eitaa logo
داستان راستان
11.4هزار دنبال‌کننده
429 عکس
120 ویدیو
3 فایل
مدیریت کانال: @salmanzadeh57 لینک کانال تبلیغات ارزان: https://eitaa.com/joinchat/3347906861C14c82f0d0b
مشاهده در ایتا
دانلود
🌸🍃🌸🍃 حسين مكاري مي گويد: در ايامي كه حضرت جواد عليه السلام در بغداد و نزد خليفه در نهايت جلالت بود، من با خود گفتم: حضرت به مدينه برنخواهد گشت. چون اين خيال در خاطر من گذشت، ديدم آن حضرت سر به زير افكند. سپس سر بلند كرد و در حالي كه رنگ مباركش زرد شده بود، به من فرمود: اي حسين! نان جو با نمك نيمكوب در حرم پيامبر خدا صلي الله عليه و آله نزد من بهتر است از آنچه مشاهده مي كني. ٥٠ص٤٨ @DastaneRastan
🌸🍃🌸🍃 حسين مكاري مي گويد: در ايامي كه حضرت جواد عليه السلام در بغداد و نزد خليفه در نهايت جلالت بود، من با خود گفتم: حضرت به مدينه برنخواهد گشت. چون اين خيال در خاطر من گذشت، ديدم آن حضرت سر به زير افكند. سپس سر بلند كرد و در حالي كه رنگ مباركش زرد شده بود، به من فرمود: اي حسين! نان جو با نمك نيمكوب در حرم پيامبر خدا صلي الله عليه و آله نزد من بهتر است از آنچه مشاهده مي كني. ٥٠ص٤٨ @DastaneRastan
🌸🍃🌸🍃 حسين مكاري مي گويد: در ايامي كه حضرت جواد عليه السلام در بغداد و نزد خليفه در نهايت جلالت بود، من با خود گفتم: حضرت به مدينه برنخواهد گشت. چون اين خيال در خاطر من گذشت، ديدم آن حضرت سر به زير افكند. سپس سر بلند كرد و در حالي كه رنگ مباركش زرد شده بود، به من فرمود: اي حسين! نان جو با نمك نيمكوب در حرم پيامبر خدا صلي الله عليه و آله نزد من بهتر است از آنچه مشاهده مي كني. ٥٠ص٤٨ @DastaneRastan