▪️گر چه در مظلومیت احساس غربت میکنیم
▪️میرسد از راه، روزی که قیامت میکنیم
▪️میرسد روزی که میسازیم، صحنت را حسن؟!
▪️بعد از آن دربارهاش هر روز، صحبت میکنیم
🏴 هفتم صفر (به روایتی)، سالروز شهادت غریبانه کریم اهل بیت، امام حسن مجتبی علیه السلام را تسلیت میگوییم.
#آجرک_الله_یاصاحـب_الـزمــان
#اللھمعــــجلݪوݪیــــڪاݪفــــࢪج
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بزرگی جهان را بیخیال
من آن چند وجب کنجِ
بین الحرمینت را طالبم
حضرت عشق حسین جان❤️
#السلامعلیکیااباعبدالله✨
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
▪️ای همه باورم، حسن
▪️ای خدای کرم، حسن
▪️قبلهی بیحرم، حسن
🏴 فرا رسیدن ۷ صفر سالروز شهادت جانسوز کریم اهل بیت (ع)، امام حسن مجتبی (ع) را تسلیت می گوییم.
#آجرک_الله_یاصاحـب_الـزمــان
#اللھمعــــجلݪوݪیــــڪاݪفــــࢪج
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
CQACAgQAAx0CVc35HwACyAtk5m0y3Yt7U1hXIDjeMn8oaD539AAC4AIAAvQkTgRZys1ytUK12DAE.mp3
3.91M
#نماز_سکوی_پرواز 10
طوفانی ترین روزها،
می تونن به بهترین و موثرترین روزها تبدیل بشن!
به شرطی که؛
يه ابزار قدرتمند، برای دویدن به آغوش خدا،
در دست داشته باشیم.
#استاد_شجاعی 🎤
✅کانال استاد دانشمند
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
CQACAgQAAx0CVc35HwACyAxk5m0y7ed6uHnomxeyojkqKIcmmQAC4QIAAvQkTgStPtbC2vpWMTAE.mp3
3.65M
#نماز_سکوی_پرواز 11
قبل از ملاقات خدا
بدنت رو آروم کن.
خستگی، گرسنگی، و هر گونه فشار.....
رو از بدنت رفع کن،
تا مانع پرواز روحت نشن.
#استاد_شجاعی 🎤
✅کانال استاد دانشمند
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شیخ حسین انصاریان: اثر راهپیمایی اربعین از یکمیلیون بمب بر سر آمریکا و اسرائیل بیشتر است!
✅کانال استاد دانشمند
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
👤#استاد_دانشمند
✔️جواب دو عالم بزرگ درسوال استاددانشمند
⭐️نمازاول بایددنیای ماروآبادکنه....
✅کانال استاد دانشمند
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴 کسی که این حدیث رو بشنوه،
تا آخر عمر نماز اول وقتش #ترک نخواهد شد.
#نماز_اول_وقت
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
قشنگه حتما بخونید 🙏
روزی ثروتمندی سبدی پر از غذاهای فاسدی به فقیری داد. فقیر لبخندی زد و سبد را گرفته و از قصر بیرون رفت. فقیر همه آنها را دور ریخت و به جایش گلهایی زیبا وقشنگ در سبد گذاشت و بازگردانید. ثروتمند شگفت زده شد و گفت: چرا سبدی که پر از چیزهای کثیف بود، پر از گل زیبا کرده ای و نزدم آورده ای؟! فقیر گفت: هر کس آنچه در دل دارد می بخشد!!!
🍃درجهان سه چیز است که صدا ندارد :
مرگ فقیر،
ظلم غنی،
چوب خدا
❌ کپی پست بدون ذکر صلوات و تقدیم به امام حسین ع و شهدای کربلا ممنوع
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️نمیشه کسی بگه من امام حسین علیه السلام رو دوست دارم ولی اهل نماز خوندن نباشه...
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
#یاقمـــربنیهاشـــــمـ🌙.•°
ڪربلا گر چه بلا
خاڪ شفیع الناس است
متبرڪ شده با
خونِ دلِ عبــاس است...
#یاڪاشفالڪرب♥️
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
کربلایت سهم ما بدها نشد این اربعین
پابرهنه میروم سمتی که بغضم بشکند
#صلیاللهعلیکیااباعبدالله❤️
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔸از سخن گفتن با کسی که
گفتارت را نمیفهمد بپرهیز...
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
CQACAgQAAx0CVc35HwACx71k5QTtxwgWXRLfpnEYVbogUFBgFQACZA8AAtE0MFLFofcSk0LYgzAE.mp3
3.28M
#نماهنگ
ای حسینم❤️
عبدالرضا هلالی🎤
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
پناهگاه منی...💔
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
📔#داستان_کوتاه_زیبا_و_آموزنده
✍#از_دست_ندید_عالیه
در زمان حضرت سلیمان دو تا گنجشک یه گوشه ای نشسته بودند. گنجشک نر به گنجشک ماده اظهار محبت می کرد. می گفت تو محبوبه منی. تو همسر منی. دوستت دارم. عاشقتم. چرا به من کم محبتی؟ چرا محلم نمیذاری؟ فکر کردی من کم قدرت دارم تو این عالم عیال؟ من اگه بخوام می تونم با نوک منقارم تخت و تاج سلیمان رو بردارم بندازم تو دریا. باد که مسخر سلیمان بود پیام رو به گوش سلیمان رسوند. حضرت تبسمی کرد و فرمود اون گنجشک ها رو بیارید پیش من. آوردند.سلیمان به گنجشک نر گفت خوب ادعاتو اجرا کن بینم. گفت من چنین قدرتی ندارم. سلیمان گفت پس الان به همسرت گفتی؟ گفت خوب شوهر گاهی جلو همسرش کلاس میاد یه خالی ای می بنده. عاشق که ملامت نمیشه. من عاشقم. یه چی گفتم ولی یا نبی الله واقعا دوسش دارم. این به ما محل نمیذاره. حضرت به گنجشک ماده گفت اینکه به تو اظهار محبت میکنه چرا محلش نمیدی؟ گفت یا نبی الله چون دروغ میگه هم منو دوست داره هم یه گنجشک دیگه رو. مگه تو یک دل چند تا محبت جا میگیره؟
این کلام در دل حضرت سلیمان چنان اثری گذاشت که تا چهل روز گریه می کرد و فقط یک دعا می کرد. می گفت:
الهی دل سلیمان رو از محبت غیر خودت خالی کن.🤲
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
#حتمابخونید 👌
یکی از صالحان دعا میکرد :
پروردگارا در روزی ام برکت ده »
کسی پرسید: چرا نمیگویی روزی ام ده ؟
ڱفت روزی را خدا برای همه ضمانت کرده است.
اما من بـرکت را در رزق طلب میکنم چیزیست
که خدا به هرکس بخواهد میدهد (نه به همگان)
👈اگر در مال بیاید ، زیادش میکند .
👈اگر درفرزند بیاید ،صــالحش میکند .
👈اگر درجسم بیاید ، قوی و سالمش میکند .
👈و اگر درقلب بیاید ،خوشبختش می کند.
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
⚡️ترس از لو رفتن گناه!🖤
🌹شیخ رجبعلی خیاط از جمله عارفان بزرگی بوده دارای چشم برزخی و در برخورد بامردم از درونشان با خبر میشده است.
👈نقل میکنند که:
☘يكي ازدوستان شيخ به قصد زيارت شيخ از منزل خارج مي شود.
🔥در بين راه انديشه گناهي به سرش مي زند. تا اینکه به منزل شيخ مي رسد و مي نشيند.
🌹شيخ تا او را میبیند مي گويد :فلاني! در چهره تو چه چيزي مي بينم...؟!
⚡️آن شخص هول میکند و ازترس رفتن آبرو سریعا دردل تکرار ميکند:
يا ستار العيوب..!(ای پوشاننده گناهان)
🌹در همان لحظه شيخ مي خندد و مي پرسد :چه كار كردي که آنچه که داشتم مي ديدم محو و ناپديد شد...؟
❣اللهم كما سترت ذنوبنا وعيوبنا في الدنيا فإسترها يوم القيامة
📕منبع: کتاب کیمیای محبت
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌱آنقدر گرم است بازار مکافات عمل
**
گر به دقت بنگری هرروز روزمحشراست🌱
⬅️لطفا انیمیشن بالارو به دقت ببینید
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
⚡️تلنگر⚡️
☘انسانهای عجیبی هستیم وقتی به دستفروش فقیری می رسیم که جنس خود را به نصف قیمت می فروشد با کلی چانه زدن او را شکست می دهیم و اجناسش را به قیمت ناچیز می خریم
🍜بعد به یک کافی شاپ ،یه رستوران یا... می رویم و بدون چونه زدن چیزی راچند برابر قیمت نوش جان میکنیم و انعامی اضافه نیز روی میز می گذاریم و شادمانیم
👈شادمانیم که فقیران را فقیر تر میکنیم
شادمانیم که ثروت مندان را ثروتنمند تر میکنیم
این است داستان زندگی ما....
⬅️باید خیلی مراقب بودچون خودش فرموده:
🌹 فمن یعمل مثقال.....
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
برو تو حموم درم ببند کسی نیاد ببینتت😻😂
بعدش روی هلوهای پایین کلیک کن 😃💦
🍑🍑🍑🍑🍑🍑🍑🍑🍑🍑🍑🍑🍑🍑🍑🍑🍑🍑🍑🍑🍑🍑🍑🍑🍑🍑🍑🍑🍑🍑🍑🍑🍑🍑🍑🍑🍑🍑🍑🍑🍑🍑🍑🍑🍑🍑🍑🍑🍑🍑🍑🍑🍑🍑🍑🍑🍑🍑🍑🍑🍑🍑🍑🍑🍑🍑🍑🍑🍑🍑🍑🍑🍑🍑🍑🍑🍑🍑🍑🍑🍑🍑🍑🍑
حواست باشه کسی دوروبرت نباشه😁بعدش روی ok کلیک کن😋☝️
📚داستان کوتاه پند آموز
🔴 «شایعه»
زنی در مورد همسایه اش شایعات زیادی ساخت و شروع به پراکندن آن کرد. بعد از مدت کمی همه اطرافیان آن همسایه از آن شایعات باخبر شدند. شخصی که برایش شایعه ساخته بود به شدت از این کار صدمه دید و دچار مشکلات زیادی شد. بعدها وقتی که آن زن متوجه شد که آن شایعاتی که ساخته همه دروغ بوده و وضعیت همسایه اش را دید از کار خود پشیمان شد و سراغ مرد حکیمی رفت تا از او کمک بگیرد تا شاید بتواند این کار خود را جبران کند.
حکیم به او گفت: «به بازار برو و یک مرغ بخر آن را بکش و پرهایش را در مسیر جاده ای نزدیک محل زندگی خود دانه به دانه پخش کن.» آن زن از این راه حل متعجب شد ولی این کار را کرد.
فردای آن روز حکیم به او گفت حالا برو و آن پرها را برای من بیاور آن زن رفت ولی چهار تا پر بیشتر پیدا نکرد. مرد حکیم در جواب تعجب زن گفت انداختن آن پرها ساده بود ولی جمع کردن آنها به همین سادگی نیست همانند آن شایعه هایی که ساختی که به سادگی انجام شد ولی جبران کامل آن غیر ممکن است.
مواظب باشیم آبی که ریختیم دیگر جمع نمی شود
#پيامبر_اکرم_صلي_الله_عليه_و_آله فرمودند:
در شب معراج، مردمى را دیدم که چهره هاى خود را با ناخنهایشان مى خراشند. پرسیدم: اى جبرئیل، اینها کیستند؟
گفت: اینها کسانى هستند که از مردم غیبت مىکنند و آبرویشان را مىبرند.
«تنبيه الخواطر: 1 ، 115»
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
☘داستان زیباوتکان دهنده زهیر بن القین ☘
❣در بین اصحاب امام حسین(ع) مردی است به نام زهیر بن القین. او اول از پیروان و هواداران خلیفه سوم بود؛ یعنی از کسانی بود که اعتقاد داشت خلیفه سوم مظلوم کشته شده است و العیاذ بالله حضرت علی(ع) در این فتنه دخالت داشته و بر همین اساس با علی(ع) میانه خوبی نداشت.
🌹هنگامی که حسین(ع) از مکه به جانب عراق در حرکت بودند، زهیر هم با آن حضرت هم مسیر شده بود. اما در همه این مدت تردید داشت که آیا با امام حسین(ع) روبرو بشود یا نه؟ چون در عین حال مردی بود که در عمق دلش مؤمن بود، میدانست که حسین بن علی فرزند پیامبر نیز هست و حق بزرگی بر این امت دارد. به همین جهت میترسید که با آن حضرت روبرو شود؛ زیرا که ممکن بود امام(ع) از وی تقاضایی کند و او در انجام آن کوتاهی نماید و این البته کار بد و ناپسندی است.
🌱از قضا در یکی از منازل بین راه بر سر یک چاه آب اجباراً با امام فرود آمد. امام(ع) شخصی را دنبال زهیر فرستاد و پیام داد که زهیر را بگویید نزد ما بیاید،
🌹 وقتی که فرستاده حسین(ع) به جایگاه زهیر رسید، زهیر و اعوان و قبیلهاش در خیمهاش مشغول نهار خوردن بودند. فرستاده امام حسین(ع) رو به زهیر کرد و گفت: یا زهیر اجب الحسین، یعنی ای زهیر! بپذیر دعوت حسین را تا زهیر این کلمه را شنید رنگ از رخسارش پرید و گفت: آنچه نمیخواستم، شد.
🖌نوشته اند: همانطور که غذا میخورد دستش درون سفره مانده بود و اطرافیان و اعوانش نیز همین حالت را پیدا کردند. نه میتوانست بگوید میآیم، نه میتوانست بگوید نمیآیم.
☘ او زنی صالحه ومؤمنی داشت،که متوجه قضیه شد، دید که زهیر در جواب نماینده امام حسین(ع) سکوت کرده، لذا جلو آمد و با یک ملامت عجیبی فریاد زد: زهیر! خجالت نمیکشی؟ پسر پیامبر فرزند زهرا تو را خواسته است، باید افتخار کنی که بروی، تازه تردید داری؟ بلند شو.
☘ زهیر بلند شد و به جانب خیمه گاه حسین(ع) حرکت کرد اما با کراهت قدم بر میداشت، من نمیدانم یعنی تاریخ هم ننوشته است و شاید هیچکس نداند که در آن مدتی که اباعبدالله با زهیر ملاقات کرد، میان آن دو چه گذشت؟ چه گفت و چه شنید.
🌱اما آنچه مسلم است این است که چهره زهیر بعد از بازگشتن غیر چهره او در وقت رفتن بود. وقتی میرفت چهرهای گرفته و درهم داشت ولی وقتی میآمد چهرهاش خوشحال و خندان بود.
🌹چه انقلابی، حسین در وجود او ایجاد کرد؟ چه چیز را به یادش آورد که برخلاف انتظار اطرافیانش دیدند، زهیر دارد وصیت میکند اموال و ثروتم را چنین کنید، بچه هایم را چنان، زنم را به خانه پدرش برسانید و... خودش را مجهز کرد و گفت: من رفتم.
⬅️همه فهمیدند که دیگر کار زهیر تمام است. میگویند: وقتی که میخواست برود و به حسین(ع) بپیوندد، زنش آمد و دامن او را گرفت و گفت:
زهیر! تو رفتی، اما به یک مقام رفیع نائل شدی؛ زیرا حسین(ع) از او شفاعت خواهد کرد. من امروز دامن تو را میگیرم که در قیامت جد حسین، مادر حسین هم نیز از من شفاعت نمایند.
❣زهیر به همراه حسین(ع) رفت و از اصحاب صف مقدم کربلا شد. زن زهیر خیلی نگران بود که بالاخره قضیه به کجا میانجامد؟ تا این که به او خبر رسید که حسین و اصحابش همه شهید شدند و زهیر هم به مانند آنها به فیض شهادت نائل آمده است. پیش خودش فکر کرد که لابد دیگران همه کفن دارند ولی زهیر کفن ندارد،
❣پس کفنی را به یک غلامی داد تا بدن زهیر را کفن نماید. وقتی که آن غلام به قتلگاه رسید، یک وضعی را دید که شرم و حیا کرد، بدن زهیر را کفن کند؛ زیرا که میدید بدن حسین که آقا و مولای او به شمار میآید همچنان بیکفن بر روی خاک گرم کربلا مانده است
گفتارهای معنوی، ص 160
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍃🌹در دومین عصر
از سومین ماه تابستان
براتون آرزو میڪنم🙏
هیچڪدام از آرزوهاتون
آرزو نماند
عصرتون پر از
آرزوهاے قشنگ ❤️
🍃🌹عصر اولین
پنجشنبه شهریور شما
شیرین و دلچسب 🍰🌹🍃
﹝@Jomlax ﹞