🌸🍃🌸🍃
#حدیث_روز
حضرت محمد (ص) میفرمایند:
أزهَدُ الناسِ مَنِ اجتَنَبَ الحَرامَ .
زاهدترين مردم كسى است كه از حرام دورى مى كند .
امالي شیخ صدوق،ص 72،ح 41
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
🌸🍃🌸🍃
#توبه_نصوح
نصوح مردى بود شبیه زنها ،صدایش نازک بود صورتش مو نداشت و اندامی زنانه داشت او با سوءاستفاده از وضع ظاهرش در حمام زنانه کار دلاکی مى کرد و کسى از وضع او خبر نداشت او از این راه هم امرارمعاش می کرد و برایش لذت بخش نیز بود.
گرچه چندین بار به حکم وجدان توبه کرده بود اما هر بار توبه اش را می شکست.
روزی دختر شاه به حمام رفت و مشغول استحمام شد.از قضا گوهر گرانبهاىش همانجا مفقود شد ، دختر پادشاه در غضب شد و دستور داد که همه را تفتیش کنند. وقتی نوبت به نصوح رسید او از ترس رسوایی خود را در خزینه حمام پنهان کرد.
وقتی دید مأمورین براى گرفتن اوبه خزینه آمدند به خداى تعالی رو آورد و از روى اخلاص و بصورت قلبی همانجا توبه کرد. ناگهان از بیرون حمام آوازى بلند شد که دست از این بیچاره بردارید که گوهر پیدا شد. پس از او دست برداشتند و نصوح خسته و نالان٬ شکر خدا به جا آورده و از خدمت دختر شاه مرخص شد وبه خانه خود رفت.او عنایت پرودگار را مشاهده کرد. این بود که بر توبه اش ثابت قدم ماند و فوراً از آن کار کناره گرفت.
چند روزی از غیبت او در حمام سپری نشده بود که دختر شاه او را به کار در حمام زنانه دعوت کرد ولی نصوح جواب داد که دستم علیل شده و قادر به دلاکی و مشت و مال نیستم و دیگر هم نرفت. هر مقدار مالى که از راه گناه کسب کرده بود در راه خدا به فقرا داد و از شهر خارج شد و در کوهى که در چندفرسنگی آن شهر بود، سکونت اختیار نمود و به عبادت خدا مشغول گردید.
در یکى از روزها همانطورکه مشغول کار بود، چشمش به میشى افتاد که در آن کوه چرا می کرد. از این امر به فکر فرو رفت که این میش از کجا آمده و از کیست؟ عاقبت با خود اندیشید که این میش قطعاً از شبانى فرار کرده و به اینجا آمده است، بایستى من از آن نگهدارى کنم تا صاحبش پیدا شود . لذا آن میش را گرفت و نگهدارى نمود خلاصه میش زاد و ولد کرد و نصوح از شیر آن بهره مند مى شد.
روزی کاروانى راه را گم کرده بود و مردمش از تشنگى مشرف به هلاکت بودند عبورشان به آنجا افتاد، همین که نصوح را دیدند از او آب خواستند و او به جاى آب به آنها شیر داد به طورى که همگى سیر شده و راه شهر را از او پرسیدند.وى راهى نزدیک را به آنها نشان داده و آنها موقع حرکت هر کدام به نصوح احسانى کردند و او در آنجا قلعه اى بنا کرده و چاه آبى حفر نمود و کم کم در آنجا منازلى ساخته و شهرکى بنا نمود و مردم از هر جا به آنجا آمده و در آن محل سکونت اختیار کردند، همگى به چشم بزرگى به او مى نگریستند.رفته رفته، آوازه خوبى و حسن تدبیر او به گوش پادشاه آن عصر رسید که پدر آن دختر بود. از شنیدن این خبر مشتاق دیدار او شده، دستور داد تا وى را از طرف او به دربار دعوت کنند. همین که دعوت شاه به نصوح رسید،نپذیرفت و گفت: من کارى و نیازى به دربار شاه ندارم و از رفتن نزد سلطان عذر خواست.مامورین چون این سخن را به شاه رساندند شاه بسیار تعجب کرد و اظهار داشت حال که او نزد ما نمی آید ما مى رویم او را ببینیم.پس با درباریانش به سوى نصوح حرکت کرد، همین که به آن محل رسید به عزرائیل امر شد که جان پادشاه را بگیرد.
بنا به رسم آن روزگار و بخاطر از بین رفتن شاه در اقبال دیدار نصوح، نصوح را به تخت سلطنت بنشانند.
نصوح چون به پادشاهى رسید، بساط عدالت را در تمام قلمرو مملکتش گسترانیده و بعد با همان دختر پادشاه، ازدواج کرد.
روزی دربارگاهش نشسته بود٬شخصى بر او وارد شد و گفت چند سال قبل، میش من گم شده بود و اکنون آن را از عدالت تو طالبم.
نصوح گفت میش تو پیش من است و هرچه دارم از آن میش توست وی دستور داد تا تمام اموال منقول و غیر منقول را با او نصف کنند.
آن شخص به دستور خدا گفت: بدان اى نصوح، نه من شبانم و نه آن یک میش بوده است بلکه ما دو فرشته براى آزمایش تو آمده ایم. تمام این ملک و نعمت٬ اجر توبه راستین و صادقانه ات بود که بر تو حلال و گوارا باد، و از نظر غایب شدند.
به همین دلیل به توبه واقعی و راستین، "توبه نصوح" گویند.
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
#پندانه
✍ رفتار دیگران آینهای برای پالایش روح توست
🔹دو آتشنشان وارد جنگلی میشوند تا آتش کوچکی را خاموش کنند.
🔸آخر کار وقتی از جنگل بیرون میآیند و کنار رودخانه میروند، صورت یکی کثیف و آلوده به خاکستر شده و صورت آن یکی تمیز است.
🔹سوال: کدامشان صورتش را میشوید؟
🔸آنکه صورتش کثیف شده به آن یکی نگاه میکند و فکر میکند صورت خودش هم مانند او تمیز است. اما آنکه صورتش تمیز است، میبیند که سرتاپای رفیقش غبار گرفته است و به خودش میگوید حتما من هم کثیفم، باید خودم را تمیز کنم.
🔹حالا فکر کنید چند بار اتفاق افتاده که دیگران از رفتار بد ما یا ما از رفتار بد دیگران بـــه شستوشو و پالایش روح خودمان پرداخته باشیم.
🔸وقتی فرد مقابل ما مهربان و خوب و دوستداشتنی است، کمی باید به خودمان شک کنیم.
↶【به ما بپیوندید 】↷
┄┄┅┅┅❅🌼❅┅┅┅┄┄
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
#مناجات
✍ معبودا! ای سنگین کننده هر چیز سبک، ای وزن دهنده بر هر بیوزنی، و وزن گیرنده از هر وزینی؛ به عزت و جلالات قسم عظمت خویش بر ما بنمای تا خویش را در برابر عظمت تو، خردترین و اعمال خود را در برابرت بیوزنترین بدانیم که بهایِ اعمال ما فقط این است. خدایا! کسی را که با معرفت خود نزد خود وزنی بخشیدی اعمال او هم وزن خواهد داشت و کسی را که از معرفت خویش بیبهره ساختی وزنی بر اعمال او نخواهد بود.
کریما! چه نوش است سر ذلالت و خواری بر زمین گرفتن بعد از هر عمل صالحی که مطلق آن توفیقاش از توست، و چه نیک است دست رحمت تو آن گاه که بر چانه سر آن ذلیل میآید و آن را بالا میگیرد تا عظمت و کبریایی تو ببیند. نازنینا! سری که از ذلالت در برابر آستان با عظمت تو خم نشود، هرگز آن سر را تو بالا نمیگیری تا عظمت خویش نشان دهی. خدایا! به عزت و جلالات قسم بعد از هر عمل صالحی بیش از زمانی که معصیتی از ما سر میزند، سر ما را پایین گیر که اجر شرمندگی از تقصیر و کوتاهی در عبادت نزد تو، از شرمندگی از معصیت سنگینتر است.
↶【به ما بپیوندید 】↷
┄┄┅┅┅❅🌼❅┅┅┅┄┄
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
🔅 #پندانه
✍ با استراتژیها و الگوهای قدیمی به استقبال شرایط جدید نرویم
🔹مردی بار سنگینی از نمک بر پشت الاغش گذاشته بود و به شهر میبرد تا آنها را بفروشد.
🔸در مسیر به رودخانهای رسیدند. هنگام رد شدن از رودخانه پای الاغ سر خورد و درون آب افتاد.
🔹الاغ وقتی بیرون آمد بار نمک در آب حل شده بود و بارش سبکتر شده بود.
🔸روز بعد مرد و الاغ بار دیگر راهی شهر شدند و به همان رود رسیدند.
🔹الاغ با بهخاطر داشتن اتفاق دیروز خود را به درون آب انداخت و بار خود را سبکتر کرد.
🔸مرد که بسیار ناراحت شده بود با خود گفت:
اینطوری نمیشود. باید بهجای نمک چیز دیگری برای فروش به شهر ببرم.
🔹فردای آن روز مرد مقدار زیادی پشم بار الاغ کرد.
🔸هنگام گذشتن از رودخانه الاغ بار دیگر خود را به آب انداخت. اما وقتی بلند شد مجبور شد باری چند برابر قبل را تا شهر حمل کند.
🔹بسیاری از مشکلات ما در زندگی ناشی از این است که متوجه تغییرات نمیشویم و با استراتژیها و الگوهای قدیمی به استقبال شرایط جدید میرویم.
🔸روشی که دیروز عامل موفقیت ما بود، معلوم نیست که امروز هم عامل موفقیت باشد.
↶【به ما بپیوندید 】↷
┄┄┅┅┅❅🌼❅┅┅┅┄┄
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🧶 یکی شیطان را تو خواب دید که خیلی طناب دارد
ازش پرسید این طناب ها مال کیه ⁉️
شیطان گفت🔥👹👹
سخنران:آیت الله مجتهدی_تهرانی
✅کانال استاد دانشمند
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✍#ازلسان گرم دانشمندبشنویدداستان حکایت_موسی_و_جوان
روزی حضرت موسی برای عبادت به کوه طور میرفت؛
در راه، جوانی سالم و سرحال ایشان را دید و گفت: ای موسی برو به خدایت بگو من نه تنها تو را عبادت نمیکنم بلکه هر آنچه به عنوان گناه مشخص کرده ای انجام میدهم،
هر عذابی میخواهی بکن ...!
سخنران:استاددانشمند 🎤
✅کانال استاد دانشمند
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🟢فرج امام زمان عجل الله را جدی بگیرید!!!
قلب امام زمان عجل الله را جدی بگیرید!!!😔
🌸سلامتی وتعجیل درفرج مولاصاحب الزمان عج صلوات بفرست🌸
✅کانال استاد دانشمند
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🟢گوش کنیدتابدانیددوراه فوق العاده برای نزدیکی به خداچیه.....
✅کانال استاد دانشمند
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
🟢بخونید👌👌
✍ رسول اکرم (صلی الله علیه وآله) :
🍂 روز قيامت فردى را مےآورند و او را در پيشگاه خدا نگه مى دارند و كارنامه اش را به او مى دهند، اما حسنات خود را در آن نمى بيند. عرض مى كند: الهى! اين كارنامه من نيست! زيرا من در آن طاعات خود را نمى بينم! به او گفته مى شود: پروردگار تو نه خطا مى كند و نه فراموش. عمل تو به سبب غيبت كردن از مردم بر باد رفت.
🌱 سپس مرد ديگرى را مى آورند و كارنامه اش را به او مى دهند. در آن طاعت بسيارى را مشاهده مى كند.
🌷 عرض مى كند : الهى! اين كارنامه من نيست! زيرا من اين طاعات را بجا نياورده ام! گفته مى شود : فلانى از تو غيبت كرد و من حسنات او را به تو دادم.
📖 جامع الأخبار ص147
✅کانال استاد دانشمند
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🟢پس خداچیکارس....
سخنران استاددانشمند 🎤
✅کانال استاد دانشمند
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
✨﷽✨
🔴حاکم کافر عادل یا حاکم مسلمان ظالم؟
📃 هلاکو مغول در قرن 7 به بغداد حمله کرد و المعتصم بالله را سر به نیست کرد.
وی همه علما از شیعه و سنی را جمع کرد و سوالی پرسید که شاید سوال بسیاری از ماست.
سوال او این بود: "به من بگویید کدام مقدم است: حاکم مسلمان ظالم یا حاکم کافر عادل؟"
سپس در را رویشان بست.
گفت اگر تا 3 روز جواب دادید که دادید و الا جانتان را ازدست می دهید.
( سید بن طاوس ) بر خاست و گفت من جواب دارم :
حاکم کافر عادل مقدم بر حاکم مسلمان ظالم است.
گفت : دلیلت؟
گفت : "مملکت با کفر می ماند، ولی با ظلم نمی ماند. "
الملك یبقی مع الكفر و لایبقی مع الظلم
بقیه هم این را تصویب کردند.
این به عنوان رسمی در تاریخ فقهی ما ماند که عدالت مهم تر از دیانت است.
📘 اعیان الشیعه، جلد 8، صفحهٔ 360
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
▪️به بچه ها میگم که؛
برا فرج دعا کنن همیشه
به بچه ها میگم که؛
آقا نیاد هیچی درست نمیشه...
#نوای_انتظار
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴آیا دوران_غیبت، تا اتمام زمانِ طبیعیِ خود طول میکشد؟
یا زودتر از موعد مقرر، به پایان خواهد رسید؟
💥 چرا زمان ظهور را هیـــچ کس، جز خود خداوند نمیداند؟ 🤔
پاسخگو:استادشجاعی🎤
🌸سلامتی وتعجیل درفرج مولاصاحب الزمان عج صلوات بفرست 🌸
✅کانال استاد دانشمند
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
✨﷽✨
🌼چرا دائماً باید به خودمان تلقین کنیم که خدا مهربان است؟
✍وقتی به ما سفارش میکنند «هرکاری را با بسماللهالرحمنالرحیم آغاز کنید» یعنی باید دائماً مهربانی خدا را به خودمان تلقین کنیم.
اما چرا دائماً باید به خودمان تلقین کنیم که خدا مهربان است؟
مهربانی و رحمت خدا در عین حالی که برای ما محبوب است، اما موضوعی است که دائماً از ذهن انسان فرار میکند. یک آفاتی در درون سینه و روح ما ایجاد میشود که موجب میشود دائماً دچار «یأس از رحمت خدا» بشویم.
ابلیس هم دقیقاً همین کار را میکند، بزرگترین خصیصۀ ابلیس این است که مأیوس از رحمت خداست و این صفت خبیث خودش را به دیگران هم منتقل میکند!
خارهای هرزهای در قلب انسان هست که دائماً میخواهد انسان را مأیوس کند؛ با هر گناه یا هر اتفاق و حادثهای در اطرافمان، خودمان را از رحمت خدا مأیوس میکنیم.
#آرامش_با_خدا
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
📔#داستان_کوتاه_زیبا_و_آموزنده
✍#از_دست_ندید_عالیه
در زمان حضرت سلیمان دو تا گنجشک یه گوشه ای نشسته بودند. گنجشک نر به گنجشک ماده اظهار محبت می کرد. می گفت تو محبوبه منی. تو همسر منی. دوستت دارم. عاشقتم. چرا به من کم محبتی؟ چرا محلم نمیذاری؟ فکر کردی من کم قدرت دارم تو این عالم عیال؟ من اگه بخوام می تونم با نوک منقارم تخت و تاج سلیمان رو بردارم بندازم تو دریا. باد که مسخر سلیمان بود پیام رو به گوش سلیمان رسوند. حضرت تبسمی کرد و فرمود اون گنجشک ها رو بیارید پیش من. آوردند.سلیمان به گنجشک نر گفت خوب ادعاتو اجرا کن بینم. گفت من چنین قدرتی ندارم. سلیمان گفت پس الان به همسرت گفتی؟ گفت خوب شوهر گاهی جلو همسرش کلاس میاد یه خالی ای می بنده. عاشق که ملامت نمیشه. من عاشقم. یه چی گفتم ولی یا نبی الله واقعا دوسش دارم. این به ما محل نمیذاره. حضرت به گنجشک ماده گفت اینکه به تو اظهار محبت میکنه چرا محلش نمیدی؟ گفت یا نبی الله چون دروغ میگه هم منو دوست داره هم یه گنجشک دیگه رو. مگه تو یک دل چند تا محبت جا میگیره؟
این کلام در دل حضرت سلیمان چنان اثری گذاشت که تا چهل روز گریه می کرد و فقط یک دعا می کرد. می گفت:
الهی دل سلیمان رو از محبت غیر خودت خالی کن.
✨﷽✨
🔴 اعتراض به مقدرات خدا با بندگى سازگار نيست
✍حضرت صادق (عليه السّلام) فرمود:
رضا به قضای خداوند آن است كه انسان راضى باشد،
👈خواه آن چيز مطلوب او باشد
👈و يا نامطلوب،
✨و رضا شعاعى است از نور معرفت
و شخص راضى كسى است كه از خواسته ها و تمايلات خود دست بردارد
و در مقابل خواسته خدا اعمال نظر نكند و تسليم خواسته خدا باشد،
شخص راضى در حقيقت كسى است كه خدا از او راضى باشد،
و رضا اسمى است كه جميع مراتب عبوديت
و بندگى در او جمع است،
و معنى رضا شادی قلب به خواست خدا است.
از پدرم امام محمد باقر (عليه السلام) شنيدم كه فرمود:
تعلق و وابستگى به چيزى كه موجود و حاضر است شرك مى باشد
و دل بستن به آنچه كه موجود نیست كفر مى باشد
و اين دو (يعنى تعلق به چيز موجود و مفقود) از روش و طريق رضا بيرون است
و تعجب مى كنم از كسى كه
ادعاى بندگى مى كند،
با اين حال به مقدرات خدا نيز اعتراض مى كند.
اشخاص راضى و بامعرفت، اهل اعتراض به كار خداوند حكيم نمی باشند.
📚مصباح الشریعه،ص182
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
✨﷽✨
💠کار امروز را به فردا واگذار نکنیم💠
✍آیت الله بهجت(ره) فرمودند: خوب است انسان کار امروز را به فردا، بلکه کار هیچ ساعتی را به ساعت دیگر احاله نکند، مگر از روی عذر؛ وگرنه نمی داند که بعد از این ساعت چه طور می شود. یادم می آید زمانی در ایام تحصیل مریض بودم، و نمی توانستم درس بخوانم و فکر کنم و فرمایش استاد را تعقل نمایم، ولی می توانستم تا محل درس که مقبرهی آقا محمد تقی شیرازی -رحمه الله - بود بروم و در مجلس درس استاد شرکت کنم. اگر نمی رفتم درس فوت می شد، و اگر می رفتم نمی توانستم دربارهی مطالب استاد فکر و تعقل کنم؛ لذا با خود گفتم: می روم و تنها الفاظ را بدون فکر و نظر، در خاطر می سپارم و یادداشت می کنم. به درس رفتم و از اول تا آخر درس، فقط الفاظ را بدون فکر، حفظ و بعد از درس ثبت کردم و عملا حتی یک لفظ را از قلم نینداختم ولی در باره ی آن هیچ فکر نکردم. بعد که حالم مساعد شد، به نوشته ها مراجعه کردم دیدم که درست ضبط کرده ام. بار دیگر مریض شدم، دیدم نمی توانم در درس شرکت کنم، به درس نرفتم ولی نوشته های دیگران را گرفتم و درج کردم. مقصود این که: اگر انسان کاری را که می توانست در وقتش بکند، ولی نکرد، چه بسا بعد دیگر نتواند آن را انجام دهد. بنابراین، نباید انسان درس ها و غیر آن را از وقت خود به وقت و زمان دیگر احاله کند. چرا که چه بسا دیگر موفق به انجام آن نشود، چون در آن زمان هم کارها و وظایفی برای او پیش می آید که دیگر نمی تواند آن کار فوت شده را جبران نماید.
📚 در محضر بهجت ص335 و ص336
↶【به ما بپیوندید 】↷
┄┄┅┅┅❅🌼❅┅┅┅┄┄
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
🌷 آیت الله تحریری :
✍ گفتن ذکر #لاحول_ولاقوه_الابالله_العلی_العظیم برای رفع #وساوس_شیطانی یا ضعیف شدن تاثیر آن ها مطلوب است.
✍ هر کدام از #محرمات که انسان انجام بدهد یک ریشه از #ایمان را می سوزاند.
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
✨✨ﺩﻋﺎ ﺑﺮﺍﯼ ﺭﻓﻊ ﻭﺳﻮﺳﻪ✨✨
ﺷﺨﺼﯽ ﮔﻮﯾﺪ : ﺑﻪ ﺍﻣﺎﻡ ﺻﺎﺩﻕ ( ﻉ ) ﮔﻔﺘﻢ : ﮔﺎﻫﯽ ﺗﺼﻮﺭﺍﺕ ﮐﻔﺮﺁﻣﯿﺰﯼ ﺩﺭ ﺩﻟﻢ ﺧﻄﻮﺭ ﻣﯽ
ﮐﻨﺪ،ﺑﺮﺍﯼ ﺭﻫﺎﯾﯽ ﺍﺯ ﺁﻥ ﭼﻪ ﮐﻨﻢ ؟
ﺣﻀﺮﺕ ﺍﻣﺎﻡ ﺟﻌﻔﺮ ﺻﺎﺩﻕ ( ﻉ ) ﻓﺮﻣﻮﺩ : ﻫﺮﮔﺎﻩ ﺍﯾﻦ ﺣﺎﻟﺖ ﺑﺮﺍﯾﺖ ﭘﯿﺶ ﺁﻣﺪ ﺑﮕﻮ :
« ﻻ ﺍِﻟﻪَ ﺍِﻟّﺎ ﺍﻟﻠﻪ »
ﺭﺍﻭﯼ ﮔﻮﯾﺪ : ﺍﺯ ﺁﻥ ﭘﺲ ﻫﺮﮔﺎﻩ ﻭﺳﻮﺳﻪ ﺍﯼ ﺩﺭ ﺩﻟﻢ ﺍﯾﺠﺎﺩ ﻣﯽ ﺷﺪ،ﺍﯾﻦ ﺫﮐﺮ ﺭﺍ ﻣﯽ ﮔﻔﺘﻢ ﻭ ﺁﻥ
ﻭﺳﻮﺳﻪ ﺑﺮﻃﺮﻑ ﻣﯽ ﺷﺪ.
ﺭﺳﻮﻝ ﮔﺮﺍﻣﯽ ﺍﺳﻼﻡ ﺣﻀﺮﺕ ﻣﺤﻤﺪ ( ﺹ ) ﻓﺮﻣﻮﺩﻩ ﺍﻧﺪ: « ﺧﻮﺍﻧﺪﻥ ﺳﻮﺭﮤ ﻧﺎﺱ ،ﻭﺳﻮﺍﺱ ﺭﺍ ﻣﻨﻊ
ﻣﯽ ﮐﻨﺪ. »
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
🌹رسول الله (ص):
از دشنام گویی بپرهیزید زیرا خداوند عزوجل
ناسزا گوی بد دهن را دوست ندارد.
ً#ناشر_کلام_معصوم_باشیم
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•