✅من بیچاره ترین فردم!
✍در حرم مطهر امام رضا علیه السلام خدمت علامه طباطبایی رضوان الله تعالی علیه بودم، میخواستند بنشینند روی زمین؛ یک دستمالی داشتم، گفتم:
آقا روی این دستمال بنشینید! فرمودند: نمیخواهد، بلند میشویم میتکانیم!
این خودش درس بزرگی بود.
خلاصه همان جا روی زمین نشستند با کمال صفا، رو به گنبد و فرمودند:
من بیچاره ترین فردم! هر کسی هر حملی میخواهد بکند آزاد است، حمل بر تواضع کند یا... .
خیلی حرف است!! یک ذره خودشان را نمیدیدند. وقتی علامه طباطبایی خودشان را نبیند [دیگران چه بگویند؟!]
#کلامی_از_بهجت
.
📝از انچه بر دیگران گذشت، درست زیستن را بیاموزیم°';🕯;'`°
#داستان اموزنده🎐
📚 @Dastane_amozande
🔴 واقعه عجیب در مورد توجه به زن بدحجاب
دکتر حاج حسین توکلی از شاگردان عارف بالله شیخ رجبعلی خیاط، نقل می کند:
روزی من از مطب دندان سازی خود حرکت کردم که جایی بروم، سوار ماشین شدم، میدان فردوسی یا پیش تر از آن ماشین نگه داشت، جمعیتی بالا آمد، سپس دیدم راننده زن است، نگاه کردم همه زن هستند همه یک شکل و یک لباس! دیدم بغل دستم هم زن است!
خودم را جمع کردم و فکر کردم اشتباهی سوار شده ام. این اتوبوس کارمندان است.
اتوبوس نگه داشت و خانمی پیاده شد، آن زن که پیاده شد همه مرد شدند! با این که ابتدا بنا نداشتم پیش شیخ بروم از ماشین که پیاده شدم {جهت روشن شدن قضیه} رفتم پیش مرحوم شیخ، قبل از این که من حرفی بزنم شیخ فرمود:
« دیدی همه مردها زن شده بودند! چون مردها به آن زن توجه داشتند، همه زن شدند!»
بعد گفت: « وقت مردن هر کس به هر چه توجه دارد، همان جلوی چشمش مجسم می شود، ولی محبت امیر المومنین (ع) باعث نجات می شود»
«چقدر خوب است که انسان محو جمال خدا شود... تا ببیند آن چه دیگران نمی بینند و بشنود آن چرا را دیگران نمی شنوند.»
امروزه روانشناسان به این نتیجه رسیده اند که انسان به هر چه توجه و تمرکز نماید همان چیز در روح و ضمیر باطنش نقش می بندد و در عالم خارج به ظهور می رسد! چه خیر اخلاقی و چه شر باشد.
📙کیمیای محبت، ص176.
➥.
📝از انچه بر دیگران گذشت، درست زیستن را بیاموزیم°';🕯;'`°
#داستان اموزنده🎐
📚 @Dastane_amozande
10.33M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔖منبر کوتاه 🔖
🎥#تصویری
🔅سخاوت و کار راه اندازی حضرت موسی ابن جعفر علیه السلام
✅داستان دعای امام کاظم علیه السلام برای حوائج یک جوان
🔰#استاد_رفیعی
#امام_زمان
.
📝از انچه بر دیگران گذشت، درست زیستن را بیاموزیم°';🕯;'`°
#داستان اموزنده🎐
📚 @Dastane_amozande
#باهزاران وسیله خدا روزی میرساند
💬مى نويسند سلطانى بر سر سفره خود نشسته غذا مى خورد،
🕊مرغى از هوا آمد و ميان سفره نشست و آن مرغ بريان كرده كه جلو سلطان گذارده بودند برداشت و رفت،
👑سلطان متغير شد، با اركان و لشكرش سوار شدند كه آن مرغ را صيد و شكار كنند.
🕊دنبال مرغ رفتند تا ميان صحرا رسيدند، يك مرتبه ديدند آن مرغ پشت كوهى رفت، سلطان با وزراء و لشكرش بالاى كوه رفتند و ديدند پشت كوه مردى را به چهار ميخ كشيدند و آن مرغ بر سر آن مرد نشسته و گوشت ها را با منقار و چنگال خود پاره مى كند و به دهان آن مرد مى گذارد تا وقتى كه سير شد، پس برخواست و رفت و منقارش را پر از آب كرد و آورد و در دهان آن مرد ريخت و پرواز كرد و رفت.
👑سلطان با همراهانش بالاى سر آن مرد آمدند و دست و پايش را گشودند و از حالت او پرسيدند؟
🔹گفت: من مرد تاجرى بودم، جمعى از دزدان بر سر من ريختند و مال التجاره و اموال مرا بردند و مرا به اين حالت اينجا بستند، اين مرغ روزى دو مرتبه به همين حالت مى آيد، چيزى براى من مى آورد و مرا سير مى كند ومى رود.
👑سلطان از شنیدن این وضع شروع به گریه کرده گفت در صورتی که خداوند ضامن روزی بندگان است و برای آنها حتی در همچنین موقعیتی میرساند.
⁉️پس حاجت به این زحمت و تکلف سلطنت و تحمل آن همه گناه راجع به حقوق مردم و حرص بیجا داشتن برای چیست؟
ترك سلطنت كرد و رفت در گوشه اى مشغول عبادت شد، تا از دنيا رفت.
📚منبع: قصص الله
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
.
📝از انچه بر دیگران گذشت، درست زیستن را بیاموزیم°';🕯;'`°
#داستان اموزنده🎐
📚 @Dastane_amozande
🕊روایت آسمانی شدن...
🌨دم دمای صبح روز دوشنبه 16 آذرماه 1394 بود که گروهان برای عملیات آزادسازی وادیترک سوریه از دست تکفیریها حرکت نمود. همه محورها آماده عملیات بودند که شهید سردار محرمعلی مرادخانی دستور حمله را صادر کرد.
💥زمانی که درگیری در باغ زیتون ادامه داشت 2 تک تیرانداز تکفیری داخل باغ بودند که خیلی مشکل ساز شدند.
😈دوستان ما در مقابل دشمنی بودند که هیچ رحمی نداشتند. فشنگهای تیربارچی خودی تمام شده بود و کسی میبایست در میان گلولهها از سنگر خود بر میخواست و بهدنبال مهمات میرفت...!
🤗شهید روحالله بلند شد و دَوان دَوان به سمت یکی از دوستانش که نوار تیربار در کنارش بود رفت و آنها را برداشت. چند کلمه حرف زدنی و یک لبخند، و دیدنی بود لبخند آخرش...
😔به سرعت به سمت سنگرش بر میگشت. چند قدمی دور نشده بود که ناگهان توسط تیرانداز تکفیری مورد هدف قرار گرفت و گلوله بر قلب شهید روحالله نشست و آسمانی شد.
🔫شهید محرمعلی مرادخانی تیربار را به دست میگیرد، از خاکریز بلند میشود و شروع به تیراندازی و رجزخوانی به سمت نیروهای تکفیری میکردند.
✋🏻در همین اثنا، شهید مرادخانی به دویدن و تیراندازی کردن ادامه میدهد تا زمانی که به تپهای میرسند، روی تپه و درحال حرکت کردن بودند که از ناحیهی سَر توسط تک تیرانداز تکفیری مورد اصابت مستقیم گلوله قرار میگیرد و آسمانی میشود.
😥دشمن در شرایط خیلی بهتری نسبت به ما قرار داشت که شهید مصطفی شیخالاسلامی هم توسط همون تک تیرانداز تکفیری مورد هدف قرار میگیرد و آسمانی شد.
🍂در عملیات محرم، صبحگاهان سرد 16 آذرماه 1394 شهیدان مرادخانی، صحرایی و شیخالاسلامی در منطقه وادیترک سوریه به درجه رفیع شهادت نائل آمدند
🎙راوی: همرزم شهید
#شهید_سردار_محرمعلی_مرادخانی
#شهید_مصطفی_شیخ_الاسلامی
#شهید_روح_الله_صحرایی
#شهید_رضا_حاجی_زاده
📚
.
📝از انچه بر دیگران گذشت، درست زیستن را بیاموزیم°';🕯;'`°
#داستان اموزنده🎐
📚 @Dastane_amozande
استاد فاطمی نیا :
شخصی گرفتاري و مشکل مهمی برایش پیداشده بود.
کسی به او عملی یاد داده بود که چهل روزانجام دهد تا مشکلش حل شود. عمل را انجام میدهد و چهل روز تمام میشود اما مشكل برطرف نميشود.
میگوید: روزی اضطرابی دردلم افتاد و از منزل خارج شدم، پیرمردی به من رسید و گفت: آن مرد را میبینی (اشاره کرد به پیرمردی که عبا به دوش داشت و عرقچین سفیدی بر سر) ؛ گفت:مشکلت به دست او حل ميشود! (بعدا معلوم شد که آن شخص آقاشیخ رجبعلی خیاط است)
آقاشیخ رجبعلی آدم خاصی بود، خدابه او عنایت کرده بود.مجتهدین خدمت او زانو میزدند و التماس میکردند نظری به آنها بکند!
میگوید: خودم را باسرعت به شیخ رساندم و مشکلم را گفتم!
تا سخنم تمام شد گفت : چهار سال است که شوهر خواهرت مرده و تو یک سری به خواهرت نزده ای! توقع داری مشکلت حل شود!؟
میگوید: رفتم به خانه ی خواهرم ، بچه هایش گریه کردند و گله کردند؛ بالاخره راضیشان کردم و خوشحال شدند و رفتم.
فردا صبح اول وقت مشکلم حل شد.
تمام رفتارها و اعمال ما در زندگي مان تاثير دارد. براي مثال همان طور كه اگر دلي را بشكنيم ، ممكن است تاثير منفي بر زندگي مان بگذارد ، اگر دلي را هم بدست آوريم ، تاثير مثبت خواهد گذاشت.
منشا بسياري از مشكلات و گره ها در زندگي مردم ، اعمال و رفتار آنهاست ، اما به محض مواجهه با گرفتاري ، آن را ناشي از سحر و جادو ميدانند ، و به جاي توجه و مراقبه بر اعمالشان ، به سراغ دعانويس ها ميروند!
.
📝از انچه بر دیگران گذشت، درست زیستن را بیاموزیم°';🕯;'`°
#داستان اموزنده🎐
📚 @Dastane_amozande
🔴 هرچه به خدا نزدیکتر میشوی، مجازات خطایت هم سنگینتر میشود
عارفی در نیشابور بود که هرکس او را کوچکترین آزاری میداد، به بلایی گرفتار میشد. پس مردم شهر همه از او میترسیدند.
روزی جوانی او را دید و گفت:
خوشا به حالت، من هم دوست داشتم مانند تو عارف شوم تا دیگران از من بترسند و در پی آزار من نباشند.
عارف تبسمی کرد و گفت:
مَثَل عارف، مانند کسی است که شیری سوار شده. درست است همه از او میترسند ولی خود او بیشتر از همه میترسد. چون کوچکترین خطای او باعث دریده شدنش به دست شیری خواهد بود که بر پشتش نشسته است.
هر چقدر به خدا نزدیکتر میشوی، مردم از تو میترسند و تو از خودت! چون کوچکترین معصیت و خطای تو خدا را بسیار سنگین میآید و سخت مجازاتت میکند.
═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═
.
📝از انچه بر دیگران گذشت، درست زیستن را بیاموزیم°';🕯;'`°
#داستان اموزنده🎐
📚 @Dastane_amozande
#سلام_امام_زمانم_
#سلام_مولای_من♥
چه خوشبختم که صبحم 🌱
با سلام بر شما آغاز می شود 🌱
و ابتدا عطر یاد شما در قلبم می پیچد🌱
چه روز دل انگیزی است 🌱
روزی که نام شما بر سردرش باشد 🌱
و شمیم شما در هوایش ...🌱
من در پناه شما آرامم ،
دلخوشم ، زنده ام ...
شکر خدا که شما را دارم ...🌱
🌤 #اللهم_عجل_لولیک_الفرج
🌹🍃🌹🍃
34.39M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌺 قصه جعفر پلنگ را شنیدی؟
..........
اگر حالت خوب شد و اشکت جاری شد برای مردم غزه دعا کن
#مهدوی_ارفع
#امام_رضا
#فاطمیه
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
مردی درحالیکه به قصرها و خانههای زیبا مینگریست به دوستش گفت:
«وقتی این همه اموال را تقسیم میکردند ما کجا بودیم.»
دوست او دستش را گرفت و به بیمارستان برد و گفت: « وقتی این بیماریها را تقسیم میکردند ما کجا بودیم ! »
انسان زمانی که پیر میشه تازه میفهمه نعمت واقعی همون سلامتی، خانواده، عشق، شادی، باهم بودن، انرژی جوانی و ...
"همین چیزای ساده بوده که همیشه داشته ولی هرگز بهشون اهمیت نداده و دنبال نداشته ها بوده "🌹
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
.
📝از انچه بر دیگران گذشت، درست زیستن را بیاموزیم°';🕯;'`°
#داستان اموزنده🎐
📚 @Dastane_amozande
🔴 تسبیح خانم فاطمه زهرا (عليها السلام) بعد از نماز
از امیرالمومنین (عليه السلام) نقل شده که فاطمه زهرا (عليها السلام) از پدرش خدمتکاری خواست که در کارهای خانه به وی خدمت کنند رسول خدا (صلّى اللّه عليه و آله و سلّم) به جای خدمتکار تسبیح را به آن حضرت و علی (عليه السلام) آموخت و فرمود آیا چیزی به شما یاد ندهم که از خادم بهتر است؟
وقتی که داخل رختخواب شدید 34 مرتبه الله اکبر و 33 مرتبه سبحان الله و 33 مرتبه الحمدلله بگوئید. فاطمه (عليها السلام) دوبار گفت: این ذکر را به جای خادم از خدا و رسول قبول کردم و بعد از آن حضرت برای مسلمانان یادگار ماند و از تعقیبات اکیده است تا جائی که حضرت صادق (عليه السلام) فرموده: تسبیح فاطمه زهرا (عليها السلام) بعد از هر نماز بر من محبوب تر است از هزار رکعت نماز در هر روز، و حضرت فاطمه (عليها السلام) در ریسمانی از پشم به عدد تکبیرات گره زده بود با شمردن آنها تکبیر و تسبیح می گفت تا عمویش حمزه شهید گردید آن حضرت از خاک قبر حمزه تسبیحی درست کرد و چون اباعبدالله الحسین (عليه السلام) شهید شد از تربیت پاک او تسبیح درست کردند زیرا آن تربیت مقدس دارای فضیلت و مزیت است.
منبع: داستان ها وحکایت های نماز
گردآورنده: رحیم کارگر محمدیاری
➥.
📝از انچه بر دیگران گذشت، درست زیستن را بیاموزیم°';🕯;'`°
#داستان اموزنده🎐
📚 @Dastane_amozande
🌼بعد از هر گناه توبه کنید تا خداوند متعال به شما رحم کند!
✍️یک قاضی بسیار مؤمنی در زمان حکومت دنبلیها در شهر خوی به نام شیخ صادق بود. روزی پیرزنی فقیر و بینوا از جوانی نزد او شکایت برد که مرغ مرا این جوان دزدیده است. قاضی آن جوان را احضار کرد و جوان بعد از شنیدن شکایت آن پیرزن، بلافاصله به گناه خود بدون هیچ سخنی اعتراف کرد و سرش را پایین انداخت.
قاضی که خیلی ناراحت بود و تصمیم گرفته بود تا او را به اشدّ مجازات برساند از این اعترافِ جوان خشمش فروکش کرد و دلش به حال او رحم آمد. قیمت مرغِ پیرزن را خودش داد و او را بخشید. بعد از رفتن شاکی و متهم، شاگرد قاضی که یک جوان بود و در محکمه حاضر بود، دید حالِ قاضی دگرگون شد؛ و میگفت: خدایا! این جوان به خطای خود اعتراف کرد و من در صددِ اثبات گناه او برنیامدم.
اگر اعتراف نمیکرد با تحقیقی که در محل میکردم، آبروی او را میبردم و به شدیدترین وجه مجازاتش میکردم. خدایا! من نیز بر جهل و نادانیام در برابر تو اعتراف میکنم که مرا با قضاوتی اشتباه به دستِ خودم، جهل مرا بر خودم و دیگران اثبات نکنی.
خدایا! من در برابر تو به ناتوانی خودم اعتراف میکنم که مرا با قرار دادن در فلاکت و بدبختی، ناتوانی مرا به دیگران اثبات نکنی. خدایا! ناتوانی بیش نیستم که به همه چیز ابتدای کار اعتراف میکنم، دستم را بگیر و مرا ببخش و مرا نَیازمای که من، خود را میشناسم و تو مرا بهتر از من میشناسی.
.
#داستان اموزنده🎐
📚 @Dastane_amozande