🌸🍃🌸🍃
برای ملاقات شخصی به یکی از بیمارستانهای روانی رفتیم .
بیرون بیمارستان غُلغله بود . چند نفر سر جای پارک ماشین دست به یقه بودند . چند راننده مسافرکش سر مسافر با هم دعوا داشتند و بستگان همدیگر را مورد لطف قرار می دادند .
وارد حیاط بیمارستان که شدیم ، دیدیم جایی است آرام و پردرخت. بیماران روی نیمکتها نشسته بودند و با ملاقات کنندگان گفت وگو می کردند .
بیماری از کنار ما بلند شد و با کمال ادب گفت:
من می روم روی نیمکت دیگری مینشینم که شما راحت تر بتوانید صحبت کنید .
پروانه زیبایی روی زمین نشسته بود ، بیمار پروانه را نگاه می کرد و نگران بود که مبادا زیر پا له شود .
آمد آهسته پروانه را برداشت و کف دستش گذاشت تا پرواز کند و برود ...
ما بالاخره نفهمیدیم
بیمارستان روانی اینور دیوار است یا آنور دیوار ؟ ...!!
#عمران_صلاحی
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•