eitaa logo
داستان راستان🇵🇸
28.4هزار دنبال‌کننده
33.5هزار عکس
27.6هزار ویدیو
315 فایل
تقدیم به روح پاک و مطهر متفکر شهید استاد مرتضی مطهری‏‏‏‏‏‏‏‏ تبلیغات‌ ارزان با بازدهی عالی :👇🏻 https://eitaa.com/joinchat/1735000081Ce431fec0ab
مشاهده در ایتا
دانلود
بی سر🖤 چندساعت‌قبل‌ازاسارتش🥀 تلفنے‌باهم‌صحبت‌ڪردیم،بهم‌گفت: <الان‌همون‌جایی‌هستم‌كہ‌آرزوداشتم‌باشم فقط‌دعاڪن‌روسفیدشم🙃 وخدایی‌نڪرده‌شرمنده‌حضرت‌زهرابرنگردم>💔 درخواستش‌ازمن‌این‌بودڪہ‌‌ازتہ‌دل‌راضےباشم تادرثوابش‌شریڪ‌بشم🌿 بھ‌روایـت‌همسر‌شهید‌حججے •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
🌸🍃🌸🍃 قسمت سوم: ولادت حضرت زهرا(س) از زبان حضرت خدیجه(س) وقتی رسول محبوب من به خانه درآمد، انگار خورشید پس از چهل شام تیره، از بام خانه طلوع کرده باشد، دلم روشنی گرفت و من روشنی را زمانی با تمام وجود، با تک تک رگ‌ها و شریان‌هایم احساس کردم که نور حضور تو را در درون خویش یافتم، آن حالات، حالاتی نبود که حتی تصور و خیالش هم از کنار ذهن و دل من عبور کرده باشد. کودکی در رحم مادر خویش با او سخن بگوید؟ کودکی در رحم مادر خویش خداوند را تسبیح و تقدیس کند؟ من شنیده بودم که عیسی در گهواره سخن گفته بود و وحدانیت خدا و نبوت خویش را از مأذنه گهواره فریاد کرده بود... و این همیشه برترین معجزه در اندیشه من بود اما من چگونه می‌توانستم باور کنم که کودکی در رحم مادر خویش با او به گفتگو بنشیند، او را دلداری دهد و پیامبری پدرش را شاهد و گواه باشد؟ و من چگونه می‌توانستم تاب بیاورم که آن کودک، کودک من باشد و آن مخاطب، من باشم؟ چگونه می‌توانستم این شادی را در پوست تن خویش بگنجانم؟ چگونه می‌توانستم این شعف را در درون دل خویش پنهان کنم؟ چگونه می‌توانستم این عظمت را در خود حمل کنم؟ شاید آن چند ماه حضور تو در وجود من، شیرین‌ترین لحظات زندگی‌ام بود. شب و روز گوش دلم در کمین بود که کی آوای روحبخش تو در سرسرای وجودم بپیچد و کی کلام زلال تو بر دل عطشناک من جاری شود، نفهمیدم آن چند ماه شیرین چگونه گذشت و درد زادن کی به سراغم آمد، اما همان هراس که از درد زادن بر دل مادران چنگ می‌اندازد، دست استمداد مرا به سوی زنان مکه دراز کرد. زنان قریش و بنی‌هاشم همه روی برگرداندند و دست امید مرا در خلا یأس واگذاشتند و گفتند:... •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌸اول هفته تون گلباران ♥️یک سلام صمیمی 🌸يك دنيا ارادت ♥️يك جام شفق 🌸تقـدیم ♥️به دوستانی 🌸که بهانه مهـر ♥️و سرآمد ِعشقنـد‌ 🌸وجـودتـان سبـز و ♥️روزتون پراز خیر و برکت 🌸تقدیم به شما خوبان ♥️شروع هفته تون پر از بهترین ها
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌸ولادت با سعادت 🎉حضرت عیسی مسیح (ع) 🌸بنده پاک خـداونـد 🎉و پیامبر برگزیده او 🌸بر مقیمان طور توحید و معرفت 🎉مبارک باد 🌸پیشاپیش کریسمس مبارک
🌸🍃🌸🍃 : : ✍همانطور که گفته شد، پس از رحلت حضرت نوح نوادگان ایشان از راه حق منحرف شده و بار دیگر جهان در ظلم و شرک غرق شد.یکی از خصوصیات مهم اقوام باستانی پس از طوفان،اعتقاد ایشان به پرستش اجنه و شیاطین بود. اما ریشه پرستش شیطان از کجاست و در چه تاریخی آغاز شد؟ 🔮یکی از اتفاقات مهم دوران حکومت حضرت نوح،نفرین شدن فردی به نام کنعان توسط ایشان است.طبق آنچه در تاریخ یعقوبی آمده،این کنعانِ مورد نظر ما فرزند حام و نوه حضرت نوح بوده است و نباید با آن کنعان که پسر حضرت نوح بود و در طوفان غرق شد اشتباه گرفته شود.1 ✴️متاسفانه علت نفرین شدن کنعان از صفحات تاریخ محو شده،اما قطعا این فرد بخاطر یک گناه معمولی مورد نفرین پدربزرگ خود واقع نشده است،چرا که این عقوبتی بسیار سهمگین برای یک پیامبر زاده است.به عنوان مثال حضرت یعقوب حتی با اینکه می دانست پسرانش حضرت یوسف را از سر حسد و به نیت قتل سربه نیست کرده اند و حتی حاضر به توبه از گناه خود نیستند،اما ایشان را نفرین نکرد.نفرین فرزند توسط پدر در خاندان نبوت فقط یک نمونه دیگر دارد و آن نفرین شدن قابیل توسط حضرت آدم(ع) است.جرم قابیل به شهادت رساندن برادر،ارتباط با شیطان و انحراف در دین خدا بود.قطعا کنعان هم دارای اعتقادی فاسد و در صدد پدید آوردن انحرافی عظیم در دین خدا بوده که مورد نفرین پدر بزرگ خود آن هم به صورت علنی قرار گرفته است و قطعا این نفرین یک حرکت سیاسی از طرف نوح به جهت برائت از عقاید کنعان بوده است.با توجه به اینکه پس از دوران طلائی حکومت نوح،شاهد سرکشی فرزندان حام و همه گیر شدن پرستش اجنه و شیطان هستیم، بسیار محتمل است که آن جریان طغیان گر حتی اگر توسط شخص کنعان رهبری نمیشده است،اما با عقاید او ارتباط مستقیم داشته،اما تا زمان حیات حضرت نوح شجاعت علنی کردن عقاید خود را نداشته و به گوشه ای مهاجرت کرده و در انتظار مرگ پیامبر خدا بودند.این دقیقا همان سیاستی است که قابیل در پیش گرفت.او نیز پس از وفات حضرت آدم با فرزندان خود به شیثیان حمله کرد و ایشان را در شدت و سختی قرار داد. 📙(تاریخ اليعقوبی،ج1،ص15) •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
شتباه کردم بابام گريه میکردمادرم گريه میکرد خواهروبرادرام.... صبح عاشورا، زنجيرو برداشتم و پيرهن مشکي رو پوشيدم و رفتم سمت حسینیه محلمون. تو حسينيه که رفتم، ميشناختند، ميدونستند من هيچوقت اينجاها نميومدم همه یه جوری نگام میکردن سرپرست هيئت آدم مسنیه آمد و پيشونيمو بوسيد و بغلم کرد و گفت رضاجان خوش آمدي، منت سر ما گذاشتي منم خجالت میکشیدم آخه یه عمرباعث اذیت وآزارمردم اون محله بودم...رفتم تودسته و هي زنجير ميزدم وبه ياد اون سيلي هايي که به مهدي زده بودم گريه ميکردم هي زنجير ميزدم به ياد کتکايي که با گناهانم به امام زمان زدم گريه ميکردم جلسه که تمام شد، نهارو که خورديم، سرپرست هيئت منو صدا زد گفت: رضاجان میای کربلا؟ گفتم: کربلا؟!! من؟!!! من پول ندارم!!! گفت نوکرتم، پول یعنی چی؟ خودم میبرمت هنوز ماه صفر تموم نشده بود دیدم بین الحرمینم زدم تو صورتم گفتم حسین جان میخوای با دل من چکار کنی؟ زهراجان من یه شب تو عمرم به تو اعتماد کردم، کربلاییم کردی؟ بی بی جان من یه عمرزیربارگناه مرده بودم توزنده ام کردی؟ اومدم ضریح آقا رو گرفتم، ضریح امام حسینو، گریه کردم. داد میزدم، حسین جان، حسین جان، دستمو بگیر حسین جان، پسر فاطمه دستمو بگیر، نگذار برگردم دوباره نذاردوباره راهموگم کنم..... سرپرست هیئت کاروان زیارتی داره داره، مکه مدینه میبره. یه روزتومسجدمنودیدصدام زدرضاجان میای به عنوان خدمه بریم مدینه، گفت همه کاراش با من، من یکی از خدمه هام مریض شده خلاصه آقا چندروزه ویزای مارو گرفت، یه وقت دیدیم ای بابا سال تمام نشده تو قبرستان بقیع، پای برهنه، دنبال قبر گمشده ی زهرا دارم میگردم گریه کردم: زهرا جان، بی بی جان، با دل من میخوای چکار کنی؟ من یه شب به تو اعتماد کردم هم کربلاییم کردی هم حاجی!!! خلاصه دیگه شغل پیداکردمو اهل کاروزحمت شده بودم رفیقای اون چنینی را گذاشته بودم کنار و آبرو پیدا کردم یه مدتی، دو سالی گذشت همه ماجرا یه طرف، این یه قصه که میخوام بگم یه طرف مادر ما گفت: رضاجان حالا که کار داری، زندگی داری، حاجی هم شدی، مکه هم رفتی، کربلایی هم شدی، نوکر امام حسین هم شدی، آبرو پیدا کردی، اجازه میدی بریم برات خواستگاری؟ گفتم هرچی نظرشماست مادر،من روحرف شماحرف نمیزنم رفتند گفتند یه دختری پیدا کردیم خیلی دختر مومنه و خوبیه خلاصه رفتیم خواستگاری پدر دختر تحقیقاتشو کرده بود. منو برد توی یه اتاق و درو بست و گفت: ببین پسر من میدونم کی هستی. اما دو سه ساله نوکر ابی عبدالله شدی. میدونم چه کارها و چه جنایات و .... همه ی اینارو میدونم، ولی من یه خواهش دارم، چون با حسین آشتی کردی دخترمو بهت میدم نوکرتم هستم. فقط جان ابی عبدالله از حسین جدا نشو. همین طوری بمون. من کاری با گذشته هات ندارم. من حالاتو میخرم. من حالا نوکرتم. منم بغلش کردم پدر عروس خانم را، گفتم دعا کنید ما نوکر بمونیم. گفت از طرف من هیچ مانعی نداره، دیگه عروس خانم باید بپسنده و خودتون میدونید گفتند عروس خانم چای بیارند. ما هم نشسته بودیم. پدرمون، خواهرمون، مادرمون، اینها همه، مادرش، خاله اش، عمه اش، مهمونی خواستگاری بود دیگه عروس خانم وقتی باسینی چای وارد شدیه نگاه به من کرد، یه وقت گفت: یا زهرا!!!!! سینی از دستش ول شد و گریه و از سالن نرفته خورد روی زمین... مادرش، خاله اش، مادر من، خواهر ما رفتند زیر بغلشو گرفتند و بردنش توی اتاق من دیدم فقط صدای شیون از اتاق بلنده همه فقط یک کلمه میگن: یا زهرا!!! منم دلم مثل سیر و سرکه میجوشید، چه خبره! مادرمو صدا زدم، گفتم مادر چیه؟ گفت مادر میدونی این عروس خانم چی میگه؟ گفتم چی میگه؟ گفت: مادر میگه که.... دیشب خواب دیدم حضرت زهرا اومده به خواب من، عکس این پسر شمارو نشونم داده، گفته این تازگیا با حسین من رفیق شده.... به خاطر من ردش نکن مادر دیشب حضرت زهرا سفارشتو کرده.... به خدا جوونا اگر رفاقت کنید، اعتماد کنید، اهل بیت آبروتون میده، دنیاتون میده، آخرتتون میده ای آبرودار آبرویم را بخر٬ جان زهرا از گناهم درگذر... یازهرا... 🌀🌀🌀🌀🌀 *نشر دهید همراه باذکر صلوات*
اﺯ فردے ﭘﺮﺳﯿﺪﻧﺪ : ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﻫﻤﻪ دعا ﺑﻪ درگاه ﺧﺪﺍوند ، ﭼﻪ ﺑﺪﺳﺖ ﺁﻭﺭﺩﻩ ﺍے؟ ﺟﻮﺍﺏ ﺩﺍﺩ : ﻫﻴﭻ... ﺍﻣﺎ ، ﺑﻌضے ﭼﯿﺰﻫﺎ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺩﺳﺖ ﺩﺍﺩﻩ ﺍﻡ .. ﺧﺸﻢ ، ﻧﮕﺮﺍﻧے ، ﺍﺿﻄﺮﺍﺏ ، ﺍﻓﺴﺮﺩﮔے ، ﺍﺣﺴﺎﺱ ﻋﺪﻡ ﺍﻣﻨﯿﺖ ، ﺗﺮﺱ ﺍﺯ ﭘﯿﺮے ﻭ ﻣﺮﮒ .... ﻫﻤﯿﺸﻪ ﺑﺎ ﺑﺪﺳﺖ ﺁﻭﺭﺩﻥ ﻧﯿﺴﺖ ﮐﻪ ﺣﺎلمان ﺧﻮﺏ ﻣﯿﺸﻮﺩ ﮔﺎﻫے با ﺍﺯ ﺩﺳﺖ ﺩﺍﺩﻧﻬﺎ ، خیال ﺁﺳﻮﺩﻩ ترے داریم...:) •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
🌱 . ابراهیم مۍگفت : بہ حجاب احترام بگذارید ڪہ حفظ آرامش و بھترین امر بہ معروف براے شماست ...! 💚 •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
♥️عشق یعنی ضربان حرم♥️ •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
هدایت شده از 
"جملات جادویی" که آرومتون می‌کنه و حرف دل خیلی‌هاست 👇🏻 http://eitaa.com/joinchat/4031315983Cc84dcb290a موهای سرت سیخ سیخ میشه!🤯
هَمیشِـہ‌مـٰاندَن‌دَلیـل‌عـٰاشِق‌بودَن‌نیسـت شُھَدا‌رَفتَندڪِہ‌ثـٰابِت‌ڪُنَند‌عـٰاشِقَنـد..‌!シ •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
🌸🍃🌸🍃 : : 1⃣: ✍یکی از مسائل و نکات بسیار مهم در تاریخ فرقه های باستانی این است که انسان ها در ابتدا چگونه با جنیان ارتباط گرفتند؟ 🔮هرچند در عهد باستان بین جهان آدمیان و جنیان فاصله بود و برای ارتباط با یکدیگر توسط خداوند محدود شده بودند،اما این محدودیت ها اندک بود و شیاطین برای تاثیرگزاری در عالم خلقت و مقابله با آدمیان دست بازتری داشتند، لذا کافی بود فردی از انسان ها به حدی از پلیدی و لجاجت رسیده باشد که شرایط ارتباط با اجنه را پیداکند،آنگاه شیاطین بر او نازل شده و او را مبهوت و مقهور قدرت خویش می ساختند.این شروع پیدایش کهانت و جادوگری در عهد باستان است. 🗿جنیان اولین کاهنان و جادوگران را دقیقا در میان افرادی چون قابیل و کنعان جستجو می کردند،انسان هایی که سودای پادشاهی و سروری در میان قبیله خود را داشته باشند،سپس به او وعده قدرت و شوکت داده و او را به پیروی از خود وا می داشتند. ⚱فرد کاهن پس از پذیرش بندگی شیاطین و اثبات ارادت خود به ایشان به میان قوم خود میرفت و مردم را وادار به پیروی از خود می ساخت. ✴️او با کمک شیاطین دست به اعمال خارق العاده میزد،مثلا اشیا را جا به جا می کرد، انسان ها را دچار توهم ساخته، به آن ها آسیب میزد و گاهی نیز با استفاده از علم شیاطین،برخی بیماری ها را درمان می کرد.این همان عملی است که به آن جادوگری می گوییم. 💢جنیان از فرد کاهن میخواستند که ایشان را به عنوان خدایان و الهه های پدیده های گوناگون به قبیله خویش معرفی کند.از همین جهت است که در تمدن های باستانی شاهد حضور خدایان متعدد هستیم.خدای خورشید،خدای ستارگان، خدای باران،خدای باروری،خدای مرگ و... کار به جایی میرسد که هرودت مورخ یونانی می گوید در کشوری مانند مصر تعداد خدایان از انسان ها بیشتر است. •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
🌹امام صادق (ع): 💥نه لباس شهرت بپوش و نه لباسى كه تو را بى مقدار جلوه دهد. (ميزان الحكمه، ح 18080) •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
•┈••✾❀🕊﷽🕊❀✾••┈• 🌻مردم‌شھرپشتِ‌چراغ‌قرمزها ؛ انـٺـظـارمۍفروشند 💚گل‌نرگس…؛💛! ومن‌هرچھ‌کھ‌يادِشمارازنده‌كند، يڪ‌جاخريدارم.. :)🌿 🌼السلام‌علیڪ‌یابقیہ‌اللھ‌💕 🌸اللھم‌عجݪ‌الولیڪ‌اݪفࢪج‌✨ •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💫کجا میشه خدارو دید؟ 🎙دکتر الهی قمشه ای •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
💠پرده‌ای از قیامت💠 ✅ امیرالمومنین در خطبه 83 تعابیر خاصی از قیامت بیان می‌کند که ما را به حال و هوای برپایی قیامت می‌برد: ◀️ تا آنجا كه امور زندگانى پياپى بگذرد و روزگاران سپرى شود و رستاخيز بر پاگردد 💢 در آن زمان، انسان‌ها را از شكاف گورها، و لانه‏ پرندگان، و خانه درندگان، و ميدان‌هاى جنگ، بيرون مى‏‌آورند كه با شتاب به سوى فرمان پروردگار مى‌‏روند و به صورت دسته‏‌هايى خاموش و صف‏هاى آرام و ايستاده حاضر مى‏شوند، ⭕️ چشم بيننده‌ی خدا آنها را مینگرد و صداى فرشتگان به گوش آنها مى‏رسد. ⭕️ در آنروز لباس نياز و فروتنى پوشيده و درهاى حيله و فريب بسته شده و آرزوها قطع گرديده است. ⭕️ دل‏ها آرام، صداها آهسته، عرق از گونه‌ها چنان جارى است كه امكان حرف زدن نمى‏باشد، 💢 اضطراب و وحشت همه را فرا گرفته و بانگى رعد آسا و گوش خراش همه را لرزانده و به سوى پيشگاه عدالت، براى دريافت كيفر و پاداش مى‏كشاند. 📕 نهج‌البلاغه خطبه 83 •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
☝️وقتی همه ی ما گناهکاریم ...! 🎙حتما گوش بدین ... ◇ شخصی از امام سجاد (ع) پرسید: مرگ چیست؟ حضرت فرمودند: 〽️ مرگ برای مومن برای مومن، کندن لباس چرکین و پر حشرات است و گشودن بندها و زنجیرهای سنگین و تبدیل آن به فاخرترین لباسها و خوشبوترین عطرها و راهوارترین مرکب ها و مناسب ترین منزلها است. ❗️ مرگ برای کافر و برای کافر مانند کندن لباسی است فاخر و انتقال از منزلهای مورد علاقه و تبدیل آن به چرک ترین و خشنترین لباسها وحشتناکترین منزلها و بزرگترین عذاب. 📙بحارالانوار، ج۶، ص۱۵۵ •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
🌼 امام سجاد(ع): ⚡️ آن گاه كه ما قيام كند ، خدا را از شيعيان ما بزدايد و دل هايشان را چون پاره هاى آهن [استوار] سازد . 📙الخصال ، ج۲ ص۵۴۱ •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❤️چجوری میشه وابسته خدا شد؟ 🍀استادم‌میگفت وابسته خدا بشید! 🌱گفتم چه جوری؟ گفت چجور وابسته یک نفر میشی؟ گفتم وقتی زیاد باهاش حرف میزنم‌ زیاد میام‌و میرم.. 🌺تویه جمله گفت: 🌷رفت و آمدت را با خدا زیاد کن •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
عجب سخن تامل برانگیزی ☝️ •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
💚اعجاز_علمی_قرآن 📌اشاره ی قرآن به حسگر های حرارتی پوست سوره نسا آیه ۵۶ •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•