🌸🍃🌸🍃
#امید
امید چیز خوبی است
مثل آخرین سکه
مثل آخرین بلیط
مثل آخرین گلوله
مثل آخرین کشتی
آخرین سکه نمی گذارد که غرورت بشکند
آخرین بلیط نمی گذارد که
ناامید از ترمینال ها برگردی
آخرین گلوله نمی گذارد که سرباز اسیر شود
کسی که امید دارد
فقیر نیست
همیشه چیزی دارد
یادم رفت از آخرین کشتی بگویم
آخرین کشتی حتی اگرهم نیاید
نمی گذارد که نام دریا و مسافرت از یادت برود.
@DastaneRastan
🌸🍃🌸🍃
#امید
از گابریل گارسیا می پرسند:
اگر بخواهی کتابی صد صفحه ای درباره امید بنویسی، چه می نویسی؟
گفت:
99 صفحه رو خالی میذارم . صفحه آخر
می نویسم:
"یادت باشه دنیا گرده،
هر وقت احساس کردی به آخر رسیدی
شاید در نقطه شروع باشی"
زندگی ساختنی است؛
نه ماندنی..
بمان برای ساختن»
نساز برای«ماندن».
منتطرنباش کسی برایت گل بیاورد!
خاک را زیر و روکن...
بذر را بکار،
از آن مراقبت کن
گل خواهد داد.
@DastaneRastan
🌸🍃🌸🍃
سه داستان کوتاه زیبا 3 ثانیه وقت میگیره :
روزى روستاييان تصميم گرفتند براى بارش باران دعا كنند در روزيكه براى دعا جمع شدند تنها يك پسربچه با خود چتر داشت ،
این یعنی #ایمان...
كودك يك ساله اى را تصور كنيد زمانيكه شما اورابه هوا پرت ميكنيد او ميخندد زيرا ميداند اورا خواهيد گرفت اين يعنى #اعتماد...
هر شب ما به رختخواب ميرويم ما هيچ اطمينانى نداريم كه فردا صبح زنده برميخيزيم با اين حال هر شب ساعت را براى فرداكوك ميكنيم اين يعنى #امید
برايتان "ایمان ، اعتماد و امید به خدا" را آرزو میکنم
@DastaneRastan
🌸🍃🌸🍃
#امید
مردی در قاهره خواب میبیند که برای رهایی از فقر باید به اصفهان برود و آنجا بخت خود را آزمایش کند.
او عازم اصفهان می شود, داروغه ی شهر دستگیرش می کند و او ماجرای خوابش را تعریف میکند. داروغه به طعنه میگوید؛
مردک من سه بار خواب دیدم که در حیاط خانه ای در قاهره در جوار درخت انجیر و .. گنجی نهفته است و هیچکدام را جدی نگرفته ام, آنوقت تو این یاوه ها را جدی گرفته ای؟!
سپس به او پولی میدهد و میگوید گورت را گم کن و دیگر اینجا نبینمت.
مرد قاهره ای به دیار خود بازمیگردد, پای درخت انجیری که در حیاط خانه اش است را میکند و گنج را صاحب میشود.
"بورخس" این داستان را تعریف میکند تا عبارت کافکا برای ما تداعی شود؛
امید فقط برای ناامیدان وجود دارد.
برای کسانی که هیچ چیز ندارند,
برای ناامیدانی که محکوم به امیدواری هستند.
آنان که چاره ای جز امیدوار بودن ندارند.
داستان بورخس مرزها را در می نوردد, از قاهره به اصفهان و از خیال تا واقعیت.
تا نمونه ی درخشانی باشد از رئالیسم جادویی.
حکایتی که واقعیت و خیال را در هم می امیزد و خاطرنشان می سازد که خوابها تعبیر می شوند مادامی که آنها را جدی بگیری. رویا ها محقق می شوند مادامی که آنها را فرونگذاری.
هرچند که واقعیت به گونه ای مهلک ناامید کننده است, اما از یاد نبریم که ما محکوم به امیدواری هستیم.
مارکس در نامه ای به یکی از دوستانش می نویسد؛ شرایط نومیدوار جامعه ای که در آن زندگی میکنم, مرا آکنده از امید می سازد.
@DastaneRastan
🌸🍃🌸🍃
#سوادزندگی
#امید
آموختم که هیچ دارویی ، نمیتواند همچون " اُمید "
آدمی را ایستاده نگه دارد !
آموختم که در همه حال و همه وقت باید عشق ورزید
حتی در زمان خستگی ، بیماری و یاس .
آموختم که جنگیدن همیشگی
برای نداشته ها
چشم ها را به روی داشته هایمان می بندد
گاهی باید با خیالی آسوده زندگی کرد
رها از هر نبردی و شکستی . . .
آموختم که هیچ دارویی ،
نمیتواند همچون "اُمید"
زندگی بیاورد ، عشق ببخشد . .
@DastaneRastan