eitaa logo
داستان راستان
11.6هزار دنبال‌کننده
406 عکس
107 ویدیو
3 فایل
مدیریت کانال: @salmanzadeh57 لینک کانال تبلیغات ارزان: https://eitaa.com/joinchat/3347906861C14c82f0d0b
مشاهده در ایتا
دانلود
🌸🍃🌸🍃 می گویند شخصی از راهی می گذشت. دید دو نفر گدا، سر یک کوچه جلوی دروازه خانه ای با یکدیگر گفتگو دارند و نزدیک است بینشان دعوا شود. آن شخص نزدیک شد و از یکی از آن ها سؤال کرد: «چرا با یکدیگر مشاجره و بگو مگو می کنید؟» یکی از گداها جواب داد: «چون من اول می خواستم بروم در این خانه گدایی کنم، این گدا جلوی مرا گرفته و می گوید: من اول باید بروم. بگو مگوی ما برای همین است». آن شخص تا این حرف را از دهن گدا شنید سرش را به سوی آسمان بلند کرد و به دو نفر گدا اشاره کرد و گفت: «گدا به گدا، رحمت به خدا.» یعنی گدا راضی نیست گدای دیگر از کیسه مردم روزی بخورد؛ پس رحمت به خدا که به هر دوی آن ها رزق و روزی می رساند. @DastaneRastan
🌸🍃🌸🍃 آورده اند که شخصی الاغ قشنگی جهت حاکم کوفه تحفه آورده بود. حاضرین مجلس به تعریف و توصیف الاغ پرداختند. یکی از حاضرین براي مزاح گفت: من حاضرم به این الاغ قشنگ خواندن بیاموزم. حاکم از شنیدن این سخن از کوره در رفت و به آن مرد گفت: الحال که این سخن را می گویی باید از عهده آن برآیی و چنانچه به این الاغ خواندن بیاموزي به تو جایزه بزرگی می دهم ولی چنانچه از عهده آن بر نیائی دستور می دهم تو را بکشند. آن مرد از مزاح خود پشیمان شده ناچاراً مدتی فرجه خواست و حاکم ده روز براي این کار به او فرصت داد. آن مرد الاغ را برداشت به خانه آورد حیران و سرگردان و نمی دانست این کار به کجا خواهد رسید. لاعلاج به بازار رفت و در بین راه بهلول را دید و چون سابقه آشنایی با او داشت دست به دامن او زد و قضیه مجلس حاکم و الاغ را براي او تعریف نمود. بهلول گفت غم مخور که این کار از دست من بر می آید و هر دستوري به تو می دهم عمل نما . پس به او دستور داد تا یکروز تمام به الاغ غذا ندهد و سپس در بین صفحات کتابی براي الاغ جو گذارد و کتاب را جلوي الاغ ورق بزند. الاغ چون گرسنه است با زبان جو هاي صفحات کتاب را برداشته و می خورد و گفت این عمل را هر روز به همین نحو تکرار نما. و روز دهم او را گرسنه نگهدار و وقتی به مجلس حاکم رفتی همان کتاب را با الاغ به نزد حاکم ببر. آن روز دیگر بین صفحات کتاب جو نگذار و آن کتاب را در حضور حاکم جلوي الاغ قرار بده. آن مرد به همین نحو عمل نمود و چون روز موعود فرا رسید الاغ را برداشته با کتاب به نزد حاکم برد و در حضور حاکم و جمعی از دوستانش کتاب را جلوي الاغ گذارد. الاغ بیچاره چون گرسنه بود به عادات روزهاي قبل که فکر می کرد بین صفحات کتاب، جو می باشد شروع به ورق زدن کتاب نمود و چون به صفحه آخر رسید و دید که جو بین صفحات نیست، بناي عرعر نمود و بدین وسیله خواست بفهماند که گرسنه است و حاضرین مجلس و حاکم که نمی دانستند چه ابتکاري در این عمل است، باور نمودند که در حقیقت الاغ می خواهد کتاب بخواند و همه در این کار متعجب بودند. ناچار حاکم بر عهد خود وفا نمود و انعام قابل توجهی به آن مرد داد. ‎ @DastaneRastan
🌸🍃🌸🍃 خالقا ! دوستت دارم ، چراغ راه من باش ، زندگی به سختیهایش می ارزد، اگر انتهای هر قصه اش تو باشی . میدانم زندگی همیشه فرصتی دوباره برای شروع میدهد که نامش فرداست. چراغ تو، راهها را بر من روشن میکند. من که ادامه ی راه را نمیبینم ، آینده پنهان است اما مهم نیست ، همین کافیست که تو راه را میببنی و من تورا.... به امید توزندگی میکنم ، حتی اگربهترین ها را از دست داده باشم ، چون زندگی کردن است که بهترین های دیگری را برایم میسازد. ‎ @DastaneRastan
🌸🍃🌸🍃 نبخشیدن باعث کوچک شدن افق نگاهت و پرشدن فضای ذهنت از چیزهایی میشود که هیچ نیازی به آنها نداری می بخشی چون به اندازه کافی قوی هستی که درک کنی همه آدم ها ممکن است خطا کنند… بخشیدن هدیه ای است که تو به خودت میدهی… به خاطر بسپار که آدم های ضعیف هرگز نمی توانند ببخشند… بخشیدن خصلت آدم های قوی است … بخشیدن یک اتفاق لحظه ای هم نیست … فقط قدرتمندها می بخشند… پس قوی بودن را انتخاب کن!! ‎ @DastaneRastan
🌸🍃🌸🍃 در آیه 31 سوره شوری به حول الله تدبر می‌کنیم: و ما أَنْتُمْ بِمُعْجِزينَ فِي الْأَرْضِ وَ ما لَکُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ مِنْ وَلِيٍّ وَ لا نَصيرٍ و شما هرگز نمی‌توانید در زمین از قدرت خداوند فرار کنید و غیر از خدا هیچ ولیّ و یاوری برای شما نیست. فرض کنیم در اداره‌ای 8 ساعت خدمت می‌کنیم و مبلغ 2 میلیون حقوق می‌گیریم. چقدر مواظب هستیم که رییس از ما رنجیده نشود و نهایت تلاش خود را می‌کنیم که رضایت او را کسب کنیم. در حالی‌که بعد از ساعت اداری دیگر رییس برای خودش رییس است نه برای ما و هیچ نقشی در خانواده و سلامتی ما و... ندارد. اگر بیندیشیم، نه تنها در وقت اداری بلکه در بیرون از وقت اداری و شبانه‌روزی رئیسی به نام خدا داریم که از رئیس اداره ما هوشیارتر است و نه تنها معیشت ما، بلکه سلامتی و عافیت ما و خانواده‌ی ما و زندگی پس از مرگ ما همه، در دست اوست. حال بیندیشیم، روزانه چقدر هوای رئیس کل زندگی‌مان (خدا) را داریم؟!! و سعی در کسب رضایت او می‌کنیم. اگر رئیس اداره از ما راضی نباشد ما می‌توانیم به واحدی دیگر برویم و با رئیس دیگری خدمت کنیم در‌حالی‌که اگر خدا از ما ناراضی باشد، به چه کسی می‌توانیم رجوع کنیم و معاذالله از او بخواهیم برای ما خدا باشد؟؟!!! ‎ @DastaneRastan
🌸🍃🌸🍃 شخص ثروتمندی خواست بهلول را در میان جمعی به سخره بگیرد به بهلول گفت:هیچ شباهتی بین من و تو هست؟ بهلول گفت:البته که هست مرد ثروتمند گفت:چه چیز ما به همدیگر شبیه است؟ بگو بهلول جواب داد: دو چیز ما شبیه یکدیگر است، یکی جیب من و کله تو که هر دو خالی است و دیگری جیب تو و کله من که هر دو پر است ... ‎ @DastaneRastan
🌸🍃🌸🍃 بعضی آدم ها سعی می کنند حقارتشان را با تحقیرِ دیگران بپوشانند ... توهین می کنند ، افترا می زنند ، و برچسب های زننده می چسبانند ... با این آدم هایِ "بی فکر" کاری نداشته باشید ... این ها اگر قدرتِ تفکر داشتند که بی شعوریشان را جار نمی زدند!! هر آدمِ عاقلی می داند که هیچ کس روی صفت و رفتاری متمرکز نمی شود مگر این که آن را به میزانِ زیاد در درونِ خودش داشته باشد... آدم هایِ سالم ، برای خودشان و دیگران ، ارزش قائلند ... آدم هایِ سالم، توهین نمی کنند !!! @DastaneRastan
🌸🍃🌸🍃 یکی از شاگردان شیخ بهایی نزد استاد خود رفت و از یکی دیگر از شاگردان او شکایت کرد که به‌خاطر بداخلاقی او توان دیدن او را ندارم. نمی‌خواهم هرگز در مکتب کنار او باشم. شیخ گفت: سعی کن او را با تمام صفات بدش تحمل کنی. شاگردش گفت نمی‌توانم. شیخ گفت: برو ایمان و علم خود را بالا ببر. هر اندازه ایمان و معرفت و علم انسان زیاد شود، راحت‌تر می‌تواند انسان‌های نادان را تحمل کند. علم، نوری است که اگر در قلب خود روشن کنی، جاهلان را خواهی شناخت و هرگز با جاهلان جاهلانه رفتار نخواهی کرد تا دردسری برای خود درست کنی. ‎ @DastaneRastan
🌸🍃🌸🍃 وقتی ما قرآن میخونیم، خدا داره با ما حرف میزنه... چون قرآن سخنِ خدا با ماست.. امّا وقتی که دعا می‌خونیم، ما داریم با خدا حرف میزنیم. یعنی برعکسه.. به همین دلیل، به دعا میگن قرآنِ صاعِد. یعنی قرآن صعود کننده و بالا رونده، در مقابلِ قرآنِ نازل. خدا رحمت کنه حاج آقا مجتبی تهرانی(ره) می‌فرمود: وقتی موقعِ قرآن خوندن، به دعاهای قرآنی می‌رسید: دعاهای قرآنی رو به قصدِ دعا بخونید، نه به قصدِ تلاوتِ قرآن. ایشون می‌فرمود: نمیشه که همه‌‌ش کلام الهی رو گوش کنی، خُب تو هم یه چیزی بگو. تو که سر تا پات احتیاجِ محضه. یه چیزی بخواه. اگر چه در قالب آیاتِ خودِ قرآن باشه. كلام خودِ خدا رو به کار بگیر، و باهاش حرف بزن. متنِ بعضی از این آیات به ما یاد میده كه چطور با خدا حرف بزنیم، و چه چیزی از او بخوایم. كما اینكه در قنوت این آیه رو میخونیم: رَبَّنَا آتِنَا فِی الدُّنْیَا حَسَنَةً، وَ فِی الْآخِرَةِ حَسَنَةً، وَ قِنَا عَذَابَ النَّارِ (بقره/۲۰۱) پروردگارا !! به ما در دنیا «نیکی» عطا کن. و در آخرت نیز «نیکی» مرحمت فرما. و ما را از عذابِ دوزخ نگاه دار. مجموعه حقیقت بندگی، حاج آقا مجتبی تهرانی. @DastaneRastan
🌸🍃🌸🍃 دست به دامن خدا که میشم، چیزی آهسته درون من به صدا در میاد؛ نترس... از باختن تا ساختنِ دوباره، فاصله‌ای نیست إنَّمَا أَمْرُهُ إِذَا أَرَادَ شَيْئًا أَنْ يَقُولَ لَهُ كُنْ فَيَكُونُ(یس،۸۲) فرمان نافذ او چنان است که چون اراده کند به محض اینکه گوید: «موجود باش» بلافاصله موجود خواهد شد. @DastaneRastan
🌸🍃🌸🍃 امیرالمؤمنین عليه السلام میفرمایند: مَن رَضِيَ مِنَ الدُّنيا بِما يُجزِئُهُ كانَ أيسَرُ ما فيها يَكفيهِ، ومَن لَم يَرضَ مِنَ الدُّنيا بِما يُجزِئُهُ لَم يَكُن فيها شَيءٌ يَكفيهِ هر كس به آن چه از دنيا كه كفايتش كند، راضى شود، كم ترين بهره دنيا براى او بس است؛ و آن كس كه به آن چه از دنيا كه كفايتش كند، راضى نشود، هيچ چيزِ دنيا وى را كفايت نكند. تحف العقول صفحه207 @DastaneRastan