#اصحاب_المهدی
🔴 #پوشش_آقایان🧔🏻
در حقیقت بسیاری از ما تصور میكنیم كه حجاب و پوشش فقط مخصوص زنان است و با شنیدن كلمه «حجاب» ذهنمان سریع به چادر منتقل میشود اما اینطور نیست.
آقایان هم باید در پوشش خود باید و نبایدهایی را رعایت كنند.
در احكام شرعی دین ما،بر مرد پوشاندن سر و گردن و صورت و دستها تا جایی كه معمولاً نمیپوشانند لازم نیست.خب پس پوشاندن بقیه نقاط بدن توسط مردان در مقابل دیگران یك تكلیف شرعی است.
در روایتی از معصومین(ع) هم داریم كه حیا 10 جزء دارد، 9 جزء آن در زنان است و یك جزء در مردان؛در واقع زنان هستند كه بار اصلی حیا و عفت را در جامعه به دوش دارند
اما این دلیل نمیشود كه موضوع حجاب مردانه و وظایف آقایان در این زمینه نادیده گرفته شود.
قرآن كریم پیش از آنكه به زنان دستور پوشش و رعایت حجاب داده باشد به مردان امر كرده كه حجابی در مقابل چشمانشان قرار دهند.خداوند در آیه 30 سوره نور میفرمایند: «به مؤمنان بگو چشمهای خود را (از نگاه به نامحرمان) فرو گیرند و عفاف خود را حفظ كنند.»
📛 مردان چه بپوشند؟چه نپوشند؟
اغلب لباسها و شلوارهای تنگ، شلوارهای جین پاره و چاك چاك، تیشرتهای آستینحلقهای منقش به انواع و اقسام تصاویر نامتعارف و غیراخلاقی،شلوارهایی با فاق خیلی كوتاه یا خیلی بلند،لباسهایی با یقههای بسیار برهنهتر از حد معمول و... نمونههایی از لباسهایی هستند كه مردان باید حواسشان باشد كه مصداق لباسهایی نباشند كه شرع در مورد پوشیدن آنها حكم به احتیاط داده است.
⛔️ طلا ممنوع
یك مورد كه مردان باید در خصوص پوشش رعایت كنند استفاده نكردن از انگشتر، گردنبند،ساعت یا هر چیز دیگر از جنس طلا است.به طور كلی پوشیدن چیزی از جنس طلا برای مردان در هیچ حالی جایز نیست و نماز با آن هم بنا بر احتیاط واجب،باطل است.در ضمن پوشیدن لباسهای زنانه توسط مردان هم جایز نیست.
از بس گفتین همش از احکام خانوما نگو...بفرمایید اینم گوشه یی از احکام پوشش در آقایون
#حکم_پوشش_آقایان #حکم_پوشش_مردان #پوشش_مردان
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
🌸🍃🌸🍃🌸🍃
شخصي تعريف میكرد كه روزي با بچه ی كوچكم به حرم امام رضا رفتم .
او را روی شانه ام گذاشتم و با سختي خود را به ضريح چسباندم و گفتم هر چه مي خواهي از امام رضا بخواه
فرزندم هم با صداي بلند گفت: امام رضا یه دونه لواشك مي خوام
به راستي همت برخی ادم بزرگها هم در دعا كردن اينگونه است
از خدا هرچیزی که دوست دارید بخواهید . خدا بخشنده تر از تصور شماست. نترسید
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
✨💠✨💠✨
هر جا غصّه دار شدی استغفار کن ...
استغفار امان انسان است ...
به این کاری نداشته باش که چرا محزون شده ای ،
اذیّتت کرده اند؟ گناهی کرده ای؟
محزون که شدی استغفار کن ...
چه غم خود را داشته باشی و چه غم مؤمنین را،
استغفار غم ها را از بین می برد ...
همان طور که وقتی خطا می کنی
همه صدمه می خورند،
مثلاً وقتی چند نفر کفران نعمت می کنند
به همه ضرر می رسد؛
استغفار هم که می کنی به همه ماسوای
خودت نفع می رسانی ...
#حاج_اسماعیل_دولابی❤️
#دلهاتون_خالی_از_غصه❣
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
ﺩﯾﻨﺪﺍﺭ ﮐﺴﯽ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺍﺯ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺳﺮﺷﺎﺭﺍﺳﺖ.
ﭼﻨﺎﻥ ﺳﺮﺷﺎﺭ ﮐﻪ ﻣﯿﺘﻮﺍﻧﺪ ﺗﺸﻨﮕﺎﻥ ﺑﺴﯿﺎﺭﯼ ﺭﺍ ﺳﯿﺮﺍﺏ ﮐﻨﺪ.
ﺯﯾﺮﺍ ﺑﻪ ﺿﯿﺎﻓﺖ ﭘﺮﺷﮑﻮﻩ ﻫﺴﺘﯽ ﺩﻋﻮﺕ ﺷﺪﻩ ﺍﺳﺖ.
ﺧﺪﺍ ﺩﺭ ﺩﻟﻬﺎﯼ ﺯﻧﺪﻩ ﺳﺎﮐﻦ ﺍﺳﺖ.
ﺁﯾﺎ ﺗﺎﮐﻨﻮﻥ ﺩﯾﺪﻩ ﺍﯼ ﻣﺮﺩﻩ ﺍﯼ ﺑﺨﻨﺪﺩ...؟
ﮐﺴﺎﻧﯽ ﮐﻪ ﺩﺭ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺧﻮﯾﺶ ﺧﻨﺪﻩ ﺭﺍ ﻓﺮﺍﻣﻮﺵ ﻣﯿﮑﻨﻨﺪ، ﻣﯿﻤﯿﺮﻧﺪ...
ﺷﺎﺩ ﺑﺎش؛
ﮐﺴﯽ ﮐﻪ ﭼﻬﺮﻩ ﺍﯼ ﻋﺒﻮﺱ ﺩﺍﺭﺩ،
ﺗﺎﺑﻮﺕ ﺩﻝ ﻣُﺮﺩﻩ ﺧﻮﯾﺶ ﺭﺍ ﺑﺮ ﭼﻬﺮﻩ ﺣﻤﻞ ﻣﯿﮑﻨﺪ.
ﭘﺎﯼ ﮐﻮﺑﺎﻥ ﻭ ﺩﺳﺖ ﺍﻓﺸﺎﻥ ﺑﺎﺵ...
ﺳﺮﻣﺴﺖ ﺷﻮ ﻭ ﺯﻧﺪﻩﺗﺮ ﺷﻮ...
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
چه ﺧﻮﺏ ﻣﯿﺸﺪ
ﺍﻓﺘﺨﺎﺭ ﺁﺩﻣﺎ ﺑﻪ ﺍﯾﻦ ﻧﺒﺎﺷﻪ ﮐﻪ
هیچ کس ﺣﺮﯾﻒ ﺯﺑﻮﻥ ﻣﻦ ﻧﻤﯿﺸﻪ
ﮐﺎﺵ ﺑﻪ ﺍﯾﻦ ﺍﻓﺘﺨﺎﺭ ﻣﯽ ﮐﺮﺩﻥ ﮐﻪ
هیچ کس ﺣﺮﯾﻒ شخصیت ﻣﻦ ﻧﻤﯿﺸﻪ
ﺳﮑﻮﺕ میکنم
میگذارم ﺍﻧﺴﺎﻥ ﻫﺎ ﺗﺎ ﺍﻧﺘﻬﺎﯼ ﻗﻀﺎﻭﺕ ﺍﺷﺘﺒﺎﻫﺸﺎﻥ ﻧﺴﺒﺖ ﺑﻪ ﺁن چه ﻫﺴﺘﻢ ﺑﺮﻭﻧﺪ
میگذارم ﺍﺻﻼ ﻋﻮﺿﯽ ﺑﮕﯿﺮﻧﺪ ﻧﯿﺖ ﻫﺎﯼ ﻣﺮﺍ
ﻭ ﺧﯿﺮﻩ ﻧﮕﺎﻫﺸﺎﻥ میکنم
ﻣﮕﺮ ﭼﻘﺪﺭ ﻣﻬﻢ ﺍﺳﺖ ﺩﺭﺳﺖ ﺷﻨﺎﺧﺘﻪ ﺷﺪﻥ ﺩﺭ ﺍﺫﻫﺎني كه دنياي افكارشان را "خود قاضي" هستند
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
✍مشهور است ...
مرحوم طبرسی سکته عارض شد و به گمان اینکه وفات کرده او را غسل داده، کفن و دفن نمودند، چون به هوش آمد خود را در میان کفن و در قبر دید، متوجه شد، سکته کرده و او را اشتباهاً دفن کردهاند، راه نجاتی نداشت تا خود را از این گرفتاری نجات دهد نذر کرد اگر خداوند قادر متعال از این بند نجاتش دهد، یک دوره تفسیر قرآن بنویسد.
اراده خداوند چنین تعلق گرفت که یک نفر دزد معروف به این فکر افتاد شب موقعی که همه خوابند و قبرستان هم خلوت است، بیاید قبر طبرسی را بشکافد و کفنش را بردارد، وقتی آمد قبر را شکافت رسید به لحد و روی لحد را برداشت کفن را باز کرد، ناگاه شیخ دست او را گرفت، آن مرد از دیدن این حال بسیار ترسید، شیخ شروع کرد به حرف زدن با او، وحشت کفن دزد زیادتر شد. شیخ فرمود: نترس من مرده نیستم، بلکه زندهام به علت سکته مرا آوردهاند دفن کردهاند، اکنون به هوش آمدهام، خداوند تو را وسیله نجات من قرار داد. آن شخص از حرفهای آن مرحوم اطمینان خاطر پیداکرده و قلبش آرام گرفت و چون شیخ از شدت ضعف نمیتوانست راه برود، مرد او را به دوش گرفته به منزل شیخ آورد. شیخ خلعت و مال زیادی به آن مرد داد کفن دزد به دست شیخ توبه کرد و آن کار قبیح را ترک نمود.
پس از آن شیخ به نوشتن مجمعالبیان مشغول شد الحق، تفسیر خوبی نوشته است،
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
🗣شیخ صدوق رحمه الله روایت کرده است:
❤️امیر المومنین علیه السلام فرمودند: نزد کعبه نشسته بودم، شیخی خمیده قامت بیامد که ابروانش بر دو چشمش از غایت پیری افتاده بود و در دست عصایی داشت که آهنی در سر دارد و بر سرش کلاه دراز سرخ بود و لباسی از پشم در بر داشت. نزدیک نبی صلی الله علیه و آله شد و نبی پشت بر کعبه داشت. گفت: یا رسول الله! دعا کن برای من به مغفرت. حضرت نبی صلی الله علیه و آله فرمودند: سعی تو بیفایده است. چون برفت، نبی صلی الله علیه و آله با من گفت: یا ابا الحسن! شناختی؟ گفتم: نه. گفت: این لعین ابلیس است. امیر المومنین علیه السلام گفت: پس دویدم تا به او رسیده، بر زمینش زدم و بر سینهاش نشستم و دست در حلقش نهادم تا خفهاش کنم. گفت: مکن یا ابا الحسن که مرا خدا تا وقت معلوم مهلت داده است. به خدا قسم یا علی من دوستت میدارم و هیچ کس تو را دشمن نداشت، مگر آنکه با پدر او در مادرش شریک شدم؛ پس زنازاده شد. پس من خندیدم و رهایش کردم.
📚عیون اخبار الرضا(ع) جلد 2، صفحه 77،
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
CQACAgUAAx0CVc35HwACEgNgspUZ_i9aN-DbLcINkwXgI6N5XQACRQAD9rOhVb1ctSbMA67FHwQ.mp3
2.45M
#صوت
✅از حَرف تا عَمل
اسلام شعار نیست
اسلام عَمل است
جوان های امروز ما چر از اسلام زده شده اند؟؟
#دقایق_دلنشین
#استاددانشمند
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
🌸🍃🌸🍃
بهترین خصلت هاى زنان، بدترین خصلت هاى مردان است!
امام على علیه السلام فرمود: بهترین خصلت هاى زنان ، بدترین خصلت هاى مردان است : غرور ، ترسویى و بخل.
زیرا زن هرگاه مغرور باشد خودش را در اختیار (نامحرم) نمى گذارد . هرگاه بخیل باشد مال خود و شوهرش را نگه مى دارد و هرگاه ترسو باشد از هر چیزى که برایش پیش آید (و مایه بد نامى باشد) وحشت مى کند.
#نهج_البلاغه_حكمت234
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
🌷 امام كاظم (عليه السّلام) فرمودند :
✍ مَنِ اقتَصَدَ وَقَنَعَ بَقِيَت عَلَيهِ النِّعمَةُ ومَن بَذَّرَ وأسرَفَ زالَت عَنهُ النِّعمَةُ.
☘ هركه ميانه روى كند و قناعت ورزد ، نعمت بر او بپايد و هر كه بى جا مصرف نمايد و زياده روى كند ، نعمتش زوال يابد.
📖 تحف العقول ، ص403
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
✨﷽✨
💠پیرمرد پیاز فروش💠
✍ #استاددانشمند
یک روز با حاج آقا احمد بودم دم در "سبزه میدان" پیرمردی را دیدیم که عجیب پیر بود. دستمالی پهن کرده بود و یک مشت پیاز گندیده می فروخت باور بفرمایید هرکس از بغل او رد میشد، میخندید. حاج آقا احمد ایستادند. فرمودند: عمو چند.؟! گفت: همه ی این پیازها را مثلا 100 تومان میدهم. فرمود: من از تو 2000 تومان میخرم.
پیرمرد گفت: خدا بحق جدت الهی یاری ات کند...
2000 تومان به پیرمرد داد و تمام پیازها را جمع کرد. من دستم گرفتم مانده بودم آقا این پیازهای غیر قابل مصرف را میخواهد چه کند. رد شدیم نزدیکی های منزلشان یعنی در خیابان هاتف آقا فرمود : این پیازها را در سطل آشغال بینداز...!!! گفتم :آقا چرا خریدید...؟! فرمود: من دیدم او نیاز دارد ولی برای اینکه روح گدایی در وجودش احیا نشود با او معامله کردم.
💥پیازهای گندیده اش را به قیمت بسیار عالی خریدم تا شخصیتش خرد نشود.
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
🌸🍃🌸🍃
#بدترینمردم
رسول اکرم صلی الله علیه وآله فرمودند:
"بدترین مردم کسى است که بر خانوادهاش سختگیر باشد " گفتند اى رسول خدا! سختگیرى بر خانواده چگونه است؟
پیامبر فرمودند: مرد وقتى وارد خانه شود،
همسرش از او هراسان و فرزندان از او گریزان شده، فرار کنند و چون بیرون رود همسرش شاد شود وخانوادهاش با یکدیگر انس گیرند !
#مجمعالزوائدومنبعالفوایدج8ص25
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
🌸✨ 🌸✨
✨🌸
🌸
بسیار زیباست حتما بخونید 👌
💠خــــــدا دیــدنی است!
مردی با خود زمزمه می کرد:
خدایا با من حرف بزن!
یک سار شروع به خواندن کرد، اما مرد نشنید.
مرد فریاد برآورد: خدایا با من حرف بزن!
آذرخش در آسمان غرید، اما مرد اعتنایی نکرد.
مرد به اطراف خود نگاه کرد و گفت: پس تو کجایی؟ بگذار تو را ببینم!
ستارهای درخشید، اما مرد ندید.
مرد فریاد کشید: خدایا به من معجزهای نشان بده!
کودکی متولد شد، اما مرد باز توجهی نکرد...
مرد در نهایت یأس فریاد زد: خدایا خودت را به من نشان بده و بگذار تو را ببینم... از تو خواهش می کنم...
پروانهای روی دست مرد نشست، و او پروانه را پراند و به راهش ادامه داد.
🔶وَ كَأَيِّنْ مِنْ آيَةٍ فِي السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ يَمُرُّونَ عَلَيْها وَ هُمْ عَنْها مُعْرِضُونَ
و چه بسيار نشانه ها در آسمانها و زمين است كه بر آنها میگذرند در حالى كه از آنها روى برمیگردانند🔶
(سوره یوسف آیــه 105)
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
چه لذتی داره😍
دوست داشتن تو ...
✋✋خدایانوکرتم ✋✋
لذت عبادت روازدست نمیدم دارم میام درخونت😍
#نمازاول وقت📿📿📿
اگه موافقی بگویامهدی
💖یامهدی♥️
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
💚عَزِيزٌ عَلَيَّ أَنْ أَرَي الْخَلْقَ وَ لاَ تُرَي
وَ لاَ أَسْمَعُ لَكَ حَسِيساً وَ لاَ نَجْوَي
💚از نشانههای سختیِ انتظار
این است که همهی مردم را ببینم
ولی "تـــو" را میانشان نه ببینم و نه بشنوم.
💚به غریبیت سوگند
این انتظار پیرشدن هم دارد.
💚سلام حضرت صاحب دلم
#اللهمعجلالولیڪالفرج
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
‼آیتالله بهجت(ره):
دعای تعجیل فرج دوای دردهای ماست، در روایت است که: در آخرالزمان همه هلاک میشوند، «إِلا مَنْ دَعا بَالْفَرَجِ؛ مگر کسانی که برای [ تعجیل] فرج دعا کنند».
📚در محضر بهجت، ج1، ص363
صد جمعه دیده ایم و شما را ندیده ایم
از درد گفته ایم و دوا را ندیده ایم
چشمان ما هر آنچه به جز یار دیده است
از بخت تیره، وجه خدا را ندیده ایم
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
📝داستان علامه امینی و عذاب شمر:
علامه امینی ارادت خالصانه ای به اهل بیت عصمت و طهارت داشت. آقازاده محترم ایشان آقای شیخ رضا امینی نقل می کرد:
پدرم در آخرین بیماری روی تخت در تهران خوابیده بود؛ به من فرمود: رضا، من این داغ و عقده دلم را از کربلا نگشوده ام؛ من برای سید الشهداء علیه السلام در عمرم، گریه سیری نکرده ام؛ با خداوند برای سید الشهداء (ع) در عمرم، گریه سیری نکرده ام؛ با خداوند عهد کرده ام که اگر خوب شدم؛ پنج سال در کربلا ساکن شوم؛ شاید گریه سیری بکنم و این عقده دلم را به پایان برم.
ولی رحلت ایشان، مجال نداد؛ گویا امام حسین علیه السلام به خاطر محبتی که به او داشت. راضی به این همه سوز و گذاز و سوختگی و گریه سوزان او نبود.
در اینجا یکی از رویاهای عجیب علامه امینی را که حاکی از رابطه مخصوص او با خاندان نقل می کنیم. او می گوید:
مدتها فکر می کنم که خداوند چگونه شمر را عذاب می کند و جزای آن تشنه لبی و جگر سوختگی حضرت الشهداء، امام حسین علیه السلام را چگونه به او می دهد؟
شب هنگام در عالم دیدم، آقا امیر المؤمنین علیه السلام در مکانی خوش آب و هوا، روی صندلی نشسته و من هم خدمت آن جناب ایستاده ام. دو کوزه نزد ایشان بود. فرمود: این کوزه ها را بردار و برو از آنجا بیاور. اشاره به محلی فرمود که بسیار با صفا و طراوت بود؛ استخری پر آب و درختانی بسیار شاداب در اطراف آن بود، و صفا و شادابی محیط و گیاهان، قابل بیان و وصف نیست. کوزه ها را بر داشته، رو به آن محل نهادم؛ آنها را پر آب نمودم و حرکت کردم تا به خدمت آقا امیر المؤمنین باز گردم. ناگهان دیدم هوا رو به گرمی نهاده است و هر الحظه گرمی هوا و سوزندگی صحرا بیشتر می شود. دیدم از دور کسی رو به من می آید. هر چه او به من نزدیکتر می شود هوا گرمتر می گردد؛ گویی همه این حرارت از آتش اوست. در خواب به من الهام شد. که او شمر، قاتل حضرت سیدالشهداء علیه السلام است. وقتی به من رسید. دیدم هوا به قدری گرم و سوزان شده است که دیگر قابل تحمل نیست. آن ملعون هم از شدت تشنگی، به هلاکت نزدیک شده بود رو به من نمود که از من آب را بگیرد. مانع شدم و گفتم، اگر هلاک هم شوم نمی گذارم از این آب قطره ای بنوشد. حمله شدیدی به من کرد و من ممانعت می نمودم .دیدم اکنون کوزه ها را از دست من می گیرد؛ آنهارا به هم کوبیدم. کوزه ها شکست و آب آنها به زمین ریخت. چنان آب کوزه ها بخار شد که گویی قطره آبی در آنها نبوده است. او که از من ناامید شد رو به استخر نهاد. من بی اندازه غمگین و مضطرب شدم که مبادا آن ملعون از آن استخر بیاشامد و سیراب گردد. به مجرد رسیدن او به استخر، چنان آب استخر ناپدید شد که گویی سالها است یک قطره آب در آن نبوده است؛ درختان هم خشکیده بودند.
او از استخر مأیوس شد و از همان راه که آمده بود بازگشت هر چه دورتر می شد، هوا رو به صافی و شادابی رفت و درختان و آب استخر به طراوت اول بازگشتند. به حضور حضرت علی علیه السلام شرفیاب شدم، فرمودند: خداوند متعال این چنین آن ملعون را جزا و عقاب می دهد. اگر یک قطره آب آن استخر را می نوشید از هر زهری تلختر، و از هر عذابی برای او درد ناک تر بود.
بعد از این فرمایش، از خواب بیدار شدم.
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
✨﷽✨
✍مردی نزد پیامبر(ص) آمده و گفت:
در پنهان به گناهانی چهارگانه مبتلا هستم؛ زنا، شرابخواری، سرقت و دروغ. هر کدام را تو بگویی به خاطرت ترک میکنم.
پیامبر (ص) فرمود: دروغ را ترک کن.
مرد رفت و هنگامی که قصد زنا کرد با خود گفت: اگر پیامبر (ص) از گناه من پرسید، باید انکار کنم و این نقض عهد من است (یعنی دروغ گفتهام) و اگر اقرار به گناه کنم، حدّ بر من جاری می شود. دوباره نیّت دزدی کرد و همین اندیشه را نمود و درباره کارهای دیگر نیز به همین نتیجه رسید. به نزد پیامبر(ص) آمد و گفت: یا رسولالله! تو همه راهها را بر من بستی، من همه را ترک نمودم.
📚میزان الحکمه، ج8، ص344
💥در چنین موقعیتی حساس است که بینش دینی ما دستور میدهد دروغ شوخی و جدی، هر دو باید ترک شود. و دروغهای کوچک نیز همچنین.
📚مضمون روایت، ج 8،
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
✍#نتیجه_ی_فاش_کردن_راز!
سدید الدین محمد عوفی در جوامع الحکایات مینویسد: ابراهیم مدبر میگوید: در آن وقت که امیرالمؤمنین مأمون به روم رفته بود، روزی سوار بود و او را اسفهسالاری بود «عجیب» نام. گفت: یا عجیب! میخواهم که اسب با تو بدوانم تا بنگرم که اسب تو چگونه میرود. پس هر دو اسب را بتاختند، چندان که از نظر خواص دور شدند. مأمون عجیب را گفت: غرض من آن بود از این مسافت که مرا با توستری بود و [خواستم] با تو خالی کنم و بگویم. بدان که من از این برادر خود معتصم اندیشه میکنم. باید که پیوسته احوال مرا مراقبت کنی و در محافظت من حزم (احتیاط) به جای آری. «عجیب» خدمت کرد و چون بازگشتند و چندی برآمد، عجیب فرصت طلبید و این معنی نزد معتصم حکایت کرد. معتصم از وی منت داشت و زندگانی به حزم کردن گرفت، چندان که نوبت خلافت به معتصم رسید و اول روز که به خلافت بنشست، بفرمود تا عجیب را بگرفتند و فرمود که سیاست کنند. عجیب گفت: یا أمیرالمؤمنین! گناه من جز اخلاص و هواداری تو چیست؟ گفت: گناه تو فاش کردن راز برادرم بود و سری که با تو گفت نگاه نداشتی و مرا به تو چه اعتماد بود پس از این؟ پس در حال «عجیب» را بکشتند و افشای آن سر، سر او را از مصاحبت تن معزول کرد.
📙 جوامع الحکایات / 234.
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
✅ حضرت عیسی ع در سفري سه قرص نان به همراه خود سپرد.
آن شخص يكي از آن سه قرص نان را مخفیانه خورد، در وقت بازخواست گفت: همین دوقرص بیشتر نبوده است.
حضرت عیسی خاموش ماندند.
✅حضرت با دعا كوري را شفا داد و گاو مرده اي را زنده كرد و سپس رو به همراه خود کرد و پرسید: به حق آن خدايي كه چنين معجزاتی ارائه كرد، راست بگو آن قرص نان چه شد؟ گفت خبر ندارم. حضرت عیسی دوباره خاموش ماندند.
✅پس آن حضرت به خرابه اي رسيدند، سه خشت طلا آنجا ديدند، حضرت فرمود« از اين سه خشت يكي از آن تو و يكي از آن من و ديگري براي آن کسی كه قرص نان را خورده است. همراه گفت: من آن نان را خورده ام حضرت هر سه خشت طلا را به وي داد و از او جدا شد.
از قضا چهار نفر به وي رسيدند، به طمع آن خشتهاي طلا او را كشتند و دو نفر از دزدان عازم خرید طعام شدند آنها طعامی را خریده و به زهر آغشته کردند و چون بازگشتند، آن دو دزد ديگر براي آن خشتهاي طلا برخاسته و آن دو را به قتل رسانيدند و خودشان نيز از طعام زهرآلوده خوردند و هلاك گرديدند.
✅بار ديگر حضرت روح الله(ع) به آن مكان رسيدند از كشته شدن آن پنج كس متعجب گرديد، وحي آمد كه بر سر اين سه خشت طلا هزار و ششصد (1600) كس كشته شده اند و اين خشتها از موضع خود نجنبيده اند،
«فاعتبروا يا اولي الابصار»
📙مجموعه ورّام، ج 1، ص 179
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
✍#فرق_فقیر_و_گدا
عارفی در «بصره» زندگی می کرد. روزی هوس "خرما" کرده بود اما سکهای برای خرید نداشت. نزد خرمافروش رفت و کفشهایش را به او داد و گفت: "در ازای اینها به من مقداری خرما بده"
خرمافروش که کفشهای کهنه او را دید، آنها را بر زمین انداخت و گفت: "اینها هیچ ارزشی ندارند، عارف، کفشهایش را برداشت.
مردی که این صحنه را تماشا می کرد به خرمافروش گفت: "آیا او را نشناختی؟ او، فلان عارف بزرگ بود"
خرمافروش که از کار خود پشیمان شده بود، طبق خرما را برداشت و به دنبالش دوید و با التماس به او گفت: "بایست تا هر قدر خرما میخواهی به تو بدهم"
عارف رویش را به او کرد و گفت: "برگرد که من دینم را به خرما نمی فروشم، برو تا از این پس، فقیر را از گدا تشخیص بدهی"
خرمافروش با تعجب پرسید: "فرقشان چیست؟!
عارف گفت: "فقیر آن است که ترک دنیا کرده؛ اما گدا کسی است که دنیا، ترک او کرده است"
📙#مصابيح_القلوب
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
پرسید :
اگہتونمازیڪے
خواستمالےازما
بدزدهمیشہنمازوشڪست ⁉️ "
جوابدادند :بلہ
نمازۍڪهتوشحواسبہ
دزدیدنِمالہهمونبهتربشڪنی...‼️
#شهیدجهادمغنیه🌿'
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
حتما بخونید 👌
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
یکی از صالحان دعا میکرد :
پروردگارا در روزی ام برکت ده »
کسی پرسید:چرا نمیگویی روزی ام ده ؟
ڱفت روزی را خدا برای همه ضمانت کرده است.
اما من بـرکت را در رزق طلب میکنم چیزیست
که خدا به هرکس بخواهد میدهد (نه به همگان)
👈اگر در مال بیاید ، زیادش میکند .
👈اگر درفرزند بیاید ،صــالحش میکند .
👈اگر درجسم بیاید ، قوی و سالمش میکند .
👈و اگر درقلب بیاید ،خوشبختش می کند.
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
#تلنگر🍃🌺
✨چه دلپذير است
اينکه گناهانمان پيدا نيستند
💫وگرنه مجبور بوديم
هر روز خودمان را پـــــــاک بشوييم
💫شايد هم مي بايست
زير باران زندگى مي کرديم
💫و باز دلپذير و نيکوست اينکه :
دروغهايــــــمان شکل مان را دگرگون نمي کنند
💫چون در اينصورت حتى يک لحظه همديگر را
به ياد نمي آورديم
💫خـداى رحــيم
تو را به خاطر اين همه مـهربانى ات سپاس 💝
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•