eitaa logo
داستان راستان
11.5هزار دنبال‌کننده
407 عکس
111 ویدیو
3 فایل
مدیریت کانال: @salmanzadeh57 لینک کانال تبلیغات ارزان: https://eitaa.com/joinchat/3347906861C14c82f0d0b
مشاهده در ایتا
دانلود
🌸🍃🌸🍃 قاطعانه صحبت کنید، نه تهاجمی : داشتن روحیه ی پرخاشگری نشان دهنده ی اعتماد به نفس نیست؛ بلکه زورگویی شما را نشان می دهد. هنگامی که خودتان را باور نداشته باشید، به راحتی و بدون اینکه بخواهید، قلدری و دیگران را تهدید می کنید. سعی کنید در اظهار نظر های خود، بدون اینکه تهاجمی عمل کنید و شخصیت دیگران را زیر سوال ببرید قاطعانه سخن گفتن را تمرین کنید. بخاطر داشته باشید هیچگاه نمی توانید بدون اینکه روی خودتان کنترل داشته باشید، اعتماد به نفستان را افزایش دهید. همواره با صدا و لحن مناسب حرف بزنید و نسبت به طرز ایستادن خود حساس باشید @DastaneRastan
🌸🍃🌸🍃 پیرمردی با پسر و عروس و نوه اش زندگی میکرد. او دستانش می لرزید و چشمانش خوب نمیدید و به سختی می توانست راه برود. هنگام خوردن شام غذایش را روی میز ریخت و لیوانی را بر زمین انداخت و شکست. پسر و عروس از این کثیف کاری پیرمرد ناراحت شدند: باید درباره پدربزرگ کاری بکنیم وگرنه تمام خانه را به هم می ریزد. آنها یک میز کوچک در گوشه اطاق قرار دادند و پدربزرگ مجبور شد به تنهایی آنجا غذا بخورد. بعد از این که یک بشقاب از دست پدربزرگ افتاد و شکست دیگر مجبور بود غذایش را در کاسه چوبی بخورد، هروقت هم خانواده او را سرزنش میکردند پدر بزرگ فقط اشک میریخت و هیچ نمیگفت. یک روز عصر قبل از شام پدر متوجه پسر چهار ساله خود شد که داشت با چند تکه چوب بازی میکرد. پدر روبه او کرد و گفت: پسرم داری چی درست میکنی؟ پسر با شیرین زبانی گفت: دارم برای تو و مامان کاسه های چوبی درست میکنم که وقتی پیر شدید در آنها غذا بخورید! یادمان بماند که: "زمین گرد است..." @DastaneRastan
🌸🍃🌸🍃 امام صادق عليه السلام می فرماید: 🔵 احْذَرُوا اهْوائَكُمْ كَما تَحْذَرُونَ اعْدائكُمْ فَلَيْسَ شَى‏ءٌ اعْدين لِلَّرجالِ مِنْ اتِّباعِ اهْوائِهِمْ وَ حَصائِدِ الْسِنَتِهِمْ «1» از هوس‏ها بترسید همان‏طور كه از دشمنان (سر سخت) خود می ترسید زيرا براى انسان هيچ چيز دشمن‏تر از پيروى هوس‏ها و نتايج زبان او نيست! شرح كوتاه‏ بدون شك دشمنان داخلى از دشمنان خارجى خطرناكترند و به همین دليل هوس‏هاى سركش كه از درون وجود انسان او را تحت تأثير قرار می‏دهند از هر دشمنى براى انسان خطرناكتر محسوب می‏شود. هواپرستى چشم و گوش انسان را كر و كور می کند. فروغ عقل را می گيرد، چهره حقایق را در نظر او دگرگون می‏سازد و سرانجام وى را به پرتگاه فساد می‏كشاند. سفينة البحار- جلد دوم، ماده «هوى» @DastaneRastan
🌸🍃🌸🍃 میدونستید که گاهی کینه ها فرصت نفس کشیدن در هوای پاک و نسیم دل انگیز بندگی را از آدم می گیره؟؟... 👌بعضیا از بوی گند و تعفن کینه در حال دست و پا زدن و جون کندنن ، تعجب نداره، چون حکایت اینا ، حکایت همون مرد کنّاس و فاضلاب کشه که وقتی گذرش به بازار عطارا افتاد ، از بوی عطر افتاد و بیهوش شد... مردم که نمیشناختنش برا بهوش آوردنش گلاب و عطر آوردن اما دیدن حالش بدتر شد.... یه اهل دلی اونجا بود که اونو میشناخت گفت : چیکار می کنید؟ شما که دارید اونو می کشید... دوای این که گلاب و عطر نیست.... یه نفر بره یه مقدار عذره و کثافت بیاره... کثافات رو که اوردن گذاشت جلو دماغ طرف.... یه مرتبه یه نفس عمیق کشید و گفت: آخیش! حال اومدم... فقط منو سریع از این بازاررببرید تا نمردم... 😊 🔹کینه دل ما رو اینجوری آلوده می کنه... دل ما حرم خداست ، لطفا حریم این حرم رو نشکنید ، دل حرم خداست پس نگذارید با کینه آلوده بشه... رو سینه را چون سینه‌ها هفت آب شو ازکینه‌ها وآنگه شراب عشق را پیمانه شو پیمانه شو باید که جمله جان شوی تا لایق جانان شوی گر سوی مستان می‌روی مستانه شو مستانه شو @DastaneRastan
🌸🍃🌸🍃 ﻣﻮﺭﭼﮕﺎﻥ ﺑﺎ ﻫﻢ ﺣﺮﻑ نمی زنند ، ﺍﻣﺎ ﺩﺳﺘﻪ ﺟﻤﻌﯽ ﺩﺍﻧﻪ ﺟﻤﻊ می کنند. ﺯﻧﺒﻮﺭﻫﺎ ﺑﺎ ﻫﻢ ﺣﺮﻑ نمی زنند ، ﺍﻣﺎ ﺩﺳﺘﻪ ﺟﻤﻌﯽ ﺧﺎﻧﻪ می سازند. ﭘﺮﺳﺘﻮﻫﺎ ﺑﺎ ﻫﻢ ﺣﺮﻑ نمی زنند، ﺍﻣﺎ ﺩﺳﺘﻪ ﺟﻤﻌﯽ ﺑﻪ ﺳﻔﺮ می روند. ﺁﺩﻣﻬﺎ ﺑﺎ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﺧﻮﺏ حرف می زنند...ﺗﻨﻬﺎ ﺁﺫﻭﻗﻪ ﺟﻤﻊ می کنند . ﺗﻨﻬﺎ ﺧﺎﻧﻪ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺑﻨﺎ ﻣﯽ ﮐﻨﻨﺪ ﻭ ﺗﻨﻬﺎ ﺳﻔﺮ می کنند. براستی ﮐﻪ ﺁﺩﻣﯽ ﺗﻨﻬﺎ ﺗﺮﯾﻦ ﻣﻮﺟﻮﺩ ﺭﻭﯼ ﺯﻣﯿﻦ ﺍﺳﺖ... 👤ژان پل سارتر @DastaneRastan
🌸🍃🌸🍃 🍃وَتر: به معنای فرد است؛ فردی که شبیه او شیء ای نیست و هر که را که به او شریک و شبیه، کسی را قرار ندهد او را فرد و تنهایش نمی گذارد‌. در زیارت عاشورا عبارت «وَالْوِتْرَ الْمَوْتُورَ» یعنی امامی که فَرد بود و الْمَوْتُور شده بود، و در میدان جنگ از سوی مسلمانان و پیروان نبی خدا (ص) تنها گذاشته شد؛ برای همین در واقعه عاشورا اراده و امر خدا بر آن بود که حضرت أباعبداللّه الحسین علیه السَّلام آخرین نفر از افراد سپاه اسلام باشد که شهید می شود و در میدان جنگ در ظهر عاشورا وَتر و فرد باقی مانده بود و الْمَوْتُورَ شده بود چون هیچ یک از یاران اش زنده نمانده بودند و از طایفه مردان فرزندش امام سجاد علیه السَّلام و سبط اش امام باقر علیه السَّلام فقط باقی مانده بودند که یکی بیمار بود و قدرت جنگ نداشت و دیگری طفلی پنج ساله بود و شرایط رزم بر او فراهم نبود، و مابقی قافله عاشورا نیز طایفه نسوان بودند که جنگ بر آنان حرام بود. اگر در روز عاشورا امام حسین علیه السَّلام اولین نفری بودند که جنگ می کردند یاران دیگرش به یاری او می شتافتند، پس وَالْوِتْرَ الْمَوْتُورَ نمی شدند چون نبایستی امام خود را تنها می گذاشتند، در حالی که اراده خداوند بر آن بود در ظهر عاشورا حضرت وَالْوِتْرَ الْمَوْتُورَ در زمین کربلا بمانند و شهید شوند زیرا حق تعالی وَتر است، پس دوست داشت حبیب خود را وَتر و تنها در میان رزم خویش ببیند. در روایت است کسی که به تنهایی در میدان جنگ با کافران شمشیر بزند حق تعالی بر او در عرش بر فرشتگان اش مباهات می ورزد. حق تعالی در کلام وحی می فرماید: وَ اللَّهُ مَعَكُمْ وَ لَنْ يَتِرَكُمْ أَعْمالَكُمْ (۳۵_محمد)  یعنی خداوند با مجاهدان خویش است و چنین نیست آنان را با اعمال نیک شان فرد و تنها بگذارد و تمام پاداش و اعمال نیک آنان را در آخرت اداء نماید، بلکه در زندگی دنیا نیز آن فردِ وترِ صمد در سختی ها و مصائب در کنار آنهاست؛ چنانچه در ابتدای آیه فوق می فرماید: فَلا تَهِنُوا وَ تَدْعُوا إِلَی السَّلْمِ وَ أَنْتُمُ الْأَعْلَوْنَ در برابر دشمنان سست نشوید و آنان را به صلح و سلام دعوت نکنید که شما برترید و من شما را با اعمال تان تنها نمی گذارم که فقط پاداش اعمال تان در آخرت دریافت کنید بلکه در کنار اعمال نیک شما که برای رضای من کردید و شریکی بر من قرار ندادید و در دنیا چیزی شبیه من در قدرت و جایگاه و ذات من ننمودید در دنیا کنار شما هستم و یاری تان خواهم کرد. یکی از اسماء الهی وَتر است و کسی که بر او شریکی و شبیه ای قرار ندهد و برای رضای خدا و طبق خواسته او در رضای او، عمل صالحِ متناسب با خواسته او انجام دهد و در این راه مجاهدت نماید در زمان سختی اگر خدای خود را با نام "یَاوَتْر" صدا و به یاری طلبد بی تردید حق تعالی آن بنده را منفرد در سختی ها رها نخواهد کرد. @DastaneRastan
🌸🍃🌸🍃 امیرالمؤمنین حضرت علی علیه السَّلام فرمودند: وَ مَا يَغْدِرُ مَنْ عَلِمَ کَيْفَ الْمَرْجِعُ آن كس كه از بازگشت خود به قيامت آگاه باشد خيانت و نيرنگ ندارد. نهج البلاغه @DastaneRastan
🌸🍃🌸🍃 در زمان جنگ های اولیه ایران و عثمانی، دولت عثمانی از توپ خاصی استفاده می کرد که نام آن "قمپز "بود. این توپ را معمولا با مقدار زیادی باروت و کهنه پارچه پر می کردند، به هنگام شلیک تنها صدای مهیبی ایجاد می کرد، بدون آنکه اثر تخریبی داشته باشد. همین صدای بلند باعث تضعیف روحیه و ایجاد رعب بین سپاه ایران می شد، در نتیجه در اوایل با همین حیله ساده دولت عثمانی به پیروزی های قابل توجهی دست یافت. بعد ها ایرانی ها متوجه این حیله جنگی شدند و وقتی صدای این توپ می آمد، می گفتند :نترسید، چیزی نیست " قمپز در کردن ". از آن به بعد این اصطلاح میان مردم رایج شد که فلانی "قمپز در کرده"، یعنی شخص مورد نظر از خودش بیش از اندازه تعریف می کند و به تمام کار هایش شاخه و برگ دروغی می دهد، در حالی که در واقعیت هیچ کار مهمی انجام نداده است. @DastaneRastan
داستان راستان
🌸🍃🌸🍃 #قصه_دویست_و_بیست_و_نهم 💢 خشم یهود و آتش زدن مردم نجران هنوز مرد نجرانی سخن خود را تمام نکرده
🌸🍃🌸🍃 💢زنده شدن جرجیس پس از هر مرگ اما جرجیس به اذن پروردگار باز هم مقاومت کرد. در بار سوم سرش را با میخ های بزرگی سوراخ کردند و سرب داغ درون آن سوراخ ها ریختند. آنگاه ستون بزرگی را روی سینه او انداختند. شب هنگام فرشته ای از جانب پروردگار نزد جرجیس آمد و بشارتش داد که خداوند او را از فتنه ظالمان نجات خواهد داد و او را به صبری دوباره دعوت کرد و گفت؛ تو را چهار بار خواهند کشت اما پروردگار مجددا تو را زنده خواهد کرد. پادشاه که مقاومت و زنده بودن دوباره جرجیس را دید، به تمام جادوگران خود دستور داد تا هرکس هرچه توان دارد به کار بگیرد تا جرجیس را بکشد. یکی از ساحران سمی قوی به او داد. سمی که قادر بود تمام مردم زمین را از بین ببرد و اما باز هم جرجیس به اذن پروردگار زنده ماند. جادوگری که به او سم داد، بعد از زنده ماندن جرجیس به او ایمان آورد و به این وسیله حکمران دستور قتل جادوگر را صادر کرد. جرجیس به دستور پادشاه قطعه قطعه شد و بدنش درون چاهی انداخته شد. بعد از مرگ جرجیس بادی سیاه شروع به وزیدن کرد. بادی که همراه با رعد و برق بود و کوهها به لرزه در آمد. در این هنگام میکائیل بر بالای چاهی که جرجیس را در آن انداخته بودند، حاضر شد و از جرجیس خواست تا به اذن پروردگار از جا برخیزد و بار دیگر نزد پادشاه رود. هنگامی که جرجیس نزد پادشاه رفت، فرمانده لشکریان پادشاه به همراه چهار هزار نفر به جرجیس ایمان آوردند. اما پادشاه دستور داد تا همه را گردن بزنند. آنگاه بار دیگر دستور قتل جرجیس را داد. به دستور او سربی داغ در بینی او ریخته شد و بر چشم و سرش میخ هایی کوبیده شد. با این حال باز هم کشته نشد، تا آنکه او را در آتش بزرگی سوزاندند و خاکسترش را بر باد سپردند. خداوند به فرشتگان دستور داد تا خاکسترهای او را جمع کنند و دوباره او را زنده ساخت. جرجیس بار دیگر به میان مجوسیان بازگشت. شخصی از آن قوم رو به جرجیس گفت؛ ما اکنون روی چهارده تخت نشسته ایم و میزی بزرگ در مقابل ما قرار دارد. این ها هر کدام از درختی خاص است. از خداوند بخواه تا بر هر یک از این چوبها پوست و برگ و میوه ای برویاند. چیزی نگذشت که تمام چوبهای خشکیده مجددا سبز شده و میوه دادند. ولی باز پادشاه و یارانش به او ایمان نیاوردند و دستور داد تا با اره او را از وسط به دو نیم کنند و بدنش را داخل دیگی از سرب بیندازند و ذوب کنند. مدتی بعد اسرافیل به اذن پروردگار، پیکر ذوب شده او را وارونه ساخت و خواست تا به اذن خداوند دوباره زنده شود. (داستان پیامبران، اکبری، ص 270 و 271.) 💢 پایان زندگی جرجیس بار دیگر جرجیس در برابر چشم مردم زنده شد. اکثر مردم به او ایمان آوردند اما پادشاه باز به او ایمان نیاورد و دستور داد یارانش شمشیر به دست به او حمله کنند. جرجیس رو به مردم گفت؛ در کشتن من عجله نکنید. آنگاه دست هایش را به سوی آسمان بلند کرد و گفت؛ خداوند اسم مرا در زمره شکیبایان درگاهت قرار بده که برای تقرب به تو هر سختی را به جان خریدم. لحظه ای بعد جرجیس در میان برق شمشیر آن مردم نادان به اذن پروردگار به لقاءاللّه پیوست. 💢 حکایتی کوتاه در زمان امامت امیرالمؤمنین علی علیه السلام ، مردی از سپاهیان عُمر در ناحیه ای از شام، دستور ساخت مسجدی را داد. اما هر بار که ستونهای مسجد را بالا می بردند بی هیچ دلیلی فرو می ریخت تا اینکه آن شخص به عمر نامه نوشت و از او کمک خواست. عمر نیز از امیرالمؤمنین علی علیه السلام کمک خواست و نامه ای به او نوشت. علی علیه السلام فرمود؛ آن محل، محلی است که اصحاب اُخدود سوزانده شدند و محلی است که پیامبری به دست مجوسیان به قتل رسید و همان جا دفن شده است. جنازه را که هنوز آغشته به خون تازه است را از محل خارج کنید و به مکانی دیگر منتقل کنید. داستان پیامبران، اکبری، ص 272. @DastaneRastan
🌸🍃🌸🍃 خداوندا شرم می کنم با زبانی صدایت کنم که سنگفرش گناه است وبا قلبی نجوا کنم که وابسته به دنیاست خدایا ما را در ردیف شیطان زدگان‌ قرار مده وقتی نماز میخوانم احساس می کنم هر چه می گویم تو صدایم را می شنوی از گناهم میگذری بی هیچ واسطه پاسخم را میدهی @DastaneRastan
🌸🍃🌸🍃 آیا می دانید، چرا خوشبخت بودن مشکل است؟ چون از رها کردن چیزهایی که باعث غمگینی ما می شود، سر باز می زنیم. چون کلید خوشبختی خودمان را، در جیب دیگران قرار داده ایم و باور نداریم که خوشبختی مان در دستان خودمان است. کلید خوشبختی، درک این واقعیت است که آنچه برای شما رخ می دهد مهم نیست، بلکه چگونگی پاسخ شما مهم است. خوشبخت کسی نیست که مشکلی ندارد. بلکه کسی است که با مشکلاتش، مشکلی ندارد. بیشتر وقت ها ما به دنبال آن هستیم که دیگران خوشبخت مان کنند و بیشتر اوقات آنها نمی توانند خوشبختی را که ما به دنبالش هستیم برایمان ایجادکنند. چرا؟ چون فقط یک نفر مسئول شادی و سعادت ماست و آن یک نفر خودمان هستیم. پس والدین، همسر یا فرزند نمی توانند خوشبختی ما را رقم بزنند. آنها فقط این شانس را دارند که در سعادت ما سهیم شوند. خوشبختی فقط در درون ماست. @DastaneRastan