eitaa logo
داستانهای آموزنده
18.6هزار دنبال‌کننده
595 عکس
192 ویدیو
0 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
✍چوپانی ماری را ازمیان بوته های آتش گرفته نجات داد و درخورجین گذاشته وبه راه افتاد. چند قدمی که گذشت مار از خورجین بیرون آمد و گفت: به گردنت بزنم یا به لبت؟ چوپان گفت : آیاسزای خوبی این است؟ مار گفت : سزای خوبی بدی است...!!! و قرار شد تا از کسی سوال کنند، به روباهی رسیدند و از او پرسیدند چاره ی کار را. روباه گفت : من تا صورت واقعه را نبینم نمی توانم حکم کنم. برگشته و مار را درون بوته های آتش انداختند ، مار به استمداد برآمد و روباه گفت : بمان تا رسم خوبی از جهان بر افکنده نشود. نه باید مثل چوپان خوب خوب بود. نه مثل مار بد بود باید مثل روباه بود و دانست چه کسی ارزش خوبی کردن دارد! به کانال داستانهای آموزنده بپیوندید 👇👇👇👇👇👇 @Dastanhaeamozande