🌸🍃🌸🍃
گویند روزی افلاطون نشسته بود و دوستی به او رسید و گفت فلان شخص را دیدم، بسیار تو را ستود.
ناگهان افلاطون گریست.
دوست گفت ای حکیم، از من چه رنجی رسید که این گونه گشتی؟
افلاطون گفت از تو مرا رنجی نرسید، و لیکن مصیبتی از این بدتر چه بود که جاهلی مرا بستاید و کار من پسند او آید، نمی دانم کدام کار جاهلانه کرده ام که او را خوش آمده؟
#قابوس_نامه
@DastaneRastan_ir