eitaa logo
داستان راستان🇵🇸
28.2هزار دنبال‌کننده
34.5هزار عکس
28.5هزار ویدیو
325 فایل
تقدیم به روح پاک و مطهر متفکر شهید استاد مرتضی مطهری‏‏‏‏‏‏‏‏ تبلیغات‌ ارزان با بازدهی عالی :👇🏻 https://eitaa.com/joinchat/1735000081Ce431fec0ab
مشاهده در ایتا
دانلود
⚫️🏴⚫️🏴 بعد از کربلا چه گذشت.. عمر سعد ملعون روز یازدهم تا وقت ظهر در کربلا ماند، و بر کشتگان خود نماز گذارد و آنان را به خاک سپرد. وقتی روز از نیمه گذشت فرمان داد تا دختران پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم رابر شتران بی جهاز سوار کردند . و امام سجاد علیه السلام را نیز با غل و زنحیر بر شتر سوار کردند. هنگامی که آنان را از قتلگاه عبور دادند و نظر بانوان بر جسم مبارک امام حسین علیه السلام افتاد ، لطمه ها بر صورت زدند و صدا به ندبه برداشتند... عمر سعد به کوفه آمد .ابن زیاد اذن عمومی داد تا مردم در مجلس حاضر شوند.  سپس سر مطهر امام حسین علیه السلام را نزد او گذاشتند و او نگاه می کرد و تبسم می نمود و با چوبی که در دست داشت جسارت می نمود. عصر روز یازدهم اهل بیت علیهم السلام را با حالت اسارت به طرف کوفه بردند. نزدیک غروب حرکت کردند و شبانه به کوفه رسیدند. لذا آن بزرگواران داغدیده را تا صبح پشت دروازه های کوفه نگه داشتند.  هنگام صبح عمر سعد ملعون از کوفه خارج شد،و بسان فرماندهي که از فتوحات خویش خوشحال است همراه اسراء وارد کوفه شد... : ارشاد شیخ مفید ،ج2 در کربلا چه گذشت،شیخ عباس قمی @DastaneRastan_ir
⚫️🏴⚫️🏴 رؤیای حضرت سڪـینه حضرت سڪـینه علیها السلام می گوید: در یکی از شب ها که در شام بودم، خوابی دیدم طولانی. در آخر آن خواب، زنی را مشاهده کردم که دست بر سر نهاده و نالان است. پرسیدم: این بانو کیست؟ گفتند: فاطمه دختر محمّد رسول خدا و مادرِ پدر تو است! گفتم: به خدا، نزد او می روم و از آنچه با ما کردند، به وی شکایت می کنم. پس نزد او رفته، مقابلش ایستادم و گریستم و گفتم: مادرجان! حقّ ما را منکر شدند، جمع ما را از هم جدا کردند و حُرمت ما را نگه نداشتند! مادرجان! به خدا، پدرم حسین را کشتند! پس آن بانو به من فرمود: سکینه جان! دیگر سخن مگو که دلم را سخت لرزاندی و قلبم را پاره کردی! این پیراهن پدر تو است، آن را نگه داشته ام تا زمانی که خدا را ملاقات کنم! : ریاحین الشّریعه، ج 3، ص 280 - 278 نفس المهموم، ص 217. @DastaneRastan_ir
⚫️🏴⚫️🏴 بعد از کربلا چه گذشت.. عمر سعد ملعون روز یازدهم تا وقت ظهر در کربلا ماند، و بر کشتگان خود نماز گذارد و آنان را به خاک سپرد. وقتی روز از نیمه گذشت فرمان داد تا دختران پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم رابر شتران بی جهاز سوار کردند . و امام سجاد علیه السلام را نیز با غل و زنحیر بر شتر سوار کردند. هنگامی که آنان را از قتلگاه عبور دادند و نظر بانوان بر جسم مبارک امام حسین علیه السلام افتاد ، لطمه ها بر صورت زدند و صدا به ندبه برداشتند... عمر سعد به کوفه آمد .ابن زیاد اذن عمومی داد تا مردم در مجلس حاضر شوند.  سپس سر مطهر امام حسین علیه السلام را نزد او گذاشتند و او نگاه می کرد و تبسم می نمود و با چوبی که در دست داشت جسارت می نمود. عصر روز یازدهم اهل بیت علیهم السلام را با حالت اسارت به طرف کوفه بردند. نزدیک غروب حرکت کردند و شبانه به کوفه رسیدند. لذا آن بزرگواران داغدیده را تا صبح پشت دروازه های کوفه نگه داشتند.  هنگام صبح عمر سعد ملعون از کوفه خارج شد،و بسان فرماندهي که از فتوحات خویش خوشحال است همراه اسراء وارد کوفه شد... : ارشاد شیخ مفید ،ج2 در کربلا چه گذشت،شیخ عباس قمی @DastaneRastan_ir
🌸🍃🌸🍃 القاب حضرت مهدی (عج) که بر خونخواهی امام حسین (ع) دلالت می کند -قائم -ثائر -مؤتور -منصور -منتقم در مجمع البحرین آمده : ثائر کسی است که بر هیچ وضعی آرام و قرار نمی گیرد ، تا اینکه خونبهای خویش را بگیرد این لقب، در دعایی که از امام صادق(ع) است، ذکر شده: «أللَّهُمَّ رَبَّ الْحُسَیْنِ اشْفِ صَدْرَ الْحُسَیْنِ وَ اطْلُبْ بِثَأْرِه.» و در زیارت عاشورا هم این لقب آمده، و ما با هر بار خواندن، از خداوند میخواهیم که ما را با خونخواه امام حسین(ع) همراه کند. فَأَسْأَلُ اللَّهَ الَّذِی أَکرَمَ مَقَامَک أَنْ یُکرِمَنِی بِک وَ یَرْزُقَنِی طَلَبَ ثَارِک مَعَ إِمَامٍ‏ مَنْصُورٍ مِنْ آلِ مُحَمَّدٍ علیهم‌السلام؛ پس از خدایی که مقام تو را گرامی داشت می‌خواهم که مرا به خاطر تو گرامی دارد و خون‌خواهی تو را، به همراه امامی پیروزمند از خاندان حضرت محمد صلی‌الله علیه و آله روزی‌ام گرداند. : مکیال المکارم ج ۱ ص۱۰۷ به نقل از مجمع البحرین بحار الأنوار،ج ٩٨،ص ٢٣١ @DastaneRastan_ir
🌸🍃🌸🍃 مردی خدمت امام موسی کاظم (علیه السلام) آمد و عرضه داشت: فدایت شوم، از یکی از برادران دینی کاری نقل کردند که ناپسند بود، از خودش پرسیدم انکار کرد در حالی که جمعی از افراد موثق و قابل اعتماد این مطلب را از او نقل کردند! حضرت فرمود: گوش و چشم خود را در مقابل برادر مسلمانت تکذیب کن .. حتی اگر پنجاه نفر قسم خوردند که او کاری کرده و او بگوید نکرده ام از او قبول کن و از آنها نپذیر! هرگز چیزی که مایه عیب و ننگ اوست و شخصیتش را از بین می برد در جامعه منتشر نکن که از آنها خواهی بود که خدا در موردشان فرموده: "کسانی که دوست دارند زشتی ها در میان مؤمنان پخش شود عذاب دردناکی در دنیا و آخرت دارند" حسن ختام این مطلب، حدیثی تکان دهنده از حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم است که فرمودند: هر کس گناه و کار زشتی را نشر و پخش کند، همانند کسی است که آن کار را انجام داده است.. : کافی ج 8 ص 147. آیه مذكور در سوره نور آیه 19 قرار دارد. به نقل از تفسیر راهنما. بحارالأنوار، ج 72، ص 365، ح 77. •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
🌸🍃🌸🍃 خداوند ارواح را به هنگام مرگ قبض می کند و ارواحی را که نمرده اند نیز به هنگام خواب می گیرد، سپس ارواح کسانی را که مرگ آنها را صادر کرده نگه می دارد، و ارواح دیگرانی را( که باید زنده بمانند)باز می گرداند تا زمان معین. شخصی از امام جواد (علیه السلام) پرسید: مرگ چیست؟ آن حضرت در پاسخ فرمود: مرگ همین خوابی است که هر شب به سراغ شما می آید، بااین تفاوت که مدت مرگ طولانی است و انسان در این خواب بیدار نمی شود، مگر در روز قیامت. مثل افرادی که در عالم خواب، خواب می بینند،در آن حال با انواع شادیها، و یا دشواریها رو به رو می شوند، عالم مرگ و حوادث تلخ و شیرینی که برای انسان رخ می دهد،نیز مثل همین مرگ است ... خود را برای آن آماده کنید... : اقتباس از معانی الاخبار، انتشارات اسلامی، ص 289. عالم برزخ در چند قدمی ما،نوشته محمد محمدی اشتهاردی •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
🌸🍃🌸🍃 حضرت رسول الله (صلی الله علیه وآله) در منقبت مولا علی بن ابی طالب (علیه السلام) فرمودند؛ یَا عَلي (علیه السلام) ، لَولاَ أَنْ تَقُولَ فِيكَ طَائِفَةٌ مِنْ أُمَّتِي ، مَا قَالَتِ اَلنَّصَاٰرَى فِي اَلْمَسِيحِ اِبْنِ مَريَمَ ، لَقُلْتُ فِيكَ اَلْيَومَ مَقَالاً لاَ تَمُرُّ بِمَلَإٍ إِلاَّ أَخَذُوا اَلتُّرَابَ مِنْ تَحتِ قَدَمَيْك . یا علی (علیه السلام) ، اگر نگران این موضوع نبودم که عده‌ای از امت من، آنچه را که مسیحیان در مورد حضرت مسیح می‌گویند (که عیسی خدا ست)، درباره شما هم بگویند ، امروز در وصف شما سخنی می‌گفتم ، که از هرجا گذر کنی ، خاک زیر پای تو را برای تبرک و طلب شفا برگیرند . : کنوز الحقائق ، ص 188 . الإنتصار ، ج 6 ، ص 229 . کفایة الطالب ، ص 232 . کنز العمال ، ج 6 ، ص 400 . المناقب (الخوارزمی) ، ص 311 . ینابیع المودة ، ج 1 ، ص 391 . مجمع الزوائد ، ج 9 ، ص 131 . المناقب (ابن المغازلی) ، ص 304 . بلوغ الارب و کنوز الذهب ، ص 66 . المعجم الکبیر (الطبرانی) ، ج 1 ، ص 320 . مسند أحمد بن حنبل ، ج 1 ، ص 160 . علل الحدیث (أبي حاتم) ، ج 1 ، ص 313 . تاریخ دمشق (ابن عساکر) ، ج 1 ، ص 226 . شرح نهج‌البلاغه (ابن‌أبي الحدید) ، ج 18 ، ص 282 . •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
🌸🍃🌸🍃 پيامبر خدا "صلى الله عليه و آله و سلم" فرمودند: على پيشواى نيكوكاران است و كُشنده بدكاران، هر كه او را يارى كند ، يارى مى شود و هر كه از يارى او دست شويد، بى يار مى ماند. متن عربی؛ رسولُ اللّه ِ صلى الله عليه و آله : عليٌّ إمامُ البَرَرةِ ، و قاتِلُ الفَجَرةِ ، منصورٌ مَن نَصرَهُ ، مَخذولٌ مَن خَذلَهُ : كنز العمّال : 32909 ؛ میزان الحکمة جلد 1 صفحه 279 •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
🌸🍃🌸🍃 پيامبر خدا "صلى الله عليه و آله و سلم" فرمودند: على پيشواى نيكوكاران است و كُشنده بدكاران، هر كه او را يارى كند ، يارى مى شود و هر كه از يارى او دست شويد، بى يار مى ماند. متن عربی؛ رسولُ اللّه ِ صلى الله عليه و آله : عليٌّ إمامُ البَرَرةِ ، و قاتِلُ الفَجَرةِ ، منصورٌ مَن نَصرَهُ ، مَخذولٌ مَن خَذلَهُ : كنز العمّال : 32909 ؛ میزان الحکمة جلد 1 صفحه 279 •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
🌸🍃🌸🍃 امام حسن سلام الله علیه از کوچه عبور می کرد؛ در مقابلِ در باغی، غلام سیاهی را ديد كه تكه‌اى نان به دست، يک لقمه خودش می‌خورد، يک لقمه را به سگ می‌دهد. ‌ ‌رو به غلام کرد و فرمود: چرا اين كار را كردى كه نانت را با سگ كاملاً نصف نمودی و به او كمتر ندادى؟ ‌جواب داد: چشمانم از چشمان او حيا كرد كه كمتر دهم. ‌ حضرت عليه‌السلام پرسيد: غلام چه كسى هستى؟ ‌عرض کرد: غلام ابان بن عثمان، مالک اين باغ. ‌ حضرت عليه‌السلام فرمود: اين‌جا بنشين تا من برگردم؛ رفت و برگشت. فرمود: اى غلام! تو را خريدم. ‌ او بلند شد و ايستاد و گفت: به گوش و فرمانم براى خدا و پيامبرش و براى تو اى مولاى من! ‌ ‌حضرت فرمود: باغ را نيز خريدم و تو را براى خشنودى خدا آزاد كردم و اين باغ هديه‌اى از طرف من به تو باشد. ‌ :‌‌ تاريخ بغداد، ج6، ص33؛ تاريخ مدينة دمشق، ج13، ص246؛ البداية والنهاية، ج8، ص42. •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
🌸🍃🌸🍃 یاران امام مهدی (عج) به چهار گروه تقسیم می شوند. افرادى هستند که به اندازه یک چشم برهم زدن از خداى خویش غفلت نمى کنند و به دنبال مال دنیا نیستند مگر آن چه که نصیب و روزى آنها شود و خطاها و لغزش هایى که از افراد دیگر صادر مى شود از آنها سر نمى زند و (در خصوص غیر پیامبران) در آنها عصمت شرط نیست، آن عصمتى که از شرایط قطب است. این گروه بى واسطه با حضرت مهدى علیه السّلام در ارتباط هستند. ابدال یک درجه از اوتاد پایین تر و در مرحله بعدى هستند که ممکن است گاهى از آنها غفلتى صادر شود ولى بلافاصله با تذکر و تنبّه آن غفلت را از خود دور مى کنند و هرگز گناه عمدى از آنها سر نمى زند. در رتبۀ بعد از ابدال قرار دارند و با دو واسطه (اوتاد و ابدال) با حضرت علیه السّلام در ارتباط هستند. افراد باتقوایى هستند که متصف به صفت عدالت هستند، اما ممکن است گاهى اوقات از آنها خطایى سرزند که بلافاصله استغفار کرده و پشیمان مى شوند همان طور که خداوند متعال مى فرماید: هرگاه گروهى از شیاطین در دل اهل تقوى وسوسه و خیالاتى وارد کنند بلافاصله آنها متذکر شده و همان دم خدا را به یاد آورده آگاه و بینا مى شوند.(1) صلحاء با سه واسطه با حضرت مهدى علیه السّلام در ارتباط هستند.(2) اگر یکى از اوتاد کم شود، یکى از ابدال جایگزین او مى شود و جاى آن ابدال را یکى از نجباء پر مى کند و به جاى او یکى از صلحاء وارد دستۀ نجباء مى شود و هرگاه یکى از صلحا کم شود از بقیۀ مردم که صلاحیت و لیاقت داشته باشند جایگزین صلحاء مى شوند.(3) : 1- اعراف /201 2- امام حاضر ، مدیر ناظر ص 3- مصباح کفعمى،ص 704؛بحار الانوار،ج 53،ص 301 •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
🌸🍃🌸🍃 حضرت رسول الله (صلی الله علیه وآله) در منقبت مولا علی بن ابی طالب (علیه السلام) فرمودند؛ یَا عَلي (علیه السلام) ، لَولاَ أَنْ تَقُولَ فِيكَ طَائِفَةٌ مِنْ أُمَّتِي ، مَا قَالَتِ اَلنَّصَاٰرَى فِي اَلْمَسِيحِ اِبْنِ مَريَمَ ، لَقُلْتُ فِيكَ اَلْيَومَ مَقَالاً لاَ تَمُرُّ بِمَلَإٍ إِلاَّ أَخَذُوا اَلتُّرَابَ مِنْ تَحتِ قَدَمَيْك . یا علی (علیه السلام) ، اگر نگران این موضوع نبودم که عده‌ای از امت من، آنچه را که مسیحیان در مورد حضرت مسیح می‌گویند (که عیسی خدا ست)، درباره شما هم بگویند ، امروز در وصف شما سخنی می‌گفتم ، که از هرجا گذر کنی ، خاک زیر پای تو را برای تبرک و طلب شفا برگیرند . : کنوز الحقائق ، ص 188 . الإنتصار ، ج 6 ، ص 229 . کفایة الطالب ، ص 232 . کنز العمال ، ج 6 ، ص 400 . المناقب (الخوارزمی) ، ص 311 . ینابیع المودة ، ج 1 ، ص 391 . مجمع الزوائد ، ج 9 ، ص 131 . المناقب (ابن المغازلی) ، ص 304 . بلوغ الارب و کنوز الذهب ، ص 66 . المعجم الکبیر (الطبرانی) ، ج 1 ، ص 320 . مسند أحمد بن حنبل ، ج 1 ، ص 160 . علل الحدیث (أبي حاتم) ، ج 1 ، ص 313 . تاریخ دمشق (ابن عساکر) ، ج 1 ، ص 226 . شرح نهج‌البلاغه (ابن‌أبي الحدید) ، ج 18 ، ص 282 . •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
🌸🍃🌸🍃 ‎ قابيل جنايتكار پس از دفن جسد برادرش، نزد پدر آمد. ‎آدم(علیه السلام) پرسيد: هابيل كجاست؟ قابيل گفت: من چه مى‏دانم، مگر من نگهبان او بودم كه سراغش را از من مى‏گيرى؟! ‎آدم(ع) كه از فراق هابيل، سخت ناراحت بود، برخاست و سر به بيابان‏ها نهاد تا او را پيدا كند. همچنان سرگردان مى‏گشت اما چيزى نيافت. ‎تا اين كه دريافت كه او به دست قابيل كشته شده است، با ناراحتى گفت: لعنت بر آن زمينى كه خون هابيل را پذيرفت. ‎از آن پس آدم(ع) از فراق نور ديده و بهترين پسرش، شب و روز گريه مى‏كرد، و اين حالت تا چهل شبانه روز ادامه يافت. ‎آدم(ع) قتلگاه هابيل را پيدا كرد و طوفانى از غم بر قلبش نشست. آن زمين را كه خون به ناحق ريخته ی پسرش را پذيرفته، لعنت نمود، و نيز قابيل را لعنت كرد. ‎آدم(ع) بسيار غمگين بود و ناله‏اش از فراق هابیل بلند بود و شكايتش را به درگاه خدا برد، و از او خواست كه ياريش كند و با الطاف مخصوصش او را از اندوه جانكاه نجات دهد. ‎خداوند مهربان به آدم(ع) وحى كرد و به او بشارت داد كه: آرام باش، به جاى هابيل، پسرى را به تو عطا كنم كه جانشين او گردد. ‎طولى نكشيد كه اين بشارت تحقق يافت، و حوا(ع) داراى پسر پاك و مباركى گرديد. روز هفتم اين نوزاد، خداوند به آدم(ع) چنين وحى كرد: ‎اى آدم! اين پسر (شیث) از ناحيه من به تو هِبَه (بخشش) شده است، نام او را هبة الله بگذار. آدم(ع) از وجود چنين پسرى خشنود شد، و نام او را هبة الله گذاشت. ‎: ‎بحارالانوار، ج 11،ص 230 و 231 ‎تفسير نور الثقلين، ج 1،ص 612 •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
⚫️🏴⚫️🏴 رؤیای حضرت سڪـینه حضرت سڪـینه علیها السلام می گوید: در یکی از شب ها که در شام بودم، خوابی دیدم طولانی. در آخر آن خواب، زنی را مشاهده کردم که دست بر سر نهاده و نالان است. پرسیدم: این بانو کیست؟ گفتند: فاطمه دختر محمّد رسول خدا و مادرِ پدر تو است! گفتم: به خدا، نزد او می روم و از آنچه با ما کردند، به وی شکایت می کنم. پس نزد او رفته، مقابلش ایستادم و گریستم و گفتم: مادرجان! حقّ ما را منکر شدند، جمع ما را از هم جدا کردند و حُرمت ما را نگه نداشتند! مادرجان! به خدا، پدرم حسین را کشتند! پس آن بانو به من فرمود: سکینه جان! دیگر سخن مگو که دلم را سخت لرزاندی و قلبم را پاره کردی! این پیراهن پدر تو است، آن را نگه داشته ام تا زمانی که خدا را ملاقات کنم! : ریاحین الشّریعه، ج 3، ص 280 - 278 نفس المهموم، ص 217. •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
🌸🍃🌸🍃 امام سجاد علیه السلام: ثَلاثٌ مُنْجِیاتٌ لِلْمُۆْمِن: كَفُّ لِسانِهِ عَنِ النّاسِ وَاغتِیابِهِمْ، وَإ شْغالُهُ نَفْسَهُ بِما یَنْفَعُهُ لاَِّخِرَتِهِ وَدُنْیاهُ، وَطُولُ الْبُكأ ‏عَلی خَطیئَتِهِ . سه چیز موجب نجات انسان مومن خواهد بود: نگهداری زبانش از حرف زدن درباره مردم غیبت آنان، مشغول شدنش به خویشتن با كارهایی ‏كه برای آخرت و دنیایش ‍ مفید باشد. و بسیار گریستن بر اشتباهاتش.‏ تحف العقول: ص 204، بحارالا نوار: ج 75، ص 140، ح 3. •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
🌸🍃🌸🍃 مردى در برابر لقمان ايستاد و به وى گفت تو لقمانى، تو برده بنى نحاسى؟ لقمان جواب داد آرى. او گفت پس تو همان چوپان سياهى؟ لقمان گفت سياهى ام كه واضح است، چه چيزى باعث شگفتى تو درباره من شده است؟ آن مرد گفت ازدحام مردم در خانه تو و جمع شدنشان بر در خانه تو و قبول كردن گفته هاى تو. لقمان گفت برادرزاده، اگر كارهايى كه به تو مى گويم انجام بدهى، تو هم همين گونه مى شوى. گفت چه كارى؟ لقمان گفت فرو بستن چشمم، نگهدارى زبانم، پاكى خوراكم، پاکدامنى ام، وفا كردنم به وعده و پايبندى ام به پيمان، مهمان نوازى ام، پاسداشت همسايه ام و رها كردن كارهاى نامربوط. اين، آن چيزى است كه مرا چنين كرد كه تو مى بينى. : 1. البداية و النهاية، جلد 2، صفحه 124 2. تفسير ابن كثير، جلد 6، صفحه 337 •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
🌸🍃🌸🍃 احنف بن قیس نقل می کند: روزی به دربار معاویه رفتم و دیدم طعام‌های مختلفی برای او آوردند که حتی نام برخی را نمی‌دانستم. پرسیدم: این چه طعامی است؟ معاویه جواب داد: مرغابی است ، که شکم آن‌را با مغز گوسفند آمیخته و با روغن پسته سرخ کرده و نِیشکر در آن ریخته‌‏اند. بی اختیار گریه‏‌ام گرفت. معاویه با شگفتی پرسید: علّت گریه‏‌ات چیست؟ گفتم: به یاد علی بن ابیطالب افتادم. روزی در خانه او میهمان بودم. آنگاه سفره‌‏ای مُهر و موم شده آوردند. از علی پرسیدم: در این سفره چیست؟ پاسخ داد: نان جو گفتم: شما اهل سخاوت می‏‌باشید، پس چرا غذای خود را پنهان می‏‌کنید؟ علی فرمود: این کار از روی خساست نیست، بلکه می‏ترسم حسن و حسین‏، نان‌ مرا با روغن زیتون یا روغن حیوانی، نرم و خوش طعم کنند. گفتم: مگر این کار حرام است؟ علی فرمود: نه، بلکه بر حاکم امت اسلام لازم است در طعام خوردن، مانند فقیرترین مردم باشد تا فقر مردم، باعث کافر شدن آنها نگردد و هر وقت که فقر به مردم فشار آورد بگویند: بر ما چه باک، سفره امیرالمؤمنین نیز مانند ماست. معاویه گفت: ای احنف! مردی را یاد کردی که فضیلت او را نمی‌توان انکار کرد. : الفصول العلیه ، صفحه 51 ینابیع الموده ، صفحه 172 اصل الشّیعه و اصُولُها ، صفحه 65 •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
🌸🍃🌸🍃 کارهایی که عمر را زیاد می کند: 1⃣«شاد کردن والدین»: امام صادق(ع) می‌فرماید: اگر دوست داری که خداوند عمرت را زیاد کند، پدر و مادرت را شاد و مسرور کن. 2⃣«شستن دست پیش و پس از غذا خوردن» امام صادق(ع) می‌فرماید: دست‌هایتان را قبل و بعد از غذا خوردن بشوئید، که فقر را می‌برد و بر عمر می‌افزاید. 3⃣ «صدقه دادن» صدقه شامل دادن واجبات و مستحبات مالی از سوی شخص است و اختصاص به زکات و خمس ندارد. هر کسی به هر میزان که صدقه به ویژه به سائل و محروم دهد، از برکات آن بهره‌مند خواهد شد که از جمله آنها افزایش عمر است. امام باقر (ع) فرمود: کار خیر و صدقه، فقر را می‌برد، بر عمر می‌افزاید و هفتاد مرگ بد را از صاحب خود دور می‌کند. : 1- بحارالانوار، ج74 ، ص81 2- محاسن، ج2، ص202 3- ثواب الاعمال، ص141 •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
🌸🍃🌸🍃 امام سجاد علیه السلام: ثَلاثٌ مُنْجِیاتٌ لِلْمُۆْمِن: كَفُّ لِسانِهِ عَنِ النّاسِ وَاغتِیابِهِمْ، وَإ شْغالُهُ نَفْسَهُ بِما یَنْفَعُهُ لاَِّخِرَتِهِ وَدُنْیاهُ، وَطُولُ الْبُكأ ‏عَلی خَطیئَتِهِ . سه چیز موجب نجات انسان مومن خواهد بود: نگهداری زبانش از حرف زدن درباره مردم غیبت آنان، مشغول شدنش به خویشتن با كارهایی ‏كه برای آخرت و دنیایش ‍ مفید باشد. و بسیار گریستن بر اشتباهاتش.‏ تحف العقول: ص 204، بحارالا نوار: ج 75، ص 140، ح 3. •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
🌸🍃🌸🍃 حضرت رسول الله (صلی الله علیه وآله) در منقبت مولا علی بن ابی طالب (علیه السلام) فرمودند؛ یَا عَلي (علیه السلام) ، لَولاَ أَنْ تَقُولَ فِيكَ طَائِفَةٌ مِنْ أُمَّتِي ، مَا قَالَتِ اَلنَّصَاٰرَى فِي اَلْمَسِيحِ اِبْنِ مَريَمَ ، لَقُلْتُ فِيكَ اَلْيَومَ مَقَالاً لاَ تَمُرُّ بِمَلَإٍ إِلاَّ أَخَذُوا اَلتُّرَابَ مِنْ تَحتِ قَدَمَيْك . یا علی (علیه السلام) ، اگر نگران این موضوع نبودم که عده‌ای از امت من، آنچه را که مسیحیان در مورد حضرت مسیح می‌گویند (که عیسی خدا ست)، درباره شما هم بگویند ، امروز در وصف شما سخنی می‌گفتم ، که از هرجا گذر کنی ، خاک زیر پای تو را برای تبرک و طلب شفا برگیرند . : کنوز الحقائق ، ص 188 . الإنتصار ، ج 6 ، ص 229 . کفایة الطالب ، ص 232 . کنز العمال ، ج 6 ، ص 400 . المناقب (الخوارزمی) ، ص 311 . ینابیع المودة ، ج 1 ، ص 391 . مجمع الزوائد ، ج 9 ، ص 131 . المناقب (ابن المغازلی) ، ص 304 . بلوغ الارب و کنوز الذهب ، ص 66 . المعجم الکبیر (الطبرانی) ، ج 1 ، ص 320 . مسند أحمد بن حنبل ، ج 1 ، ص 160 . علل الحدیث (أبي حاتم) ، ج 1 ، ص 313 . تاریخ دمشق (ابن عساکر) ، ج 1 ، ص 226 . شرح نهج‌البلاغه (ابن‌أبي الحدید) ، ج 18 ، ص 282 . •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
احنف بن قیس نقل می کند: روزی به دربار معاویه رفتم و دیدم طعام‌های مختلفی برای او آوردند که حتی نام برخی را نمی‌دانستم. پرسیدم: این چه طعامی است؟ معاویه جواب داد: مرغابی است ، که شکم آن‌را با مغز گوسفند آمیخته و با روغن پسته سرخ کرده و نِیشکر در آن ریخته‌‏اند. بی اختیار گریه‏‌ام گرفت. معاویه با شگفتی پرسید: علّت گریه‏‌ات چیست؟ گفتم: به یاد علی بن ابیطالب افتادم. روزی در خانه او میهمان بودم. آنگاه سفره‌‏ای مُهر و موم شده آوردند. از علی پرسیدم: در این سفره چیست؟ پاسخ داد: نان جو گفتم: شما اهل سخاوت می‏‌باشید، پس چرا غذای خود را پنهان می‏‌کنید؟ علی فرمود: این کار از روی خساست نیست، بلکه می‏ترسم حسن و حسین‏، نان‌ مرا با روغن زیتون یا روغن حیوانی، نرم و خوش طعم کنند. گفتم: مگر این کار حرام است؟ علی فرمود: نه، بلکه بر حاکم امت اسلام لازم است در طعام خوردن، مانند فقیرترین مردم باشد تا فقر مردم، باعث کافر شدن آنها نگردد و هر وقت که فقر به مردم فشار آورد بگویند: بر ما چه باک، سفره امیرالمؤمنین نیز مانند ماست. معاویه گفت: ای احنف! مردی را یاد کردی که فضیلت او را نمی‌توان انکار کرد. : الفصول العلیه ، صفحه 51 •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
🌸🍃🌸🍃 امام رضا علیه السلام فرمودند: حضرت مهدی (عج) داناترین، حکیم ترین، پرهیزکارترین، بردبارترین، بخشنده ترین و عابد ترین مردمان است، دیدگانش در خواب فرو میرود ولی دلش همیشه بیدار است و فرشتگان با او سخن می گویند... دعایش همواره به اجابت میرسد...1 مهدی ارواحناله فداه دو نشانه بارز دارد که با آنها شناخته میشود. یکی دانشِ بیکران و دیگری استجابت دعا.2 : 1- الزام الناصب صفحه 9 2- عیون اخبارالرضا ج1 ص170 •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
🌸🍃🌸🍃 یاران امام مهدی (عج) به چهار گروه تقسیم می شوند. افرادى هستند که به اندازه یک چشم برهم زدن از خداى خویش غفلت نمى کنند و به دنبال مال دنیا نیستند مگر آن چه که نصیب و روزى آنها شود و خطاها و لغزش هایى که از افراد دیگر صادر مى شود از آنها سر نمى زند و (در خصوص غیر پیامبران) در آنها عصمت شرط نیست، آن عصمتى که از شرایط قطب است. این گروه بى واسطه با حضرت مهدى علیه السّلام در ارتباط هستند. ابدال یک درجه از اوتاد پایین تر و در مرحله بعدى هستند که ممکن است گاهى از آنها غفلتى صادر شود ولى بلافاصله با تذکر و تنبّه آن غفلت را از خود دور مى کنند و هرگز گناه عمدى از آنها سر نمى زند. در رتبۀ بعد از ابدال قرار دارند و با دو واسطه (اوتاد و ابدال) با حضرت علیه السّلام در ارتباط هستند. افراد باتقوایى هستند که متصف به صفت عدالت هستند، اما ممکن است گاهى اوقات از آنها خطایى سرزند که بلافاصله استغفار کرده و پشیمان مى شوند همان طور که خداوند متعال مى فرماید: هرگاه گروهى از شیاطین در دل اهل تقوى وسوسه و خیالاتى وارد کنند بلافاصله آنها متذکر شده و همان دم خدا را به یاد آورده آگاه و بینا مى شوند.(1) صلحاء با سه واسطه با حضرت مهدى علیه السّلام در ارتباط هستند.(2) اگر یکى از اوتاد کم شود، یکى از ابدال جایگزین او مى شود و جاى آن ابدال را یکى از نجباء پر مى کند و به جاى او یکى از صلحاء وارد دستۀ نجباء مى شود و هرگاه یکى از صلحا کم شود از بقیۀ مردم که صلاحیت و لیاقت داشته باشند جایگزین صلحاء مى شوند.(3) : 1- اعراف /201 2- امام حاضر ، مدیر ناظر ص 3- مصباح کفعمى،ص 704؛بحار الانوار،ج 53،ص 301 •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
‍ ‍ _در این روز عبیداللّه بن زیاد، شخصی بنام «شبث بن ربعی»[1]را به همراه یک هزار نفر به طرف کربلا گسیل داد.[2] مرد هزار چهره کوفه کیست؟ شبث بن ربعی،مردی هزار چهره و متلون بود؛ لذا باید اين شيطان هزار چهره را در تمام قيافه هايش شناخت .[3] روز عاشورا امام حسین (علیه السلام)در اولین خطبۀ مفصل خویش خطاب به کوفیان از او نام برد و فرمود:«يا شَبَثَ بْنَ رَبَعي ، وَ يا حَجَّارَ بْنَ أَبْجَرٍ، وَ يا قَيْسَ بْنَ الْأَشْعَثِ، وَ يا يَزيدَ بْنَ الْحارِثِ، أَلَمْ تَكْتُبُوا الَىَّ: «أَنْ قَدْ أَيْنَعَتِ الثِّمَارُ وَ اخْضَرَّ الْجَنابُ، وَ طَمَّتِ الْجِمامُ وَ إِنَّما تُقْدِمُ عَلى جُنْدٍ لَكَ مُجَنَّدٌ، فَاقْبِلْ؟!؛ اى شبث بن ربعى! اى حجّار بن ابجر! اى قيس بن اشعث! اى يزيد بن حارث! آيا شما براى من نامه ننوشتيد كه درختان ما ثمر داده است و باغها سرسبز شده و چاه ها پرآب گشته و تو در سرزمينى پا مى گذارى كه لشكرى آراسته و انبوه در خدمت تو است، پس به سوى ما بيا!».[4] آنان از جمله شبث بن ربعى در پاسخ گفتند: ما چنين نامه اى ننوشتيم!امام فرمود:«سُبْحانَ اللَّهِ! بَلى وَاللَّهِ لَقَدْ فَعَلْتُمْ ؛ سبحان اللَّه! آرى به خدا سوگند! شما اين نامه را نوشتيد».[5] شبث بن ربعى از جمله كسانى است که در کنار أشعث بن قيس، عبيدالله بن عباس، شريح قاضى، شمربن ذى الجوشن و عمر سعد بدعاقبت شدند.[6] ورود حُصَين بن نُمَير به كربلا در این روز حصین بن نمیر(حصین بن تمیم)به دستور عبیدالله بن زیاد با چهار هزار سواره وارد کربلا شد؛ «حُصَين بن تميم »[7] يكى از فرماندهان سپاه يزيداست که[8]،[9]در روز عاشورا هنگامى كه امام براى اقامه نماز ظهر درخواست آتش بس موقت داد با صداى بلند گفت: نماز شما قبول نيست!!حبيب در پاسخ گفت: «زَعَمْتَ أَنَّها لاتُقْبَلُ مِنْ آلِ الرَّسُولِ وَتُقْبَلُ مِنْكَ يَا حِمارُ؟؛ گمان مى كنى كه نماز از آل رسول قبول نيست ولى نماز تو قبول است، اى حيوان!».[10] در این حین حصين بن تميم به او حمله كرد، حبيب نيز به طرف او حمله نمود. از دو طرف سپاه، تعدادى به اين درگيرى كشيده شدند و و در نهایت آن پیر میدان دار حبيب بن مظاهر، علیرغم رشادت های فراوان، به شهادت رسيد.[11] پنجم محرم؛ ممانعت ابن‌زیاد از پیوستن افراد به امام حسین(علیه السلام) عبیداللّه بن زیاد همچنین در این روز دستور داد تا شخصی بنام «زحر بن قیس»بر سر راه صحرای کربلا بایستد و هر کسی را که قصد یاری امام حسین علیه‌ السلام داشته و بخواهد به سپاه آن حضرت ملحق شود، به قتل برساند، لذا کوفیان، اين گروه سست و ناتوان و نادان و بى اراده، همين كه با نخستين مشكل يعنى تهديدهاى ابن زياد و روبه رو شدند، همه چيز را به فراموشى سپردند؛ نه تنها پيمان ها را شكستند و دست از يارى امام عليه السلام برداشتند، بلكه شمشيرى كه براى يارى او آماده كرده بودند به روى او كشيدند و آن را به خون او آغشته كردند![12] 📚 [1] «از جنایتکاران کربلا و فرمانده پیاده نظام ابن سعد»،( عاشورا ريشه ها، انگيزه ها، رويدادها، پيامدها، ص 682). [2] همان. [3] خطوط اقتصاد اسلامى ؛ ص6. [4] عاشورا ريشه ها، انگيزه ها، رويدادها، پيامدها ؛ ص418. [5] همان. [6] گفتار معصومين(علیهم السلام) ؛ ج 1 ؛ ص196. [7] در بحارالانوار به نام« حُصين بن نُمير» ثبت شده است.( ج 45؛ ص 21). [8] تاريخ طبرى؛ ج 4؛ ص 334 ، بحارالانوار، ج 45، ص 21. [9] عاشورا ريشه ها، انگيزه ها، رويدادها، پيامدها ؛ ص472 [10] همان ؛ ص455. [11] همان. [12] همان ؛ ص515. •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
‍ ‍ _در این روز عبیداللّه بن زیاد، شخصی بنام «شبث بن ربعی»[1]را به همراه یک هزار نفر به طرف کربلا گسیل داد.[2] مرد هزار چهره کوفه کیست؟ شبث بن ربعی،مردی هزار چهره و متلون بود؛ لذا باید اين شيطان هزار چهره را در تمام قيافه هايش شناخت .[3] روز عاشورا امام حسین (علیه السلام)در اولین خطبۀ مفصل خویش خطاب به کوفیان از او نام برد و فرمود:«يا شَبَثَ بْنَ رَبَعي ، وَ يا حَجَّارَ بْنَ أَبْجَرٍ، وَ يا قَيْسَ بْنَ الْأَشْعَثِ، وَ يا يَزيدَ بْنَ الْحارِثِ، أَلَمْ تَكْتُبُوا الَىَّ: «أَنْ قَدْ أَيْنَعَتِ الثِّمَارُ وَ اخْضَرَّ الْجَنابُ، وَ طَمَّتِ الْجِمامُ وَ إِنَّما تُقْدِمُ عَلى جُنْدٍ لَكَ مُجَنَّدٌ، فَاقْبِلْ؟!؛ اى شبث بن ربعى! اى حجّار بن ابجر! اى قيس بن اشعث! اى يزيد بن حارث! آيا شما براى من نامه ننوشتيد كه درختان ما ثمر داده است و باغها سرسبز شده و چاه ها پرآب گشته و تو در سرزمينى پا مى گذارى كه لشكرى آراسته و انبوه در خدمت تو است، پس به سوى ما بيا!».[4] آنان از جمله شبث بن ربعى در پاسخ گفتند: ما چنين نامه اى ننوشتيم!امام فرمود:«سُبْحانَ اللَّهِ! بَلى وَاللَّهِ لَقَدْ فَعَلْتُمْ ؛ سبحان اللَّه! آرى به خدا سوگند! شما اين نامه را نوشتيد».[5] شبث بن ربعى از جمله كسانى است که در کنار أشعث بن قيس، عبيدالله بن عباس، شريح قاضى، شمربن ذى الجوشن و عمر سعد بدعاقبت شدند.[6] ورود حُصَين بن نُمَير به كربلا در این روز حصین بن نمیر(حصین بن تمیم)به دستور عبیدالله بن زیاد با چهار هزار سواره وارد کربلا شد؛ «حُصَين بن تميم »[7] يكى از فرماندهان سپاه يزيداست که[8]،[9]در روز عاشورا هنگامى كه امام براى اقامه نماز ظهر درخواست آتش بس موقت داد با صداى بلند گفت: نماز شما قبول نيست!!حبيب در پاسخ گفت: «زَعَمْتَ أَنَّها لاتُقْبَلُ مِنْ آلِ الرَّسُولِ وَتُقْبَلُ مِنْكَ يَا حِمارُ؟؛ گمان مى كنى كه نماز از آل رسول قبول نيست ولى نماز تو قبول است، اى حيوان!».[10] در این حین حصين بن تميم به او حمله كرد، حبيب نيز به طرف او حمله نمود. از دو طرف سپاه، تعدادى به اين درگيرى كشيده شدند و و در نهایت آن پیر میدان دار حبيب بن مظاهر، علیرغم رشادت های فراوان، به شهادت رسيد.[11] پنجم محرم؛ ممانعت ابن‌زیاد از پیوستن افراد به امام حسین(علیه السلام) عبیداللّه بن زیاد همچنین در این روز دستور داد تا شخصی بنام «زحر بن قیس»بر سر راه صحرای کربلا بایستد و هر کسی را که قصد یاری امام حسین علیه‌ السلام داشته و بخواهد به سپاه آن حضرت ملحق شود، به قتل برساند، لذا کوفیان، اين گروه سست و ناتوان و نادان و بى اراده، همين كه با نخستين مشكل يعنى تهديدهاى ابن زياد و روبه رو شدند، همه چيز را به فراموشى سپردند؛ نه تنها پيمان ها را شكستند و دست از يارى امام عليه السلام برداشتند، بلكه شمشيرى كه براى يارى او آماده كرده بودند به روى او كشيدند و آن را به خون او آغشته كردند![12] 📚 [1] «از جنایتکاران کربلا و فرمانده پیاده نظام ابن سعد»،( عاشورا ريشه ها، انگيزه ها، رويدادها، پيامدها، ص 682). [2] همان. [3] خطوط اقتصاد اسلامى ؛ ص6. [4] عاشورا ريشه ها، انگيزه ها، رويدادها، پيامدها ؛ ص418. [5] همان. [6] گفتار معصومين(علیهم السلام) ؛ ج 1 ؛ ص196. [7] در بحارالانوار به نام« حُصين بن نُمير» ثبت شده است.( ج 45؛ ص 21). [8] تاريخ طبرى؛ ج 4؛ ص 334 ، بحارالانوار، ج 45، ص 21. [9] عاشورا ريشه ها، انگيزه ها، رويدادها، پيامدها ؛ ص472 [10] همان ؛ ص455. [11] همان. [12] همان ؛ ص515. •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•