eitaa logo
داستان راستان🇵🇸
28.4هزار دنبال‌کننده
35.6هزار عکس
30هزار ویدیو
332 فایل
تقدیم به روح پاک و مطهر متفکر شهید استاد مرتضی مطهری‏‏‏‏‏‏‏‏ تبلیغات‌ ارزان با بازدهی عالی :👇🏻 https://eitaa.com/joinchat/1735000081Ce431fec0ab
مشاهده در ایتا
دانلود
‍ 🌸🍃🌸🍃‍ : : ✍شرک و نفاق سرتا سر عالم را فراگرفته بود.نوح(ع) مانده بود و یک جهان رو به رویش. 🗿قوم نوح(ع) پنج بت به نام های:ودّ، سواع، یغوث، یعوق و نسر را می پرستیدند1 که داستان پیدایش آنها را در قصه بیست و هشتم روایت کردیم. ⚜وقتی میگوییم قوم نوح، یعنی همه ی آنها. حتی والهه و کنعان، همسر و فرزند نوح(ع). کنعان و مادرش از افکار نوح(ع) بیزار بودند و او را مایه ی شرمندگی و سرافکندگی خود در میان قومشان می دانستند. و این یعنی نهایت تنهایی. ✅اما قرار نبود در همیشه روی یک پاشنه بچرخد. نوح(ع) همان منجی وعده داده شده بود که از آدم(ع) پیامبران سینه به سینه وعده آمدنش را داده بودند، و اینک نوح آمده بود تا همه چیز از اول شروع شود: ❇️پس روزى جبرئيل به دیدار نوح آمد. بر ایشان درود فرستاد و گفت: ای رسول خدا، چرا اينگونه گوشه‌گيرى‌؟! نوح سلامش را پاسخ گفت و فرمود: مردم خدا را نمى‌شناسند؛ به همين جهت از آنان كناره گرفته‌ام، چون توان رويارويى و ستيز با آنان را ندارم. جبرئيل پرسيد: اگر توان ستيز و رويارويى با آنان را داشته باشى آيا در برابرشان به پا مى‌خيزى‌؟! ✳️نوح(ع) از شنيدن اين سخن به وجد آمد، از جای برخاست و با چشمان آرزومند به فرشته ی وحی چشم دوخت. 🗯جبرئيل اینچنین ادامه داد: ای پیامبر! خداوند مهربان بر تو سلام فرستاد و مرا که همنشین پدران تو آدم و ادریس بودم فرمان داد تا لباس شكيبايى و يقين و پيروزى را بر تو بپوشانم و فرمان خداوند را بر تو ابلاغ کنم: 💠اینک زمان موعود فرارسیده است! باید دعوتت را علنی کرده و قوم خود را از شرک و نفاق وسوسه های شیطان دور و به سوی خداوند یکتا دعوت کنی. برای تو در این مسیر همراهی است. «عموره» دختر ضمران بن اخنوخ. او را به همسری برگزین تا همراه تو باشد. او نخستين كسى است كه به تو ايمان خواهد آورد.2 📚منابع: 1) آیه ی 23 سوره ی نوح. 2)النور المبين في قصص الأنبياء و المرسلين ج 1، ص 81 •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
🌸🍃🌸🍃 : (ع): ✍نوح(ع)در روز عاشورا به ميان قومش رفت. آن روز،عيد بود و رؤساى قبيله‌ها كه بيش از هفتاد هزار نفر بودند برگرد بت‌ها جمع شده بودند. 🗿ناگهان نوح(ع)نداى«لا اله الا اللّه»سر داد. ندايش چنان الهى بود كه بت‌ها به لرزه درآمدند و همگان ترسيدند. 🌅نوح به ایشان فرمود:من بندۀ خدا و فرزند بندۀ خدا هستم. خداوند مرا به سوى شما برانگيخته است.«عموره» که آنجا حضور داشت با شنیدن سخنان نوح همانجا به او ايمان آورد. 👑پدر عموره از این واقعه بسیار خشمگين شد و گفت:چگونه به نوح ايمان آوردی؟! اگر پادشاه از كارت آگاه شود تو را خواهد كشت! 🗯عموره گفت: پدر! خرد خويش را به كار انداز! نوح(ع)مردى تنها است که ندايش در ميان شما ترس و رعب پديد آورده است! اما چرا وعده‌هايش در دل‌هاى شما رخنه نمی كند؟! ✳️پیشگویی پدر عموره درست از آب در آمد.مردم او را مجبور كردند كه دخترش را زندانى كند و به او گرسنگی دهد تا زمانی که نبوت نوح(ع) را انکار کند.آنان عموره را يك سال با گرسنگى در زندان نگه داشتند اما در کمال شگفتی می دیدند نه تنها گرسنگی او را هلاک نمی سازد، بلکه نورى عظيم در رخسارش پديدار گشته بود که نشان از جهانی دیگر داشت. 🔆این ماجرا یک سال به طول انجامید تا بالاخره او را آزاد کردند و علت ماجرا را از او جویا شدند. 💭او گفت: من در زندان به خداوند توسل نمودم تا مرا نجات دهد. پس دیدم که پروردگارم نوح را نزد من فرستاد تا مایحتاجم را برآورده سازد و مرا در مقابل شما یاری کند.اينك بدانید که من همسر نوح(ع)هستم و از او فرزندى به نام «سام» دارم. ✴️پس از این واقعه مردم از جان عموره در گذشتند و او را نزد همسرش نوح(ع) فرستادند. این بانوی بزرگوار دو فرزند دیگر به نام های حام و یافث برای نوح بدنیا آورد تا به همراه برادرشان سام(ع) وارثان تمدن بشری در آینده باشند. منابع:النور المبين في قصص الأنبياء و المرسلين ج 1، ص 81 •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
🌸🍃🌸🍃 : (ع): ✍نوح(ع)در روز عاشورا به ميان قومش رفت. آن روز،عيد بود و رؤساى قبيله‌ها كه بيش از هفتاد هزار نفر بودند برگرد بت‌ها جمع شده بودند. 🗿ناگهان نوح(ع)نداى«لا اله الا اللّه»سر داد. ندايش چنان الهى بود كه بت‌ها به لرزه درآمدند و همگان ترسيدند. 🌅نوح به ایشان فرمود:من بندۀ خدا و فرزند بندۀ خدا هستم. خداوند مرا به سوى شما برانگيخته است.«عموره» که آنجا حضور داشت با شنیدن سخنان نوح همانجا به او ايمان آورد. 👑پدر عموره از این واقعه بسیار خشمگين شد و گفت:چگونه به نوح ايمان آوردی؟! اگر پادشاه از كارت آگاه شود تو را خواهد كشت! 🗯عموره گفت: پدر! خرد خويش را به كار انداز! نوح(ع)مردى تنها است که ندايش در ميان شما ترس و رعب پديد آورده است! اما چرا وعده‌هايش در دل‌هاى شما رخنه نمی كند؟! ✳️پیشگویی پدر عموره درست از آب در آمد.مردم او را مجبور كردند كه دخترش را زندانى كند و به او گرسنگی دهد تا زمانی که نبوت نوح(ع) را انکار کند.آنان عموره را يك سال با گرسنگى در زندان نگه داشتند اما در کمال شگفتی می دیدند نه تنها گرسنگی او را هلاک نمی سازد، بلکه نورى عظيم در رخسارش پديدار گشته بود که نشان از جهانی دیگر داشت. 🔆این ماجرا یک سال به طول انجامید تا بالاخره او را آزاد کردند و علت ماجرا را از او جویا شدند. 💭او گفت: من در زندان به خداوند توسل نمودم تا مرا نجات دهد. پس دیدم که پروردگارم نوح را نزد من فرستاد تا مایحتاجم را برآورده سازد و مرا در مقابل شما یاری کند.اينك بدانید که من همسر نوح(ع)هستم و از او فرزندى به نام «سام» دارم. ✴️پس از این واقعه مردم از جان عموره در گذشتند و او را نزد همسرش نوح(ع) فرستادند. این بانوی بزرگوار دو فرزند دیگر به نام های حام و یافث برای نوح بدنیا آورد تا به همراه برادرشان سام(ع) وارثان تمدن بشری در آینده باشند. منابع:النور المبين في قصص الأنبياء و المرسلين ج 1، ص 81 •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•