🌸🍃🌸🍃
#قصه_شصت_و_ششم:
#تاریخ_جادوگری:
4⃣1⃣ #قسمت_چهاردهم
🔰رازِ مگوی کابالا:
✍کاهنان با تراشیدن هر خدا برای یک پدیده مانند آفتاب، بارش باران، طغیان رود نیل، حاصلخیزی خاک و... مذهب و مذهبی بودن را به شدت برای مردم سخت می کردند و با این کار دین را تماماً در انحصار خود در می آوردند. طبیعی است که این خدایان بی شمار که هر یک آیین و مناسک خاص پرستش خود را داشتند(این مناسک ثابت نبود و همواره دچار تغییر می شد) مذهبی سخت و پیچیده را پدید می آوردند که مردم عادی قادر به درک و یادگیری آن نبودند. اینگونه بود که مردم به ناچار محتاج کاهنان میشدند. کاهنان به مردم اینگونه القا می کردند که فقط ایشانند که زبان خدایان را میفهمند و سایر مردم نمیتوانند به شخصه با خدایان ارتباط بگیرند.
🗿اما این همه ی ماجرا نبود.طبیعتاً اعتقاد به خدای یگانه مساویست با پذیرش یک قادر مطلق و بی نیاز.اما اگر تعداد خدایان زیاد شود چه؟! آنگاه قدرت هر خدا و حوزه اختیاراتش محدود به حدودی خواهد شد.این یعنی شاهد مجموعه ای از خدایان آسیب پذیر خواهیم بود که هر کدام دارای نقاط قوت و صد البته نقاط ضعف مختص به خود هستند.
🔮خدایان مصری مانند انسانها موجوداتی نیازمند و دارای قدرت های محدود و متفاوت تصور می شدند که با یکدیگر به جنگ میپرداختند، پیروز می شدند، شکست میخورند، عاشق می شدند، بنده ی نفس و هوا و هوس خویش می گشتند، به خطاهای مختلف و متعدد مبتلا می گشتند و...
دقیقا همینجاست که یک پرسش مهم پدید می آید. آیا ممکن است خدایانی که از یکدیگر شکست می خورند،روزی مقهور قدرت آدمیان گردند؟! آیا خدایانی که اشتباه می کنند و هرآن ممکن است با اشتباهات خود جهان را دچار یک چالش جدید کنند، می توانند تا ابد پادشاهان ایده آلی برای جهان باشند؟! آیا ممکن نیست که روزی آدمیان بتوانند از ایشان پادشاهان موفق تری گردند؟! بدون شک پاسخ همه ی این پرسش ها مثبت است. شک نکنید که با تصور مشتی خدای عجیب و غریب که خود با هزار و یک مشکل دست به گریبانند، رویای جهانی که آدمیان بر خدایان حکومت می کنند کاملا دست یافتنی خواهد بود.
از نظر حقیر مهمترین ویژگی کابالا که آن را چون تاج بر سر همه ی اندیشه های شیطانی و نفسانی تاریخ بشر قرار می دهد، پیروزی انسان ها بر خدایان و سلطنت بر عالم.
@DastaneRastan
داستان راستان
🌸🍃🌸🍃 #زندگینامه_معصومین #قسمت_سیزدهم #امام_حسن_علیه_السلام 💢 حرکت از کوفه به مدینه امام حسن (ع) پس
🌸🍃🌸🍃
#زندگینامه_معصومین
#قسمت_چهاردهم
#امام_حسین_علیه_السلام
💢 امام حسین (ع ) که بود؟
امام حسین ( ع ) پسر دوم امام علی ( ع ) ( پسر عموی پیامبر و امام اول شیعیان ) و حضرت فاطمه (س ) ( دخت گرامی پیامبر ) و نوه ی حضرت محمد(ص) است. امام حسین ( ع ) امام سوم شیعیان و برادر امام حسن ( ع ) است که پس از ایشان به امامت رسیدند. او از خاندان بنی هاشم و از قبیله قریش است و حضرت زینب(س) و ام کلثوم از خواهران ایشان هستند.
کنیه حسین بن علی، «ابوعبدالله» است. ابوعلی، ابوالشهداء (پدر شهیدان)، ابوالاحرار (پدر آزادگان) و ابوالمجاهدین (پدر جهادکنندگان) از دیگر کنیه های او است. ( شیخ مفید، الارشاد، 1413ق، ج2، ص27)
حسین بن علی(ع) القاب فراوانی مانند سید شباب أهل الجنة (سرور جوانان اهل بهشت) ، زکیّ، طیب، وفی، سید، مبارک، نافع، الدلیل علی ذات اللّه، رشید، و التابع لمرضاة اللّه دارد. ( ابن ابی الثلج، تاریخ الائمه، 1406ق، ص28 )
💢 تولد امام حسین (ع ) و داستان نامگذاری ایشان
حسین بن علی در سوم شعبان در مدینه به دنیا آمد و بنابر قول مشهور، تولد او در سال چهارم قمری بوده است. (یعقوبی، تاریخ الیعقوبی، بیروت، ج2، ص246 ) با این حال برخی تولد او را در سال سوم قمری دانسته اند. (کلینی، الکافی، 1365ش، ج1، ص463 )
چون خبر ولادتش به پیامبر گرامی اسلام (ص ) رسید، به خانه حضرت علی (ع ) و فاطمه رفت و فرمود تا کودکش را بیاورد. اسما او را در پارچه ای سپید (س ) پیچید و خدمت رسول اکرم (ص ) برد، آن گرامی به گوش راست او اذان و به گوش چپ او اقامه گفت. به روزهای اول یا هفتمین روز ولادت با سعادتش، امین وحی الهی، جبرئیل، فرود آمد و گفت :سلام خداوند بر تو باد ای رسول خدا، این نوزاد را به نام پسر کوچک هارون (شبیر) که به عربی (حسین ) خوانده می شود نام بگذار. چون علی برای تو بسان هارون برای موسی بن عمران است،
و به این ترتیب نام پرعظمت "حسین " از جانب پروردگار، برای دومین فرزند فاطمه (س ) انتخاب شد. به روز هفتم ولادتش، فاطمه زهرا که سلام خداوند بر او باد، گوسفندی را برایش کشت ، و سر آن حضرت را تراشید و هم وزن موی سر فرزندش به عنوان عقیقه نقره صدقه داد.( کافی ، ج 6، ص .33 )
در گزارش های تاریخی شیعه و اهل سنت آمده است که پیامبر هنگام تولد او گریست و از شهادتش خبر داد. ( شیخ مفید، الارشاد، 1413ق، ج2، ص129 )
💢 نقل شده است که امّ فضل همسر عباس بن عبدالمطلب خواب دید که قطعه ای از بدن پیامبر در دامن او (ام فضل) گذاشته شد و پیامبر در تعبیر خوابش گفت که فاطمه پسری به دنیا خواهد آورد و تو دایه او خواهی بود و از همین رو وقتی حسین(ع) متولد شد، ام فضل دایگی اش را بر عهده گرفت. ( شیخ مفید، الارشاد، 1413ق، ج2، ص 129 ) برخی منابع مادر عبدالله بن یقطر را نیز دایه امام حسین(ع) دانسته اند، ولی گفته اند حسین(ع) از هیچ یک از آن دو شیر نخورد. (سماوی، ابصار العین، 1419ق، ص93. )
@DastaneRastan