eitaa logo
داستان راستان🇵🇸
28.2هزار دنبال‌کننده
34.5هزار عکس
28.5هزار ویدیو
325 فایل
تقدیم به روح پاک و مطهر متفکر شهید استاد مرتضی مطهری‏‏‏‏‏‏‏‏ تبلیغات‌ ارزان با بازدهی عالی :👇🏻 https://eitaa.com/joinchat/1735000081Ce431fec0ab
مشاهده در ایتا
دانلود
(تشرّف خدمت امام عصر ارواحنا فداه)🌹 نام کتاب: یکی از موثّقین نقل می‌کرد: شخص بزرگواری سال 1366 به مکّه مشرّف شدند و در تظاهرات برائت از مشرکین شرکت کرده و از ناحیه سر مضروب شدند و زیر دست و پای مردم افتادند. آن بزرگوار گفت: در آن حال متوجّه به امام عصر - ارواحنا فداه - شدم و در دل خود عرض کردم: آقا جان🌹 من هر سال به عشق ملاقات شما در عرفات به مکّه می‌آیم، ولی امسال هنوز به عرفات نرفته و موفّق به ملاقات شما نشده ام...😔 در همان حال سید بزرگواری را دیدم که مرا از زیر دست و پای مردم بیرون آورد و دست بر سر من کشیده و فرمود: "چیزی نیست." این جمله را هم افزودند: "کسانی که در تظاهرات شرکت کرده اند مورد توجّه ما هستند و کسانی که مضروب گردیده اند پیش ما اجر دارند." بعد از آن، چند قدمی مرا همراه خود برد، ناگهان متوجّه شدم که به بیمارستان رسیده‌ام در آن موقع به من فرمود: "برو خودت را نشان بده." من به بیمارستان رفتم و خودم را نشان دادم آنان به سر من نگاه کردند و گفتند: "چیزی نیست!" در صورتی که موثّق مذکور می‌فرمود: وقتی ایشان به کاروان ما برگشت لباس هایش از خون سرش رنگین شده بود. •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈• •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
(تشرّف خدمت امام عصر ارواحنا فداه)🌹 نام کتاب: یکی از موثّقین نقل می‌کرد: شخص بزرگواری سال 1366 به مکّه مشرّف شدند و در تظاهرات برائت از مشرکین شرکت کرده و از ناحیه سر مضروب شدند و زیر دست و پای مردم افتادند. آن بزرگوار گفت: در آن حال متوجّه به امام عصر - ارواحنا فداه - شدم و در دل خود عرض کردم: آقا جان🌹 من هر سال به عشق ملاقات شما در عرفات به مکّه می‌آیم، ولی امسال هنوز به عرفات نرفته و موفّق به ملاقات شما نشده ام...😔 در همان حال سید بزرگواری را دیدم که مرا از زیر دست و پای مردم بیرون آورد و دست بر سر من کشیده و فرمود: "چیزی نیست." این جمله را هم افزودند: "کسانی که در تظاهرات شرکت کرده اند مورد توجّه ما هستند و کسانی که مضروب گردیده اند پیش ما اجر دارند." بعد از آن، چند قدمی مرا همراه خود برد، ناگهان متوجّه شدم که به بیمارستان رسیده‌ام در آن موقع به من فرمود: "برو خودت را نشان بده." من به بیمارستان رفتم و خودم را نشان دادم آنان به سر من نگاه کردند و گفتند: "چیزی نیست!" در صورتی که موثّق مذکور می‌فرمود: وقتی ایشان به کاروان ما برگشت لباس هایش از خون سرش رنگین شده بود. •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈• •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
(تشرّف خدمت امام عصر ارواحنا فداه)🌹 نام کتاب: یکی از موثّقین نقل می‌کرد: شخص بزرگواری سال 1366 به مکّه مشرّف شدند و در تظاهرات برائت از مشرکین شرکت کرده و از ناحیه سر مضروب شدند و زیر دست و پای مردم افتادند. آن بزرگوار گفت: در آن حال متوجّه به امام عصر - ارواحنا فداه - شدم و در دل خود عرض کردم: آقا جان🌹 من هر سال به عشق ملاقات شما در عرفات به مکّه می‌آیم، ولی امسال هنوز به عرفات نرفته و موفّق به ملاقات شما نشده ام...😔 در همان حال سید بزرگواری را دیدم که مرا از زیر دست و پای مردم بیرون آورد و دست بر سر من کشیده و فرمود: "چیزی نیست." این جمله را هم افزودند: "کسانی که در تظاهرات شرکت کرده اند مورد توجّه ما هستند و کسانی که مضروب گردیده اند پیش ما اجر دارند." بعد از آن، چند قدمی مرا همراه خود برد، ناگهان متوجّه شدم که به بیمارستان رسیده‌ام در آن موقع به من فرمود: "برو خودت را نشان بده." من به بیمارستان رفتم و خودم را نشان دادم آنان به سر من نگاه کردند و گفتند: "چیزی نیست!" در صورتی که موثّق مذکور می‌فرمود: وقتی ایشان به کاروان ما برگشت لباس هایش از خون سرش رنگین شده بود. •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈• •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
(تشرّف خدمت امام عصر ارواحنا فداه)🌹 نام کتاب: یکی از موثّقین نقل می‌کرد: شخص بزرگواری سال 1366 به مکّه مشرّف شدند و در تظاهرات برائت از مشرکین شرکت کرده و از ناحیه سر مضروب شدند و زیر دست و پای مردم افتادند. آن بزرگوار گفت: در آن حال متوجّه به امام عصر - ارواحنا فداه - شدم و در دل خود عرض کردم: آقا جان🌹 من هر سال به عشق ملاقات شما در عرفات به مکّه می‌آیم، ولی امسال هنوز به عرفات نرفته و موفّق به ملاقات شما نشده ام...😔 در همان حال سید بزرگواری را دیدم که مرا از زیر دست و پای مردم بیرون آورد و دست بر سر من کشیده و فرمود: "چیزی نیست." این جمله را هم افزودند: "کسانی که در تظاهرات شرکت کرده اند مورد توجّه ما هستند و کسانی که مضروب گردیده اند پیش ما اجر دارند." بعد از آن، چند قدمی مرا همراه خود برد، ناگهان متوجّه شدم که به بیمارستان رسیده‌ام در آن موقع به من فرمود: "برو خودت را نشان بده." من به بیمارستان رفتم و خودم را نشان دادم آنان به سر من نگاه کردند و گفتند: "چیزی نیست!" در صورتی که موثّق مذکور می‌فرمود: وقتی ایشان به کاروان ما برگشت لباس هایش از خون سرش رنگین شده بود. •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈• •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
(تشرّف خدمت امام عصر ارواحنا فداه)🌹 یکی از موثّقین نقل می‌کرد: شخص بزرگواری سال 1366 به مکّه مشرّف شدند و در تظاهرات برائت از مشرکین شرکت کرده و از ناحیه سر مضروب شدند و زیر دست و پای مردم افتادند. آن بزرگوار گفت: در آن حال متوجّه به امام عصر - ارواحنا فداه - شدم و در دل خود عرض کردم: آقا جان🌹 من هر سال به عشق ملاقات شما در عرفات به مکّه می‌آیم، ولی امسال هنوز به عرفات نرفته و موفّق به ملاقات شما نشده ام...😔 در همان حال سید بزرگواری را دیدم که مرا از زیر دست و پای مردم بیرون آورد و دست بر سر من کشیده و فرمود: "چیزی نیست." این جمله را هم افزودند: "کسانی که در تظاهرات شرکت کرده اند مورد توجّه ما هستند و کسانی که مضروب گردیده اند پیش ما اجر دارند." بعد از آن، چند قدمی مرا همراه خود برد، ناگهان متوجّه شدم که به بیمارستان رسیده‌ام در آن موقع به من فرمود: "برو خودت را نشان بده." من به بیمارستان رفتم و خودم را نشان دادم آنان به سر من نگاه کردند و گفتند: "چیزی نیست!" در صورتی که موثّق مذکور می‌فرمود: وقتی ایشان به کاروان ما برگشت لباس هایش از خون سرش رنگین شده بود. 📙 •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•