❣بسم الله الرّحمن الرّحيم ❣
#❤️هر روز یک سلام به حضرت جانان
✋💚السلام علیک يَا ابْنَ الْعُلُومِ الْكَامِلَةِ
السلام علیک يَا ابْنَ السُّنَنِ الْمَشْهُورَةِ
✋💚سلام بر تو اى فرزند علوم كامل الهى
سلام بر تو اى فرزند سنن و قوانين معروف آسمانى🌺
مولای من!
خوشا به حالِ کسی که
خلوتش را شما پُر کرده اید..
صاحبِ دلهای بیقرار ...😭😭😭
❤️❤️ #لیّن_قلبی_لولی_امرک
☀️#اللّهم_عجّل_لولیّک_الفرج_و_العافیة #و_النّصر 🌹🍃🌹🍃
🔆على (علیه السلام ) در كنار پيامبر (صصل الله علیه وآله و سلم ) در غار حراء
غار حراء كه در قلّه كوه بسيار بلندى در مكّه قرار گرفته و اكنون به آن كوه جبل النور مى گويند، از عجائب معنوى تاريخ اسلام است ، پيامبر (ص ) قبل از بعثت ، سالى يك ماه تمام به غار حراء مى رفت و شب و روز در آنجا بود و به عبادت مى پرداخت و هر وقت ماه به پايان مى رسيد، از كوه سرازير مى شد و يكسره كنار كعبه مى آمد و آن را هفت بار طواف مى كرد و سپس به خانه خود باز مى گشت ، پيامبر (ص ) در همان لحظه اى كه به مقام رسالت رسيد، و وحى بر او نازل شد، در همان ماهى بود كه طبق معمول هر سال ، در غار حراء به سر مى برد.
جالب اينكه طبق قرائن و احاديث ، على (ع ) (كه در آن هنگام كمتر از ده سال داشت ) به حضور پيامبر (ص ) در غار حرا مى رفت و در جوار آن حضرت به عبادت مشغول مى شد، چنانكه در نهج البلاغه آمده ، على (ع ) فرمود:
و لقد كان يحاور فى كل سنة بحراء فاراه و لا يراه غيرى .
پيامبر (ص ) هر سال در غار حراء به عبادت مى پرداخت ، و كسى جز من او را نمى ديد.
📚داستان دوستان، جلد پنجم، محمد محمدى اشتهاردى
.
.
📝از انچه بر دیگران گذشت، درست زیستن را بیاموزیم'
🖌 #داستان اموزنده🎐
🕯📖 https://eitaa.com/joinchat/2597912663C7cbd2ba099 ☕️🌿•
✨﷽✨
🔴چشم انتظاری والدین پس از مرگ
آیت الله سیدعبدالله جعفری(ره) ، از شاگردان علامه طباطبایی(ره)
با وجود کهولت سنی که داشتند برنامه شان این بود که هر هفته یک روز را کنار قبر مادرشان می روند و روز دیگر را در کنار قبر پدرشان حاضر می شدند.
در یکی از روزهای سرد زمستانی به ایشان عرض کردم: هوا خیلی سرد است و ممکن است بیماریتان تشدید شود، اگر صلاح می دانید امروز از رفتن به قبرستان منصرف شوید.
فرمودند: « ... این را بدانید که انتظار پدر و مادر از فرزندانشان پس از فوتشان بیشتر از حال حیاتشان می باشد که آن ها به زیارت و دیدارشان بروند».
شادی روح اموات حمد و فاتحه ای بخوانیم⚘
📚 سلوک با همسر، صفحه ۵۷
.
.
📝از انچه بر دیگران گذشت، درست زیستن را بیاموزیم'
🖌 #داستان اموزنده🎐
🕯📖 https://eitaa.com/joinchat/2597912663C7cbd2ba099 ☕️🌿•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎤علامه محمد تقی جعفری
🦊داستان شیر و روباه و گرگ
.
.
📝از انچه بر دیگران گذشت، درست زیستن را بیاموزیم'
🖌 #داستان اموزنده🎐
🕯📖 https://eitaa.com/joinchat/2597912663C7cbd2ba099 ☕️🌿•
✍داستان_کوتاه
در زمان حضرت موسے(ع) پسر مغروری بود که دختر ثروتمندی گرفتہ بود. عروس مخالف مادرشوهـر خود بود.
پسر به اصرار عروس، مجبور شد مادر پیر خود را بر ڪول گرفتہ بالای کوهـے ببرد، تا مادر را گرگ بخورد.
مادر پیر خود را بالای ڪوہ رساند، چشم در چشم مادر ڪرد و اشڪ چشم مادر را دید و سریع برگشت.
به موسے(ع) ندا آمد برو در فلان ڪوہ مهـر مادر را نگاہ ڪن.
مادر با چشمانی اشڪبار و دستانے لرزان، دست بہ دعا برداشت. و میگفت: خدایا! ای خالق هـستے! من عمر خود را کرده ام و برای مرگ حاضرم، فرزندم جوان است و تازهـداماد، تو را بہ بزرگیات قسم میدهـم، پسرم را در مسیر برگشت بہ خانهـاش، از شر گرگ در امان دار. ڪہ او تنهـاست.
ندا آمد: ای موسے(ع)! مهـر مادر را میبینے؟ با اینکه جفا دیدہ ولے وفا میکند.
بدان من نسبت به بندگانم از این پیرزن نسبت به پسرش مهـربانترم.
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
.
.
📝از انچه بر دیگران گذشت، درست زیستن را بیاموزیم'
🖌 #داستان اموزنده🎐
🕯📖 https://eitaa.com/joinchat/2597912663C7cbd2ba099 ☕️🌿•
📚داستان کوتاه
روزی پدر و پسری بالای تپهای خارج از شهرشان ایستاده بودند و آن بالا همان طور که شهر را تماشا میکردند با هم صحبت میکردند.
پدر میگفت: اون خونه را میبینی؟
اون دومین خونهایه که من تو این شهر ساختم.
زمانی که اومدم تو این کار فکر میکردم کاری که میکنم تا آخر باقی میمونه...
دل به ساختن هر خانه میبستم و چنان محکم درست میکردم که انگار دیگه قرار نیست خراب شه...
خیالم این بود که خونه مستحکمترین چیز تو زندگی ما آدماست و خونههای من بعد از من هم همینطور میمونن.!!
اما حالا میدونی چی شده؟
صاحب همین خونه از من خواسته که این خونه را خراب کنم و یکی بهترش را براش بسازم...
این خونه زمانه خودش بهترین بود ولی حالا...!
این حرف صاحبخونه دل منو شکست ولی خوب شد...
خوب شد چون باعث شد درس بزرگی را بگیرم....
درسی که به تو هم میگم تا تو زندگیت مثل من دل شکسته نشی و موفقتر باشی...
پسرم تو این زندگی دو روزه هیچ چیز ابدی نیست، تو زندگی ما هیچ چیزی نیست که تو بخوای دل بهش ببندی جز خالقت.
چرا که هیچچیز ارزش این را نداره و هیچکس هم چنین ارزشی به تو نمیتونه بده...
"فقط خدایی که تو را خلق کرده ارزش مخلوقش را میدونه و اگر دل میخوای ببندی همیشه به کسی ببند که ارزشش را بدونه و ارزشش را داشته باشه "
═ೋ❅🖋☕️❅ೋ.
.
📝از انچه بر دیگران گذشت، درست زیستن را بیاموزیم'
🖌 #داستان اموزنده🎐
🕯📖 https://eitaa.com/joinchat/2597912663C7cbd2ba099 ☕️🌿•
✨﷽✨
🚫نهى از منکر امام (علیه السلام)
🔖ابوبصیر گوید: در کوفه براى زنى قرآن مى خواندم . یک بار در موردى با او شوخى کردم ! بعد از مدتى که به خدمت امام باقر علیه السلام رسیدم مرا مورد مذمت و سرزنش قرار داد و فرمود: کسى که در خلوت مرتکب گناه شود خداوند به او نظرلطف نمى کند. چه سخنى به آن زن گفتى ؟
از روى شرم و حیا سر در گریبان افکندم و توبه کردم .
📌امام باقر علیه السلام فرمود: شوخى با زن نامحرم را تکرار نکن.
📚بحارالانوار، ج 46، ص 297.
↶
.
.
📝از انچه بر دیگران گذشت، درست زیستن را بیاموزیم'
🖌 #داستان اموزنده🎐
🕯📖 https://eitaa.com/joinchat/2597912663C7cbd2ba099 ☕️🌿•
📚عابد روزه دار و زن بهشتى
در ميان بنى اسرائيل (قبل از سلام) عابدى يك عمر طولانى به عبادت خدا اشتغال داشت، در عالم خواب به او گفته شد فلان زن از دوستان تو در بهشت است.
وقتى بيدار شد، سراغ آن زن را گرفت تا او را پيدا كرد، سه روز او را مهمان خود نمود، تا ببيند او چه عملى انجام مى دهد كه اهل بهشت شده است، وى در اين سه روز ديد، او يك زن عادى است، شبها كه عابد شب زنده دارى مى كند، او مى خوابد، روزها كه عابد روزه مى گيرد، او روزه نمى گيرد ...
تا اينكه: به او گفت: "آيا غير از آنچه از تو ديدم عمل ديگرى ندارى؟" او گفت "نه به خدا سوگند، اعمالم همين است كه ديدى"، عابد اصرار كرد كه فكر كن و بياد بياور كه چه عمل نيكى دارى ...
سرانجام زن گفت: من يك خصلت دارم (كه همواره راضى به رضاى خدا مى باشم) اگر در سختى باشم، آرزوى آسانى نمى كنم، اگر بيمار باشم، آرزوى سلامتى نمى كنم و اگر در گرفتارى باشم آرزوى آسايش نمى كنم (بلكه پسندم آنچه را جانان پسندد).
عابد جريان را دريافت، دستش را بر سرش زد و گفت: "سوگند به خدا اين خصلت (رضا به رضاى الهى) خصلت بزرگى است كه عابدها از داشتن آن عاجزند.
📚 مجموعه ورّام، ص 230
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•.
.
📝از انچه بر دیگران گذشت، درست زیستن را بیاموزیم'
🖌 #داستان اموزنده🎐
🕯📖 https://eitaa.com/joinchat/2597912663C7cbd2ba099 ☕️🌿•
#داستان_آموزنده
🔆هوشيارى در صدور فتوا
عصر مرجعيت حضرت آيت اللّه العظمى بروجردى (ره ) بود، در مساءله ازدواج مرد مسلمان با زن اهل كتاب (يهودى ، مسيحى يا مجوسى )فتواى ايشان (بر خلاف مشهور) اين كه ازدواج مرد مسلمان - خواه ازدواج دائم باشد يا ازدواج موقت - با زن اهل كتاب جايز است ، در آن زمان شاه (محمّد رضا پهلوى مخلوع ) تصميم گرفته بود با يك دختر ايتاليائى ازدواج دائم كند، دستگاه شاهى ، عده اى را در چند نوبت نزد آيت اللّه بروجردى فرستاد تا فتواى آقا را در مورد فوق بدست آورد، آنها هدف خود را نمى گفتند، بلكه به صورت عادى براى گرفتن چنان فتوائى ، رفت و آمد مى كردند.
آيت اللّه بروجردى از قضيه آگاه شد و فهميد كه رژيم مى خواهد با گرفتن اين فتوا، مدركى داشته باشد.
آقا روايات باب را دوباره برسى كردند، ولى نظرشان باز همان شد كه ازدواج مرد مسلمان با زن غير مسلمان را صلاح جامعه اسلامى نمى دانستند، و پى آمدهاى شوم آن را درك مى كردند، در پاسخ به استفتاء آنان چنين نوشت : مشهور بين اعاظم فقهاء اماميّه ، حرمت ازدواج دائم ، با كتابيّه (زن مسيحى يا يهودى يا مجوسى ) است .
به اين ترتيب آن مرجع بزرگ با توجه به مسائل اجتماعى و سياسى و شرائط زمان و مكان و هوشيارى در صدور فتوا، به گونه اى پاسخ داد تا طاغوتيان از فتواى او بهره بردارى سوء نكنند و مصالح اجتماع را به خطر نيندازند.
📚داستان دوستان، جلد پنجم، محمد محمدى اشتهاردى
.
.
📝از انچه بر دیگران گذشت، درست زیستن را بیاموزیم'
🖌 #داستان اموزنده🎐
🕯📖 https://eitaa.com/joinchat/2597912663C7cbd2ba099 ☕️🌿•
🔴 ياد خدا
مردي براي اصلاح به آرايشگاه رفت در بين كار گفتگوي جالبي بين آنها در مورد خدا صورت گرفت.
آرايشگر گفت:من باور نميكنم خدا وجود داشته با شد مشتري پرسيد چرا؟
آرايشگر گفت: كافيست به خيابان بروی و ببيني مگر ميشود با وجود خداي مهربان اينهمه مريضيو درد و رنج وجود داشته باشد؟
مشتري چيزي نگفت و از مغازه بيرون رفت به محض اينكه از آرايشگاه بيرون آمد مردي را در خيابان ديد با موهاي ژوليده و كثيف با سرعت به آرايشگاه برگشت و به آرايشگر گفت مي داني به نظر من آرايشگر ها وجود ندارند مرد با تعجب گفت :چرا اين حرف را ميزني؟
من اينجاهستم و همين الان موهاي تو را مرتب كردم مشتري با اعتراض گفت: پس چرا كساني مثل آن مرد بيرون از آريشگاه وجود دارند
آرایشگر گفت: آرايشگر ها وجود دارند فقط مردم به ما مراجعه نميكنند.
مشتري گفت: دقيقا همين است خدا وجود دارد فقط مردم به او مراجعه نميكنند. براي همين است كه اينهمه درد و رنج در دنيا وجود دارد.
.
.
📝از انچه بر دیگران گذشت، درست زیستن را بیاموزیم'
🖌 #داستان اموزنده🎐
🕯📖 https://eitaa.com/joinchat/2597912663C7cbd2ba099 ☕️🌿•
فقیه و عالم برجستهای که از همسرش کتک میخورد
شیخ جعفر کاشفالغطاء از بزرگترین علمای شیعه در قرن 13 هجری بود که شایعه شده بود از همسرش کتک میخورد!
وقتی از او دراین باره پرسیدند گفت: "بله، عرب است، قدرتمند هم هست، قویالبنیه هم هست، گاهی که عصبانی میشود، حسابی مرا میزند. من هم زورم به او نمیرسد!"
وقتی پرسیدند چرا طلاقش نمیدهی گفت گفت: "این زن در این خانه برای من از اعظم نعمتهای خداست چون وقتی بیرون میآیم و در صحن امیرالمومنین میایستم و تمام صحن، پشت سر من نماز میخوانند، مردم در برابر من تعظیم میکنند. گاهی در برابر این مقاماتی که خدا به من داده، یک ذرّه هوا مرا برمیدارد. همان وقت میآیم در خانه کتک میخورم، هوایم بیرون میرود! این چوب الهی است، این باید باشد!"
به نقل از کتاب نفس از شیخ حسین انصاریان
💯
.
.
📝از انچه بر دیگران گذشت، درست زیستن را بیاموزیم'
🖌 #داستان اموزنده🎐
🕯📖 https://eitaa.com/joinchat/2597912663C7cbd2ba099 ☕️🌿•