🌸🍃🌸🍃
#قصه_چهل_و_دو:
#خداشناسی_در_اندیشه_اقوام_بت_پرست:
✍پس از پرداختن به ساختار اجتماعی قوم نوح(ع)، اندکی در مورد خدا شناسی ایشان گفتگو می کنیم.
انتظار اقوام باستانی و ساده بت پرست از خدای خود بسیار ساده و ابتدایی بود. آنها از بت انتظار نداشتند که فرق خوب و بد را به ایشان بیاموزد یا آنها را راهنمایی کند تا انسان های بهتری باشند. آنها حتی سوال هایی از این دست که چرا خدایان ما را آفریدند و آیا هدفی از این کار داشتند یا خیر ندارند.
⁉️منشاء این خواسته ها و پرسش ها در جوامع بشری به شهادت تاریخ،دقیقا پیامبران بودند.پیامبران به دستور خداوند برای اولین بار به مردم آموزش دادند که از مذاهب و مکاتب مختلف بخواهند که بهترین تعریف را از انسان ارائه دهند.در واقع ایشان پاسخ پرسش هایی را به ما دادند که ما حتی پرسیدنش را بلد نبودیم.
✅امروز هم یکی از بزرگترین اختلافات بین مذاهب و مکاتب مختلف بر سر همین مسئله است.اگر امروز کسی بخواهد مسیحی،مسلمان، لائیک و... شود، بیش از هر چیز به دنبال این است تا بفهمد با پیروی از هر کدام از این مکاتب چگونه انسانی تربیت خواهد شد و در نهایت به چگونه جامعه ای ختم میشود.
🗿از سوی دیگر در اندیشه این اقوام، بت هم به عنوان یک خدا با اعمال خوب و بد بندگان خود کاری ندارد.آنها فقط انتظار دارند پرستیده شوند و اگر این اتفاق نیفتد عصبانی می شوند. لذا بندگانشان با اهدای قربانی و عبادت از خشمگین شدن ایشان جلوگیری می کنند.
⚜در واقع فهم این اقوام از بت دقیقا فهمی بود که از پادشاهان خود داشتند.برای یک بت هم مثل یک پادشاه مهم نیست که مثلا مردم با همسر و فرزند خود مهربان هستند یا خیر. برای آنها بهشت و جهنم مردم هیچ اهمیتی ندارد. آنها از مردم فقط یک چیز میخواهند: اطاعت!و اگر این اطاعت را در زیر دستان خود نبینند سزای ایشان مرگ است.
⚡️این،یک عبادت صرفا ناشی از ترس است. بت ،پرستیده می شود تا بت پرست به وسیله ی زلزله و صاعقه و... از روی صحنه ی روزگار محو نشود.
✨اما خدای نوح(ع) متفاوت است. او نوح(ع) را با مجموعه ای از باید ها و نباید ها نزد مردم فرستاده. خیلی از چیزهایی که آنها خوب میدانستند بد شمرده شد و احتمالا خیلی از چیزهایی که بد می شمردند خوب . این چیزی نیست که بشود به راحتی با آن کنار آمد.
اینگونه بود که پیامبران متهم به دروغگویی، قدرت طلبی، منفعت طلبی، جنون و...شدند.
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
#السلامعلیکیااباعبدالله❤️
در دیاری که تویی ،
بودنم آنجا کافیست
آرزوهای دگر
غایتِ بیانصافیست...
#مراامیدتویییاحسین✨
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
﷽ـ
لَا تَحْزَنْ إِنَّ اللَّهَ مَعَنَا ۖ
غم مخور! خدا با ماست...🤍🍃
(آیه ۴۰ سوره توبه)
تلاوت زیبا با صدای قاری:
#عبدالرحمنمسعد🎤
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
🌸🍃🌸🍃
مرحوم آیت الله محمد تقی آملی نقل میکردند : «در خواب دیدم دشمن به من حمله کرد و من با آن دشمن درگیر و گلاویز شدم.
آن دشمن مرا رها نمیکرد و من برای اینکه از شرّ او نجات پیدا کنم هیچ چاره ای نداشتم جز آنکه دست او را به شدت گاز بگیرم تا مرا رها کند.
در همان حال از خواب بیدار شدم و دیدم دستم در دهان خودم است و به شدت دستم را گاز گرفته ام!
به من فهماندند که دشمن تو کسی جز خودت نیست؛
از خودت نجات پیدا کن!»
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بنام عرفان گول نخورید...
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#استوری👌🌱
بابا وِل کن!
خدا بخشید...
تو نمیبخشی؟!
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#کلیپ_تصویری
📺سخنرانی استاد عالی
✍️موضوع: ورود حیوانات به قدر
↶【به ما بپیوندید 】↷
┄┄┅┅┅❅🌼❅┅┅┅┄┄
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
پیرمرد محتضری که احساس می کرد مردنش نزدیک است، به پسرش گفت: مرا به حمام ببر. پسر، پدرش را به حمام برد.
پدر تشنه اش شد. آب خواست. پسر قنداب خنکی سفارش داد برایش آوردند و آن را به آرامی در دهان پدر ریخت و پس از شست وشو پدر را به خانه برد.
پس از چندی پدر از دنیا رفت و روزگار گذشت و پسر هم به سن کهولت رسید روزی به پسرش گفت: فرزندم مرگ من نزدیک است مرا به حمام ببر و شست وشو بده.
پسر نااهل بود و با غر و لند پدر را به حمام برد و کف حمام رهایش کرد و با خشونت به شستن پدر پرداخت.
پیرمرد رفتار خود با پدرش را به یاد آورد. آهی کشید و به پسر گفت: پسرم تشنه هستم.
پسر با تندی گفت: این جا آب کجا بود و طاس را از گنداب حمام پر کرد و به حلقوم پدر ریخت.
پدر اشک از دیده اش سرازیر شد و گفت: من قنداب دادم، گنداب خوردم. تو که گنداب می دهی ببین چه می خوری؟
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
✍امام على عليهالسلام فرمودند:
به آنچه اميدش را ندارى اميدوارتر باش از آنچه بدان اميد دارى ؛ زيرا كه موسى عليه السلام با نا امیدی رفت كه براى خانواده اش آتش برگيرد اما در آن جا خداوند عزّ و جلّ با او به سخن در آمد و او پيامبر برگشت...
ملكه سبا نيز از كشور خود بيرون آمد ، اما به دست سليمان عليه السلام مسلمان شد ... و جادوگران فرعون براى تقويت قدرت فرعون بيرون آمدند ، اما به خدا ايمان آوردند و برگشتند ....
📚الامالی للصدوق
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
✨﷽✨
#یک_داستان_یک_پند
✍ چوپان جوانی با مادرش در کوهستان زندگی میکرد. مزرعه سرسبز و دامداری بزرگی داشت. روزی گرگی در آنجا پیدا شده و چند تا از گوسفندانش را کشت.
چوپان شب و روز در فکر و کینه انتقام از گرگ بود. طوری که مزرعه و تمام کار خود را رها کرده و به دنبال ساخت تلهای برای صید گرگ بود. تلهای در بیرون طویله گذاشت و شبی دم گرگ در تله گرفتار شد. صبح که چوپان گرگ را در حال زوزه کشیدن در تله دید، بسیار خوشحال شد. روغنی آورد، بدن گرگ را به روغن آغشته کرد. مادر پیر و کار کشتهاش پرسید: چه میکنی پسرم؟
گفت: میخواهم گرگ را آتش بزنم، سپس تله را باز میکنم تا فرار کند. باد که به آتش بخورد یقین دارم خواهد سوخت و دوست دارم با بدنی سوخته مدتی زجر بکشد و بمیرد. مادرش گفت: فرزندم اگر بسیار از او دل ناخوشی داری او را بکش ولی چنین انتقام نگیر که کار انسانی نیست. گرگ بر اساس فطرتش که شکار است گوسفند تو را چنین کرده است ولی تو حتی اگر او را بکشی باز کار درستی نکردهای، بهتر است به جای کشتن او فکر محکم کردن طویلهات باشی؛ چون این گرگ برود گرگ دیگری میآید.
جوان که چشمش را آتش انتقام پر کرده بود، کبریت بر بدن گرگ کشید و تله را گشود، گرگ با بدنی آتش گرفته فرار کرد.چوپان فکر انتقام را کرده بود ولی فکر این را نکرده بود که گندمهایش رسیده و مزرعهاش پر از خوشههای گندم خشک است. گرگ سمت گندمزار خشک دوید و آتش جانش به مزرعه افتاد و تمام محصولاش در آتش سوخت. زانوی غم بغل کرد و آنگاه به ذهنش رسیده که مادرش چه پند حکیمانهای به او داده بود. گاهی مادری فرزند خود را نفرین میکند و به دنبال خنک کردن آتش دل خود است. ولی نمیداند همین فرزند بر اثر نفرین این مادر بیمار میشود و این مادر خودش میسوزد و داستان انتقام از گرگ دوباره تکرار میشود.
↶【به ما بپیوندید 】↷
┄┄┅┅┅❅🌼❅┅┅┅┄┄
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
کنار تو درگیر آرامشم.....خدا💞
💥استوری
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
✍️امام صادق علیه السلام:
بندگان ســـه گـــروه اند: گروهى خدا را از سرِ هـراس مى پرستند كه اين پرستش بردگان است و گروهى او را برای پاداش مى پــرستند كه ايــن پـرستش مزدوران است و گروهىخداوند را به سبب محبّت بهاو میپرستند كه اينپرستش آزادگان و برترين پرستش است.
📚الكافی: ج ۲ ص ۸۴
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
✨﷽✨
#پندانه
✅برای آرزوهایت تلاش کن
✍مرد جوان فقیر و گرسنهای دلتنگ و افسرده روی پلی نشسته بود و گروهی از ماهیگیران را تماشا میکرد.
در حالی که به سبد پر از ماهی کنار آنها چشم دوخته بود، با خود گفت:
کاش من هم یک عالمه از این ماهیها داشتم. آن وقت آنها را میفروختم و لباس و غذا میخریدم. یکی از ماهیگیران پاسخ داد: اگر لطفی به من بکنی هر قدر ماهی بخواهی به تو میدهم. این قلاب را نگه دار تا من به شهر بروم و به کارم برسم.
مرد جوان با خوشحالی این پیشنهاد را پذیرفت. در حالی که قلاب مرد را نگه داشته بود، ماهیها مرتب طعمه را گاز میزدند و یکی پس از دیگری به دام میافتادند. طولی نکشید که مرد از این کار خوشش آمد و خندان شد.
مرد مسن وقتی برگشت، گفت: همه ماهیها را بردار و برو اما میخواهم نصیحتی به تو بکنم. دفعه بعد که محتاج بودی، وقت خود را با خیالبافی تلف نکن. قلاب خودت را بینداز تا زندگیات تغییر کند، زیرا هرگز آرزوی ماهی داشتن، تور ما را پر از ماهی نمیکند.
↶【به ما بپیوندید 】↷
┄┄┅┅┅❅🌼❅┅┅┅┄┄
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
☝️وقتی خداوند تشنه می شود ...!
🎙#شیخ_انصاریان
قال الصادق (ع) :
اَیُّما مُؤمِنٍ نَفَّسَ عَن مُؤمِنٍ کُربَةً ، نَفَّسَ اللَّهُ عَنهُ سَبعینَ کُربَةً مِن کُرَبِ الدُّنیا و کُرَبِ یَومِ القیامَةِ .
امام صادق (ع) :
هر مؤمنی که گرفتاری مؤمنی را بر طرف کند، خداوند هفتاد گرفتاری دنیا و آخرت را از وی دور میکند
📙مستدرک الوسائل ، ج 12 ، ص413 .
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
مرد بادیه نشین وارد شهر مدینه شد. سر راه، اول سر یک چاه رفت و کمی آب نوشید. بعد صورت خود را شست و لباس هایش را مرتب کرد و دوباره به راه افتاد. او با عشق زیاد به در خانه ی حضرت محمد (ص) رفت. در زد و پا به خانه ی او گذاشت. حضرت محمد (ص) با او گرم سلام و احوالپرسی شد. از حال و روز او و هم قبیله هایش پرسید. خانه ی حضرت محمد (ص) بوی گل می داد.
وقت خداحافظی مرد بادیه نشین به حضرت محمد (ص) گفت: لطفاً مرا با حرفی زیبا نصیحت کنید تا وقتی که به قبیله ام رفتم، به دیگران هم آن را یاد بدهم.
حضرت محمد (ص) گفت: هیچ وقت خشمگین نشو.
مرد به قبیله اش برگشت. وقتی به میان مردم رفت، یکی از مردها به او گفت: وقتی تو به مدینه رفتی، چند نفر از جوان های قبیله ی ما، از قبیله ی همسایه دزدی کردند.
آن ها هم فهمیدند و به سراغ خانه های ما آمدند. بعد مقداری از پول و ثروت ما را دزدیدند. حالا هم هر دو قبیله آماده اند تا با هم بجنگند.
مرد بادیه نشین با عصبانیت شمشیر خود را برداشت تا با آن ها بجنگد؛ اما ناگهان یاد سفارش حضرت محمد (ص) افتاد. از کار خود پشیمان شد و آن پند با ارزش را به مردان قبیله اش گفت. آن ها در فکر فرو رفتند. او گفت: من خسارت شما را جبران می کنم. لطفاً دست از جنگ بردارید و باعث ناراحتی پیامبر نشوید!
آن ها خوش حال شدند و تصمیم گرفتند که جنگ نکنند. خبر به قبیله ی همسایه رسید. آن ها هم همان تصمیم را گرفتند و گفتند: حالا که شما گذشت کردید، ما هم چیزهای دزدیده شده را به شما برمی گردانیم و با شما دوست می شویم.
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
☝️عفیف باشی شهیدی ...!
🎙#استاد_مسعود_عـــالے
قَالَ الامام عَلِی (علیه السلام):
"مَا المُجَاهِدُ الشَّهِیدُ فِی سَبِیلِ اللّهِ بِأَعْظَمَ أَجْراً مِمَّن قَدَرَ فَعَفَّ لَکَادَ العَفِیفُ أَنْ یَکُونَ مَلَکاً مِنَ الْمَلاَئِکَةِ "
امام علی (ع) :
مجاهدی که در راه خدا شهید می شود، اجرش بیش از کسی نیست که قادر بر گناه است، ولی مرتکب گناه نمی شود; نزدیک است که شخص عفیف، ملکی از ملائکه باشد.
📙نهج البلاغه، کلمه قصار 474.
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌸سـلام مهربانان
🌿امروزتـون قـشنگ
🌸آرزوهـاتـون سپید
🌿آسمان تـون روشـن
🌿شاخه احساس تـون
🌸از ریشه سبـز
🌿کوچه باغ قصه هاتون پـر صفا
🌸و خندتون شیرین و بی انتها باشـه
🗯#دروغ
▫️مردی نزد پیامبر(ص) آمده و گفت: در پنهان به گناهانی چهارگانه مبتلا هستم؛ زنا، شرابخواری، سرقت و دروغ. هر کدام را تو بگویی به خاطرت ترک میکنم.
▫️پیامبر (ص) فرمود: دروغ را ترک کن. مرد رفت و هنگامی که قصد زنا کرد با خود گفت: اگر پیامبر (ص) از گناه من پرسید، باید انکار کنم و این نقض عهد من است (یعنی دروغ گفتهام) و اگر اقرار به گناه کنم، حدّ بر من جاری میشود. دوباره نیّت دزدی کرد و همین اندیشه را نمود و درباره کارهای دیگر نیز به همین نتیجه رسید.
▫️به نزد پیامبر(ص) آمد و گفت: یا رسولالله! تو همه راهها را بر من بستی، من همه را ترک نمودم.
📚میزان الحکمه، ج۸، ص۳۴۴
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
☝️فقط 2 روز دیگه زندهای، چیکار میکنی؟!
🎙#استادرفیعی
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
🌾✨حدیث قدسی:
خداوند تبارک و تعالی میفرماید:
يا مُطْلَقاً فِي وِصٰالِنا، اِرْجِع؛ وَ يا مُحلفا عَلی هجرنا، كَفَر؛ أَنَّما ابعَدنا اِبْليس لِانَه لَمْ يَسْجُدُ لَكَ، فَواعَجَبا كَيْفَ صَالحته وَ هَجَرتَنا؛
ای كسی كه وصال ما را ترك كردهای، برگرد!!
و ای كسی كه بر جدايی از ما سوگند خوردهای، سوگند خود را بشكن!!
ما ابليس را برای اين از خود رانديم كه بر تو سجده نكرد، پس چقدر عجیب است كه تو او را دوست خود گرفتهای و ما را ترك كردهای...!!
📙بحرالمعارف، ج۲، فصل ۶
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•