حماسه آفرینی امام سجاد ع.mp3
8.82M
برشی از منبر حرم مطهر
حماسه های زین العابدین علیه السلام
منبر کوتاه
🔷زندگانی امام سجاد علیه السلام
🔶حماسه های زندگی حضرت
➖فلسفه بیماری حضرت در کربلا
▪️اشتیاق حضرت به شهادت در کربلا
حجتالاسلام ظهیری
@DastaneRastan
🌸🍃🌸🍃
#حکایت
نقل است که شیخ گفت:
دو برادر بودند ومادری، هر شب یک برادر بخدمت مادر مشغول شدی و یک برادر به خدمت خداوند مشغول بود.
آن شخص که به خدمت خدا مشغول بود با خدمت خدایش خوش بود برادر را گفت:
امشب نیز خدمت خداوند بمن ایثار کن. چنان کرد.
آن شب به خدمت خداوند سر بسجده نهاد در خواب دید که آوازی آمد که برادر ترا بیامرزیدیم وترا بدو بخشیدیم.
او گفت: آخر من به خدمت خدای مشغول بودم و او به خدمت مادر، مرا در کار اومیکنید؟
گفتند: زیرا که آنچه تو میکنی ما از آن بینیازیم ولیکن مادرت از آن بینیاز نیست که برادرت خدمت کند.
#تذکره_الاولیا_عطار
@DastaneRastan
🌸🍃🌸🍃
#قضاوت
مرد سرمایه داری در شهری زندگی میکرد
اما به هیچکس ریالی کمک نمیکرد.
فرزندی هم نداشت. و تنها با همسرش زندگی میکرد.
در عوض قصابی در آن شهر بود که به نیازمندان گوشت رایگان میداد.
روز به روز نفرت مردم از شخص سرمایه دار بیشتر میشد
مردم هرچه او را نصیحت میکردند که این سرمایه را برای چه کسی میخواهی؟
در جواب میگفت نیاز شما ربطی به من ندارد.
بروید از قصاب بگیرید...
تا اینکه او مریض شد
احدی به عیادتش نرفت و در نهایت در تنهایی جان داد.
هیچ کس حاضر نشد به تشییع جنازه او برود...
همسرش به تنهایی او را دفن کرد
اما از فردای آن روز اتفاق عجیبی در شهر افتاد
دیگر قصاب به کسی گوشت رایگان نداد.
او گفت کسی که پول گوشت را پرداخت میکرد دیروز از دنیا رفت...!!
هیچوقت زود قضاوت نکنیم...
@DastaneRastan
🌸🍃🌸🍃
#تلنگر
واسه تکتک لحظههایی که میتونستی مثل خودشون جواب بدی،
دل بشکنی و بهشون بدی کنی، ولی نکردی، به خودت افتخار کن بقیه فکر کردن سکوت کردی چون جوابی نداشتی،
اما تو سکوت کردی چون نمیتونی مثل اون آدما باشی.
بحث، بحثِ اصالت و ریشهست!
@DastaneRastan
🌸🍃🌸🍃
#حدیث_روز
امیرالمؤمنین علیهالسلام فرمودند:
من ابتلى فصبر و أعطى فشكر، و ظلم فغفر و ظلم فاستغفر أولئك لهم الأمن و هم مهتدون.
هر كه مبتلا شود و صبر كند
و عطايش دهند و شكر كند
و ظلم بيند و ببخشد
و ظلم كند و آمرزش طلبد
آنان در امانند و آنها هدايت يافتگانند....
نهج الفصاحه حدیث ۲۹۹۰
@DastaneRastan
🌸🍃🌸🍃
پادشاهی دستور داد تا چند سگ وحشی تربیت کنند تا هر کسی که از او اشتباهی سر زد را جلوی آنها انداخته تا با درندگی تمام او را بدرند.
روزی یکی از وزرا رأیی داد که موجب پسند پادشاه نبود دستور داد که او را جلوی سگها بیندازند.
وزیر گفت : « من ده سال خدمت شما را کردهام و ده روز تا اجرای حکم از شما مهلت میخواهم.»
پادشاه گفت این هم ده روز مهلت.»
وزیر رفت پیش نگهبان سگها و گفت : «میخواهم به مدت ده روز خدمت این سگها را بکنم.»
نگهبان پرسید : «از این کار چه فایدهای میبری..؟»
وزیر گفت : « به زودی خواهی فهمید .»
نگهبان گفت : «پس چنین کن.»
وزیر شروع به فراهم کردن اسباب راحتی برای سگها کرد و دادن غذا ، شستشوی
آنها و هر کاری که لازم بود را انجام داد.»
ده روز گذشت و وقت اجرای حکم فرا رسید دستور دادند که وزیر را جلوی سگها بیندازند. مطابق دستور عمل شد و خود پادشاه هم نظارهگر ماجرا بود ولی با صحنهی عجیبی روبرو شد.
همهی سگها به پای وزیر افتادند و تکان نمیخوردند..!
پادشاه پرسید : « با این سگها چه کردهای ..!؟»
وزیر پاسخ داد : « ده روز خدمت این سگها را کردم فراموش نکردند ولی ده سال خدمت شما را کردم همه را فراموش کردید.»
پادشاه سرش را پایین انداخت و دستور به آزادی وزیر داد.
@DastaneRastan
🌸🍃🌸🍃
در زمان حضرت عیسی بن مریم علیه السلام زنی بود پرهیزکار و باخدا
وقت نماز کارش را رها می کرد و مشغول نماز میشد.
روزی مشغول پختن نان بود که موذن با بانگ اذان مردم را به نماز فرا خواند.
این زن دست از نان پختن کشید و مشغول نماز شد، زمانی که به نماز ایستاد،
شیطان در وی وسوسه کرد و گفت، ای زن تا تو از نماز فارغ شوی همه نان های تو میسوزد.
زن در دل خود جواب داد:
اگر همه نان ها بسوزد، بهتر است تا این که روز قیامت تنم به آتش دوزخ بسوزد و به عذاب گرفتار شوم.
شیطان بار دیگر وسوسه کرد:
ای زن! پسرت در تنور افتاد و بدنش سوخت زن در دل جواب داد:
اگر خداوند مقدر کرده است که من در حال اقامه نماز باشم و پسرم در آتش تنور بسوزد، من به قضای خدا راضیام و نماز خود را رها نمیکنم اگر خدا مصلحت بداند او را از سوختن نجات میدهد.
در این هنگام شوهر زن از راه رسید، زن را مشاهده کرد که مشغول نماز است و تنور هم روشن میباشد.
درون تنور نان ها را دید که پخته شده ولی نسوخته و فرزندش در میان آتش مشغول بازی است و به قدرت خدا آتش در او اثر نکرده است.
وقتی زن از نماز فارغ شد مرد دست او را گرفت نزدیک تنور آورد و گفت:
داخل تنور را نگاه کن، وقتی زن به درون تنور آتش نظر کرد، دید فرزندش سالم و نان ها کاملاً پخته شده بدون آنکه سوخته باشد، زن فوراً سجده شکر و سپاس خداوند بزرگ را به جای آورد.
شوهر، فرزند خود را برداشت و پیش حضرت عیسی علیه السلام برد و داستانش را برای حضرت تعریف کرد.
حضرت عیسی علیه السلام فرمود:
برو از همسرت بپرس چه کرده و با خدای خود چه رابطه ای داشته؟
شوهر آمد و از او سوال نمود.
زن پرهیزکار پاسخ داد:
من با خدای خود عهد کرده ام چند عمل نیک را انجام دهم. آنها از این قرار است:
اول اعمال آخرت را بر کار دنیا مقدم بدارم.
دوم از آن روزی که خود را شناختم بدون وضو نبوده ام.
سوم همیشه نماز خود را در اول وقت میخوانم،
چهارم اگر کسی بر من ستم کرد و مرا دشنام داد کینه او را در دل نمیگیرم و او را به خدا واگذارم.
پنجم در کارهای خود به قضای الهی راضی هستم.
ششم سائل را از در خانه ام مایوس نکنم.
هفتم نماز شب را ترک ننمایم.
حضرت عیسی علیه السلام فرمودند:
اگر این زن مرد بود، پیغمبر میشد، برای اینکه اعمال پیغمبران را انجام میدهد و شیطان نمیتواند او را فریب دهد.
#شيطان_در_كمينگاه_ص٢٣٣
@DastaneRastan
🌸🍃🌸🍃
#نیایش_شبانه
خدایا !
یاریمان کن بتوانیم افکار پریشان خود را
رهایی بخشیم ....
و دلمان را مالامال از نور تو گردانیم
راه رسیدن به تو دشوار است
ما را توان تحمل این دشواری عنایت کن
و در تاریکخانه این دنیا تنها رهایمان نکن
همچنان که تنهایمان نگذاشتهای
مرحم دل غمگینمان باش
تا بتوانیم پیام شادی را به دل هستی برسانیم.
مهربانا !
به ما بیاموز آنگاه خوشبخت خواهیم بود
که در خوشبخت کردن دیگران سهیم باشیم
و تلاشمان را در یاری رساندن به دیگر انسانها فزونی بخش ....
آمین
@DastaneRastan
🌸🍃🌸🍃
#سوادزندگی
دور خودت دایره ای بکش
دایره ای به وسعتِ بیخیال بودن...
دایره ای که قضاوتهای بی منطقِ دیگران را، از افکارت تمیز دهد...
باور کن هیچ چیز در این جهان برقرار نمی ماند!
اتفاقات برای افتادنند...
زبان برای حرف زدن..
و لحظه ها برای گذشتن ...
به همین سادگی!
همه چیز مهیاست تا فقط زندگی کنی.
قضاوت هایشان را بیخیال...
اگر زبانی بیهوده چرخیده
دلیلی ندارد فکری هم بیهوده مشغولِ چرایی اش باشد...
شاد باش و خوبی کن!
فرصت زیادی نمانده....زندگی کن..
@DastaneRastan
🌸🍃🌸🍃
#شغلت_را_عوض_كن
حجت الاسلام قرائتی:
من خودم به درد آخوندی نمیخوردم. یک عده هم غصه من را میخوردند و میگفتند: قرائتی تو در اخلاق که گیر داری، صدا هم که نداری، نمیتوانی روضه هم بخوانی، پس به چه درد آخوندی میخوری؟!
و لذا در یک روستا هم که رفتم مرا بیرون کردند. گفتند: تو نمیتوانی روضه بخوانی. مرا بیرون کردند، یعنی نامه نوشتند به امام جمعه کاشان آیتالله یثربی که ما این شیخ را نمیخواهیم.
روضه میخواندم و مردم میخندیدند.(خنده حضار).
هرچه روضه میخواندم مردم میخندیدند. نامه نوشتند بابا این را نمی خواهیم!
من ،قرائتی روضهخوان ورشکسته هستم.
بعد شغلم را عوض کردم و پای تخته سیاه آمدم،کارم گُل کرد.
اگر کسی در کنکور رفوزه میشود نگوید: خاک بر سرم! دو سال است پشت کنکور ماندم. برو خیاطی کن ممکن است لباس عروس بدوزی دویست هزار تومان(به پول اون زمان) مزدش بشود.
چه کسی گفته شما حتماً دانشگاه بروی؟ ممکن است کسی در دانشگاه رد شود و در حوزه قبول شود. در حوزه رد شود و در تجارت موفق شود.
حدیث داریم اگر در یک شغلی شکست خوردید، نگویید: بخت من بد است. شغلت را عوض کن ..
@DastaneRastan
🌸🍃🌸🍃
انسان سه گونه میمیرد:
مرگ روح
مرگ وجدان
مرگ جسم
مرگ روح یعنی : شکستن وقار و غرور یک انسان به دست دیگری......
مرگ وجدان :
یعنی استفاده از انسانها برای مقاصد شخصی بدون هیچ گونه پشیمانی و ترحمی.......
مرگ جسم : یعنی ایستادن نفس و تپش قلب........
دردناکترین مرگ ها، مرگ روح است....
وحشتناک ترین مرگ ها، مرگ وجدان....
و آسان ترین مرگ ها مرگ جسم.......
@DastaneRastan
🌸🍃🌸🍃
اگر یک شخص ثروتمند که به او اطمینان و اعتماد داری؛ به تو بگوید نگران نباش وغصّهی بدهیهایت را نخور، خیالت راحت باشد، من هستم...
ببین این حرف او چقدر به تو آرامش میبخشد و راحت میشوی
خدای مهربان که غنی و تواناست به تو گفته است:
ألَیسَ اللهُ بِِکافٍ عَبدَهُ
آیا خداوند برای کفایت امور بنده اش بس نیست؟
یعنی ای بندهی من ، برای همهی کسری و کمبودهای دنیوی و اخرویات من هستم.
این سخن خدا چقدر تو را راحت می کند و به تو آرامش می بخشد؟!
«ألا بِذِکرِ اللهِ تَطمَئِنُّ القُلوبُ،»
دلها با یاد خدا آرامش می یابد.
خدا مهربانتر از آن چیزیست که تو فکر میکنی
#حاج_اسماعيل_دولابي
@DastaneRastan