eitaa logo
داستان راستان🇵🇸
28.1هزار دنبال‌کننده
35.9هزار عکس
30.4هزار ویدیو
332 فایل
تقدیم به روح پاک و مطهر متفکر شهید استاد مرتضی مطهری‏‏‏‏‏‏‏‏ تبلیغات‌ ارزان با بازدهی عالی :👇🏻 https://eitaa.com/joinchat/1735000081Ce431fec0ab
مشاهده در ایتا
دانلود
هر کس به طریقی بالا می آید ! یکی پایش را بر سر دیگری می گذارد یکی دستش را در جیب دیگری . دیگری دستش را بر زانوی خود میگذارد یکی هم پایش را بر روی تمام احساسات یا وجدانش در آخر کسی در جای خود نمی ماند همه بالا می روند مهم این است وقتی به آن بالا رسیدیم دریابیم چه‌چیزی به دست آوردیم روی چه چیزی پا گذاشته ایم و چه چیز را به چه قیمت از دست دادیم •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴 در اغتشاشات اخیر هدف حجاب نبود؛ موضوع تقابل دو نماد بود!!!... 🔵 حجت‌الاسلام و المسلمین عالی: امروزه مهم‌ترین نماد فرهنگی غرب عریانی و برهنگی است و موضوع اصلی تقابل دو نماد است. کم شدن و اختیاری شدن پوشش، آزادی روابط دختران و پسران، جا افتادن همجنسگرایی و در نهایت فروپاشی خانواده‌ها از اهداف دنباله‌داری است که معاندین در سر دارند. •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🛑 پولی که خدا با دستش میگیره 🎙استاد •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
CQACAgQAAx0CVc35HwACfs1jr0lVhxtRApeUopFBD1gmL0yL-QACfAcAAnfvUFC7F9qESIv7pi0E.mp3
1.54M
🎼داستان تکان دهنده "برخورد عجیب زن آلمانی با یک " جمع شدن شیرفروش های آلمان 🎤 حاج آقای دارستانی 🍃پیشنهاد ویژه برای دانلود •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
قدر داشته هایتان را بدانید! قدر آدم های خوب زندگیتان را قدر سلامتی و آرامشتان را بدانید! اتفاقا دنیا زود در مقابل عدم قدر دانی واکنش نشان میدهد و آن را از شما میگیرد! حالا میخواهد سلامتی باشد یا یک آدمی که شما او را خیلی دوست دارید! یک چیز دیگر هم بگویم تو را به خدا قدر پدر و مادرتان را بدانید شاید بزرگ ترین و تکرار نشدنی ترین نعمتی که در اختیار هر آدمی قرار داده اند ❤️همین وجود پدر و مادر است ❤️ •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
CQACAgQAAx0CVc35HwACftFjr0lVNk6cWzb0avKugI_97UNa9QACQg8AAr9geFGjAjsmfsgUSC0E.mp3
1.27M
♨️ زیارت امام حسین(ع) توسط خدا 👌 بسیار شنیدنی 🎤حجت الاسلام •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
إِنَّ الَّذِينَ قَالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقَامُوا... به یقین کسانی که گفتند: «پروردگار ما خداوند یگانه است!» سپس استقامت کردند... •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
🌸🍃🌸🍃 وقتی که مرد، حتی یک نفر هم توی محل ما ناراحت نشد. بچه های محل اسمش رو گذاشته بودند مرفه بی درد و بی کس. و این لقب هم چقدر به او می آمد نه زن داشت نه بچه و نه کس و کار درستی. شنیده بودیم که چند تایی برادرزاده و خواهر زاده دارد که آنها هم وقتی دیده بودند آبی از اجاق عمو جان برایشان گرم نمی شود، تنهایش گذاشته بودند. وقتی که مرد، من و سه چهار تا از بچه های محل که می دانستیم ثروت عظیم و بی کرانش بی صاحب می ماند، بدون اینکه بگذاریم کسی از همسایه ها بفهمد، شب اول با ترس و لرز زیاد وارد خانه اش شدیم و هر چه پول نقد داشت، بلند کردیم. بعد هم با خود کنار آمدیم که: این که دزدی نیست تازه او به این پول ها دیگر هیچ احتیاجی هم ندارد. تازه می توانیم کمی هم از این پول ها رو از طرفش صرف کار خیر کنیم تا هم خودش سود برده باشه و هم ما ... اما دو روز بعد در مراسم خاکسپاری اش که با همت ریش سفید های محل به بهشت زهرا رفتیم، من و بچه ها چقدر خجالت کشیدیم. موقعی که ١5٠ بچه یتیم از بهزیستی آمدند بالای سرش و فهمیدیم مرفه بی درد خرج سرپرستی همه آنها را می داده، بچه های یتیم را دیدیم که اشک می ریختند و انگار پدری مهربان را از دست داده اند از خودمان پرسیدیم: او تنها بود یا ما؟ •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
🌸🍃🌸🍃 روزی، گوساله ای باید از جنگل بکری میگذشت تا به چراگاه برسد. گوساله ی بیفکری بود و راه پر پیچ و خم و پر فراز و نشیبی برای خود باز کرد. روز بعد، سگی که از آن جا میگذشت، از همان مسیر که باز شده بود استفاده کرد و از جنگل گذشت مدتی بعد، چوپان گله ای ، آن راه را باز دید و گله اش را وادار کرد از آن جا عبور کنند. مدتی بعد، انسانها هم از همین راه استفاده کردند می آمدند و میرفتند، به راست و چپ میپیچیدند، بالا میرفتند و پایین می آمدند، شکوه میکردند و آزار میدیدند و حق هم داشتند اما هیچ کس سعی نکرد راه جدید باز کند. مدتی بعد، آن کوره راه، خیابانی شد حیوانات بیچاره زیر بارهای سنگین، از پا می افتادند و مجبور بودند راهی که میتوانستند در سی دقیقه طی کنند، سه ساعته بروند، مجبور بودند که همان راهی را بپیمایند که گوساله اى گشوده بود. سالها گذشت و آن خیابان، جاده ى اصلی یک روستا شد، و بعد شد خیابان اصلی یک شهر همه از مسیر این خیابان شکایت داشتند، مسیر بسیار بدی بود. در همین حال، جنگل پیر و خردمند می خندید و می دید که انسانها دوست دارند مانند کوران، راهی را که توسط یک گوساله باز شده، طی کنند، و هرگز از خود نپرسند که آیا راه بهتری وجود دارد یا نه.. •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
🌸🍃🌸🍃 مرد خسیسی به نام «شداد» در روزگاران پیشین زندگی می کرد. او مال زیادی جمع کرده بود و حتی لقمه ای از آن را با دل خوش نمی خورد! وقتی مُرد، زنش، شوهر کرد و آن شوهر، شروع کرد به خرج کردن همه آن مال. روزی زن شداد، با گریه به او گفت: «این اموال را شداد، با زحمت فراوان جمع کرد و حتی لقمه ای از آن را خودش نخورد!» شوهر گفت: «نوش جانش آن چیزی را که خورد. اما کاش همان را هم که خورد، نمی خورد، و برای ما می گذاشت!» شداد، شریکی داشت که او هم خسیس بود. وقتی این سخن به گوشش رسید شروع کرد به خرج کردن مالش. او هر روز مهمانی میگرفت و به مردم می گفت: «بخورید قبل از آن که شوهر زن شداد آن را بخورد!» •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
🌸🍃🌸🍃 انسان سه گونه میمیرد: مرگ روح مرگ وجدان مرگ جسم مرگ روح یعنی : شکستن وقار و غرور یک انسان به دست دیگری...... مرگ وجدان : یعنی استفاده از انسانها برای مقاصد شخصی بدون هیچ گونه پشیمانی و ترحمی....... مرگ جسم : یعنی ایستادن نفس و تپش قلب........ دردناکترین مرگ ها، مرگ روح است.... وحشتناک ترین مرگ ها، مرگ وجدان.... و آسان ترین مرگ ها مرگ جسم....... •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•