eitaa logo
داستان راستان🇵🇸
28.1هزار دنبال‌کننده
35.9هزار عکس
30.4هزار ویدیو
332 فایل
تقدیم به روح پاک و مطهر متفکر شهید استاد مرتضی مطهری‏‏‏‏‏‏‏‏ تبلیغات‌ ارزان با بازدهی عالی :👇🏻 https://eitaa.com/joinchat/1735000081Ce431fec0ab
مشاهده در ایتا
دانلود
#حکایت موری دیدند ملخی برداشته بتعجب گفتند:این مور با این ناتوانی باری به این گرانی میكشد؟ مور این سخن بشنید و گفت : مردان,بار را با نیروی همّت و بازوی حمیت كشند,نه بقوّت تن و ضخامت بدن! #جامی •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
نابینایی در شب تاریک، چراغی در دست و سبویی بر دوش در راهی می رفت. فضولی به وی رسید و گفت: ای نادان، روز و شب پیش تو یکسان است و روشنی و تاریکی در چشم تو برابر. این چراغ را فایده چیست؟! نابینا بخندید و گفت: این چراغ نه از بهر خود است. از برای چون تو کوردلان بی خرد است تا به من پهلو نزنند و سبوی مرا نشکنند. •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
🌸🍃🌸🍃 گویند انوشیروان روز نوروز مجلس عام داشت. دید که یکی از حاضران پنهانی جامی زرین در بغل نهاد. چشم پوشید و چیزی نگفت. چون مجلس تمام شد شراب دار گفت: هیچ کس بیرون نرود تا تجسس کنم که یک جام زر ناب گم شده... انوشیروان گفت: بگذار ،که آن کس که گرفت باز نخواهد داد و آنکس که دید سخن چینی نکند. بعد از چند روز آن شخص پیش انوشیروان آمد. جامه های نو پوشیده بود و کفشی نو در پای داشت. انوشیروان اشاره به جامه های وی کرد که اینها از آن است؟ مرد دامن از روی کفش برداشت و گفت این نیز از آن میباشد. انوشیروان بخندید و دانست که او به ضرورت گرفته است و پس بفرمود تا هزار مثقال زر به وی دادند.... •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
🌸🍃🌸🍃 گویند انوشیروان روز نوروز مجلس عام داشت. دید که یکی از حاضران پنهانی جامی زرین در بغل نهاد. چشم پوشید و چیزی نگفت. چون مجلس تمام شد شراب دار گفت: هیچ کس بیرون نرود تا تجسس کنم که یک جام زر ناب گم شده... انوشیروان گفت: بگذار ،که آن کس که گرفت باز نخواهد داد و آنکس که دید سخن چینی نکند. بعد از چند روز آن شخص پیش انوشیروان آمد. جامه های نو پوشیده بود و کفشی نو در پای داشت. انوشیروان اشاره به جامه های وی کرد که اینها از آن است؟ مرد دامن از روی کفش برداشت و گفت این نیز از آن میباشد. انوشیروان بخندید و دانست که او به ضرورت گرفته است و پس بفرمود تا هزار مثقال زر به وی دادند.... •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•