eitaa logo
داستان راستان🇵🇸
28.1هزار دنبال‌کننده
34.5هزار عکس
28.6هزار ویدیو
325 فایل
تقدیم به روح پاک و مطهر متفکر شهید استاد مرتضی مطهری‏‏‏‏‏‏‏‏ تبلیغات‌ ارزان با بازدهی عالی :👇🏻 https://eitaa.com/joinchat/1735000081Ce431fec0ab
مشاهده در ایتا
دانلود
🌸🍃🌸🍃 : ✍پیامبر پیش از شروع طوفان،میراث تمام انبیاء پیشین از جمله کتاب های مقدسی را که بر ایشان نازل شده بود در کشتی نهاد.او همچنین به امر خداوند مزار آدم(ع) را شکافت و بدن مطهر حضرت پدر(ع)را به همراه خود به کشتی آورد.اینک همه ساکنان کشتیِ نجات بر آن سوار شده بودند و فقط یک کار ناتمام باقی مانده بود. 🌧نوح در زیر نم نم باران خود را به خانه رساند و با نام خدا مُهرِ گلین تنور را گشود.1ناگهان زمین و زمان دگرگون شد. خورشید کسوف کرد و آن چند دانه پرتوی نورهم که از لابه لای ابرها به زمین می رسید،خاموش گشت.باران همچون آبشار از آسمان جاری شد.ابرهای سیاه همچون اژدهایانِ گرسنه در حال بلعیدن زمین بودند و سیلِ قطرات باران چون نیزه بر تن زمین فرود می آمد.جهان در تاریکی مطلق فرو رفته بود.تنها نوری که هر از چندگاهی زمین را روشن می کرد،از شعله آبی رنگ رعد و برق هایی بود که چون شلاق بر تن زمین اصابت می کردند. 🌊ناگاه زمین به لرزه درآمد و چشمه ها چون آتش فشانی از آب منفجر شد و آب به سوی آسمان فوران کرد.معلوم نبود که آب از آسمان به زمین می زند یا از زمین به آسمان! 🌫خداوند به حرمت دل های مطمئن مومنان آسمان را به زمین دوخته بود؛ و اینک موعد قصاص بود. ⛓هزار و صد و پنجاه سال شکنجه،تحریم، تهدید،تحقیر و تمسخر.هزار و صد و پنجاه سال زجر و درد و صبر!و اینک این نوح بود که در امنیت محض در برابر چشمان وحشت زده کفار به سوی کشتی باز میگشت تا در کنار شیعیان خود آرام گیرد.شروع طوفان در اول رجب بود و شیعیان به دستور پیامبر همگی روزه بودند.2 🌊چهل روز از زمین و آسمان آب جوشید. امواج سهمگین آب عاقبت کشتی را از جا کند.تعداد زیادی از کفار غرق شده بودند و عده ای دیگر در تلاش تا خود را به قله کوه ها برسانند. 📚منابع: 1)بیگدلی،عروج مشرقی،ص320 2)مجلسی،بحار الانوار،ج11،ص3 •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
💠 💎: ✍پیامبر پیش از شروع طوفان،میراث تمام انبیاء پیشین از جمله کتاب های مقدسی را که بر ایشان نازل شده بود در کشتی نهاد.او همچنین به امر خداوند مزار آدم(ع) را شکافت و بدن مطهر حضرت پدر(ع)را به همراه خود به کشتی آورد.اینک همه ساکنان کشتیِ نجات بر آن سوار شده بودند و فقط یک کار ناتمام باقی مانده بود. 🌧نوح در زیر نم نم باران خود را به خانه رساند و با نام خدا مُهرِ گلین تنور را گشود.1ناگهان زمین و زمان دگرگون شد. خورشید کسوف کرد و آن چند دانه پرتوی نورهم که از لابه لای ابرها به زمین می رسید،خاموش گشت.باران همچون آبشار از آسمان جاری شد.ابرهای سیاه همچون اژدهایانِ گرسنه در حال بلعیدن زمین بودند و سیلِ قطرات باران چون نیزه بر تن زمین فرود می آمد.جهان در تاریکی مطلق فرو رفته بود.تنها نوری که هر از چندگاهی زمین را روشن می کرد،از شعله آبی رنگ رعد و برق هایی بود که چون شلاق بر تن زمین اصابت می کردند. 🌊ناگاه زمین به لرزه درآمد و چشمه ها چون آتش فشانی از آب منفجر شد و آب به سوی آسمان فوران کرد.معلوم نبود که آب از آسمان به زمین می زند یا از زمین به آسمان! 🌫خداوند به حرمت دل های مطمئن مومنان آسمان را به زمین دوخته بود؛ و اینک موعد قصاص بود. ⛓هزار و صد و پنجاه سال شکنجه،تحریم، تهدید،تحقیر و تمسخر.هزار و صد و پنجاه سال زجر و درد و صبر!و اینک این نوح بود که در امنیت محض در برابر چشمان وحشت زده کفار به سوی کشتی باز میگشت تا در کنار شیعیان خود آرام گیرد.شروع طوفان در اول رجب بود و شیعیان به دستور پیامبر همگی روزه بودند.2 🌊چهل روز از زمین و آسمان آب جوشید. امواج سهمگین آب عاقبت کشتی را از جا کند.تعداد زیادی از کفار غرق شده بودند و عده ای دیگر در تلاش تا خود را به قله کوه ها برسانند. 📚منابع: 1)بیگدلی،عروج مشرقی،ص320 2)مجلسی،بحار الانوار،ج11،ص3 •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•