🔥 گرفتاری در برزخ
✨ «شهید ثانی» رضوان اللّه تعالی علیه در یک رؤیای صادقه، یکی از بزرگان را دید و احوالش را پرسید
🍃 او گفت: «از وقتی که از دنیا رفتهام، تاکنون یک سال است، به علّت کاری که کردهام، گرفتار هستم.»
🍃 شهید ثانی، ماجرا را پرسید. او ادامه داد: «روزی در راهی عبور میکردم که فردی یک بار کاه وارد شهر کرد
⚠️ من بدون اینکه به او اطلاع دهم و اجازه بگیرم، یک پر کاه از بارش برای تمیز کردن دندانهایم برداشتم و نزد خود گفتم که یک ذرّه کاه دیگر رضایت گرفتن نمیخواهد
✨ امّا به خاطر همین پر کاه یک سال است که در گرفتاری هستم.»
📚 اخلاق و احکام در داستانهای شهید آیةاللَّه دستغیب. ج ۴/ ۴۸۴
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
⚠️گاهی خیلی زود دیر میشود
⚰این قبرها🔝پر است از
👥جوانانی که میگفتند :
❌«بعدا توبه میکنیم…»❌
☑️براستی من و شمامیدانیم
⏱تا چه زمانی
😔زنده هستیم⁉️
🔴 #مرگ
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
♦️حکایت فضیل بن عیاض
گوش اگر شنوا بود و قلب اگر اماده انسان در هر مرحله ای از انحراف هم باشد انذاز در او اثر می کند.
داستان فضیل عیاض از این قبیل است
فضیل بن عیاض که نام او در کتب رجال به عنوان یکی از راویان موثق از امام صادق(علیهالسلام) و از زهاد معروف معرفی شده و در پایان عمر در جوار کعبه میزیست و همانجا در روز عاشورا بدرود حیات گفت، در آغاز کار راهزن خطرناکی بود که همه مردم از او وحشت داشتند.
از نزدیکی یک آبادی میگذشت، دخترکی را دید و نسبت به او علاقهمند شد، عشق سوزان دخترک فضیل را وادار کرد که شبهنگام از دیوار خانۀ او بالا رود و تصمیم داشت به هر قیمتی که شده به وصال او نائل گردد، در این هنگام بود که در یکی از خانههای اطراف شخص بیداردلی مشغول تلاوت قرآن بود و به این آیه رسیده بود:
«أَ لَمْ یَأْنِ لِلَّذِینَ آمَنُوا أَنْ تَخْشَعَ قُلُوبُهُمْ لِذِکْرِ اللَّهِ؟»
این آیه همچون تیری بر قلب آلوده فضیل نشست، درد و سوزی در درون دل احساس کرد، تکان عجیبی خورد، اندکی در فکر رفت، این کیست که سخن میگوید؟ به چه کسی این پیام را میدهد؟ به من میگوید: ای فضیل! آیا وقت آن نرسیده است که بیدار شوی، از این راه خطا برگردی، از این آلودگی خود را بشویی، و دست به دامن توبه زنی؟!
ناگهان صدای فضیل بلند شد و پیوسته میگفت: «بلی و اللَّه قد آن، بلی و الله قد آن»، به خدا سوگند وقت آن رسیده است! او تصمیم نهایی خودش را گرفته بود، با یک جهش برقآسا از صف اشقیا بیرون پرید و در صفوف سعدا جای گرفت.
↶【به ما بپیوندید 】↷
┄┄┅┅┅❅🌼❅┅┅┅┄┄
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
#داستان_آموزنده
✍(خزیمه ابرش) پادشاه عرب، بدون مشورتِ پادشاه روم که از دوستان صمیمیش بود کاری انجام نمیداد. او پیکی را به نزد دوست خود فرستاد و از او درباره فرزندانش مشورت و نظر خواست. او در نامهاش نوشت: من برای هر یک از دختران و پسران خویش مالی زیاد و ثروتی فراوان قرار دادم که بعد از من درمانده و مستمند نشوند. صلاح شما در این کار چیست؟
پادشاه روم جواب فرستاد که: ثروت، معشوق بیوفاست و دوام ندارد، بهترین خدمت به فرزندان این است که، آنان را از مکارم اخلاق و خویهای پسندیده برخوردار کنید، تا در دنیا سبب دوام دولت و در آخرت سبب غفران باشد.
↶【به ما بپیوندید 】↷
┄┄┅┅┅❅🌼❅┅┅┅┄┄
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
✍استاد فاطمي نيا(ره):
رجب و شعبان ماههاي بزرگي مي باشند. يكي از اولياي خدا ميفرمود: روايات دلالت ميكند كه رجب و شعبان مثل دوچشمه هستند كه مهمانان خدا قبل از ورود به ماه مبارك رمضان ، خود را در آن شست وشو بدهند و آماده ي مهماني خدا شوند! اين ماه را مغتنم بدانيم ، زياد استغفار كنيم و تصميم بگيريم بر ترك معاصي ! ترك معصيت اولين قدم عبوديت است.
↶【به ما بپیوندید 】↷
┄┄┅┅┅❅🌼❅┅┅┅┄┄
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
CQACAgQAAx0CVc35HwAC7M5lqqMnswIv_39jXKn5ZJag8DzRDgACfAwAAsmMqVBRk5pVG-xHlzQE.mp3
8.37M
#انسان_شناسی ۳۴
#استاد_شجاعی
▪️مسیر زندگی، هم مبداء داره، هم مقصد!
مبدأ = تو
مقصد = الله
در این جادّه، عینِ همهی جادّههای دیگه، خطراتی، تهدیدت میکنه... خطراتی مثل ؛
ـ توقف
ـ عقب گرد
ـ کُندی حرکت
ـ سرعتِ بیجا
ـ جاماندن از سبقتگیری
ـ سبقتِ بیجا
و ......
💥 حالا چجوری از این خطرات خودم رو حفظ کنم؟
🌹 🍃🍂
✅کانال استاد دانشمند
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
CQACAgQAAx0CVc35HwAC7M9lqqMnPF0BhATRBjHMTLnKvbqHXgAC9gkAAmYCIVAwZeIbR1pSEzQE.mp3
5.31M
🔊 #فضل_القرآن
📚 #اصول_کافی
📣 جلسه نهم
* سه صحیفهی عمل در قیامت
* شفاعت قرآن از مومنین در روز قیامت
* ترتیل قرآن به چه معناست؟
⏰ مدت زمان: ۱۲:۵۹
✅کانال استاد دانشمند
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
CQACAgQAAx0CVc35HwAC7NBlqqMnT4yQT5JeqS01HDaEfN9juQACWBMAApg8SFHXeOy25e44wzQE.mp3
3.62M
أَینَ الرّاغِبونَ إِلَی اللّٰه؛
کی دلش برای خدا تنگ شده؟!
- استاد توکلی
✅کانال استاد دانشمند
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
❇️رجزخوانی امیرالمومنین علی علیه السلام و مرحب ابن حارث یهودی در جنگ خیبر
واژه خیبر در زبان عبری به معنی قلعه است وچون این منطقه به وسیله هفت قلعه دربرگرفته شده بود به آن خیبر می گفتند.
جنگ خیبر،سال هفتم هجری واقع شد وپیامبر (ص) در اوایل محرم سال هفتم روانه خیبر شد ودر ماه صفر آنجا را فتح کرد ودر اول ربیع الثانی سال هفتم به مدینه بازگشت.
یکی ازجنگاوران این قلعه واز نخستین کسانی که به جنگ مسلمانان آمدند، مرحب ابن حارث یهودی، معروف به مرحب خیبری، مردی بلند قامت و بسیار شجاع و رییس یکی از قلعه ها ودژهای خیبر بود واز سران یهود به شمار می آمد. مرحب در حالی که غرق در سلاح بود،این گونه رجز خوانی می کند:
🔸قَدْ عَلِمَتْ خَیْبَرُ أَنِّی مَرْحَبٌ
(طایفه خیبر میداند که مرحب هستم)
🔸شَاکِی اَلسِّلاَحِ بَطَلٌ مُجَرَّبٌ
(اسلحه ام را آماده حمله کرده و قهرمانی آزموده ام)
🔸إِذِ اَللُّیُوثُ أَقْبَلَتْ تَلَهَّبُ
(آنگاه که شیران جنگ آتش جنگ را افروخته وارد میدان میشوند)
🔸وَ أَحْجَمَتْ عَنْ صَوْلَةِ اَلْمُحَجَّبِ
(و از صولت قهرمانان پنهان می گردند)
🔸خِلْتُ جِمَایَ أَبَداً لاَ یُقْرَبُ
(فکر می کنم از شدت حرارت به من نزدیک نگردند)
🔸أَطْعَنُ أَحْیَاناً وَ حِیناً أَضْرِبُ
(گاهی با نیزه حمله میکنم و گاهی با شمشیر)
🔸إِنْ غُلِبَ اَلدَّهْرُ فَإِنِّی أَغْلِبُ
(اگرچه روزگار مغلوب گردد من غالب هستم)
🔸وَ اَلْقِرْنُ عِنْدِی بِالدِّمَا مُخَضَّبٌ
(همتای جنگی در نزد من با خونش رنگین میشود)
امیرالمومنین علی علیه السلام در جواب مرحب فرمود:
🔹أَنَا عَلِیٌّ وَ اِبْنُ عَبْدِ اَلْمُطَّلِبِ
(من علی(ع) فرزند عبدالمطلب هستم)
🔹مُهَذَّبٌ ذُو سَطْوَةٍ وَ ذُو غَضَبٍ
( پاک سرشت، دارای قدرت حمله و غضب هستم)
🔹غُذِّیتُ فِی اَلْحَرْبِ وَ عِصْیَانِ اَلنُّؤَبِ
(در دامن جنگ و ناگواری های حوادث)
🔹مِنْ بَیْتِ عَزٍّ لَیْسَ فِیهِ مُنْشَعَبٌ
(و در خانه عزتی که اختلاف در آن راه نیافته رشد کردهام)
🔹وَ فِی یَمِینِی صَارِمٌ تَجْلُو اَلْکُرَبَ
(در دست راست من شمشیری تیز که غم ها را از هم می شکافد)
🔹مَنْ یَلْقَنِی یَلْقَى اَلْمَنَایَا وَ اَلْعَطَبَ
(هرکس به چنگ من بیفتد مرگ و هلاکت را دیدار میکند)
در ادامه امام علی (ع) اینگونه رجز خواندند:
🔹نحنُ بَنو الحربِ بِنا سَعیرُها
(ما فرزند جنگیم و آتش جنگ به خاطر ما شعله ور است)
🔹حربَ عَوانٍ حَرُّها نذیرُها
(جنگ شدیدی است که آتش آن، حدود خطر جنگ را اعلام می دارد)
مرحب هم در جواب امام علی علیه السلام این چنین رجز می خواند:
🔸انا اناسُ ولدتنا عَبهره
(من از مردمی هستم که زنان زیبا رو و خوش پوش ما را زاییده اند)
🔸لباسُنا الوَشی و ریط حِبره
( لباس ما گلدار و چادر ما، برد یمنی است)
🔸ابناءُ حربٍ لیس فینا غدره
(ما فرزند جنگیم و هیچ مکری نداریم)
امام علی علیه السلام در پاسخ به مرحب رجز زیبا و بلیغی را خواندند:
🔹اَنَا الَّذی سَمَّتْنی اُمّی حَیدَرَة
(من کسی هستم که مادرم نام مرا حیدره گذاشته است)
🔹لَیثٌ لِغاباتٍ شدیدٌ قَسْوَرَة
(من شیر بیشه شجاعت و شیر نری تیراندازم)
🔹عبلُ الذراعینِ شدیدُ القِصره
(بازوهایم نیرومند و گردنم قوی است)
🔹کلیثِ غاباتٍ کریه المنظره
(همانند شیر نیرومندی که با قیافه ای هولناک همه را به وحشت میاندازد، هستم)
🔹أکیلکُم بالسّیفِ کیلَ السندره
(با شمشیرم شما را به طور وسیع پیمانه می کنم و کنار میریزم)
🔹اَضرِبکُم ضرباً یُبینُ الفقره
(آنچنان به شما ضربه می زنم که مهره کمر شما از هم جدا شود)
🔹وأترکُ بِقاعٍ جِزره
(همتای خود را در زمین های هموار تکه پاره می کنم)
🔹أضرِبُ بالسّیفِ رِقاب الکفره
(با شمشیر گردن های کفار را میزنم)
🔹ضربُ غلامٍ ماجدٍ حِزّوره
(من همانند نوجوانی بزرگوار ونیرومند حمله میکنم)
🔹من یترکُ الحقّ یقومُ صَغره
(کسی که حق را رها کند ذلت وی رشد پیدا میکند)
🔹أقتلُ منهم سبعهً أو عشره
(از این مخالفان حق هفت نفر و یا ده نفر به قتل می رسانم)
🔹فکلهم اهلُ فُسوقٍ فجره
(زیرا همه آنان طرف دار انحراف وناپاکی هستند)
#یاحیدره 🤍
📚الارشاد شیخ مفید _ دیوان امام علی علیه السلام
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
✍ فرزند آیت الله علامه امینی(ره) صاحب کتاب “الغدیر” می گوید : پس از گذشت چهار سال از فوت پدرم، شب جمعه ای او را در خواب شاد و خوشحال دیدم.
⁉️ پس از سلام و دست بوسی گفتم :
در آنجا چه عملی باعث نجات و سعادت شما شده است؟ کتاب الغدیر یا سایر کتاب ها یا تاسیس بنیاد و کتابخانه امیرالمومنین(علیه السلام)؟
☘ مرحوم علامه تاملی کردند و فرمودند: فقط زیارت عاشورا
☘ گفتم : اکنون روابط بین ایران و عراق تیره است و راه کربلا بسته است. چه کنم؟
☘ فرمود : در مجالس و محافلی که جهت عزاداری امام حسین(علیه السلام) برپا می شود شرکت کن، ثواب زیارت امام حسین(علیه السلام) را به تو می دهند.
☘ سپس فرمود : پسر جان! در گذشته بارها گفته ام و اکنون توصیه می کنم که زیارت عاشورا را هیچ وقت ترک و فراموش مکن. مرتب زیارت عاشورا را بخوان و برخودت وظیفه بدان.
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
👩🎓ﻧﺘﻴﺠﻪ ﺑﺪ ﺍﺧﻠﺎﻗﻰ ﻣﻌﻠﻢ
ﻣﻌﻠﻤﻰ ﺑﻮﺩ ﻛﻪ ﺷﺎﮔﺮﺩﺍﻥ ﺯﻳﺎﺩﻯ ﺩﺍﺷﺖ , ﺍﻣﺎ ﻭﻯ ﺍﺯ ﻧﻈﺮ ﺍﺧﻠﺎﻗﻰ ﻓﺮﺩﻯ ﺗﻨﺪﺧﻮ ﺑﻮﺩ ﻭ ﺑﭽﻪﻫﺎ ﺭﺍ ﺍﺫﻳﺖ ﻣﻰ ﻛﺮﺩ. ﺑﭽﻪﻫﺎ ﺑﻪ ﻫﻤﻴﻦ ﻋﻠﺖ ﺩﻟﺨﻮﺷﻰ ﺷﺎﻥ ﺍﻳﻦ ﺑﻮﺩ ﻛﻪ ﻭﻟﻮ ﺑﺮﺍﻯ ﻳﻚ ﺭﻭﺯ ﻫﻢ ﻛﻪ ﺷﺪﻩ ﺍﺯ ﺩﺳﺖ ﻭﻯ ﺧﻠﺎﺹ ﺷﻮﻧﺪ ﻭﺩﺭﺱ ﺭﺍ ﺗﻌﻄﻴﻞ ﻛﻨﻨﺪ. ﻟﺬﺍ ﺑﺎ ﻫﻢ ﻧﺸﺴﺘﻨﺪ ﻭ ﻧﻘﺸﻪ ﻛﺸﻴﺪﻧﺪ. ﺭﻭﺯ ﺑﻌﺪ ﻛﻪ ﺑﻪ ﻛﻠﺎﺱ ﺁﻣﺪﻧﺪ, ﻫﻨﮕﺎﻣﻰ ﻛﻪ ﻣﻌﻠﻢ ﻭﺍﺭﺩ ﺷﺪ, ﻳﻜﻰ ﺍﺯ ﺑﭽﻪﻫﺎ ﺑﻪ ﻣﻌﻠﻢ ﺳﻠﺎﻡ ﻛﺮﺩﻭ ﮔﻔﺖ: ﺟﻨﺎﺏ ﻣﻌﻠﻢ , ﺧﺪﺍ ﺑﺪ ﻧﺪﻫﺪ. ﻣﺜﻞ ﺍﻳﻦ ﻛﻪ ﻛﺴﺎﻟﺘﻰ ﺩﺍﺭﻳﺪ؟ ﻣﻌﻠﻢ ﺟﻮﺍﺏ ﺩﺍﺩ: ﻧﻪ ﻛﺴﻞ ﻧﻴﺴﺘﻢ. ﺑﺮﻭ ﺑﻨﺸﻴﻦ. ﺷﺎﮔﺮﺩﻯ ﺩﻳﮕﺮ ﺁﻣﺪ ﻭ ﮔﻔﺖ: ﺟﻨﺎﺏ ﻣﻌﻠﻢ ﺭﻧﮓ ﻭ ﺭﻭﻳﺘﺎﻥ ﺍﻣﺮﻭﺯﭘﺮﻳﺪﻩ , ﺧﺪﺍﻯ ﻧﻜﺮﺩﻩ ﻛﺴﺎﻟﺘﻰ
ﺩﺍﺭﻳﺪ؟ ﺍﻳﻦ ﺩﻓﻌﻪ ﻣﻌﻠﻢ ﻳﻜﻪ ﺧﻮﺭﺩ ﻭ ﺁﻫﺴﺘﻪ ﮔﻔﺖ: ﺑﺮﻭ ﺑﻨﺸﻴﻦ ﺳﺮﺟﺎﻳﺖ. ﺑﻌﺪ ﻳﻜﻰ ﺩﻳﮕﺮ ﺍﺯ ﺷﺎﮔﺮﺩﻫﺎ ﺁﻣﺪ ﻭ ﻫﻤﺎﻥ ﺣﺮﻑﻫﺎ ﺭﺍ ﺗﻜﺮﺍﺭ ﻛﺮﺩ. ﻣﻌﻠﻢ ﺗﺮﺩﻳﺪ ﻛﺮﺩ ﻛﻪ ﺷﺎﻳﺪ ﻣﻦ ﻣﺮﻳﺾ ﻫﺴﺘﻢ. ﺳﺮﺍﻧﺠﺎﻡ ﻭﻗﺘﻰ ﭼﻨﺪ ﺷﺎﮔﺮﺩ ﺩﻳﮕﺮﻫﻤﺎﻥ ﺣﺮﻑﻫﺎ ﺭﺍ ﺑﺎ ﺛﺎﺛﺮ ﻭ ﺗﺎﺳﻒ ﺗﻜﺮﺍﺭ ﻛﺮﺩﻧﺪ, ﺍﻣﺮ ﺑﺮ ﻣﻌﻠﻢ ﻣﺸﺘﺒﻪ ﺷﺪ ﻭﮔﻔﺖ: ﺑﻠﻪ , ﮔﻮﻳﺎ ﺍﻣﺮﻭﺯ ﺣﺎﻟﻢ ﺧﻮﺵ ﻧﻴﺴﺖ. ﺑﭽﻪﻫﺎ ﻭﻗﺘﻰ ﻛﻪ ﺍﻗﺮﺍﺭ ﮔﺮﻓﺘﻨﺪ ﻛﻪ ﺍﻭ ﻧﺎﺧﻮﺵ ﺍﺳﺖ ﮔﻔﺘﻨﺪ: ﺁﻗﺎ ﻣﻌﻠﻢ ,ﺍﺟﺎﺯﻩ ﺑﺪﻫﻴﺪ ﺗﺎ ﺍﻣﺮﻭﺯ ﺷﻮﺭﺑﺎﻳﻰ ﺑﺮﺍﻳﺘﺎﻥ ﺗﻬﻴﻪ ﻛﻨﻴﻢ ﻭ ﺍﺯ ﺷﻤﺎﭘﺮﺳﺘﺎﺭﻯ ﻧﻤﺎﻳﻴﻢ. ﻛﻢ ﻛﻢ ﻣﻌﻠﻢ ﻭﺍﻗﻌﺎ ﻣﺮﻳﺾ ﺷﺪ, ﺭﻓﺖ ﺩﺭﺍﺯ ﻛﺸﻴﺪ ﻭ ﺷﺮﻭﻉ ﻛﺮﺩ ﺑﻪ ﻧﺎﻟﻪ ﻛﺮﺩﻥ ﻭ ﺑﻪ ﺑﭽﻪﻫﺎ ﮔﻔﺖ: ﺑﺮﺧﻴﺰﻳﺪ ﻭ ﺑﻪ ﻣﻨﺰﻝ ﺑﺮﻭﻳﺪ. ﺍﻣﺮﻭﺯﻧﺎﺧﻮﺵ ﻫﺴﺘﻢ ﻭ ﻧﻤﻰ ﺗﻮﺍﻧﻢ ﺩ ﺑﺪﻫﻢ. ﺑﭽﻪﻫﺎ ﻛﻪ ﻫﻤﻴﻦ ﺭﺍ ﻣﻰ ﺧﻮﺍﺳﺘﻨﺪ, ﻣﻜﺘﺐ ﺭﺍ ﺭﻫﺎ ﻛﺮﺩﻧﺪ ﻭ ﺑﻪ ﺩﻧﺒﺎﻝ ﺗﻔﺮﻳﺢ ﻭ ﺑﺎﺯﻯ ﺧﻮﺩﺷﺎﻥ ﺭﻓﺘﻨﺪ.
💠(امام کاظم (ع)می فرمایند:
کسی که خود را به اندوه میزند،اهل اندوه میشود.)
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
.
✔ما نمیمیریم، روح ما زنده است
🔹لذا وقتی شما سر قبر پدرتان
مـی رویـد، او آگــاه مـی شـود و
دعایتان می کند.
آنقدر خوشحال میشود که سر قبرش رفتهاید. از آمدن یک مهمان خوب که به خانه تان می آید، چطور خوشحال می شوید؟
🔹میّتوقتی سرقبرش میروی،
ایـن طـور خـوشـحـال مـی شـود.
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•