eitaa logo
داستانهای آموزنده
16.1هزار دنبال‌کننده
459 عکس
157 ویدیو
0 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
🍃🌺🍂🌸🍃🌺🍂🌺🍃 ✉️ ( این نامه هم اکنون در نگهداری میشود) 🔸این ماجرای واقعی در مورد شخصی به نام نظرعلی طالقانی است که در زمان ،دانش اموزی در مدرسه ی مروی تهران بود و بسیار بسیار آدم فقیری بود. یک روز نظرعلی به ذهنش می رسد که برای خدا نامه ای بنویسد. ✉️نامه ی او در موزه ی گلستان تهران تحت عنوان "" نگهداری می شود. مضمون این نامه : بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیم خدمت جناب خدا ! سلام علیکم ، ✍اینجانب بنده ی شما هستم. از آن جا که شما در قران فرموده اید : "و ما من دابه فی الارض الا علی الله رزقها" «هیچ موجود زنده ای نیست الا اینکه روزی او بر عهده ی من است.» 🔹من هم جنبنده ای هستم از جنبندگان شما روی زمین. در جای دیگر از قران فرموده اید : "ان الله لا یخلف المیعاد" مسلما خدا خلف وعده نمیکند. ✍بنابراین اینجانب به چیزهای زیر نیاز دارم : ۱ - همسری زیبا و متدین ۲ - خانه ای وسیع ۳ - یک خادم ۴ - یک کالسکه و سورچی ۵ - یک باغ ۶ - مقداری پول برای تجارت ۷ - لطفا بعد از هماهنگی به من اطلاع دهید. مدرسه مروی-حجره ی شماره ی ۱۶- نظرعلی طالقانی 🔸نظرعلی بعد از نوشتن نامه با خودش فکر کرد که نامه را کجا بگذارم؟ می گوید،مسجد خانه ی خداست. پس بهتره بگذارمش توی مسجد. می رود به مسجد در بازار تهران(مسجد شاه آن زمان) نامه را در پشت بام مسجد در جایی قایم میکنه و با خودش میگه: 🔹حتما خدا پیداش میکنه! او نامه را پنجشنبه در پشت بام مسجد می ذاره. صبح جمعه ناصرالدین شاه با درباری ها می خواسته به شکار بره. کاروان او ازجلوی مسجد می گذشته، 🔸از آن جا که(به قول پروین اعتصامی) "نقش هستی نقشی از ایوان ماست آب و باد و خاک سرگردان ماست" ناگهان به اذن خدا یک بادتندی شروع به وزیدن می کنه نامه ی نظرعلی را از پشت بام روی پای ناصرالدین شاه می اندازه. 🔹ناصرالدین شاه نامه را می خواند و دستور می دهد که کاروان به کاخ برگردد. او یک پیک به مدرسه ی مروی می فرستد، و نظرعلی را به کاخ فرا می خواند. وقتی نظرعلی را به کاخ آوردند دستور می دهد همه وزرایش جمع شوند و می گوید: 🔸نامه ای که برای خدا نوشته بودید ،ایشان به ما حواله فرمودند پس ما باید انجامش دهیم. و دستور می دهد همه ی خواسته های نظرعلی یک به یک اجراء شود. این نامه الآن در موزه گلستان موجود است و نگهداری می شود. 🔹این مطلب را میتوان درس واقعی توکل نامید. یادت باشه وقتی میخوای پیش خدا بری فقط باید صفای دل داشته باشی به کانال داستانهای آموزنده بپیوندید 👇👇👇👇👇👇👇 @Dastanhaeamozande
🍂🌺🍃🌸🍂 🍃🌸🍂 🍂 ✍گویند روزی تمام ادیبان را جمع کرد و گفت: تمام اشعار حافظ را خوانده و فهمیده‌ام اما معنای این بیت را نفهمیده‌ام که در غزلی گفته است: 🌸بلبلی برگ گلی خوش رنگ در منقار داشت و اندر آن برگ و نوا خوش ناله‌های زار داشت اگر این بلبل خوش بوده، پس چرا ناله‌های زار داشته؟! 🔸شعرا و ادبای فراوانی آمدند و هر کس از ظن خود توضیحاتی داد، اما پاسخ هیچ یک شاه را راضی نکرد. بنابراین نامه‌ای برای شاعر بزرگ معاصر خود، «» نوشت و معنای دقیق این غزل حافظ را جویا شد. 🔹نامه زمانی به دست وصال رسید که او عزادار فرزندش بود. وصال، نامه ناصرالدین شاه را در نیمه شب مطالعه میکند و برای کشف معنای حقیقی این ابیات، رجوعی به اعداد ابجدی حروف الفبا -که روح حروف و کلمات است- میکند و غزلی بر همان وزن و قافیه می‌سراید و در میابد که عدد ابجدی بلبلی برگ گلی، با ابجد حروفِ حضرات علی، حسن، حسین علیهم السلام مطابقت دارد. 🔸چرا که بلبلی به ابجد می‌شود 74 ، برگ 222 ، گلی 60 ، جمع اینها: 356) همچنین : علی هم به ابجد 110، حسن 117 ، حسین 128، جمع 356 به عبارتی حافظ خواسته به استعاره در آن زمانی که شیعه در خفا بوده این حقیقت را بیان کند) 🔹لذا وصال شیرازی که فرزند خود نیز بوده است پاسخ پادشاه را به زبان شعر به این صورت بیان میکند: صاحبا در حالتی کین بنده را غم یار داشت یادم آمد کز سئوالی آن جناب اظهار داشت 🔸در خصوص شعر حافظ گرچه پرسیدی زمن بلبلی برگ گلی خوشرنک در منقار داشت فکرها بسیارکردم هیچ مفهومم نشد چونکه شعرش در میان راز نهان بسیار داشت نیمه شب غواص گشتم در حروف ابجدی تا ببینم این صدف چندين گوهر در بار داشت 🔹بلبلی برگ گلی شد سیصد و پنجاه و شش با علی و با حسین و با حسن معیار داشت بلبلی باشد علی کز حسرت زین برگ و گل دائما آه و فغان و ناله بسیار داشت برگ گل سبز است دارد آن نشانی از حسن 🔸چون که در وقت شهادت سبزی رخسار داشت رنگ گل سرخ است دارد او نشانی از حسین چون که هنگام شهادت عارضی گلنار داشت 🔹روز عاشورا حسین بن علی در کربلا اصغر زار و ضعیف خویش در منقار داشت السلام علیک یا ابا عبدالله الحسین یا قتیل العبرات به کانال داستانهای آموزنده بپیوندید 👇👇👇👇👇👇 @Dastanhaeamozande
🍃🌸🍃🌸🍃🌸 🚨، ناصرالدین شاه و امپراطور ژاپن برای کشورشان چه بود؟تقارن جالبی است؛ ما و در یک زمان به اروپا رفتند؛ اروپایِ پیشرفته و صنعتی. قرار بود این سفر، نگرشی تازه برای زمامداران دو کشور به‌وجود بیاورد. مِی‌جی از سفر که بازگشت، سه هیات با سه ماموریت ویژه به اروپا فرستاد. 🔸یک گروه مسئول بررسی و کنکاش در نظام آموزش و پرورش چند کشور مثل بلژیک، هلند، آلمان، فرانسه شد. گروه دوم مسئول بررسی قانون اساسی این کشورها و نحوۀ اجرایی شدن آن شد و گروه سوم هم ماموریت یافت تا صنایع جدیدی که در اروپا متداول شده بود را فرا گیرند. به‌هر سه گروه البته ماموریت ویژه «بررسی نظام حکومتداری کشورها» نیز محول شد. 🔹اما رهاورد ناصرالدین‌شاه از سفر به اروپا، سه دستور عجیب بود. او سالن نمایش «آلبرت هال» را در لندن دید و دستور داد تا با الگوبرداری از آن، «تکیه دولت» را در تهران احداث کنند و در آن گروه‌های تعزیه هنر خود را به‌نمایش بگذارند! دستور دومش این بود که به‌رسم رقصنده‌های اروپایی، زنان حرمسرا، دامن‌های چین‌دار بپوشند. و سومین دستور این که «سرسره» وارد کشور کنند تا او از بالا به آغوش زنان حرمسرا بیفتد! 🔸احتمالا شما هم از این تفاوت فکر شوکه شده‌اید و بی‌اختیار می‌خندید، امپراتور مِی‌جی با تکیه بر گزارش‌های سه‌هیات، در اولین قدم ژاپن را به‌ هشت قسمت تقسیم کرد. در هر قسمت ۲۰۰ مدرسه، ۳۰ دبیرستان و یک دانشگاه تاسیس کرد و عجیب اینکه در همان‌سال‌ها در ایران، 🔹حسن رشدیه برای تاسیس مدرسه به فلاکت و بیچارگی دچار شده بود و مدارسش را تخریب می‌کردند. و از ترس، از شهری به‌شهر دیگر پناه می‌برد و نهایتا با این تعقیب و گریزها موفق شد ۱۵ مدرسه بسازد. به کانال داستانهای آموزنده بپیوندید 👇👇👇👇👇👇 @Dastanhaeamozande