فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
مثل روز تولد پاک شو!!!
استاد مسعود عالی
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
هدایت شده از 💚 تبلیغات آیه گرافی🍁
متنهایی که با طلا باید نوشت ❤️❤️
جملات هشت ریشتری 😍😍😍
http://eitaa.com/joinchat/4031315983Cc84dcb290a
♥️به شدت پیشنهاد میشه👆👆
🌸🍃🌸🍃
#سوادزندگی
از تفکرات منفی درباره خود بپرهیزید!
اگه عادت دارید دائم بر روی کمبودها و نقاط ضعف خودتان تاکید کنید، این عادتان را کنار بگذارید و به جنبه های مثبت خود
(که بسیار زیاد هم هست) فکر کنید .
هنگامی که بیش از حد از خود انتقاد می کنید، درباره یک نکته یا حرکت یا رفتار مثبتی هم که داشته اید فکر و برای خود بازگو کنید.
هر روز 3 کار یا رفتاری که انجام داده اید و موجب رضایت و شادی شما شده است را بر روی کاغذ بنویسید.
هیچ انسانی کامل نیست، مهم این است که در مسیر تعالی و کمال گام بردارید.
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
بالا رفتن سخته، اما منظرهى اون بالا
ارزش تحمل سختىها رو داره. 🦋💜
دارم تمام تلاشمو میکنم
روزها داره میگذره و من دارم قدم به قدم میرم جلو راهی ک انتخاب کردم سخته خیلی هم سخته اما ایمان دارم
ایمان دارم به خودم ک میتونم از پس این سختی بربیام
تلاش میکنم حتی اگر شکست هم خوردم بهتر از اینه ک حسرت بخورم
پس قوی و محکم برای هدفم برای رویاهام برای اینده ام تلاش میکنم 😇
#انگیزشی✨
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شکم خالی دین نمیشناسد
سخنران .استاد دانشمند
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
🌸🍃🌸🍃
نصایح امام علی(ع):
اسرار و راز خودت را غیر از دونفر کسی دیگری نداند:
خودت و خدا
در دنیا برای گرفتن رضایت دو نفر حریص باش:
پدر و مادرت
در زمان مشکلات و مصیبت ها با با دو چیز به خدا پناه بر:
صبر و نماز
از دو چیز هرگز نترس :
روزی خود و مرگ
انسان با اخلاق و سیرت خود انسان است نه با صورت زیبا
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
🌸🍃🌸🍃
طلحه گفت: با حضرت رسول خدا صلی الله علیه و آله در بعضی از غزوات بودم،
چون کار سخت می شد و جبهه جنگ و کارزار گرم می گشت و مسلمانان با مشرکین در نبرد بودند.
حضرت رسول صلی الله علیه و آله سر بر می داشت و می فرمود:
*یا مالک یوم الدین،ایّاک نعبد وایّاک نستعین*
یک وقت مشاهده کردم،دیدم سرهای کفّار از پیکرهایشان جدا می شد و بر زمین می افتاد
و من کسی را نمی دیدم که به آنها شمشیر بزند، ولی کافرین یا کشته و یا مجروح می شدند و یا فرار می کردند.
از پیغمبر صلی الله علیه و آله ماجرا را پرسیدم ،حضرت فرمود:
فرشته ها بودند که سرها را از بدن جدا می کردند و شما آنها را نمی دیدید.
در روایت است که :
وقتی کار بر مؤمن تنگ شود،مداومت به گفتن مالک یوم الدین ایاک نعبد وایاک نستعین کند؛
کار بر او سهل و آسان شود.
قصه های قرآنی
زبدة التفاسیر،ص93
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
🌸🍃🌸🍃
#قصه_چهل_و_دو:
#خداشناسی_در_اندیشه_اقوام_بت_پرست:
✍پس از پرداختن به ساختار اجتماعی قوم نوح(ع)، اندکی در مورد خدا شناسی ایشان گفتگو می کنیم.
انتظار اقوام باستانی و ساده بت پرست از خدای خود بسیار ساده و ابتدایی بود. آنها از بت انتظار نداشتند که فرق خوب و بد را به ایشان بیاموزد یا آنها را راهنمایی کند تا انسان های بهتری باشند. آنها حتی سوال هایی از این دست که چرا خدایان ما را آفریدند و آیا هدفی از این کار داشتند یا خیر ندارند.
⁉️منشاء این خواسته ها و پرسش ها در جوامع بشری به شهادت تاریخ،دقیقا پیامبران بودند.پیامبران به دستور خداوند برای اولین بار به مردم آموزش دادند که از مذاهب و مکاتب مختلف بخواهند که بهترین تعریف را از انسان ارائه دهند.در واقع ایشان پاسخ پرسش هایی را به ما دادند که ما حتی پرسیدنش را بلد نبودیم.
✅امروز هم یکی از بزرگترین اختلافات بین مذاهب و مکاتب مختلف بر سر همین مسئله است.اگر امروز کسی بخواهد مسیحی،مسلمان، لائیک و... شود، بیش از هر چیز به دنبال این است تا بفهمد با پیروی از هر کدام از این مکاتب چگونه انسانی تربیت خواهد شد و در نهایت به چگونه جامعه ای ختم میشود.
🗿از سوی دیگر در اندیشه این اقوام، بت هم به عنوان یک خدا با اعمال خوب و بد بندگان خود کاری ندارد.آنها فقط انتظار دارند پرستیده شوند و اگر این اتفاق نیفتد عصبانی می شوند. لذا بندگانشان با اهدای قربانی و عبادت از خشمگین شدن ایشان جلوگیری می کنند.
⚜در واقع فهم این اقوام از بت دقیقا فهمی بود که از پادشاهان خود داشتند.برای یک بت هم مثل یک پادشاه مهم نیست که مثلا مردم با همسر و فرزند خود مهربان هستند یا خیر. برای آنها بهشت و جهنم مردم هیچ اهمیتی ندارد. آنها از مردم فقط یک چیز میخواهند: اطاعت!و اگر این اطاعت را در زیر دستان خود نبینند سزای ایشان مرگ است.
⚡️این،یک عبادت صرفا ناشی از ترس است. بت ،پرستیده می شود تا بت پرست به وسیله ی زلزله و صاعقه و... از روی صحنه ی روزگار محو نشود.
✨اما خدای نوح(ع) متفاوت است. او نوح(ع) را با مجموعه ای از باید ها و نباید ها نزد مردم فرستاده. خیلی از چیزهایی که آنها خوب میدانستند بد شمرده شد و احتمالا خیلی از چیزهایی که بد می شمردند خوب . این چیزی نیست که بشود به راحتی با آن کنار آمد.
اینگونه بود که پیامبران متهم به دروغگویی، قدرت طلبی، منفعت طلبی، جنون و...شدند.
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
#السلامعلیکیااباعبدالله❤️
در دیاری که تویی ،
بودنم آنجا کافیست
آرزوهای دگر
غایتِ بیانصافیست...
#مراامیدتویییاحسین✨
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
﷽ـ
لَا تَحْزَنْ إِنَّ اللَّهَ مَعَنَا ۖ
غم مخور! خدا با ماست...🤍🍃
(آیه ۴۰ سوره توبه)
تلاوت زیبا با صدای قاری:
#عبدالرحمنمسعد🎤
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
🌸🍃🌸🍃
مرحوم آیت الله محمد تقی آملی نقل میکردند : «در خواب دیدم دشمن به من حمله کرد و من با آن دشمن درگیر و گلاویز شدم.
آن دشمن مرا رها نمیکرد و من برای اینکه از شرّ او نجات پیدا کنم هیچ چاره ای نداشتم جز آنکه دست او را به شدت گاز بگیرم تا مرا رها کند.
در همان حال از خواب بیدار شدم و دیدم دستم در دهان خودم است و به شدت دستم را گاز گرفته ام!
به من فهماندند که دشمن تو کسی جز خودت نیست؛
از خودت نجات پیدا کن!»
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بنام عرفان گول نخورید...
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#استوری👌🌱
بابا وِل کن!
خدا بخشید...
تو نمیبخشی؟!
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#کلیپ_تصویری
📺سخنرانی استاد عالی
✍️موضوع: ورود حیوانات به قدر
↶【به ما بپیوندید 】↷
┄┄┅┅┅❅🌼❅┅┅┅┄┄
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
پیرمرد محتضری که احساس می کرد مردنش نزدیک است، به پسرش گفت: مرا به حمام ببر. پسر، پدرش را به حمام برد.
پدر تشنه اش شد. آب خواست. پسر قنداب خنکی سفارش داد برایش آوردند و آن را به آرامی در دهان پدر ریخت و پس از شست وشو پدر را به خانه برد.
پس از چندی پدر از دنیا رفت و روزگار گذشت و پسر هم به سن کهولت رسید روزی به پسرش گفت: فرزندم مرگ من نزدیک است مرا به حمام ببر و شست وشو بده.
پسر نااهل بود و با غر و لند پدر را به حمام برد و کف حمام رهایش کرد و با خشونت به شستن پدر پرداخت.
پیرمرد رفتار خود با پدرش را به یاد آورد. آهی کشید و به پسر گفت: پسرم تشنه هستم.
پسر با تندی گفت: این جا آب کجا بود و طاس را از گنداب حمام پر کرد و به حلقوم پدر ریخت.
پدر اشک از دیده اش سرازیر شد و گفت: من قنداب دادم، گنداب خوردم. تو که گنداب می دهی ببین چه می خوری؟
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
✍امام على عليهالسلام فرمودند:
به آنچه اميدش را ندارى اميدوارتر باش از آنچه بدان اميد دارى ؛ زيرا كه موسى عليه السلام با نا امیدی رفت كه براى خانواده اش آتش برگيرد اما در آن جا خداوند عزّ و جلّ با او به سخن در آمد و او پيامبر برگشت...
ملكه سبا نيز از كشور خود بيرون آمد ، اما به دست سليمان عليه السلام مسلمان شد ... و جادوگران فرعون براى تقويت قدرت فرعون بيرون آمدند ، اما به خدا ايمان آوردند و برگشتند ....
📚الامالی للصدوق
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
✨﷽✨
#یک_داستان_یک_پند
✍ چوپان جوانی با مادرش در کوهستان زندگی میکرد. مزرعه سرسبز و دامداری بزرگی داشت. روزی گرگی در آنجا پیدا شده و چند تا از گوسفندانش را کشت.
چوپان شب و روز در فکر و کینه انتقام از گرگ بود. طوری که مزرعه و تمام کار خود را رها کرده و به دنبال ساخت تلهای برای صید گرگ بود. تلهای در بیرون طویله گذاشت و شبی دم گرگ در تله گرفتار شد. صبح که چوپان گرگ را در حال زوزه کشیدن در تله دید، بسیار خوشحال شد. روغنی آورد، بدن گرگ را به روغن آغشته کرد. مادر پیر و کار کشتهاش پرسید: چه میکنی پسرم؟
گفت: میخواهم گرگ را آتش بزنم، سپس تله را باز میکنم تا فرار کند. باد که به آتش بخورد یقین دارم خواهد سوخت و دوست دارم با بدنی سوخته مدتی زجر بکشد و بمیرد. مادرش گفت: فرزندم اگر بسیار از او دل ناخوشی داری او را بکش ولی چنین انتقام نگیر که کار انسانی نیست. گرگ بر اساس فطرتش که شکار است گوسفند تو را چنین کرده است ولی تو حتی اگر او را بکشی باز کار درستی نکردهای، بهتر است به جای کشتن او فکر محکم کردن طویلهات باشی؛ چون این گرگ برود گرگ دیگری میآید.
جوان که چشمش را آتش انتقام پر کرده بود، کبریت بر بدن گرگ کشید و تله را گشود، گرگ با بدنی آتش گرفته فرار کرد.چوپان فکر انتقام را کرده بود ولی فکر این را نکرده بود که گندمهایش رسیده و مزرعهاش پر از خوشههای گندم خشک است. گرگ سمت گندمزار خشک دوید و آتش جانش به مزرعه افتاد و تمام محصولاش در آتش سوخت. زانوی غم بغل کرد و آنگاه به ذهنش رسیده که مادرش چه پند حکیمانهای به او داده بود. گاهی مادری فرزند خود را نفرین میکند و به دنبال خنک کردن آتش دل خود است. ولی نمیداند همین فرزند بر اثر نفرین این مادر بیمار میشود و این مادر خودش میسوزد و داستان انتقام از گرگ دوباره تکرار میشود.
↶【به ما بپیوندید 】↷
┄┄┅┅┅❅🌼❅┅┅┅┄┄
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
کنار تو درگیر آرامشم.....خدا💞
💥استوری
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
✍️امام صادق علیه السلام:
بندگان ســـه گـــروه اند: گروهى خدا را از سرِ هـراس مى پرستند كه اين پرستش بردگان است و گروهى او را برای پاداش مى پــرستند كه ايــن پـرستش مزدوران است و گروهىخداوند را به سبب محبّت بهاو میپرستند كه اينپرستش آزادگان و برترين پرستش است.
📚الكافی: ج ۲ ص ۸۴
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
✨﷽✨
#پندانه
✅برای آرزوهایت تلاش کن
✍مرد جوان فقیر و گرسنهای دلتنگ و افسرده روی پلی نشسته بود و گروهی از ماهیگیران را تماشا میکرد.
در حالی که به سبد پر از ماهی کنار آنها چشم دوخته بود، با خود گفت:
کاش من هم یک عالمه از این ماهیها داشتم. آن وقت آنها را میفروختم و لباس و غذا میخریدم. یکی از ماهیگیران پاسخ داد: اگر لطفی به من بکنی هر قدر ماهی بخواهی به تو میدهم. این قلاب را نگه دار تا من به شهر بروم و به کارم برسم.
مرد جوان با خوشحالی این پیشنهاد را پذیرفت. در حالی که قلاب مرد را نگه داشته بود، ماهیها مرتب طعمه را گاز میزدند و یکی پس از دیگری به دام میافتادند. طولی نکشید که مرد از این کار خوشش آمد و خندان شد.
مرد مسن وقتی برگشت، گفت: همه ماهیها را بردار و برو اما میخواهم نصیحتی به تو بکنم. دفعه بعد که محتاج بودی، وقت خود را با خیالبافی تلف نکن. قلاب خودت را بینداز تا زندگیات تغییر کند، زیرا هرگز آرزوی ماهی داشتن، تور ما را پر از ماهی نمیکند.
↶【به ما بپیوندید 】↷
┄┄┅┅┅❅🌼❅┅┅┅┄┄
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•