميداشت و سر ديگر طناب را در دست ميگرفت. هرگاه مي خواست دنباله بحث را ادامه دهد، خطاب به آن حيوان زبان بسته ميگفت: "پس مطلب معلوم شد" و در همين حال ريسمان را مي کشيد و سر بز به علامت انکار به بالا ميرفت. اخفش مطلب را دنبال مي کرد و آنقدر دليل و برهان مي آورد تا ديگر اثبات مطلب را کافي مي دانست. آنگاه سر طناب را شل مي داد و سر بز به علامت قبول پايين مي آمد.
از آن تاريخ بز اخفش ضرب المثل گرديد و هر کس تصديق بلاتصور کند او را به بز اخفش تشبيه و تمثيل مي کنند.
همچنين ريش بز اخفش در بين اهل علم ضرب المثل شده و به قول دکتر محمد ابراهيم باستاني پاريزي: «آن دانشجو را که درس را گوش مي کند و ريش مي جنباند ولي نمي فهمد و در واقع وجود حاضر غايب است به بز اخفش تشبيه کرده اند.»
#داستان اموزنده🎐
📚 @Dastane_amozande