#داستانک
ابوبصیر گفت مرا همسایه ای بود از معاونین و همکاران سلطان جور ، ثروت زیادی به دست آورده بود.چند کنیز آوازه خوان و مطرب داشت و پیوسته مجلسی از هواپرستان تشکیل میداد به لهو و لعب و عیش و طرب می گذرانید کنیزان آواز می خواندند و آنها شراب میخوردند ، چون مجاور با من بود همیشه به واسطه شنیدن آن منکرات از دست او ناراحتی داشتم چند مرتبه گوشزدش کردم ولی نپذیرفت ، آن قدر اصرار و مبالغه نمودم تا روزی گفت : من مردی مبتلا و اسیر شیطانم اما تو گرفتار شیطان و هوای نفس نیستی ، اگر وضع مرا به صاحب خود حضرت صادق (ع) بگویی شاید خداوند مرا از پیروی نفس به واسطه تو نجات دهد ، ابوبصیر گفت سخن آنمرد بر دلم نشست ، صبر کردم تا زمانی که خدمت حضرت صادق (ع) رسیدم داستان همسایه ام را به آن جناب عرض کردم فرمود : وقتی به کوفه برگشتی او به دیدن تو می آید بگو جعفربن محمد (ع) می گوید آنچه از کارهای زشت می کنی ترک کن برایت بهشت را ضمانت میکنم به کوفه برگشتم مردم به دیدنم آمدند او نیز با آنها بود همینکه خواست حرکت کند نگاهش داشتم وقتی اطاق خلوت شد ، گفتم وضع تو را برای حضرت صادق (ع) شرح دادم ، فرمود او را سلام برسان و بگو آن حال را ترک کند تا برایش بهشت را ضمانت کنم گریه اش گرفت ، گفت تو را به خدا قسم جعفربن محمد (ع) این حرف را به تو فرمود ؟ سوگند یاد کردم آری ، گفت همین مرا بس است از منزل خارج شد ، پس از چند روز که گذشت از پی من فرستاد ، وقتی پیش او رفتم دیدم پشت درب ایستاده برهنه است گفت هرچه در خانه مال داشتم در محلش صرف کردم و چیزی باقی نگذاشتم اینک می بینی از برهنگی پشت درب ایستاده ام ، من به دوستان خود مراجعه کردم مقداریکه تامین لباسش را بکند تهیه نموده برایش آوردم ، باز پس از چند روز دیگر پیغام داد مریض شده ام بیا تو را ببینم در مدت مریضیش مرتب از او خبر می گرفتم و با داروهایی به معالجه او مشغول بودم ، بالاخره به حال احتضار رسید در کنار بسترش نشسته بودم و او در حال مرگ بود در این موقع بیهوش شد وقتی به هوش آمد ( در حالی که لبخندی بر لبانش آشکار بود ) گفت ابابصیر : صاحبت حضرت صادق (ع) به وعده خود وفا کرد ، این به گفت و دیده از جهان بربست ، در همان سال وقتی به حج رفتم در مدینه خدمت حضرت صادق (ع) رسیدم درب منزل اجازه ورود خواستم ، همینکه وارد شدم هنوز یک پایم در خارج و یکی داخل منزل بود که حضرت فرمود ابابصیر ! ما به وعده خود نسبت به همسایه ات وفا کردیم.
•
📝از انچه بر دیگران گذشت، درست زیستن را بیاموزیم°';🕯;'`°
#داستان اموزنده🎐
📚 @Dastane_amozande
چرا مسلمانان گوشت خوک نمی خورند❓❓❓
یکی از دوستانم کە بیشتر از 25سال است در آلمان است برایم تعریف میکرد؛
گفت: همکاری آلمانی دارم یه بار از من سوال کرد چرا شما مسلمانان گوشت خوک نمیخورید؟! میخواهم دلیل علمی اش را برایم بگویی که قانع شوم نه دلیلی شرعی.
منم در جواب گفتم فقط یک ساعت وقت میخواهم تا با توکل به خدا با زبان آلمانی جوابی مناسب و قاطع خواهم داد.
از سایتهای اینترنت شروع کردم به جست و جو بخصوص در سایتهای علمی به زبان انگلیسی ، آلمانی و دیگر زبانها..
آنچه را که پیدا کردم مرا شوکه کرد در یکی از سایتهای آلمانی جواب سوالم را پیدا کردم ( شبکه المانی در امور مراقبتهای ارزشهای غذایی)
مختصری درمورد گوشت خوک نوشته بود👇👇👇
1⃣ خوک جسد و مردار گندیده میخورد حتی اگر مردار پدرش باشد.😱
2⃣ خوک همه چیز میخورد حتی ادرار و مدفوع خود و دیگر حیوانات
3⃣ مقدار سم کشنده در گوشت خوک 30 برابر گوشت گوسفند است.
4⃣ خوک عرق نمی کند ،پوست خوک اسفنجی است بە همین دلیل تمام کثیفی ها را جذب خود میکند این خود فاجعە است.
5⃣ برای هضم کردن گوشت گوسفند به(٦-9)ساعت زمان نیاز است و جگر انسان برای جذب کردن مقدار کمی از سم زمان زیادی نیاز دارد؛ اما برای هضم گوشت خوک به(1-2) ساعت زمان نیاز است به همین دلیل جگر پوشیده و مملو از آن سم کشنده خواهد شد.
7⃣ 3ساعت بعد از کشتن خوک کِرم از بدنش خارج میشود ..
8⃣ نوعی کِرم در گوشت خوک موجود است کەنە با پختن نە سرخ کردن(برشتە) از بین نمی رود.
9⃣ پختن گوشت خوک نیاز بە 6ساعت زمان دارد گوشت خوک قابل سرخ کردن نیست زیرا کم کم آب میشود تا چیزی از آن باقی نمی ماند (مانند گوشت انسان)
🔟 در سر خوک خون لختە زیادی جمع شدە است چون خوک تنها حیوانی است کە نمی تواند سرش رابە طرف بالا بلند کند.
1⃣1⃣ کرک و موی خوک جز با سوزاندن از بین نمی رود.
2⃣1⃣ خوک هرگز چیزی را که می خورد بو نمی کند بلکە اگر خوراکش پاک هم باشد قبل از خوردن آب دهان و بینی اش را به آن می مالد.
3⃣1⃣ کسانی که سازننده تاتو هستن اول روی پوست خوک آن را تست میکنند.
دوستم گفت: منم این گزارش را برای دوست آلمانی ام ارسال کردم همراه با ذکر منبعش ،او هم بعد از مطالعه آن تصمیم به ترک خوردن گوشت خوک گرفت و این متن را در بسیاری از سایتهای آلمانی بخش کرد با موضوع 👇👇
چرا مسلمانان گوشت خوک نمی خوردند؟...
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
#پندانه
✍ اگر دفتر زندگیات بدخط و ناخواناست، مقصر خودت هستی
🔹ملانصرالدین چندی بود که شغل کاتبی را برگزیده بود.
🔸روزی همکار بدخطش به او گفت:
آنقدر نوشتههای من ناخواناست که صد دینار برای نوشتن میستانم و صد دینار دیگر نیز برای خواندن.
🔹ملا آهی کشید و گفت:
افسوس که من از صد دینار دوم محرومم، چون من از خواندن نوشته خود هم عاجزم.
🔸زندگی ما یک کتاب است و ما نویسنده آن. چیزی که در رابطه با انسان همیشه مایه شگفتی بوده این است که چقدر او نقش خود را در شکلگیری و شرایط زندگیاش نادیده میگیرد و در قالب یک بیگناه مظلوم از جور ایام و نارفیقی دوستان مینالد.
🔹از زندگی و زشتی و پلشتی (بدخطی) آن مینالد، در حالی که متوجه نیست خودش نویسنده داستان زندگی خویش است.
🔸اگر شرایط دلچسب نیست (بدخط و ناخواناست) محصول انتخابهای ماست.
🔹انتخابهای گذشته ما را به شرایط اکنون رسانده، حتی کسانی که با قبول این واقعیت مشکل دارند و از دیگران مینالند، اگر منصفانه به گذشتهشان نگاه کنند، متوجه میشوند با انتخابهای بهتر میتوانستند اکنون در شرایط بهتری باشند.
↶
📝از انچه بر دیگران گذشت، درست زیستن را بیاموزیم°';🕯;'`°
#داستان اموزنده🎐
📚 @Dastane_amozande
7.59M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#استوری
🔹 برای جذب ریزشهای #ماه_رمضان
اول باید مشمول مغفرت خدا شد!
🔸 و برای جذب مغفرت،
اول باید از شبکه اسم غفور خدا در عالَم، رد شد! چگونه؟
✍استاد فاطمی نیا :
از صبح که پا میشه؛ فلان کس چی گفت، فلان کس چیکار کرد، فلان روزنامه چی نوشت..
ول کن!
روایت داریم که اغلب جهنمی ها، جهنمی زبان هستند...
فکر نکنید همه شراب می خورند و از در و دیوار مردم بالا می روند. نه!
یک مشت مومن مقدس را می آورند جهنم...
▩ امیرالمومنین به حارث همدانی فرمودند :
اگر هر چه را که می شنوی بگویی، دروغگو هستی!
▣ سیدی در قم مشهور بود به سید سکوت، با اشاره مریض شفا میداد...
از آیت الله بهاءالدینی راز سید سکوت را پرسیدم!
با دست به لبانش اشاره کردند و فرمودند :
"درِ آتش را بسته بودند..."
▩ علامه حسن زاده آملی :
تا دهان بسته نشود، دل باز نمیشود
و تا عبدالله نشوی، عندالله نشوی
آنگاه از انسان اگر سَر برود،
سِر نرود...!
🔆حکایت پند آموز زیبا و خواندنی امید
🦋سه نفر جواب آزمایش هایشان را در دست داشتند. به هر سه، دکتر گفته بود که بر اساس آزمایشات انجام شده به بیماری های لاعلاجی مبتلا شده اند به صورتی که دیگر امیدی به ادامه زندگی برای آنها وجود ندارد.
🦋در آینده ای نزدیک عمرشان به پایان می رسد. آنها داشتند در این باره صحبت می کردند که می خواهند باقیمانده عمرشان را چه کار کنند.
🦋نفر اول گفت: من در زندگی ام همیشه مشغول کسب و تجارت بوده ام و حالا که نگاه می کنم حتی یک روز از زندگی ام را به تفریح و استراحت نپرداخته ام. اما حالا که متوجه شده ام بیش از چند روزی از عمرم باقی نمانده می خواهم تمام ثروتم را در این چند روز خرج کامجویی و لذت از دنیا کنم.
🦋می خواهم جاهایی بروم که یک عمر خیال رفتنش را داشتم. چیزهایی را بپوشم که دلم می خواسته اما نپوشیده ام. کارهایی انجام دهم که به علت مشغله زیاد انجام نداده ام و چیزهایی بخورم که تا به حال نخورده ام.
🦋نفر دوم می گوید: من نیز یک عمر درگیر تجارت بوده ام و از اطرافیانم غافل بوده ام.
🦋اولین کاری که می کنم اینست که می روم سراغ پدر و مادرم و آنها را به خانه ام می آورم تا این چند روز را در کنار آنها و همراه با همسر و فرزندانم سپری کنم. در این چند روز می خواهم به تمام دوستان و فامیلم سر بزنم و از بودن با آنها لذت ببرم. در این چند روز باقی مانده می خواهم نصف ثروتم را صرف کارهای خیرخواهانه و عام المنفعه بکنم و نیمی دیگر را برای خانواده ام بگذارم تا پس از مرگ من دچار مشکلات مالی نشوند.
🦋نفر سوم با شنیدن سخنانه دو نفر اول لحظه ای ساکت ماند و اندیشید و سپس گفت: من مثل شما هنوز ناامید نشده ام و امیدم را از زندگی از دست نداده ام. من می خواهم سال های سال عمر کنم و از زنده بودنم لذت ببرم اولین کاری که من می خواهم انجام بدهم این است که دکترم را عوض کنم می خواهم سراغ دکترهای باتجربه تر بروم من می خواهم زنده بمانم و زنده می مانم
❣ #سلام_امام_زمانم ❣
📖 السَّلامُ عَلَیْکَ یا قاطِعَ الْبُرْهانِ...
🌱سلام بر تو ای مولایی که در برابر کلام نافذت، همه دلیلها رنگ می بازد؛
سلام بر تو و بر روزی که برهان های محکمت، جایی برای تردید باقی نخواهند گذاشت...
📚 صحیفه رضویه زیارت امام زمان عجّل تعالی فرجه در حرم شریف امام رضا علیه السلام.
#اللهمعجللولیکالفرج
#امام_زمان
💠شاید عزرائیل عجله داشته باشد !💠
بسم الله الرحمن الرحیم
🌀مرحوم شیخ مرتضی زاهد از خوبان و نماز جماعتش در تهران محل انس بندگان خوب خدا بود . ایشان پس از نماز روایتی می خواند و موعظه ای می کرد و یکی دوتا مسئله شرعی می گفت . یک بار وقتی شب از مسجد به منزل بر میگردد و راساله را می بیند ، متوجه می شود که مسئله شرعی را اشتباه به مردم گفته است .
شبانه راه می افتد و یکی یکی در خانه کسانی که پشت سرش نماز خوانده بودند و آن ها را می شناخت ، می زند و می گوید : آقا من مسائله را اشتباه گفتم و درست آن چنین است .
یکی از اهالی می گوید : حاج آقا ، حالا چه عجله ای داشتید ؟ خودتان را به زحمت انداختید . فردا شب بعد نماز تصحیح می کردید و درستش را می گفتید .
آقا شیخ مرتضی زاهد می گوید : عزیزم شما عجله ندارید . شاید حضرت عزرائیل (علیه السلام) عجله داشته باشد و امشب آخرین شب عمر من باشد و کار به فردا نکشد و دیگر فرصت درست کردنش را نداشته باشم !
چنین کسانی همیشه آماده اند . قشنگ زندگی می کنند و چون می دانند راهشان طولانی هست و بدون راهنما نمی توانند این راه بی نهایت را بروند ، دائم مضطر به اولای الهی و متوسل به آنها هستند.
مهدویت ، برنامه سمت خدا، مسعود عالی ، ص 68
📝از انچه بر دیگران گذشت، درست زیستن را بیاموزیم°';🕯;'`°
#داستان اموزنده🎐
📚 @Dastane_amozande
21.8M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#کلیپ😍
💥ماجرای عجیب پسری که برای دختربازی🔞به مشهد رفت ولی....
فوووق العادس حتمااا گوش بدین و نشر بدین👍
😎
📝از انچه بر دیگران گذشت، درست زیستن را بیاموزیم°';🕯;'`°
#داستان اموزنده🎐
📚 @Dastane_amozande
⏺ استوری ویژه
🎦 کلیپ تصویری
📶 مداحیوسخنرانی
🔢 پادڪـسـت مـذهبی
📻¦ @padcast110
📚 #داستانآموزنده
مرد سرمایه داری در شهری زندگی میکرد
اما به هیچکس ریالی کمک نمیکرد.
فرزندی هم نداشت. و تنها با همسرش زندگی میکرد.
در عوض قصابی در آن شهر بود که به نیازمندان گوشت رایگان میداد.
روز به روز نفرت مردم از شخص سرمایه دار بیشتر میشد
مردم هرچه او را نصیحت میکردند که این سرمایه را برای چه کسی میخواهی؟
در جواب میگفت: زندگی من به کسی ربط ندارد.
تا اینکه او مریض شد
احدی به عیادتش نرفت و در نهایت در تنهایی جان داد.
هیچ کس حاضر نشد به تشییع جنازه او برود...
همسرش به تنهایی او را دفن کرد
اما از فردای آن روز اتفاق عجیبی در شهر افتاد
دیگر قصاب به کسی گوشت رایگان نداد.
او گفت کسی که پول گوشت را پرداخت میکرد دیروز از دنیا رفت...!!
قضاوت کار ما نیست...
📝از انچه بر دیگران گذشت، درست زیستن را بیاموزیم°';🕯;'`°
#داستان اموزنده🎐
📚 @Dastane_amozande
«پيشگويى ولادت مولا امیرالمومنین علی علیه السلام؛ توسط راهب نصرانی»
در زمان حضرت ابوطالب (عليه السلام) راهبى زندگى مى كرد بنام «مثرم بن دعيت بن شيتقام» اين مرد در عبادت معروف بود و صد و نود سال خداوند را عبادت كرده بود و هرگز حاجتى از خداوند نخواسته بود. تا اينكه از خدا خواست ، خداوندا! يكى از اولياء خود را به من نشان ده ؛ خداوند حضرت ابوطالب را نزد او فرستاد تا چشم مثرم به حضرت افتاد از جا برخاست و سر او را بوسيد و او را در مقابل خود نشانيد و گفت : خدا تو را رحمت كند، تو كيستى؟
حضرت فرمود: مردى از منطقه تهامه.
پرسيد از كدام طايفه عبد مناف؟ فرمود: از بنى هاشم.
راهب بار ديگر برخاست و سر حضرت ابوطالب (عليه السلام) را بوسيد و گفت: خدا را شكر كه خواسته مرا اعطا كرد و مرا نميراند تا ولى خود را به من نشان داد. سپس گفت: تو را بشارت باد! خداوند به من الهام نموده كه آن مژده اى به توست. حضرت ابوطالب (عليه السلام) پرسيد آن بشارت چيست؟
گفت: فرزندى از صُلب تو بوجود مى آيد كه ولىُّ الله است. اوست ولىِّ خدا و امامِ متَّقين و وَصىِّ رسولِ رَبِّ العالمين. اگر آن فرزند را ملاقات كردى از من به او سلام برسان و از من به او بگو: مثرم به تو سلام مى گويد: و شهادت مى دهد كه خدايى جز الله نيست، يگانه است و شريكى ندارد و محمد بنده و فرستاده خداست و تو جانشين بر حق او هستى نبوت با محمد و وصايت با تو كامل مى شود. در اينجا حضرت ابوطالب (عليه السلام) گريه كرد و فرمود: نام اين فرزند چيست؟ او گفت: نامش على(علیه السلام) است.
روضة الواعظين، صفحه ۶۸؛
بحارالانوار، جلد ۳۵، صفحه ۱۰.
📝از انچه بر دیگران گذشت، درست زیستن را بیاموزیم°';🕯;'`°
#داستان اموزنده🎐
📚 @Dastane_amozande
🌸نقش نماز در درمان بیماری ها
🔸 آیت الله بهجت(ره) : شخصی می گفت: من بیمار شده و به دکتر مراجعه کردم . دکتر گفت: شما باید ورزش کنید، اگر چه به زیاد نماز خواندن! من هم زیاد نماز خواندم و بیماری ام که سردرد بود خوب شد.
نقش نماز در سلامتی جسم انکار ناپذیر می باشد. خم شدن مکرر سر به پایین در هنگام رکوع و سجود، سپس بالا آمدن سر هنگام ایستادن و نشستن کمک می کند که خون بیشتری به مغز برسد. سجده باعث آسودگی و آرامش در فرد می شود و عصبانیت را کاهش می دهد. مدت زمان ذکر رکوع باعث تقویت عضلات صورت و گردن و ساق پا و ران ها می شود و به این ترتیب به جریان خون در قسمتهای مختلف بدن کمک می کند.
📚منبع: توصیه های پزشکی عارفان،
آیت الله بهجت،ص ۳۷
📝از انچه بر دیگران گذشت، درست زیستن را بیاموزیم°';🕯;'`°
#داستان اموزنده🎐
📚 @Dastane_amozande