📚داستانهایی از امام خمینی ره
▪️ورزش با لباس روحانیت
مرحوم سید احمد خمینی در زمان حیات امام در مصاحبه ای گفت: امام ما را در انتخاب کارمان آزاد می گذاشت؛ مثلاً من علاقه زیادی به فوتبال داشتم و بر سر آن، چندین بار دست هایم شکست که هنوز آثار آن هست. آن موقع ها ما هم در قم اطلاع داشتیم که وی بهترین فوتبالیست دبیرستان خود است. پدری که برای سلامتی خود ده ها سال پیش این ورزش مهم را با حفظ لباس روحانیت انجام می داد، طبیعی است که کاری به انجام آن توسط فرزند دبیرستانی خود نداشته باشد و آن را جهت ورزیدگی بدن، برای او لازم بداند؛ به خصوص که مورد علاقه او هم بوده است
▪️بهترین عطر را انتخاب می کرد
امام نمونه کامل ساده زیستی، قناعت و صرفه جویی در استفاده از امکانات زندگی بودند؛ ولی همیشه فضای محیط زندگی، اتاق کار و محل عبادت و خواب وی، از بوی دل انگیز عطرهای بسیار خوشبو، آکنده بود و در زمینه نظافت و پاکیزگی و استفاده از بهترین عطرها، در حد کمال مقید بود.
وقتی دوستان امام از دور و نزدیک، انواع عطرهای داخلی و خارجی را به محضر وی اهدا می کردند، امام تنها در این زمینه بود که با ذوق سرشار و زیباپسند خود، بهترین ها را انتخاب می کرد.
@dastane_amozande
☀️ امام حسن مجتبی (علیهالسلام) :
✨ هشت نصیحت امام حسن مجتبی علیه السلام
1⃣ بخشش آن است که اما و اگری پیش از آن نباشد و منت گذاری درپی آن نیاید.
2⃣ بخشندگی پیش از درخواست از بزرگترین بزرگواریهاست.
3⃣ گناه را با کیفر مداوا مکن و در میان آن دو، راهی برای عذر خواهی بگذار.
4⃣ شوخی هیبت را میبلعد.
5⃣ انسان ساکت بر هیبت و وقار خود میافزاید.
6⃣ آن کس که از او چیزی بخواهند، آزاد است تا آن زمان که وعده دهد. و برده است، تا آن زمان که به وعده عمل کند.
7⃣ فرصت زودگذر است. و به کندی و سختی دوباره به دست میآید.
8⃣ نعمتها تا زمانی که هستند ناشناختهاند و هنگامی که رخت بربستند، شناخته میشوند.
📚 معانیالأخبار، ص257، ح2
@dastane_amozande
🔆 #پندانه
دنیاپرست شدیم و چقدر عمیق!
🔸دخترکی با سنگ، بدنه ماشین پدرش را خراش میداد.
🔹پدرش از روی خشم چند ضربۀ محکم به دستش زد؛ غافل از اینکه آچار در دستش است!
🔸در بیمارستان دخترک انگشتانش را از دست داد.
🔹دختر از پدرش پرسید: پدر، انگشتانم کی رشد میکنند؟
🔸پدر از ناراحتی حرفی نمیزد. نشست و به خراشهای روی ماشین نگاه کرد.
🔹دختر نوشته بود: «دوستت دارم پدر»
🔰 عصبانیت و عشق حد و مرزی ندارد؛ مشکل امروز جهان این است که مردم استفاده میشوند و وسایل دوست داشته میشوند.
@dastane_amozande
#داستان
📚#ماجرای_پنجاه_غلام_متوکل
درثاقب المناقب، محمدبن حمدان از ابراهیم بن بطلون و او از مادرش روایت کرده است که:《پرده دارمتوکل بودم، او پنجاه غلام به من سپرده شد وبه من دستوردادند که آنهارا مسلمان وبه آنهانیکی کنم، وقتی یک سال تمام شددرحالی که نزداو ایستاده بودم ابوالحسن علی بن محمد النقی"ع" براو وارد شدند ودرجایگاهشان نشستند. به من دستوردادند غلامان را ازخانه هایشان خارج کنم ومن نیز چنین کردم. چون ابوالحسن رادیدند، تمامی آنهابه سجده افتادند. متوکل نتوانست درآنجابماند، بلندشدوپشت پرده پنهان گشت وامام برخاستند.
وقتی متوکل فهمید بیرون آمدوگفت: وای برتو بطلون! این چه کاری بود که غلامان کردند؟
گفتم: بخداسوگندنمیدانم.
گفت: ازآنهابپرس.
ازآنان درمورد کاری که کردندسوال کردم. گفتنداین مردی است که هرسال نزدما می آمدودین رابرماعرضه می کرد و ده روز نزدما می ماند. اوجانشین پیامبر برمسلمانان است.《متوکل دستورداد تاهمه ی آنها را تا آخرین نفر بکشند.》
وقت عشاءبه نزد ابی الحسن "ع" رفتم. غلامی درآنجابود؛ به من نگاه کردندوفرمودند: داخل شو، وارد شدم وایشان نشسته بودند. فرمودند: ای بطلون، باقوم چه کارکردند؟
گفتم: ای فرزندرسول خدا همه را تاآخرین نفرکشتند!
فرمودند: تمامی آنهاراکشتند؟!
گفتم: آری، بخدا سوگند.
فرمودند: میخواهی همه آنهارا ببینی؟
گفتم : بله، ای فرزند رسول خدا.
بادست به پرده اشاره کردند. واردشدم ودیدم همه نشسته اند و میوه میخورند.》
📘مدینه المعاجز: ص522
📗حلیه الابرار: ج 2. ص 468
@dastane_amozande
به امام صادق عليه السلام گفتند: كار خود را به چه اساسى استوار ساخته اى؟ فرمود: بر چهار بنيان: [اول] دانستم كه عمل مرا كسى ديگر انجام نمى دهد پس تلاش نمودم [دوم] دانستم كه خداى بر من آگاه است پس حيا كردم. [سوم] دانستم كه روزى مرا ديگرى نمى خورد پس آرام گرفتم [چهارم] دانستم كه پايان كار من مرگ است پس براى آن آماده شدم.
🖤شهادت امام صادق علیه السلام تسلیت باد
📚بحارالانوار جلد78 صفحه228
@dastane_amozande
انسانها
عاشق شمردن مشکلاتشان هستند
امـــا
لذتهایشان را نمیشمارند
اگر آنها را هم میشمردند
میفهمیدند که به اندازه کافی
از زندگی لذت بردهاند.
روزتون بخیر
@dastane_amozande
ﺭﻭﺯﻯ ﺣﻀﺮﺕ ﺍﻣﻴﺮﺍﻟﻤﺆﻣﻨﻴﻦ (ﻉ ) ﺩﺭ ﻣﺴﺠﺪ ﻛﻮﻓﻪ ﺟﻮﺍﻧﻰ ﺭﺍ ﻣﺸﻐﻮﻝ ﻧﻤﺎﺯ ﺧﻮﺍﻧﺪﻥ ﺩﻳﺪ. ﺟﻮﺍﻥ ﺑﺎ ﺣﻀﻮﺭ ﻗﻠﺐ ﻭ ﺗﻮﺟﻪ ﺗﺎﻡ ﻧﺴﺒﺖ ﺑﻪ ﺁﺩﺍﺏ ﻧﻤﺎﺯ، ﻧﻤﺎﺯ ﻣﻰ ﺧﻮﺍﻧﺪ. ﺣﻀﺮﺕ ﺑﻪ ﺍﻭ ﻓﺮﻣﻮﺩ:
ﺍﻯ ﺟﻮﺍﻥ، تأﻭﻳﻞ ﻧﻤﺎﺯ ﭼﻴﺴﺖ؟
ﺟﻮﺍﻥ ﻋﺮﺽ ﻛﺮﺩ: ﺁﻳﺎ ﻧﻤﺎﺯ ﺭﺍ ﺟﺰ ﻋﺒﻮﺩﻳﺖ، تأﻭﻳﻠﻰ ﺍﺳﺖ؟!
ﻛﻪ ﺑﺪﻭﻥ ﺁﻥ، ﻧﺎﻗﺺ ﻭ ﻧﺎﭘﺴﻨﺪ ﺍﺳﺖ.
تأﻭﻳﻞ ﺣﻘﻴﻘﺖ ﻧﻤﺎﺯ، ﻋﺒﺎﺭﺕ ﺍﺳﺖ ﺍﺯ:
ﻗﺮﺑﺖ، ﺧﻠﻮﺹ، ﺣﻀﻮﺭ ﻗﻠﺐ ﻭ ﺗﻮﺟّﻪ، ﻣﻌﺮﻓﺖ ﺧﺪﺍ ﻭ ﻣﺤﺒّﺖ ﺍﻫﻞ ﺑﻴﺖ ﻋﻠﻴﻬﻢ ﺍﻟﺴّﻠﺎﻡ، ﻛﻪ ﺑﺪﻭﻥ ﺁﻥ ﻫﻴﭻ ﻋﻤﻠﻰ ﺻﺤﻴﺢ ﻧﺨﻮﺍﻫﺪ ﺑﻮﺩ، ﺍﮔﺮ ﭼﻪ ﺩﺭ ﻫﻤﻪ ﺩﻫﺮ ﺻﺎﺋﻢ ﻭ ﺭﻭﺯﻩ ﺩﺍﺭ ﺑﺎﺷﺪ ﻭ ﺩﺭ ﺑﻴﻦ ﺻﻔﺎ ﻭ ﻣﺮﻭﻩ ﺑﻪ ﻋﺒﺎﺩﺕ ﻗﻴﺎﻡ ﻛﻨﺪ.
ﺁﺭﻯ، ﺭﻭﺡ ﻧﻤﺎﺯ ﻫﻤﺎﻧﺎ ﻗﺮﺑﺖ ﻭ ﺧﻠﻮﺹ، ﺗﻮﺟّﻪ ﻭ ﺣﻀﻮﺭ ﻗﻠﺐ، ﻭ ﻣﻌﺮﻓﺖ ﻭ ﻣﺤﺒّﺖ ﺍﻫﻞ ﺑﻴﺖ ﻋﻠﻴﻬﻢ ﺻﻠﻮﺓ ﺍﻟﻤﺼﻠّﻴﻦ ﺍﺳﺖ.
@dastane_amozande
📚آشی برایت یا برایش بپزم که یک وجب روغن داشته باشد!
از این اصطلاح برای تهدید استفاده میشود. حال تهدید به افشاء حقایقی که از کسی میدانند و یا هر نوع تهدید دیگری.
در کتاب «سه سال در دربار ایران» نوشته دکتر فووریه٬ پزشک مخصوص ناصرالدین شاه، مطلبی نوشته شده که به نظر ریشه این ضربالمثل است.
ناصرالدین شاه سالی یک بار (آنهم روز اربعین) آش نذری میپخت و خودش در مراسم پختن آش حضور مییافت تا ثواب ببرد.
(لازم به ذکر است که این مراسم منشاء چند ضربالمثل دیگر هم هست).
در حیاط قصر اغلب رجال مملکت جمع میشدند و برای تهیه آش شلهقلمکار هریک کاری انجام میدادند. بعضی سبزی پاک میکردند. بعضی نخود و لوبیا خیس میکردند. عدهای دیگهای بزرگ را روی اجاق میگذاشتند و خلاصه هرکس برای تملق و تقرب پیش ناصرالدین شاه مشغول کاری بود. خود اعلیحضرت هم بالای ایوان مینشست و قلیان میکشید و از آن بالا نظارهگر کارها بود.
سرآشپزباشی ناصرالدین شاه مثل یک فرمانده نظامی امر و نهی میکرد.
به دستور آشپزباشی در پایان کار کاسه آشی به در خانه هر یک از رجال فرستاده میشد و او میبایست آن کاسه را پس از خالی شدن از اشرفی پر کند و به دربار پس بفرستد.
کسانی را که میخواستند خیلی تحویل بگیرند روی آش آنها روغن بیشتری میریختند که این البته به ضرر آنها نیز بود. چون آن که کاسه کوچکی از دربار برایش فرستاده میشد اشرفی کمتری در کاسه پس میفرستاد و آنکه مثلا یک قدح بزرگ آش، که روغن زیادی هم رویش ریخته شده، دریافت میکرد حسابی بدبخت میشد.
به همین دلیل در طول سال اگر آشپزباشی مثلا با یکی از اعیان و یا وزرا دعوایش میشد٬ برای تهدید او میگفت:
"آشی برات بپزم که یک وجب روغن رویش باشد!"
@dastane_amozande
#پيامبر_خدا صلى الله عليه و آله :
💓
هر كس از سر راه مسلمانان چيزى را كه به آنها آزار رساند دور كند، خداوند پاداش خواندن چهار صد آيه [از #قرآن ] برايش بنويسد كه هر حرفى از آنها ده ثواب دارد.
@dastane_amozande
امام جواد علیه السلام فرمودند:
بدان که تو لحظه ای از نگاه خدا خارج نیستی پس ببین چگونه عمل می کنی؟ و چگونه هستی؟
منبع.تحف العقول
@dastane_amozande
☘امام حسین(ع):
هر گاه دو نفر قهر باشند، آنکه برای آشتی پیش قدم شود؛ زودتر از دیگری وارد بهشت خواهد شد.🌹
📚محجه البیضا؛۴:۲۲۸
@dastane_amozande
هیچ کس نمیداند که تنها فرمول خوشبختی این است:
قدر داشته هایت را بدان و از آنها لذت ببر.
خوشبختی یعنی"رضایت"
روزتون بخیر
@dastane_amozande