eitaa logo
داستان راستان
11.4هزار دنبال‌کننده
429 عکس
115 ویدیو
3 فایل
مدیریت کانال: @salmanzadeh57 لینک کانال تبلیغات ارزان: https://eitaa.com/joinchat/3347906861C14c82f0d0b
مشاهده در ایتا
دانلود
🌸🍃🌸🍃 مرد سرمایه داری در شهری زندگی میکرد اما به هیچکس ریالی کمک نمیکرد. فرزندی هم نداشت. و تنها با همسرش زندگی میکرد. در عوض قصابی در آن شهر بود که به نیازمندان گوشت رایگان میداد. روز به روز نفرت مردم از شخص سرمایه دار بیشتر میشد مردم هرچه او را نصیحت میکردند که این سرمایه را برای چه کسی میخواهی؟ در جواب میگفت نیاز شما ربطی به من ندارد. بروید از قصاب بگیرید... تا اینکه او مریض شد احدی به عیادتش نرفت و در نهایت در تنهایی جان داد. هیچ کس حاضر نشد به تشییع جنازه او برود... همسرش به تنهایی او را دفن کرد اما از فردای آن روز اتفاق عجیبی در شهر افتاد دیگر قصاب به کسی گوشت رایگان نداد. او گفت کسی که پول گوشت را پرداخت میکرد دیروز از دنیا رفت...!! هیچوقت زود قضاوت نکنیم... @DastaneRastan
🌸🍃🌸🍃 برای دوست داشتن دیگران لازم نیست که هر بار آنها را ببوسید و کاسه‌های برنجتان را میان گرسنگان تقسیم کنید و یا مدام تکرار کنید که دوستشان دارید. بلکه عشق حقیقی آن است که دیگران را کمتر در معرض قرار دهید و بگذارید خودشان باشند و آنگونه که می‌خواهند زندگی کنند. و همانی باشند که خود می‌خواهند، نه آنگونه که شما می‌خواهید. ‎ @DastaneRastan
🌸🍃🌸🍃 یک عده ای هستند که ما همیشه از رو ظاهر آن ها قضاوتشان میکنیم... پیش خود میگوییم:ببین اصلا مشخص است در صورتش هیچ غمی نیست این بشر از هفت دولت آزاد است سر خوش است و فلان است و بهمان... ولی کافی است یک بار از بطن زندگی آن ها مطلع شوی،تا بفهمی چه غصه هایی در زندگی شان دارند که اگر یکی از آن ها را ما داشته باشیم کمرمان خم میشد... بیایید هیچوقت آدم ها را از روی ظاهرشان قضاوت نکنیم... همه مانند هم نیستند که بخواهند درد و غصه هایشان را میان این جماعت فریاد بزنند خیلی ها تو دار هستند میگویند،میخندند،میرقصند اما کافی است گوشه ای را پیدا کنند که کسی حواسش به آن ها نباشد ‎ @DastaneRastan
🌸🍃🌸🍃 مرد سرمایه داری در شهری زندگی میکرد اما به هیچکس ریالی کمک نمیکرد. فرزندی هم نداشت. و تنها با همسرش زندگی میکرد. در عوض قصابی در آن شهر بود که به نیازمندان گوشت رایگان میداد. روز به روز نفرت مردم از شخص سرمایه دار بیشتر میشد مردم هرچه او را نصیحت میکردند که این سرمایه را برای چه کسی میخواهی؟ در جواب میگفت نیاز شما ربطی به من ندارد. بروید از قصاب بگیرید... تا اینکه او مریض شد احدی به عیادتش نرفت و در نهایت در تنهایی جان داد. هیچ کس حاضر نشد به تشییع جنازه او برود... همسرش به تنهایی او را دفن کرد اما از فردای آن روز اتفاق عجیبی در شهر افتاد دیگر قصاب به کسی گوشت رایگان نداد. او گفت کسی که پول گوشت را پرداخت میکرد دیروز از دنیا رفت...!! هیچوقت زود قضاوت نکنیم... @DastaneRastan
🌸🍃🌸🍃 🔻توهّمِ هدایت🔻 ✍ آیات ۲۸ تا ۳۰ سوره اعراف، راجع به گروهی صحبت میکنه، که به یک بیماریِ خطرناکِ روحی مبتلا هستند. 😨 کسانی که خودشون رو به خدا می‌چسبونند، و کارهاشون رو به خدا منتسب می‌کنند، و همه‌ی کارهاشون رو به اسمِ و ، توجیه می‌کنند. حتّی کارهای زشتی که انجام میدن، میگن خدا به ما دستور داده این کارها رو بکنیم.😱 ❗️ هر غلطی که دوست دارن انجام میدن و یه توجیه دینی هم براش می‌تراشند. به نامِ و به نامِ خیانت می‌کنند. هر کارِ خلافی که دوست دارند، انجام میدن، سریع یه مُهرِ هم میزنن روش.😳 ❗️ میگن این دستورِ خداست، دستورِ دینه، بزرگانِ ما هم همین کار رو می‌کردند و... میگن ما داریم دستوراتِ خدا رو پیاده می‌کنیم.😳👇 🕋 وَ إِذَا فَعَلُوا فَاحِشَةً، قَالُوا وَجَدْنَا عَلَیْهَا آبَاءَنَا وَ اللهُ أَمَرَنَا بِهَا (اعراف/۲۸) 💢 هنگامی که کارِ زشتی انجام می دهند می‌گویند: «بزرگان، و نیاکانِ خود را بر این عمل یافتیم. و خداوند ما را به آن فرمان داده است. ما دستوراتِ خدا را اجرا می‌کنیم» ❌ ای پیغمبر، بهشون بگو این وصله‌ها به خدا نمی‌چسبه. خدا هیچوقت دستور به انجامِ کارهای زشت نمیده:👇 🕋 قُلْ: إِنَّ اللهَ لَا یَأْمُرُ بِالْفَحْشَاءِ. (اعراف/۲۸) 💢 بگو: «خداوند هرگز به کارهای زشت فرمان نمی‌دهد.» ‼️ آخه نامردا! چرا دیگه کارهای زشتتون رو به می‌چسبونید. چرا از مایه میذارید. چرا رو خرجِ کثافت‌کاریهای خودتون می‌کنید.😡😠 پیغمبر! بهشون بگو خدا امرِ به چیزهای خوب میکنه، امرِ به و انصاف و قسط و... میکنه:👇 🕋 قُلْ أَمَرَ رَبِّی بِالْقِسْطِ. (اعراف/۲۹) 💢 بگو: «پروردگارم امر به عدالت کرده است.» ✅️ امّا نکته‌ی اصلی اینجاست: آخرِ آیه‌ی ۳۰ می‌فرماید اینها مشکلشون اینه که فکر می‌کنند فقط خودشون بنده‌ی خدا هستند، و بقیه 🐄🐑🐴 هستند. فکر می‌کنند فقط خودشون شدند، و بقیه کافرند.👇 🕋 یَحْسَبُونَ أَنَّهُم مُّهْتَدُونَ. (اعراف/۳۰) 💢 گمان می‌کنند هدایت یافته‌اند. 📣 این بدترین نوعِ گمراهی است. اینکه کسی یا کسانی خیال کنند که از بینِ همه‌ی مخلوقاتِ خدا، فقط خودشون شدند، و بقیه هیچی. این طرزِ تفکّر، همیشه در طولِ تاریخ مصیبت به بار آورده.😔 بسیاری از جنگها و کشتارها و ویرانی‌های تاریخِ بشر، ریشه‌اش همین‌جاست: 👈 توهّمِ حق به جانب بودن❌❌ گروه‌های تکفیری مثل داعش و... که اینهمه خون می‌ریزند، همین تفکّر رو دارند. فکر می‌کنند فقط خودشون هدایت شده هستند و بقیّه کافرند. 😔💔 هر جنایتی هم که می‌کنند، به اسمِ ، و به اسمِ انجام میدن. الان هم میدونم، تا اسم داعش اومد، بعضی‌ از ماها گفتیم: خب، ما که اینطوری نیستیم. این حرفا مالِ داعشی‌هاست. ما شده هستیم.😌 نخیر.❌ خواهر عزیز، برادر عزیز‼️ خیلی از ماها هم گرفتارِ این طرزِ تفکّر هستیم. فکر می‌کنیم خودمون هدایت شده هستیم و بقیه وِل معطلند.⚠ فکر می‌کنیم فقط ما آدم هستیم، بقیه یه مشت 🐄🐑🐴 هستند. فکر می‌کنیم فقط ما بنده‌های خوبِ خدا هستیم.😌 تازه کلّی هم سرِ خدا منّت میذاریم. پیش خودمون میگیم: مگه بهتر از ما هم رو کره‌ی زمین هست؟؟!😊 مسلمان هستیم، شیعه هستیم، انقلابی هستیم و... دیگه چی کم داریم.. ❌📣 این یک بیماری خطرناکه. بیمارانی که مبتلا به این بیماری هستند، غیر از خودشون، بقیه رو گمراه و نادان تصوّر می‌کنند. و دقیقاً به همین دلیل، برای خودشون حقّ تصرّف و دخالت در همه‌ی امور رو قائل هستند، و به راحتی همه رو می‌کنند.💔 به راحتی راجع به بقیه نظر میدن، و بقیه رو کافر و بی دین و... میکنند. به راحتی دیگران رو از هستی ساقط می‌کنند. برادر عزیز، خواهر عزیز!! ☝️ واقعی، هیچوقت خودش رو از دیگران برتر نمیدونه، و همیشه بین و است. واقعی از توهّمِ هدایت‌شدگی رهاست. ✔ واقعی در زندگی، خودش رو «مالکِ حقیقت» نمیدونه، بلکه «طالبِ حقیقت» میدونه. 👆👆 روی این جمله‌ی آخر بیشتر تامل کنیم: ➖ خوشبحال اونایی که همیشه خودشون رو «طالبِ حقیقت» میدونند، نه «مالکِ حقیقت». @DastaneRastan
🌸🍃🌸🍃 در بين بني اسرائيل قاضي اي بود كه ميان مردم عادلانه قضاوت مي كرد. وقتي كه در بستر مرگ افتاد، به همسرش گفت: هنگامي كه مُردم مرا غسل بده و كفن كن و چهره ام را بپوشان و مرا بر روي تخت (تابوت) بگذار. وقتي كه مُرد، همسرش طبق وصيت او رفتار كرد. پس از چند دقيقه كه روپوش را از روي صورتش كنار زد ناگهان كرمي را ديد كه بيني او را قطعه قطعه مي كند... از اين منظره وحشت زده شد! روپوش را به صورتش افكند، و مردم آمدند و جنازه او را بردند و دفن كردند. همان شب در عالم خواب، شوهرش را ديد. شوهرش به او گفت: آيا از ديدن كرم وحشت كردي؟ زن گفت: آري! قاضي گفت: سوگند به خدا! آن منظره وحشتناک به خاطر جانبداري من در قضاوت راجع به برادرت بود! روزي برادرت با كسي نزاع داشت و نزد من آمد. وقتي براي قضاوت نزد من نشستند، من پيش خود گفتم: خدايا حق را با برادر زنم قرار بده! وقتي كه به نزاع آنان رسيدگي نمودم، اتفاقا حق با برادر تو بود، و من خوشحال شدم. آنچه از كرم ديدي، مكافات انديشه من بود كه چرا مايل بودم حق با برادر زنم باشد و بي طرفي را حتي در خواهش قلبي ام حفظ نكردم... @DastaneRastan