eitaa logo
داستان های عبرت آموز
1.5هزار دنبال‌کننده
2.4هزار عکس
1.1هزار ویدیو
20 فایل
بسم الله الرحمن الرحیم امام علی علیه‌السلام: پسرم! درست است كه من به اندازه پيشينيان عمر نكرده‏ ام، امّا در كردار آنها نظر افكندم، و در اخبارشان انديشيدم، و در آثار شان سير كردم تا آنجا كه گويا يكى از آنان شده‏ ام ... @yamolaiamalii313
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
ای که هم عزت و هم آبرو و جان منی نه عبایی به تنت مانده و نه پیرهنی قسمت می دهم ای ماه روی نیزه ی من باز با زینب غم دیده بگویی سخنی گرچه من یک زنم و تشنه ی دور از وطنم جان فدایت که چنین تشنه ی دور از وطنی خواستم تا که بمانم ته گودال، نشد زد مرا با سپرش حرمله آن هم زدنی بدنت روی زمین مانده، سرت بر روی نی هر طرف می نگرم جلوه گری، دلشکنی سال ها اهل کرم بودی و امروز ببین نه به تو آب کسی داد، نه حتی کفنی غیرت الله ببین بعد علمدار حرم پاسخ این زن و بچه است فقط بددهنی تا دم مرگ برای بدنت گریانم تا دم مرگ کنم یاد غمت سینه زنی حق بده تا که خودم را بزنم، داد کشم ساربان کرده به دستش چه عقیق یمنی محمد جواد شیرازی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💠خدمت پدر از دیدگاه عجل الله تعالی فرجه الشریف مرد کارگری بود که پدر پیری داشت، در خدمتگزاری او هیچ گونه کوتاهی نمی کرد و همیشه در خدمت پدر بود، جز شب‌های چهارشنبه که به مسجد سهله می‌رفت و در آن شبها به خاطر اعمال مسجد سهله و شب زنده داری در مسجد نمی توانست در خدمت پدر باشد. ولی پس از مدتی ترک کرد و به مسجد سهله نرفت. از او پرسیدند: چرا رفتن به مسجد سهله را ترک نمودی؟ در پاسخ گفت: چهل شب چهارشنبه به آنجا رفتم، آخرین شب چهارشنبه بود، نتوانستم بعد از ظهر زود حرکت کنم، نزدیک غروب به راه افتادم، مختصر راه رفته بودم، شب شد و من تنها به راه خود ادامه دادم. یک سوم راه مانده بود و هوا هم بسیار تاریک بود. ناگاه عربی را دیدم در حالی که بر اسب سوار است به سوی من می‌آید، همین که به من رسید با زبان عربی شروع به صحبت نمود و گفت: کجا می‌روی؟ گفتم: مسجد سهله می‌روم. فرمود: همراه تو چیز خوردنی هست؟ گفتم: نه. فرمود: دست خود را در جیب کن! گفتم: در جیبم چیزی نیست. بار دیگر این سخن را تکرار کرد. من دست خود را در جیب کردم، دیدم مقداری کشمش توی جیبم هست که برای بچه‌ها خریده بودم و در خاطرم نبود. آنگاه فرمود: پدر پیرت را به تو سفارش می‌کنم. این جمله را سه بار تکرار کرد. سپس از نظرم ناپدید شد، فهمیدم او حضرت مهدی است و راضی نیست خدمت پدرم را حتی در شب‌های چهارشنبه نیز ترک بنمایم. از این جهت دیگر به مسجد سهله نرفتم و آن عبادت‌ها را ترک نمودم. 📚 بحار ج ۵۳، ص ۲۴۶. ~~~~~~~~ @Dastanhayeebratamooz ══🇮🇷🌹🇮🇷═════ 💫💫💫💫 ۱۰۶۳
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
⚫️ در مجالس عزا، برای فرج غریبِ عالم هم گریه و دعا کنیم. همان آقایی که درباره‌اش اینطور فرموده‌اند: 1⃣ امیرالمومنین علیه السلام: صاحب این امر (حضرت مهدی علیه السلام) رانده و آواره و بی‌کس و تنهاست (۱) 2⃣ حدیث لوح حضرت زهرا سلام الله علیها: حضرت مهدی علیه السلام، صبر ایوب دارد! (۲) 3⃣ امام حسین علیه السلام: صاحب این امر (حضرت مهدی علیه السلام) رانده و آواره است و خونخواه پدرش خواهد بود. (۳) 4⃣ امام باقر علیه السلام: سنتی از یوسف در حضرت مهدی سلام الله علیه است و آن، زندانی شدن است.(۴) 5⃣ امام صادق علیه السلام: مهدی جان! سخت است که بلا تو را احاطه کند و من آسوده باشم! سخت است که بر تو گریه کنم و مردم تو را رها کنند!(۵) 6⃣ امام کاظم علیه السلام فرمودند: او رانده شده از میان مردم! بی کس! تنها! غریب! و غایب از خاندان خود! و خونخواه پدرش می باشد. (۶) 7⃣ امام جواد علیه السلام: حضرت مهدی علیه السلام قیام می‌کند بعد از آنکه یادش در بین مردم بمیرد. تردیدکنندگان، وجودش را منکر می‌شوند و اهل انکار، یاد او را مسخره می‌‌‎کنند.(۷) 8⃣ امام عسکری علیه السلام: مهدی تلخی غم‌های جانگداز را جرعه جرعه می‌نوشد... غصه‌هایی گلوگیر بر او وارد می‌شود، و دردهایی که هیچ پهلویی تاب تحمّل آن‌ها را ندارد!(۸) 🌕 منابع: (۱)📚 کمال‌الدین ج ۱ ص ۳۰۳ (۲)📚 کمال‌الدین ج ۱ ص ۳۱۰ (۳)📚 کمال‌الدین ج ۱ ص ۳۱۸ (۴)📚 کمال‌الدین ج ۱ ص ۱۵۲ (۵)📚 دعای ندبه (۶)📚 کمال الدین ص ۳۶۱ ح ۴ (۷)📚 کمال‌الدین ج ۲ ص ۳۷۸ (۸)📚 مهج الدعوات ص ۶۶
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💠 یک نسخه برای سه مشکل ! شخصی خدمتِ امام رضا(علیه السلام) آمد و از «خشکسالی» شکایت کرد. حضرت در بیان راهِ چاره فرمودند: «استغفار کن» شخص دیگری به پیشگاه حضرت آمد و از «فقر و ناداری» شکایت کرد. حضرتش فرمودند: «استغفار کن» فرد سومی به محضرش شرفیاب شد و از حضرت خواست تا دعایی فرماید که خداوند پسری به او عطا فرماید. حضرت، به او فرمودند: «استغفار کن» حاضران با تعجّب پرسیدند: سه نفر با سه خواسته متفاوت، خدمتِ شما آمدند و شما همه را به «استغفار» توصیه فرمودید؟! فرمود: من این توصیه را از خود نگفتم. همانا در این توصیه از کلامِ خداوند الهام گرفتم و آن گاه این آیات سوره نوح را تلاوت فرمودند: «اِستَغفروا ربَّکم اِنَّه کانَ غَفّاراً یرسِلِ السَّماءَ علیکُم مِدراراً ویمدِدکُم بِاَموال وبنین وَیجعَل لَکُم جَنّاتٍ ویجعَل لکم اَنهاراً؛ «از پروردگار خود آمرزش بخواهید که او بسیار آمرزنده است؛ تا باران های مفید و پر برکت را از آسمان بر شما پیوسته دارد و شما را با مال بسیار و فرزندان متعدّد یاری رساند و باغ های خرّم و نهرهای جاری به شما عطا فرماید.» 📚مجمع البیان، ذیل تفسیر سوره نوح ~~~~ @Dastanhayeebratamooz ══🇮🇷🌹🇮🇷═════ 💫💫💫💫 ۱۰۶۴