eitaa logo
داستان راستان🇵🇸🇮🇷
34.8هزار دنبال‌کننده
38.6هزار عکس
35.1هزار ویدیو
374 فایل
تقدیم به روح پاک و مطهر متفکر شهید استاد مرتضی مطهری‏‏‏‏‏‏‏‏ تبلیغات‌ ارزان با بازدهی عالی :👇🏻 https://eitaa.com/joinchat/1735000081Ce431fec0ab
مشاهده در ایتا
دانلود
mpm_178aaa508c48171416136469c93cafe5.mp3
حجم: 5.77M
﷽ واحد | شبا که تو آغوش بابام بودم... بامداحی:حــــــــــــاج‌مــــــهــدی‌رســولـی پـسـت‌ویــژه‌‌شـهادت‌حـضرت‌ رقـــیه(س) #شهادت_حضرت_رقیه(س) تسلیت باد
12.21M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
تقدیم به ساحت عمه‌سه‌ساله صاحب الزمان(عج) . . ▪️هم سن و سالات روضه گرفتن… 😭❤️ •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
13.4M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🏴🎞 اطفال در حیاط حرم گرم بازی اند بازی نکرد هیچکسی با تو آن زمان تنها تو را یزید به بازی گرفته بود با یک سر بریده و یک چوب خیزران... با یک سلام زائر شوید✋ اَلسَّلامُ عَلَیْکِ یا سَیِّدَتَنـا رُقَیَّةَ، عَلَیْکِ التَّحِیَّةُ وَاَلسَّلامُ وَرَحْمَةُ اللهِ وَبَرَکاتُهُ، اَلسَّلامُ عَلَیْکِ یـا بِنْتَ رَسُولِ اللهِ، اَلسَّلامُ عَلَیْکِ یـا بِنْتَ اَمیرِ الْمُؤْمِنینَ •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
‌‌ عصر روز سه شنبه در خرابه در کنار حضرت زینب(س) نشسته بود. جمعی از کودکان شامی را دید که در رفت و آمد هستند. پرسید: عمه جان! اینان کجا می روند؟ حضرت زینب(س)فرمود: عزیزم این ها به خانه هایشان می روند. پرسید: عمه! مگر ما خانه نداریم؟ فرمودند: چرا عزیزم، خانه ما در مدینه است. تا نام مدینه را شنید، خاطرات زیبای همراهی با پدر در ذهن او آمد. بلافاصله پرسید: عمه! پدرم کجاست؟ فرمود: به سفر رفته. طفل دیگر سخن نگفت، به گوشه خرابه رفته زانوی غم بغل گرفت و با غم و اندوه به خواب رفت. پاسی از شب گذشت. ظاهراً در عالم رؤیا پدر را دید. سراسیمه از خواب بیدار شد، مجدداً سراغ پدر را از عمه گرفت و بهانه جویی نمود، به گونه ای که با صدای ناله و گریه او تمام اهل خرابه به شیون و ناله پرداختند. خبر را به یزید رساندند، دستور داد سر بریده پدرش را برایش ببرند. رأس مطهر سید الشهدا را در میان طَبَق جای داده، وارد خرابه کردند و مقابل این دختر قرار دادند. سرپوش طبق را کنار زد، سر مطهر سید الشهدا را دید، سر را برداشت و د رآغوش کشید. بر پیشانی و لبهای پدر بوسه زد و آه و ناله اش بلند تر شد، گفت: پدر جان چه کسی صورت شما را به خونت رنگین کرد؟ پدر جان چه کسی رگهای گردنت را بریده؟ پدر جان «مَن ذَالَّذی أَیتَمَنی علی صِغَرِ سِنِّیِ» چه کسی مرا در کودکی یتیم کرد؟ پدر جان یتیم به چه کسی پناه ببرد تا بزرگ بشود؟ پدر جان کاش خاک را بالش زیر سرم قرار می دادم، ولی محاسنت را خضاب شده به خونت نمی دیدم. دختر خردسال حسین(ع) آن قدر شیرین زبانی کرد و با سر پدر ناله نمود تا خاموش شد. همه خیال کردند به خواب رفته. وقتی به سراغ او آمدند، از دنیا رفته بود. شبانه غساله آوردند، او را غسل دادند و در همان خرابه مدفون نمودند. شرح شمع: صفحه 310 - نفس المهموم 456 -الدمع الساکه 141 •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
‍ ▪️◾️◼️◾️▪️ سَلامٌ عليٰ آلِ يٰس ... پدرمهربانم، سلام ... سه ساله بود عاشق بود عاشق بابایش به انتظار نشست و به وصل یار رسید... . مولای من من را به انتظار خودت عاشقم نما آنوقت از غـم رخ تو پیر میشـوم . خدایا به چشم انتظاری حضرت رقیه قسمت میدهیم، به چشم انتظاری مولا صاحب الزمان برای انتقام جدش؛ با اذن ظهورش خاتمه عنایت بفرما. . (سلام الله علیهم) •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
8.29M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
صلی الله علیکِ یا رقیه بنت الحسین . . مولای من سرت بر نیزه بود و خواب به چشمــان دختــــرت نمی آمد با دستهای لرزان سرت را پایین آورد و در آغوش گرفت کاش برای بوسه هایش جای سالــــمی روی صورتت داشتــــی •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•