eitaa logo
داستان راستان🇵🇸🇮🇷
33.8هزار دنبال‌کننده
38.2هزار عکس
34.5هزار ویدیو
371 فایل
تقدیم به روح پاک و مطهر متفکر شهید استاد مرتضی مطهری‏‏‏‏‏‏‏‏ تبلیغات‌ ارزان با بازدهی عالی :👇🏻 https://eitaa.com/joinchat/1735000081Ce431fec0ab
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🖤دوست خوبِ من 🖤هرکجا ذکر 🖤حسین بود تو را یادم هست 🖤هر کجا اشک 🖤حسین بود مرا یاد آور 🖤شورتان حســـ❤️ـــينى
هدایت شده از 💚 تبلیغات آیه گرافی🍁
📣📣 مفتکده 📣📣 تمام اجناس به قیمت عمده💯 شروع قیمتها از ۱ملیون تومان 😱😱😱 ی سری مبل ها تخفیف خورده فقط و فقط ۱ملیون۳۰۰تومان عجله کنین اولویت با اولین واریزی❌❌ هرچی بخوای داریم😍😍😍😍 مبل راحتی و سلطنتی 😍 ناهارخوری😍بوفه😍جاکفشی😍 فرش کاشان 😍 ست های جهیزیه😍 ضمانت و ارسال رایگان 🚛🚛🚛 بدو حراجیمونو از دست نده👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/95813714C7368737468
استادپناهیان‌ میگفت: ↓🌱 چراخودت‌رورهانمیکنے؟ دادبزنی‌ازامام‌حسین‌بخوای؟ برو‌درخونہ‌اباعبدالله‌منتش‌روبڪش دورش‌بگرد.. مناجات‌‌ڪن‌باامام‌حسین! بگوامام‌حسینم‌من‌باتوآغاز‌کردم، ولم‌نکنی... دیگه‌نمیکشم‌ادامہ‌بدم متوقف‌شدم...💔!' امام‌حسین‌بازم‌دستت‌رومیگیره‌فقط بخواه‌ازش...(: • 🍃 🤍 •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
✨﷽✨ 💧ارزش يك قطره اشك براى اباعبدالله عليه السلام 🏜 چون روز قیامت شود و بنده را در موقف حساب و کتاب بیاورند، وقتی نامه عملش را از حسنات تهی می بیند، با یأس راهِ جهنم را در پیش می‌گیرد. خطاب می رسد ای بنده به کجا می روی!؟ می‌گوید خود را مستحق آتش می دانم. در این هنگام خطاب می رسد که صبر کن، زیرا نزد ما امانتی داری. پس دانه‌ای از درّ می آورند که شعاع نورش همه عرصات را روشن می‌نماید. ✨ می پرسد من چنین دانه گرانبهایی نداشتم! ندا می‌رسد: این دانه، قطره اشکی است که در فلان مجلس در مصیبتِ حسین بن علی (عليه السلام) از دیدگانت جاری شد و ما آن را برای این روز که یوم الحسرة است، ذخیره کردیم تا به کارت آید. حالا این درّ را از تو خریداریم. آن را نزد انبیاء ببر تا قیمت گذاری کنند. 🧮 نزد آدم صفی الله (عليه السلام) می برد و آن حضرت می فرماید من سررشته قیمتِ این درّ را ندارم. نزد نوح (عليه السلام) و سایر انبیاء هم می آورد و همه به دیگری حواله می‌نمایند تا نزد خاتم الانبیاء (صلى الله عليه وآله) می آورد. حضرت می‌فرماید نزد علی مرتضی (عليه السلام) ببر. امیرالمؤمنین نیز او را نزد فرزندش حسین ‌(عليه السلام) می فرستد. ♥️ وقتی درّ را به حضرت اباعبدالله (عليه السلام) می دهد آن حضرت، درّ را نزد خداوند می آورد و عرض می‌کند خدایا قیمت دانه این است که این بنده را به همراه پدر و مادرش به من ببخشی و ایشان را با من محشور کنی. خطاب می رسد که او را با پدر و مادرش به تو بخشیدیم و همسایه‌ات در بهشت خواهند بود. 📚 از کتاب ارزشمند حسینیه نوشته ملا حبیب الله شریف کاشانی (ره)، ص34و35 •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
⛅️🍃⛅️ 🍃⛅️ ⛅️ 💕 😊 💫 ✍نقل است جوانی نزد شیخ حسنعلی نخودکی اصفهانی آمد و گفت: سه قفل در زندگی‌ام وجود دارد و سه کلید ازشما می‌خواهم! قفل اول این است که دوست دارم یک ازدواج سالم داشته باشم، قفل دوم اینکه دوست دارم کارم برکت داشته باشد وقفل سوم اینکه دوست دارم عاقبت بخیر شوم. 🍃✨شیخ نخودکی فرمود: برای قفل اول، نمازت را اول وقت بخوان. برای قفل دوم نمازت را اول وقت بخوان. و برای قفل سوم هم نمازت را اول وقت بخوان! جوان عرض کرد: سه قفل با یک کلید؟! شیخ نخودکی فرمود: نماز اول وقت «شاه کلید» است.🔑 📚منبع:نشان از بی نشانها 🖤💐همانا برترین کارها کار برای امام زمان است💐🖤 •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
⚫️🏴⚫️🏴 تـــݪنگـــر اهل کوفه پس از مرگ معاویه و شنیدن خبر بیعت نکردن امام با یزید عموما در نامه هایشان یک واژه را زیاد بکار میبردند! در اکثر نامه ها آماده است که حسین بسوی ما بیا که ما منتظر توییم!!! مثلا شبث بن ربعی، حجار بن ابجر، در نامه کوتاه خود نوشته بودند: باغ‌ها سرسبز گشته و میوه‌ها رسیده است، پس هرگاه که اراده کردی بیا که سربازان آماده برای یاری تو در انتظار نشسته‌اند، والسلام. ابصار العین، ص 216 حواسمان باشد، حسین (ع) را منتظرانش به گودال قتلگاه کشاندند. •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
⚫️🏴⚫️🏴 شخصی اهل مسجد و نماز بود، نماز جماعتش ترک نمی شد، به قدری مقید بود که زودتر از دیگران به مسجد می آمد و در صف اول جماعت قرار می گرفت و آخرین نفری بود که از مسجد بیرون می رفت، روشن است که چنین انسانی، باید فردی خدا ترس و متدین و متعهد باشد، یکی از روزها اموری باعث شد که اندکی دیر به مسجد رسید، دید در صف اول جماعت جا نیست مجبور شد در صف آخر قرار بگیرد، ولی پیش خود خجالت می کشید و آثار شرمندگی از چهره اش پدیدار شد، با خود می گفت چرا در صف آخر قرار گرفتم... ناگهان به خود آمد که این چه فکر باطلی است که بر من چیره شده است؟ اگر خلوص باشد که روح عبادت است،صف اول و آخر ندارد، به خود گفت:عجب! معلوم می شود سی سال نماز تو آلوده به ریا بوده، وگرنه نمی بایست صف آخر، شائبه ای در دل تو ایجاد کند. این فکر، نوری در قلبش به وجود آورد، که باید چاره جوئی کرد، و تا دیر نشده، غول ریا را از کشور تن بیرون نمود، به سوی خدا پناه برد، و از شر شیطان به پناه الهی رفت، با صبر و حوصله، توبه حقیقی کرد و خود را اصلاح نمود، و تصمیم گرفت که تمام نمازهای سی ساله اش را قضا کند، زیرا دریافت که در صف اول بوده، و در آنها شائبه ریا وجود داشته، آری از خواب غفلت بیدار گشت و با همتی قوی روح و روان خود را با آب توبه حقیقی شستشو داد و نمازهای سی ساله اش را قضا نمود •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
⚫️🏴⚫️🏴 شخصی به پیامبر از کج‌خُلقی مادر شکایت کرد حضرت فرمود: او در آن نُه ماه که بار تو را تحمل میکرد و آن دو سال که تو را شیر داد و شب هایی که بیداری کشید و روزهایی که برای تو تحمل تشنگی کرد، کج خلق نبود.. مرد گفت: من جزای زحماتش را پرداخته‌ام و او را دوبار بر دوش گرفته و به حج برده ام. حضرت فرمود: حتی جزای یک ناله او را هنگام وضع حمل نپرداخته‌ای. •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
⚫️🏴⚫️🏴 پدری برای پسرش تعریف میکرد که: گدایی بود که هر روز صبح وقتی از این کافه ی نزدیک دفترم می‌اومدم بیرون جلویم را می‌گرفت. هر روز یک بیست و پنج سنتی می‌دادم بهش... هر روز. منظورم اینه که اون قدر روزمره شده بود که گدائه حتی به خودش زحمت نمی‌داد پول رو طلب کنه. فقط براش یه بیست و پنج سنتی می‌انداختم. چند روزی مریض شدم و چند هفته ای زدم بیرون و وقتی دوباره به اون جا برگشتم می‌دونی بهم چی گفت؟ پسر: چی گفت پدر؟ می‌گوید: «سه دلار و پنجاه سنت بهم بدهکاری...!» بعضی از خوبی ها و محبت ها، باعث بدعادتی و سوءاستفاده میشه! •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
⚫️🏴⚫️🏴 از سخن های مرحوم آیت الله مجتهدی تهرانی: شیخ رجبعلی خیاط می‌گفت: من هر وقت که نماز می‌خواندم نمازهایی مثل نماز امام زمان یا نماز جعفر طیار، از خداوند حاجتی می‌خواستم. یک روز گفتم؛ بگذار یک بار برای خود خدا نماز بخوانم و حاجتی نخواهم! شاعر می‌گوید: تو بندگی چو گدایان به شرط مزد نکن که خواجه خود روش بنده‌پروری دارد همان شب شیخ رجبعلی خیاط در عالم خواب دید که به او گفتند: چرا دیر آمدی؟ یعنی چه؟ یعنی تو باید 30 سال پیش به فکر این کار می‌افتادی حالا سر پیری باید بفهمی و نماز بخوانی و حاجتی طلب نکنی؟ ما هر وقت جایی گیر می‌کنیم و اصطلاحا دُمِمان در تله‌ای گیر می‌کند می‌گوییم خدا! این شعر را استاد من، شیخ اکبر برهان 62 سال پیش در مسجد لرزاده بر روی منبر می‌خواندند و من هنوز به یاد دارم که: هر وقت که سرت به درد آید؛ نالان شوی و سوی من آیی! چون دردسرت شفا بدادم، یاغی شوی و دگر نیایی...! ما هر وقت با خدا کار داریم خدا را صدا می‌زنیم چه قدر خوب است که وقتی هم که کاری نداریم بگوییم خدا. •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•