✍#گفتگوی_حضرت_داوودباعزرائیل
حضرت داوود ـ علیه السلام ـ صد سال عمر کرد، که چهل سال آن را بر مردم حکومت
و رهبری نمود. او کنیزی داشت که وقتی شب فرا می رسید همه درها را قفل می کرد،
و کلیدهای آنها را نزد داوود ـ علیه السلام ـ می آورد. شبی مردی را در خانه دید، پرسید:
چه کسی تو را وارد خانه کرد؟ او گفت: «من کسی هستم که بدون اجازه شاهان بر آنها وارد می
گردم.» داوود ـ علیه السلام ـ این سخن را شنید و گفت: آیا تو عزرائیل هستی؟ چرا قبلاً پیام
نفرستادی تا من برای مرگ آماده گردم؟
عزرائیل گفت: من قبلاً پیامهای بسیار برای تو فرستادم.
داوود ـ علیه السلام ـ گفت: آن پیامها را چه کسی برای من آورد؟
عزرائیل گفت: «پدرت، برادرت، همسایه ات و آشنایانت کجا رفتند؟»
داوود ـ علیه السلام ـ گفت: همه مردند.
عزرائیل گفت: «آنها پیام رسانهای من به سوی تو بودند که تو نیز می میری همان گونه که آنها مردند.»
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
☝️خیلی معطلت نمیکنه ...!
گویند "حر بن يزيد رياحی"
اولين کسی بود که آب را به روی
امام بست و اولين کسی شد که
خونش را برای او داد.
"عمر سعد" هم اولين کسی بود که
به امام نامه نوشت و دعوتش کرد
برای آنکه رهبرشان شود و اولين
کسی شد که تير را به سمت او
پرتاب کرد!
کی می داند آخر کارش به کجا می رسد؟
دنيا دار ابتلاست.
با هر امتحانی چهرهای از ما
آشکار می شود،
چهرهای که گاهی خودمان را
شگفتزده می کند.
چطور می شود در اين دنيا
بر کسی خرده گرفت و خود را نديد؟
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
🌺استاد فاطمی نیا:
✍مولوي تمثيل آورده است كه:
فردي نشسته بود و "ياربّ" ميگفت.
شيطان براو ظاهر ميشود وميگويد: تابه حال اين همه "ياربّ" گفته اي، چه فايده داشته است!؟
مرد دلش شکست و ازدعا کردن منصرف شد و خوابيد.
شب كسي به خواب او آمد و گفت چرا ديگر "ياربّ" نمي گويي!؟
جواب داد : چون جوابي نمي شنوم و ميترسم ازدرگاه خدا مردود باشم ، پس چرا دعا بكنم!؟
گفت خدا مرا فرستاده است تا به تو بگويم اين "ياربّ" گفتن هایت همان لبّيك و جواب ماست!
يعني اگر خداوند نخواهد صداي ما به درگاهش بلندشود ، اصلا نميگذارد " ياربّ" بگوييم!
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
12.04M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#استوری_ویژه
🌹 کار گل زار شود✨
❣️گر تو به گلزار آیی✨
🎧 حاج مهدی رسولی
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
تمام ترس هاتو به خدا بسپار.
تمام استرس و اضطراب هاتو به خدا بسپار.
تمام احساس ترس و نشدن هاتو به خدا بسپار.
همه ی حسرتاتو به خدا بسپار.
همه ی پشیمونی هاتو به خدا بسپار.
همه ی مسیر های که از ته اش میترسی رو به خدا بسپار.
بدون اون تنها کسیه که هیچوقت نه تنهات میزاره،نه نا امیدت میکنه.اون همه ی مسیرو بلده فقط بهش اعتماد کن✨
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
✨﷽✨
✅تلنگر
🌼3 چیز که جسم را بیمار میکند :
1) زیاد حرف زدن
2) زیاد خوابیدن
3) زیاد خوردن
🌼4 چیز که جسم را نابود میکند :
1) غم
2) ناراحتی
3) گرسنگی
4) شب بیداری
🌼4 چیز که صورت را نورانی میکند :
1) تقوا
2) وفا
3) بخشندگی
4) جوانمردی
🌼و 3 چیز که رزق و روزی را زیاد میکند :
1) سعی و تلاش
2) خوش حساب
3) کمک به نیازمندان
🌼و 4 چیز که رزق و روزی را کم میکند :
1) خواب صبح
2) حرص و طمع
3) تنبلی
4) خیانت
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
زنی روس ، فقیر و اجاره نشین که شهردار ، دستورتخلیه خانه او راداده بود به پوتین نامه مینویسد
چندروزبعد پوتین بامحافظانش بایک دسته گل وسندخانه به دیدنش می آید
همه روز روزه بودن همه شب نماز کردن
همه سال حج نمودن سفر حجاز کردن
ز مدینه تا به کعبه سر و پابرهنه رفتن
ز ملاهی و مناهی همه احتراز کردن
شب جمعه ها نخفتن به خدای راز گفتن
به خدا که هیچکس را ثمر آنقدر ندارد
که به روی نا امیدی در بسته باز کردن
#شیخ_بهایی
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
🌸🍃🌸🍃🌸🍃
#مجازات_گناه_در_این_دنیا
✨ پیرمردی بود زاهد که در دل کوه، توی دخمهای عبادت میکرد و از علفها و میوههای جنگلی کوه هم میخورد. روزی از کوه به زیر آمد و به طرف ده راه افتاد رفت و رفت تا به نزدیک ده رسید، مزرعه گندمی دید.
خیلی خوشش آمد، پیش رفت و دو تا سنبله از گندمها چید و کف دستش خرد کرد و آن چند دانه گندم تازه را خورد، بعد از آنکه چند قدمی به طرف ده پیش رفت، به خودش گفت: «ای مرد! این گندم از مال که بود خوردی؟… حرام بود؟… حلال بود؟…» زاهد سرگردان و پریشان شد و گفت: «خدایا! من طاقت و توش عذاب آن دنیا را ندارم ـ هرچه میخواهی بکنی و به هر شکلی که جایز میدانی مجازاتم کن و تقاص این چند دانه گندم را در همین دنیا از من بگیر!» خدا دعا و درخواست او را قبول کرد و او را به شکل گاوی درآورد و به چرا مشغول شد.
صاحب مزرعه که آمد و یک گاوی در گندمزارش دید هرچه در حول و حوش نگاه کرد کسی را ندید ـ ناچار طرف غروب، گاو را به خانه آورد و مدت هشت سال از او بهره گرفت، آخر که از گوشت و پوست او هم استفاده کرد، کله خشک او را برای مزرعهاش «داهول» کرد یعنی مترسک کرد و توی زمین سر چوب کرد ـ روزی که صاحب زمین مزرعهاش را چید و کوبید و گندم را خرمن کرد، شب دزدها آمدند و جوالهاشان را از گندم پر کردند ناگهان صدای غشغش خنده از کله خشک گاو بلند شد، دزدها مات و حیران شدند و خشکشان زد، هرچه به این طرف و آن طرف نگاه کردند دیدند هیچکس نیست اول خیلی ترسیدند و گندم جوال کردن را ول کردند.
💥بعد آمدند پیش کله و ایستادند و گفتند: «ای کله! ترا خدا بگو ببینم چرا میخندی؟ تو که هستی؟ چرا اینطور میخندی و ما را مسخره میکنی؟» کله به زبان آمد و شرح احوالش را گفت و آخر هم گفت: «من به تقاص دو تا سنبله گندم دارم چنین مکافاتی میبینم ـ وای به حال شما که جوال جوال می برید
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
آیت الله اراکی فرمود: شبی خواب امیرکبیر را دیدم، جایگاهی متفاوت و رفیع داشت پرسیدم چون شهیدی و مظلوم کشته شدی این مرتبت نصیبت گردید؟
با لبخند گفت خیر سؤال کردم چون چندین فرقه ضاله را نابود کردی؟ گفت :نه با تعجب پرسیدم پس راز این مقام چیست؟ جواب داد هدیه مولایم حسین است!
گفتم چطور؟ با اشک گفت آنگاه که رگ دو دستم را در حمام فین کاشان زدند؛ چون خون از بدنم میرفت تشنگی بر من غلبه کرد سر چرخاندم تا بگویم قدری آبم دهید؛
ناگهان به خود گفتم میرزا تقی خان!
دو تا رگ بریدند این همه تشنگی! پس چه کشید پسر فاطمه "س"؟ او که از سر تا به پایش زخم شمشیر و نیزه و تیر بود! از عطش حسین "علیه السلام" حیا کردم ، لب به آب خواستن باز نکردم و اشک در دیدگانم جمع شد ...
... آن لحظه که صورتم را بر خاک گذاشتند امام حسین آمد و گفت : به یاد تشنگی ما ادب کردی و اشک ریختی؛ آب ننوشیدی این هدیه ما در برزخ، باشد تا در قیامت جبران کنیم ...
جالب است بدانید
🔸 درباره محل خاکسپاری امیرکبیر در همه منابع تاریخی آمده است که پیکر میرزا تقی خان امیرکبیر ابتدا در همان کاشان دفن شد.
🔹به گفته میرزا جعفر حقایقنگار خورموجى، پیکر امیر را روز بعد از شهادت به قبرستان «پشت مشهد» کاشان بردند و به رسم امانت کنار قبر «سید محمد تقی پشت مشهدی» از علمای مشهور کاشان به خاک سپردند.
♨️چند ماه بعد، با پیگیریهای عزتالدوله همسر امیرکبیر، جسدش را به کربلای معلی منتقل کردند. پیکر او در مقبرهای در رواق شرقی حرم مطهر امام حسین(علیه السلام) دفن شد
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
✨ببیــــــــــــن!👀
🐍توی بازی مار پله
گاه یکی بالاست و
با نیش مار پایین می آید،
ویکی هم پایین است
و برابرش نردبان ,
و با همان بالا می رود ؛
🔹و دنیا در نگاه قرآن کریم
" لعب" است ، یعنی بازی است ،
پس هم مار دارد و هم پله؛
❣حال ، اگر بالایی مغرور نباش!
چون دنیا پر از مار است ؛
❣و اگر پایینی ، مایوس نباش!
چون دنیا پر از نردبان است ؛
#زندگے_دنیــــــــا🌍
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•